قرارگاه فرهنگی مه شکن
🌷شهید محمدعلی انصاری: «سلام بر مجاهدان راستین اسلام سربازان آقا امام زمان که از مالها و جانهای خویش
🌷زندگی نامۀ شهید محمدعلی انصاری:
قاری قرآن و طلبه شهید محمد علی انصاری، دوره دبستان و راهنمائی را در شهرستان مذهبی قم به پایان رسانید. در این دوره با شرکت فعال در انجمنهای اسلامی مدارس و تشکیل انجمن اسلامی و کتابخانه مدرسه شهید غفاری، ایمان و اعتقادش به نظام جمهوری اسلامی و به رهبر عظیم الشأن آن، حضرت امام خمینی ره فزونی یافت در همین حال ضمن اشتغال به درس، به راهنمائی برادر شهیدش محسن انصاری که علاقه و تسلط بسیاری به قرآن کریم داشت در کلاسهای آموزش قرآن کریم و قرائت قرآن شرکت می کرد او در چندین مسابقه قرائت قرآن شرکت می کرد او شناخته شد وقسمتی از قرائت او از رادیو قرآن پخش می شد. شهید محمد علی انصاری در سال 1363 وارد حوزه علمیه قم شد و درمدرسه حقانی و سپس در مدرسه رضویه قم مشغول به تحصیل علوم اسلامی شد و در کنار تحصیل در حوزه دروس دبیرستانی را هم ادامه داد.
طلبۀ شهید محمد علی انصاری در تابستان سال 1365 به پادگان شهید منتظری رفت و در آنجا با فنون رزمی آشنائی کامل پیدار کرد. پس از آموزش نظامی دوباره مشغول تحصیل در حوزه شد اما شدت علاقه ای که به حفظ نظام اسلامی داشت باعث شد درس را رها کند و به جبهه های حق علیه باطل بپیوندد و در عملیات پیروزمند کربلای 5 با اینکه به دلیل نداشتن سابقه عملیاتی زیاد به او و برخی دوستانش اجازه وارد شدن در عملیات را نمی دادند. اما عاقبت پس از اسرار زیاد و پافشاری موفق شد اجازه داخل شدن در عملیات را از فرمانده گردانشان بگیرد و آنگاه در مرحله سوم عملیات کربلای 5 پس از حمله و تصرف غرب کانال ماهی به فیض شهادت نائل شد.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
•┈┈••✾🌷🕊🌷✾••┈┈•
@Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
🌷شهید محسن انصاری @Gharargah_mehshekan
🌷آخرین عملیات و شهادت محسن
هنگامي كه براي انجام عمليات روي ارتفاعات پشت پنجوين در آخرين مراحل عمليات والفجر4 وارد عمل شدند تا با تصرف دژهاي مستحكم ارتفاعات كانيمانگا، شهر پنجوين را كاملا در اختيار گيرند و بر راههاي شهر چوراته نيز مسلط شوند، شهيد محسن انصاري مسئوليت گروهان ويژۀ والعصر را به عهده گرفت و مأمورشد در كنار گردانهاي ديگر كه مأموريت داشتند قلۀ كله قندي بالاترين ارتفاع كانيمانگاه را تصرف كنند، وارد عمل شود و ارتفاع 180 كه در كنار كله قندي قرار داشت به تصرف دربياورد.
