#تلنگر_و_تفکر
🔰 هیچ وقت خسته نشی از قرآن خوندن ها
❇️ هیچ وقت خسته نشو کنار آیات قرآن
💠 پیامبر گرامی اسلام می فرمایند
هیچ وقت قرآن رو یک جوری نخون که میخوای سوره را تموم کنی!
نگو؛ تند تند بخونم ...الان سوره تموم بشه
این کار رو نکن ...آرام بخون که تموم نشه!!!
🔹 بعد حتی فرمودند تو چند نوبت بخون
👈 ۱۴ نوبت در روز
✔️ یک صفحه شو الان بخون
✔️ دو صفحه ش رو بعداً بخون
✔️ بعد دوباره چند خط بخون ...مزه کن !!!
👈مثل اینکه میگن غذا رو آروم بخور.. آب رو نوش جان کن... جرعه جرعه بنوش!!
•┈•••✾•🌿💠🌿•✾•••┈•
@Gharargah_mehshekan
•┈•••✾•🌿💠🌿•✾•••┈•
قال رسول الله صلّی الله علیه و آله:
مَن قرأ عشر آیات فی لیلة لم یکتب من الغافلین و من قرَءَ خمسین آیة کتب منَ الذاکرین و مَن قرأ مائة آیة کتب من القانتین.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود:
کسی که ده آیه در یک شب بخواند، نوشته نمی شود از غافلین و هر کس پنجاه آیه بخواند در زمره ذاکرین نوشته می شود و هر کس صد آیه بخواند در زمره پارسایان نوشته می شود.
📚 «الکافی، ج ۲، ص ۴۴۸»
•┈•••✾•🌿💠🌿•✾•••┈•
@Gharargah_mehshekan
┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
✳️ معنای حقیقی انیس النفوس
« در هر کجای عالم که قلباً حضرت رضا علیه السلام را صدا بزنید و به ایشان توجه کنید آن بزرگوار سریعاً نظر می کنند، و این معنای حقیقی کلمه ی 《 انیس النّفوس》 است.»
👤 حاج شیخ جعفر مجتهدی
📚 لاله ای از ملکوت جلد دوم/ص۲۹۰
┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
@Gharargah_mehshekan
💫 در مسیر بهشت
🔰 چرا به امام رضا علیه السلام
💚 امام رئوف می گوییم؟
@Gharargah_mehshekan
🐪 ماجرای پناهنده شدن یک شتر به حرم مطهر امام رضا علیه السلام
♦️ در منطقه محمد آباد مشهد، کشتارگاهی بود که محل ذبح حیوانات و تأمین گوشت قصاب خانه های مشهد بود. روزی، صاحب کشتارگاه، شتری را خریداری و برای ذبح به کشتارگاه می برد.
♦️ ناگهان قبل از ذبح، حیوان افسار خود را کشیده و به سمت حرم مطهر فرار می کند. همه تلاشها برای نگه داشتن آن بی نتیجه می ماند. من آن روز حرم مشرف بودم، ناگهان دیدم از درب شرقی صحن انقلاب (عتیق)، شتری وارد صحن شد و مستقیم به سمت درب غربی رفت، اما قبل از رسیدن به درب غربی برگشت نگاهی به گنبد و بارگاه انداخت و آرام آرام پشت پنجره فولاد رفت و آنجا زانو زد.
♦️ کم کم زائران جمع شدند، خدّام و مسئولین حرم هم رسیدند، صاحب شتر نیز خودش را رساند، صحنه جالبی بود، از چشمان حیوان مرتب اشک جاری بود، فرد غریبه ای جلو آمد و خواست بهای شتر را به صاحب آن بپردازد. صاحب شتر گفت: من این حیوان را به مولای مان حضرت رضا علیه السلام می بخشم و امیدوارم حضرت هم مرا به نوکری خود بپذیرند. حیوان را به مزرعه آستان قدس بردند و تا پایان عمر در آنجا آزادانه مشغول چرا و گشت و گذار بود.
♦️ راوی: آقای سید محمد حسینی (خادم حضرت رضا علیه السلام)
📗 کتاب ذره و آفتاب،
📌 معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی
@Gharargah_mehshekan
🔰 ماجرای نقش دو شیر در حال بلعیدن یک مرد در بالای ایوان نقارهخانه در صحن انقلاب (صحن عتیق) حرم رضوی
🔅 در این صحنه مردی با ریش و سیبیلی بلند، سری تراشیده و لباس سفید بر زمین افتاده و دو شیر بر او مسلط شدهاند. یک شیر سر او را در دهان دارد و شیر دیگر کمر و پهلوی مرد را میدرد. چشمان و دهان مرد از وحشت باز مانده است.
اما ماجرای این شیرها: بعد از جریان اقامه نماز باران در مرو توسط حضرت رضا علیه السلام و بارانی که بلافاصله باریده شد آن هم در فصل تابستان محبوبیت امام چندین در بین مردم چندین برابر شد و مامون تلاش کرد در مجلسی این ابهت امام را بشکند
✔️ نقل شده است که فردی به نام حمید بن مهران در مجلسی که مأمون عمدا ترتیب داده بود، امام را به بی ادبی به سحر و عوام فریبی متهم کرد و طلب معجزه زنده کردن شیرهای روی پرده و خوردنش را کرد.
امام بلافاصله به نقش شیرهای روی پردهای اشاره کردند که پشت سر مأمون قرار داشت و فرمودند: این ملعون را ببلعید. بیدرنگ، تصاویر به صورت دو شیر زنده ظاهر شدند (خلق شدند) و او را بلعیدند، به طوری کوچکترین اثری از او هم باقی نماند و دوباره با اشاره امام، به جای خود برگشتند.
مأمون که از این صحنه به شدت ترسیده بود، گفت: الحمد لله که خداوند ما را از شر حمید بن مهران نجات داد! سپس گفت: یابن رسول الله؛ خلافت متعلق به جد شما رسول الله است و بعد از او شما سزاوار آن هستید. اگر میخواهید، من اکنون خلافت را به شما واگذار کنم.
امام فرمود: من اگر خلافت را می خواستم، به تو مهلت نمیدادم. ولی خداوند به من امر فرموده که تو را به حال خود رها کنم.
📚عیون الاخبار الرضا / شیخ صدوق ج ۲، ص۱۶۷
@Gharargah_mehshekan