eitaa logo
حاج قاسم سلیمانی
527 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
20 فایل
﷽ "مَن‌کان‌لِلّٰه،کان‌الله‌ُلَه.. تو نگاهت به خدا باشه خدا و همه‌ ی نیروهاش، برای‌ تو خواهند بود:)🪐🤍 همسایه↶ @hamedzamanioriginal_eitaa @beiraghvelayat @paradisei ادمین↶ @paradiseii 🔴کپی با ذکر منبع بلامانع است
مشاهده در ایتا
دانلود
آمد به خواب عَبدالزهرا.. +چرا روضه‌ی پسرم را نمیخوانی؟! -من هرشب روضه‌ی حُسین را میخوانم‌ بی بی جان +مگر حَسن پسرم نیست! روضه‌ی حَسنم را بخوان حَسن خیلی غریبه.. عَبدالزهرا میگه مدت ها مقید شدم‌‌‌ روضه امام‌ حَسن بخوانم.. و بعد مدت ها بی بی رو مجددا خواب دیدم! +عَبدالزهرا چرا روضه‌ی حَسنم‌ را نمیخوانی؟ -بی بی جان من مُدت هاست که روضه حَسنتان را میخوانم +روضه‌ی حَسن روضه‌ی طشت نیست روضه تحیر است.. دست حَسن در دستان من بود بعد جسارتی که به من شد راه خانه را گم‌کردیم.. حَسنم‌ نمیدانست کدام طرف برود.. 💔 ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
علت عاشقی‌ام دست کریمانه توست چشم امید من آقا به در خانه‌ی توست ◾️سالروز رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن(ع) تسلیت باد. ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
هَمِـہ‌مَـدیون‌نَفـس‌هـٰآ؎تو‌هَسـتیـــــم‌فَقـط نَفَسـۍهَست‌اَگَـر،اَزڪَرِم‌توسـت‌حَسـن.؏.!' 🖤•• • • ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
🍃🖤 آیت الله بهجت (ره): ازماعمل‌چندانی‌نخواسته‌اند! مهم‌تراز عمل کردن، "عمل نکردن" است! تقوا یعنی "عمل گناه‍ را مرتکب نشدن" 🥀 _تأمل🍂 ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
⭕️ تردید نکن تصورش هم زیباست ایوانِ حسن(علیه‌السلام) عجب صفایی دارد 🍃•° ◥◣ @GeneralSoleimanii◥◣
⃣1⃣ پلکام سنگین شده بود گوشیم و گذاشتم روی میز و تا چشمام و بستم خوابم برد _ مثه همیشه با صدای مادرم بیدار شدم واسه نماز نمازم و که خوندم کتابام و ریختم‌تو‌کیفم لباسم و پوشیدم و یه صبحانه مفصلم خودمو مهمون کردم‌ انرژی روزای قبل و نداشتم ی چیزی رو قلبم سنگینی میکرد .... رسیدم مدرسه از زنگ اول تا اخر از کلاس بیرون نرفتم.حوصله حرف زدن با هیچکیم نداشتم به زوررر ۵ ساعت کلاس و تحمل کردم این ساعت لعنتیم بازیش گرفته بودد انگار عقربه هاش تکون نمیخورد خلاصه انقدری ب این ساعت نگاه کردم ک صدای زنگ و شنیدم مثه مرغ از قفس آزاد شده از مدرسه خارج شدم اولین تاکسی که دیدم و کرایه کردم‌و برگشتم خونه بوی خوش غذا مثه دفعه های قبل منو ب وجد نیاورد مسیرمم مستقیم ب اتاقم کشیده شد لباسامو عوض کردم و دراز کشیدم رو تختم نمیدونستم دنبال چیم کلافه بودم و غرق افکار مختلف رشته افکارم با ورود مادرم ب اتاق گسسته شد مامان:دختر خوشگلم چرا غمبرک زده ؟ یه لبخند مصنوعی تحویلش دادم و از جام بلند شدم بوسش کردم و گفتم :سلااام +سلام عزیزمم.چته چرا پکری ؟ بدو بیا ناهار بخوریم بعدش کمکم کن واسه امشب _امشب چ خبره؟ +مهمون داریم _مهمون ؟ +اره عمو رضا اینا میخوان بیان خونمون تا اینو شنیدم انگاری ی سطل اب رو سرم ریختن آخه الان ؟ حداقل خداکنه مصطفی نیاد همراهشون،حس میکردم دیگه حوصله اشو ندارم با مادرم رفتم و نشستم سر میز پدرم با لبخند بهمون سلام کرد بیشتر از دوتا قاشق غذا از گلوم پایین نرفت معذرت خواستم و برگشتم به اتاقم تا ساعت ۵ درس خوندم وقتی دیگه خیلی خسته شدم خوابیدم فاااطمهههههه پاشووو دیگههه مثلا قرار بود کمکم کنییی دارن میاااان عمواینااا هنوووز تو خوابیییی ب سختی دست مادرم و گرفتم و بلند شدم بعد از خوندن نمازم مادرم شوتم کرد حموم سردی آب باعث شد خواب از سرم بپره ۲۰ دیقه بعد اومدم بیرون مادرم رو تختم برام لباس گذاشته بودم با تعجب داشتم ب کارای عجیبش فکر میکردم امشب چرا اینطوری میکرد ؟ موهای بلندم و خشک کردم و بافتمشون رفتم سراغ لباسا ی پیراهن بلند سفید که از ارنج تا مچش طرح داشت و روی مچش پاپیون مشکی زده بود بلندیش تا پایین زانوم بود جلوی پیراهن تا روی شکمم دکمه مشکی زده بود پیراهن رو کمرمم تنگ میشد در کل خیلی خوب رو تنم نشست ی شلوار و شال مشکیم برام گذاشته بود شالم و ساده رو سرم انداختم و یه طرفش و روی دوشم انداختم داشتم میرفتم بیرون ک مامانم همون زمان اومد داخل اتاقم +عافیت باشه عزیزکم. چ خوشگل شدیی. صورتم و چرخوند وگفت +فقط یکم روحیی یه چیزی بزن ب صورتت.