eitaa logo
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
113 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
582 ویدیو
188 فایل
‌‌ ✨﷽✨‌ ‌‌‌📜از ازل خیالِ حوصله‌ی بحر می‌پزیم تا شعر بتراود؛ زندگی در جریان باشد و عشق بر لحظه ها چیره گردد. آری... شعر، نبض زندگی است. ‌ 🍃🌺🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 بیا کاین دل سر هـجران ندارد به‌جز وصلت دگر درمان ندارد به وصل خود دلم را شاد گردان که خسته طاقت هـجران ندارد بیا تا پیش روی تو بمـیرم که بی‌تو زندگانی آن ندارد چگونه بی‌تو بتوان زیست آخر؟ که بی‌ تو زیسـتن امـکان ندارد بمردم ز انتظار روز وصلت شب‌هجران‌مگر پایان ندارد؟ بیا تا روی خوب تو ببینم که‌مهر از ذره رخ پنهان ندارد ز من بپذیر، جانا، نیم جانی اگر چه قیمت چندان ندارد وصالت تا ز غم خونم نریزد عراقی را شبی مهمان ندارد ‌ ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند محرمی‌کو که‌فرستم‌به تو پیغامی چند مـا بدان مقـصد عـالـی نتوانیـم رسـید هم مگر پیش نِهد لطف شما گامی چند چون‌می‌از خم‌به‌سبو رفت‌وگل‌افکندنقاب فرصت عیش نگه دار و بزن جـامی چند قند آمیخته با گل نه عـلاج دل مـاست بوسـه‌ای چند برآمـیز به دشـنامی چند زاهد از کوچه‌ی رندان به سلامت بگذر تا خرابت نکـند صحبت بدنامـی چند عیب‌می‌جمله چو گفتی هنرش نیز بگو نفی حکـمت مکن از بهر دل عامی چند ای گدایان خرابات خدا یار شـماست چشم اِنعـام مـدارید ز اَنعـامی چند پیرمیخانه‌چه‌خوش‌گفت‌به‌دردی‌کش‌خویش کـه مـگو حـال دل سـوخته با خـامی چند حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت کامـگارا نظـری کـن سـوی ناکامی چند «حافظ» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 اخـتـرانی کـه بـه شـب در نظــر مـا آیند پیش خورشید محال است که پیدا آیند همچنین‌پیش‌وجودت‌همه‌خوبان‌عدمند گـر چـه در چشـم خلایق همـه زیبا آیند مـردم از قاتل عمـدا بگـریزند به جـان پاکـبـازان برِ شمـشـیر تـو عمـدا آیند تا مـلامت نکـنی طایفه‌ی رندان را کـه جمـال تو ببینند و به غوغـا آیند یعلم الله که گر آیی به تماشا روزی مردمان از در و بامت به تماشا آیند دلق‌وسجاده‌ی‌ناموس‌به‌میخانه فرست تا مـریدان تو در رقص و تمنا آیند از سر صوفی سالوس دوتایی برکش کاندراین‌ره ادب آن‌است که یکتا آیند می‌ندانم خطر دوزخ و سودای بهشت هر کجـا خیمه زنی اهـل دل آنجا آیند آه سعدی جگر گوشه نشینان خون کرد خرم آن روز که از خانه به صحرا آیند «سعدی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ای نسـیم سحـر آرامـگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست شب تار است و ره وادی ایمن در پیش آتش طور کجـا موعـد دیدار کجاست هر که آمـد به جهـان نقش خرابی دارد در خرابات بگویید که هشـیار کجاست آن کس است اهل بشارت که اشارت داند نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست هر سر موی مـرا با تو هزاران کار است ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست باز پرسـید ز گیسـوی شکـن در شکـنش کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست عقـل دیوانه شد آن سلسله مشـکین کو دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی عیـش بی یار مـهیا نشود یار کجاست حافظ از باد خـزان در چمـن دهـر مرنج فکر مـعقول بفـرما گل بی خار کجاست «حافظ» ‎‎ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر 