هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
پرچـمِ گیسـویِ تو در مُلـکِ جان افراشته
لطفِرویت در دلِ خاک و گِلم گُل کاشته
بر خــراجِ خنـجــرِ ابروی تو خـونِ دلـم
پای سروت ریخته تا قامتت افراشته
مـیگـریزد از دلِ افـســونگرِ افـسـانهام
هرچه مجنون کز خِرد، دستِطلب برداشته
لحـظهها در بندِ افکارِ پریشـانِ من است
گرچه عمری در پیِ این غائله تب داشته
بینصیب از این تکاپو کنجِ عزلت رو مکن
ذرّهای مهــر آوَرَد در سـینه، نور انباشته
۱۴٠۴/٠۵/۲۳🌱
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
تا غـمــت در ســــیـنهام بی انتـهاست
چون خیالِ رویِ تو مست و رهاست
یادِ گیسویت شبانگاهِ من است
مـهــرِ رویت روزهای دلگـشاست
تا گشـایش میشـود در مشـکلم
دل به بندِ زلفت افکندن رواست
ای نسیمِ خوشنفس در سینهام
شور میباری و قلبم پُر نواست
ای دمِ قدسیِ تو مهر آفرین
عالمِ مهرت حریمِ کبریاست
نقـشِ مسـتی میزند سرپنجهات
صفحهی دل را که لبریزِ صفاست
از نگاریـن جلـوهی نابِ قلــم
واژه مدهوشِ خیال و بیصداست
شعر، خاموش است و لب در انتظار
عالـمِ معـنا ز هر لفظی جداست
کِـی بیــان گــردد کـلامِ عشقِ تو؟
عشق، حُسنش برتر از این قصّههاست
گرچه بیگانه است با اندیشـهها
هرچه آموزه است با وی آشناست
۱۴٠۴/٠۵/۲٠🌱
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