رزمندگان پس از چند تهاجم عاقبت موفق شدند استحكامات دشمن را در قله كله قندي تصرف كنند اما به دليل سختي راه تداركاتي و آتش شديد دشمن موفق به تثبيت آن نشدند اما گروهان ويژۀوالعصر با هدايت شهيد محسن موفق شد، ارتفاع 180 را تصرف و تثبيت كند. بعدها يكي از بي سيمچيهاي گروه واقعه را اين چنين برايم نقل كرد:
وقتي كمينهاي جلوي دشمن را از بين برديم و خودمان را در دامنۀارتفاع بالا كشيديم با مقاومت شديد نيروهاي اصلي دشمن در بالاي ارتفاع مواجه شديم و همة بچهها زمينگير شدند. ديگر نمي دانستیم چه بايد بكنيم. در اين هنگام حاج محسن چند تا از مسئولين بچهها را صدا كرد و با مشورت آنها دو گروه زبده را مأمور كرد كه از چپ و راست، ارتفاع را قدري دور بزنند و از پهلو به مواضع دشمن حمله كنند. بنا شد به محض اين كه سر و صداي بچهها دو طرف بلند شد، حاج محسن هم با تعدادي از نيروهاي فداكار رو كه به شدت خطرناك بود به دشمن حمله كنند و ارتفاع را پاكسازي كنند. نقشه عملي شد و دشمن كه بر اثر محاصرة رزمندگان ما به كلي گيج شده بود، درهم شكسته شد و تمام نيروهاي ان را پاكسازي كرديم. پس از تصرف اين قله حاج محسن با بيسيم چياش و چند تا از بچهها به بالاترين سنگر ارتفاعات رفت و از آنجا سعي ميكردند هواس نيروهاي دشمن را روي كله قندي با تيراندازي پرت كنند تا كمتر مزاحم بچههايي كه ميخواستند از پايين دوباره روي كلهقندي بيايند، بشوند. دشمن هم كه از تصرف ارتفاع 180 عصباني شده بود به شدت ما را زير آتش گرفت. همۀ ما سنگري براي خودمان انتخاب كرديم و آمادۀ مقابله با پاتكهاي دشمن شديم بعد از آن هم ديگر حاج محسن را نديدم تا اين كه مجروح شدم ...
شهيد محسن انصاري همان شب گويا احساس كرده بود حادثهاي در انتظار اوست لذا به همراهانش كه سيزده نفر بودند دستور داد از سنگر بيرون بروند و در سنگرهاي پايينتر مستقر شوند. مدتي بعد يكي از همرزمانش كه همراه او در سنگر بود برايمان واقعه را چنين نقل كرد:
حاج محسن خيلي اصرار ميكرد كه سنگر او را كه خيلي ظاهر خوبي هم داشت ترك كنيم و ما كه خيلي خسته بوديم و با وجود سرماي كوهستان معلوم نبود در جاي ديگر سنگري به اين خوبي به دست بياوريم سعي ميكرديم بهانهاي بياوريم و از رفتن خودداري كنيم. از همه عجيبتر اين بود كه ميدانستيم حاج محسن عادت دارد هميشه دم سنگر كه سردتر بود بخوابد و جاهاي بهتر را براي بقيه بگذارد. اما حالا با كمال تعجب ميديديم كه اصرار دارد از سنگر بيرون برويم به هر حال او خيلي اصرار كرد و همۀ ما را پايين فرستاد ولي سه تا از بچهها خيلي پافشاري ميكردند به هر صورت در سنگر ماندند ...
آن شب گويا طبق عادت هميشگي مثل همۀ رزمندهها شهيد محسن وقت پاس خود را به سرپست رفت و پس از اتمام پست به سنگر برگشته بود جايش را با يكي ديگر از همسنگرانش عوض كرده بود. سپس به روال همه شب به نماز شب و تهجد پرداخت و وقتي كه در حالت تشهد قرار داشت، يك خمپارة 120 سقف سنگر را در هم شكسته و سنگر را متلاشي كرد و دوستانش نقل ميكردند وقتي كه بالاي سر او رسيديم هنوز زانوانش زير بدنش بود و در حالت تشهد به پشت افتاده بود و با فرق شكافته به شهادت رسيده بود و در كنار او دو همسنگرش نيز به شهادت رسيدند.🌹
@Gharargah_mehshekan
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله:
«هرکه فضیلتی از فضایل علی را بشنود، خداوند گناهانی را که با گوش مرتکب شده است، می بخشاید.»
@Gharargah_mehshekan
📝گزارش
🏴مراسم سوگواری
🚩شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
🗓سه شنبه 14اردیبهشت
🌷پایگاه شهید چمران
🌲حوزۀ شهید ورزنده
@Gharargah_mehshekan
📸گزارش
🏴مراسم سوگواری
🚩شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
🗓سه شنبه 14اردیبهشت
🌷پایگاه شهید چمران
🌲حوزۀ شهید ورزنده
@Gharargah_mehshekan
📸گزارش
🏴مراسم سوگواری
🚩شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
🗓سه شنبه 14اردیبهشت
🌷پایگاه شهید چمران
🌲حوزۀ شهید ورزنده
@Gharargah_mehshekan
📸گزارش
🏴مراسم سوگواری
🚩شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
🗓سه شنبه 14اردیبهشت
🌷پایگاه شهید چمران
🌲حوزۀ شهید ورزنده
@Gharargah_mehshekan