「•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 •ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‎‎「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 آتش اندر آب هرگز دیده‌ای عنبر اندر تاب هرگز دیده‌ای چون‌دهان بر لعل‌شورانگیز او پسته و عناب هرگز دیده‌ای شد نقاب عارضش زلف سیاه شام بر مهـتاب هرگز دیده‌ای سنبل پر تاب هرگز چیده‌ای نرگس پرخواب هرگز دیده‌ای نرگسش در طاق‌ابرو خفته است مست در محراب هرگز دیده‌ای شد دلم مستغرق دریای عشق ذره در غرقاب هرگز دیده‌ای درغمش‌خواجو چوچشم‌خون‌فشان چـشـمـهٔ خوناب هـرگـز دیده‌ای «خواجوی کرمانی» ‎‎ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر 「•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 •ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‎‎「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک‌جرعه‌شعرناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌اگـر تو فارغـی از حال دوستان یارا فراغـت از تو میسّـر نمـی‌شود ما را تو را در آینه‌دیدن‌جمال‌طلعت‌خویش بیـان کند که چه بودست ناشکیبا را بیا‌که‌وقت‌بهارست تا من و تو به هم به دیگـران بگـذاریم باغ و صحرا را به جای سرو‌بلند ایستاده بر لب‌جوی چـرا نظـر نکـنی یار سـرو بالا را؟ شمایلی‌که در اوصاف‌حسن‌ترکیبش مجـال نطـق نمـانَد زبان گویا را که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد خطا بود که نبینند روی زیبا را به‌دوستی‌که‌اگر زهرباشد از دستت چنان‌به‌ذوق‌ارادت‌خورم‌که حلوا را کسـی ملامـت وامـق کـند به نادانی حبیب‌من که ندیدست روی عذرا را گرفتم آتش پنهـان خبر نمی‌داری نگـاه می‌نکنی آب چشـم پیدا را نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی چو دل به عشق دهی دلبران یغما را هنوز با همه دردم امید درمان است که آخـری بود آخـر شبـان یلدا را «سعدی» 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک‌جرعه‌شعرناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌فریاد من از فـراق یار است وافغان من از غم نگار است بی روی چو مـاه آن نگارین رخسارهٔ من به خون نگار است خون جگـرم ز فُرقـت تو از دیـده روانه در کـنار است درد دل من ز حد گذشته‌است جـانم ز فـراق بی‌قرار است کس را ز غـم من آگهـی نیست آوَخ که جهـان نه پایدار است از دسـت زمـانه در عـذابـم زان جـان و دلـم همـی فکار است سعدی چه کنی شکایت از دوست چون شادی و غـم نه برقرار است «سعدی» 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ای مهربان‌تر از برگ در بوسه‌های‌باران بیـداری ستاره در چشــم جویباران آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل لبخندِ گاه گاهـت صبـح ستاره باران بازآ کـه در هوایت خاموشی جنونم فریادها برانگیخت از سنگ‌کوهساران ای جویبار جاری! زین سایه برگ مگریز کاین‌گونه فرصت از کف‌دادند بی شماران گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم بیرون نمی‌توان کرد حتی به روزگاران بیگانگـی ز حد رفت ای آشـنـا مـپرهیز زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران پیش از من‌وتو بسیاربودندونقش‌بستند دیوار زنـدگـی را زین گـونه یادگاران وین نغمـه‌ی محبت بعد از من‌ و تو ماند تا در زمـانه باقـی اسـت آواز باد و باران 『シ ~🦋𝓙𝓸𝓲𝓷↷ -❀ ⃟ ⃟✍️❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 بیا کاین دل سر هـجران ندارد به‌جز وصلت دگر درمان ندارد به وصل خود دلم را شاد گردان که خسته طاقت هـجران ندارد بیا تا پیش روی تو بمـیرم که بی‌تو زندگانی آن ندارد چگونه بی‌تو بتوان زیست آخر؟ که بی‌ تو زیسـتن امـکان ندارد بمردم ز انتظار روز وصلت شب‌هجران‌مگر پایان ندارد؟ بیا تا روی خوب تو ببینم که‌مهر از ذره رخ پنهان ندارد ز من بپذیر، جانا، نیم جانی اگر چه قیمت چندان ندارد وصالت تا ز غم خونم نریزد عراقی را شبی مهمان ندارد ‌ ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
🌕⃢☀شعر و زندگیꕥ ‌ روی گشـاده ای صنـم طاقت خلق می‌بری چون پس‌پرده می‌روی پرده صبر می‌دری حور بهشـت خوانمت مـاه تمـام گویمت کآدمی‌ای ندیده‌ام چون تو پری به دلبری آینه را تو داده‌ای پرتو روی خویشتن ور نه چه زَهره داشتی در نظرت برابری نسخه چشـم و ابرویت پیش نگارگـر برم گویمش‌این‌چنین‌بکن‌صورت‌قوس‌ومشتری چون‌تو درخت‌دل‌نشان تازه‌بهار و گلفشان حیف بود که سـایه‌ای بر سـر مـا نگسـتری دیده به روی هـر کسی برنکنم ز مهــر تو در ز عوام بسته به چون‌تو به خانه‌اندری من‌نه‌مخیرم‌که‌چشم‌از تو به‌خویشتن‌کنم گر تو نظـر به مـا کنی ور نکنی مخیری پند حکیم بیش از این در من اثر نمی‌کند کیست کـه برکند یکی زمزمه قلنـدری عشـق و دوام عافیت مختلفند سعدیا هر کـه سفـر نمی‌کند دل ندهد به لشکری «سعدی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 بام برآی و جلـوه ده مـاه تمام خویش را مطلع آفتـاب کن گوشـه ی بام خویش را با همه می رسد غمت قسمت بنده هم بده خاص به دیگران‌مکن رحمت‌عام خویش را پخت ز تَف غمِ دلم خام هنوز کارِ من پیش‌تو عرضه‌می کنم‌پخته‌وخام‌خویش‌را شد به غلامیِ درت صرف جوانیم همه بهــر خدا تفقــدی پیـر غلام خویش را بُرد مـتاع هستیش زود به کشور عـدم هر که به دست‌عشق تو داد زمام خویش را بر من خسته دل مزن طعـنه به مهـر نیکوان صید کسی دگر مخوان آهوی دام خویش را جامیِ تشنه لب که شد خاک، ز شوق لعل تو باده‌خور و بر او فشان‌جرعه‌ی‌جام‌خویش را ✍️ «جامی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 گرچه می‌گویند این‌دنیا به‌غیرازخواب نیست ای اجل!مهمان نوازی کن که دیگر تاب نیست بین ماهی های اقیانوس و ماهی های تنگ هیچ‌فرقی‌نیست‌وقتی‌چاره‌ای‌جز آب‌نیست ما رعیت ها کجا!محصول باغستان کجا!؟ روستای سیب های سرخ بی ارباب نیست ای پلنگ از کـوه بالا رفتنت بیهـوده است ازکمین‌بیرون‌مزن‌امشب‌شب‌مهتاب‌نیست در نمازت شعر می‌خوانی و می‌رقصی دریغ جای این دیوانگی ها گوشه محراب نیست گردبادی مثل تو یک عمر سرگردان چیست؟ گوهری مانند مرگ آنقدر هم نایاب نیست! «فاضل نظری» ‌ ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 بیا کاین دل سر هـجران ندارد به‌جز وصلت دگر درمان ندارد به وصل خود دلم را شاد گردان که خسته طاقت هـجران ندارد بیا تا پیش روی تو بمـیرم که بی‌تو زندگانی آن ندارد چگونه بی‌تو بتوان زیست آخر؟ که بی‌ تو زیسـتن امـکان ندارد بمردم ز انتظار روز وصلت شب‌هجران‌مگر پایان ندارد؟ بیا تا روی خوب تو ببینم که‌مهر از ذره رخ پنهان ندارد ز من بپذیر، جانا، نیم جانی اگر چه قیمت چندان ندارد وصالت تا ز غم خونم نریزد عراقی را شبی مهمان ندارد «عراقی» ‌ ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌ شبِ دوشــم جمـالی در نظر بود کـزو هـر ذرّه خورشـیدِ دگر بود تأمّــل در رُخـش چنـدانکه کـردم ملاحـت از ملاحـت ، بیشتر بود سحــر آشـفــته دیـدم شامِ زلفش عجب شامی ؟ که بر روی سحر بود مگـر دوشـینه شب بر بام بودی؟ که بحر و بر پُر از شمس و قمر بود نشسـتم تا کمــر در خونِ دیده ز مـویـی که پریشان تا کمر بود ندیدم مـادری خورشــید زایـد تو را مادر مگر خورشـید گر بود؟ چنان اندیشـه‌ی حسنش کند کس که از اندیشه بسیاری به در بود تهی میخانه کرد و در خمار است رضـی کـز بوی می زیر و زبر بود ✍️ «رضی‌الدین آرتیمانی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