دست بندتم بزار _مامان جان قضیه چیه چرا همچین میکنی مگه غریبه ان مهمونامون ؟ خوبه همیشه خونه همیم مامانم تا خواست حرف بزنه صدای زنگ آیفون در اومد براهمین گفت عهه اومدن بعد با عجله رفت پوکر ب رفتنش خیره موندم یخورده کرم ب صورتم زدم شالم و مرتب کردم ادکلنمم از رو میز برداشتم یخورده ب خودم زدم و با آرامشی ساختگی رفتم پایین صدای خنده های عمو رضا و بابا ب گوشم رسید با خوشحالی از اینکه صدای مصطفی و نشنیدم رفتم بینشون بلند سلام کردم عمو مثه همیشه با خوشرویی گفت: بح بح سلام دختر گلمم چطورییی _خداروشکرر شما خوبین ؟ با اومدن خانومش نتونست ادامه بده زن عمو با مهربونی اومدو محکم بغلم کرد +سلاممم عزیزدلممم دلم برات تنگ شدهه بود سعی کردم مثه خودش گرم بگیرم‌ _قربونتون برممم دل منم تنگ شده بود براتون واقعا دلم تنگ شده بود؟! خلاصه بعد سلام و احوال پرسی من رفتم آشپزخونه و اوناهم با استقبال مامان و بابا نشستن همینطوری ک داشتم به چیزایی که مادرم درست کرده بود نگاه میکردم یهو شنیدم ک پدرم پرسید: آقا مصطفی کو چرا نیومدد ؟ مادرش جواب داد: میاد الان جایی کار داشت با شنیدن حرفش نفس عمیق کشیدم ... براشون چای و شیرینی بردم و دوباره نشستم تو اشپزخونه دلم نمیخواست چشمام ب چشم عمو رضا بیافته یجورایی ازش خجالت میکشیدم جز خوبی ازش ندیده بودم ولی نمیتونستم اونی باشم ک میخواد دوباره صدای ایفون در اومد و بابام رفت بیرون استرس داشتم و قلبم تند میزد با شنیدن صدای مصطفی و احوال پرسیش بامادرم استرسم بیشتر شد دستام یخ کرد حالی که داشتم خودمو هم ب تعجب انداخته بود توهمون حال ب سر میبردم ک مادر مصطفی اومد داخل آشپزخونه و گفت: عزیزم چیزی شده ؟دلخوری ازمون ؟ چرا نمیای پیشمون بشینی ؟ مگه ما چقدر دختر خوشگلمونو میبینیم ؟ شرمنده نگاش کردم و گفتم :ن بابا این چ حرفیه ببخشید منو یخورده سرم درد میکرد +چرا عزیزم نکنه داری سرما میخوری ؟ _نمیدونم شاید سعی کردم دیگه ضایع تر این رفتار نکنم واسه همین بحث وعوض کردم و همراش رفتیم بیرون نگام افتاد به مصطفی که کنار پدرم نشسته بود .... :فاطمه زهرا
درزی وغزاله میرزاپور ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
خدا صلى الله عليه وآله: 💠إنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِیَامَةِ، إضَاعَةَ الصَّلَوةِ، وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ، وَ الْمَیْلَ مَعَ الاْ هْوَآءِ، وَ تَعْظِیمَ الْمَالِ، وَ بَیْعَ الدِّینِ بِالدُّنْیَا؛ فَعِنْدَهَا یُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَ جَوْفُهُ کَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی الْمَآءِ، مِمَّا یَرَی مِنَ الْمُنْکَرِ فَلاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُغَیِّرَهُ...   ❇️ از نشانه‌هاى فرا رسيدن و نزديک شدن قيامت، تباه ساختن نماز، پيروى از شهوت‌ها، تمايل به هوس‌ها، بزرگداشت ثروت و فروختن دين به دنياست. در آن شرايط، همچنان كه نمک در آب حل مى‌شود، قلب مؤمن در درونش آب مى‌شود، به خاطر منكراتى كه مى‌بيند و توانِ تغيير دادن ندارد. 📚 بحارالانوار، ج ۶ ص ۳۰۵ ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
🖤🍂 رفیق باور کن!! اونقدر دختر پسر مجرد هست، که مجبور نباشی مثل قحطی زده ها بری سراغ مرد و زن متأهل !😐 حس برنده بودن و قدرت و جذابیتت رو جای دیگه شکوفا کن .... 🖐️ نه وسط زندگی یکی دیگه!🤕 ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
◜📓🖤◞----------------------- ‌ این‌هَم‌جَۅاب‌آن‌هَمہ‌‌آقـٰایۍ‌ۅڪَرَم•• تـٰابۅت‌تیر‌خۅرده‌و‌یِڪ‌قَبر‌بۍ‌حَرَم•• ‌ 🕯⃟🏴¦⇢ •• ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
🍂 همین امروزی که داریم توش نفس میکشیم، آرزو و فرصت از دست‌رفته‌ی‌ خیلی‌هاست زیر خاک .. ولی خب، صداشون نمیرسه بهمون! ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