🌕⃢☀شعر و زندگیꕥ ‌ روی گشـاده ای صنـم طاقت خلق می‌بری چون پس‌پرده می‌روی پرده صبر می‌دری حور بهشـت خوانمت مـاه تمـام گویمت کآدمی‌ای ندیده‌ام چون تو پری به دلبری آینه را تو داده‌ای پرتو روی خویشتن ور نه چه زَهره داشتی در نظرت برابری نسخه چشـم و ابرویت پیش نگارگـر برم گویمش‌این‌چنین‌بکن‌صورت‌قوس‌ومشتری چون‌تو درخت‌دل‌نشان تازه‌بهار و گلفشان حیف بود که سـایه‌ای بر سـر مـا نگسـتری دیده به روی هـر کسی برنکنم ز مهــر تو در ز عوام بسته به چون‌تو به خانه‌اندری من‌نه‌مخیرم‌که‌چشم‌از تو به‌خویشتن‌کنم گر تو نظـر به مـا کنی ور نکنی مخیری پند حکیم بیش از این در من اثر نمی‌کند کیست کـه برکند یکی زمزمه قلنـدری عشـق و دوام عافیت مختلفند سعدیا هر کـه سفـر نمی‌کند دل ندهد به لشکری «سعدی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• - ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ای مهربان‌تر از برگ در بوسه‌های‌باران بیـداری ستاره در چشــم جویباران آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل لبخندِ گاه گاهـت صبـح ستاره باران بازآ کـه در هوایت خاموشی جنونم فریادها برانگیخت از سنگ‌کوهساران ای جویبار جاری! زین سایه برگ مگریز کاین‌گونه فرصت از کف‌دادند بی شماران گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم بیرون نمی‌توان کرد حتی به روزگاران بیگانگـی ز حد رفت ای آشـنـا مـپرهیز زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران پیش از من‌وتو بسیاربودندونقش‌بستند دیوار زنـدگـی را زین گـونه یادگاران وین نغمـه‌ی محبت بعد از من‌ و تو ماند تا در زمـانه باقـی اسـت آواز باد و باران 『シ ~🦋𝓙𝓸𝓲𝓷↷ - ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 اخـتـرانی کـه بـه شـب در نظــر مـا آیند پیش خورشید محال است که پیدا آیند همچنین‌پیش‌وجودت‌همه‌خوبان‌عدمند گـر چـه در چشـم خلایق همـه زیبا آیند مـردم از قاتل عمـدا بگـریزند به جـان پاکـبـازان برِ شمـشـیر تـو عمـدا آیند تا مـلامت نکـنی طایفه‌ی رندان را کـه جمـال تو ببینند و به غوغـا آیند یعلم الله که گر آیی به تماشا روزی مردمان از در و بامت به تماشا آیند دلق‌وسجاده‌ی‌ناموس‌به‌میخانه فرست تا مـریدان تو در رقص و تمنا آیند از سر صوفی سالوس دوتایی برکش کاندراین‌ره ادب آن‌است که یکتا آیند می‌ندانم خطر دوزخ و سودای بهشت هر کجـا خیمه زنی اهـل دل آنجا آیند آه سعدی جگر گوشه نشینان خون کرد خرم آن روز که از خانه به صحرا آیند «سعدی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ای نســیم سـحـــر آرامـگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست شب تار است و ره وادی ایمن در پیش آتش طور کجـا موعـد دیدار کجاست هر که آمـد به جهـان نقش خرابی دارد در خرابات بگویید که هشـیار کجاست آن کس است اهل بشارت که اشارت داند نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست هر سر موی مـرا با تو هزاران کار است ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست باز پرسـید ز گیسـوی شکـن در شکـنش کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست عقـل دیوانه شد آن سلسله مشـکین کو دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی عیـش بی یار مـهیا نشود یار کجاست حافظ از باد خـزان در چمـن دهـر مرنج فکر مـعقول بفـرما گل بی خار کجاست ‎‎ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر 「•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 •ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‎‎「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌اگـر آن عهـد شکن با سـرِ میثاق آید جان رفته‌ست که با قالب مشتاق آید همه شب‌های جهان روز کند طلعت او گر چو صبحیش نظر بر همه آفاق آید هر غمی را فرجی هست ولیکن ترسم پیش از آنم بکُـشـد زهـر که تریاق آید بندگـی هیـچ نکردیم و طمع می‌داریم که خداوندی از آن سیرت و اخلاق آید گر همه صورت خوبان جهان جمع کنند روی زیبـای تو دیبـاچـه ی اوراق آید دیگری‌گرهمه‌احسان‌کندازمن‌بخل‌است وز تو مطبوع بود گـر همـه احراق آید سرو ازآن پای‌گرفته‌ست‌به‌یک‌جای‌مقیم که اگر با تو رود شرمش ازآن ساق آید بی تو گـر باد صـبا می‌زندم بر دل ریش همچنان است که آتش که به حرّاق آید گر فراقت نکشد جان به وصالت بدهم تو گرو بردی اگـر جفت و اگـر طاق آید سـعـدیا هـر کـه ندارد سـرِ جان افشانی مرد آن نیست که در حلقه ی عشاق آید «سعدی» 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• _ ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
🌕⃢☀شعر و زندگیꕥ ‌ روی گشـاده ای صنـم طاقت خلق می‌بری چون پس‌پرده می‌روی پرده صبر می‌دری حور بهشـت خوانمت مـاه تمـام گویمت کآدمی‌ای ندیده‌ام چون تو پری به دلبری آینه را تو داده‌ای پرتو روی خویشتن ور نه چه زَهره داشتی در نظرت برابری نسخه چشـم و ابرویت پیش نگارگـر برم گویمش‌این‌چنین‌بکن‌صورت‌قوس‌ومشتری چون‌تو درخت‌دل‌نشان تازه‌بهار و گلفشان حیف بود که سـایه‌ای بر سـر مـا نگسـتری دیده به روی هـر کسی برنکنم ز مهــر تو در ز عوام بسته به چون‌تو به خانه‌اندری من‌نه‌مخیرم‌که‌چشم‌از تو به‌خویشتن‌کنم گر تو نظـر به مـا کنی ور نکنی مخیری پند حکیم بیش از این در من اثر نمی‌کند کیست کـه برکند یکی زمزمه قلنـدری عشـق و دوام عافیت مختلفند سعدیا هر کـه سفـر نمی‌کند دل ندهد به لشکری «سعدی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• - ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌هر که خصـم اندر او کمند انداخت به مـراد وی اش بباید ساخت هـر کــه عاشـق نبود مـرد نشد نقــره فایق نگشت تا نگداخت هیچ مصلح به کـوی عشـق نرفت کـه نـه دنیـا و آخرت درباخت آن چنانش به ذکـر مشغولم کـه ندانم به خویشتن پرداخت همـچنان شکـر عشـق می‌گویم که گرم دل بسوخت جان بنواخت سعدیا خوشتر از حدیثِ تو نیست تحـفـــه ی روزگار اهــل شناخت آفــرین بر زبانِ شیرینت کاین همه شور در جهـان انداخت «سعدی» 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• - ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 بیا کاین دل سر هـجران ندارد به‌جز وصلت دگر درمان ندارد به وصل خود دلم را شاد گردان که خسته طاقت هـجران ندارد بیا تا پیش روی تو بمـیرم که بی‌تو زندگانی آن ندارد چگونه بی‌تو بتوان زیست آخر؟ که بی‌ تو زیسـتن امـکان ندارد بمردم ز انتظار روز وصلت شب‌هجران‌مگر پایان ندارد؟ بیا تا روی خوب تو ببینم که‌مهر از ذره رخ پنهان ندارد ز من بپذیر، جانا، نیم جانی اگر چه قیمت چندان ندارد وصالت تا ز غم خونم نریزد عراقی را شبی مهمان ندارد «عراقی» ‌ ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 حسـب حالی ننوشـتیم و شـد ایامی چند محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند مـا بدان مقـصد عـالـی نتوانیـم رسـید هم مگر پیش نِهد لطف شما گامی چند چون‌می‌از خم‌به‌سبو رفت وگل‌افکندنقاب فرصت عیـش نگه دار و بزن جـامی چند قند آمیخته با گل نه عـلاج دل مـاست بوسـه ای چند برآمـیز به دشـنامی چند زاهد از کوچه ی رندان به سلامت بگذر تا خرابت نکـند صحبت بدنامـی چند عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو نفـی حکـمت مـکن از بهـر دل عامی چند ای گدایان خرابات خدا یار شـماست چشم اِنعـام مـدارید ز اَنعـامی چند پیرمیخانه‌چه‌خوش‌گفت‌به‌دردی‌کش‌خویش کـه مـگو حـال دل سـوخته با خـامی چند حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت کامـگارا نظـری کـن سـوی ناکامی چند ‎‎ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر 「•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 •ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‎‎「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌نه توگفتی که به‌جای‌آرم و گفتم‌که نیاری عهد و پیمان و وفاداری و دلبندی و یاری زخم شمشیر اجل به که سر نیش فراقت کشتن‌اولی‌تر ازآن که‌م به‌جراحت بگذاری تن‌آسوده چه داند که دل خسته چه باشد من گرفتار کمندم تو چه دانی که سواری کس‌چنین روی‌ندارد تو مگر حور بهشتی وز کس این بوی نیاید مگر آهـوی تتاری عرقت بر ورق روی نگارین به چه ماند؟ همچو بر خرمن گل قطره ی باران بهاری طوطیان‌دیدم‌وخوش‌تر زحدیثت‌نشنیدم شکراست‌آن‌نه‌دهان‌ولب‌ودندان‌که‌تو داری ای‌خردمند که گفتی نکنم چشم به خوبان به چه‌کار آیدت آن دل‌که به‌جانان نسپاری آرزو می‌کندم با تو شـبی بودن و روزی یاشبی‌روزکنی‌چون‌من‌و روزی‌به‌شب‌آری هم اگر عمـر بود دامن کامی به کف آید که‌گل‌از خارهمی‌آید و صبح از شب‌تاری سعدی‌ آن‌ طبع ندارد که ز خوی تو برنجد خوش‌بودهرچه‌توگویی‌وشکرهرچه‌توباری «سعدی» 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• - ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ای نســیم سحـر آرامـگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست شب تار است و ره وادی ایمن در پیش آتش طور کجـا موعـد دیدار کجاست هر که آمـد به جهـان نقش خرابی دارد در خرابات بگویید که هشـیار کجاست آن کس است اهل بشارت که اشارت داند نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست هر سر موی مـرا با تو هزاران کار است ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست باز پرسـید ز گیسـوی شکـن در شکـنش کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست عقـل دیوانه شد آن سلسله مشـکین کو دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی عیـش بی یار مـهیا نشود یار کجاست حافظ از باد خـزان در چمـن دهـر مرنج فکر مـعقول بفـرما گل بی خار کجاست «حافظ» ‎‎ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر 「•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 •ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‎‎「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini