هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
زندگی از شـوق رویای وصـالی غـرقِ خواب
عشق، دنبالِ غمی میگردد و حسّی خراب
ذرّه ذرّه از غبارِ جانِ ما بر بامِ دل
بالِ تُرد پر زدن را یافته همچون حباب
نیســتـی در کار مشـتاقـان فکــنده طـرح نو
با فنا سرخوش شود احوال هستی چون سراب
نغمهی محزونِ مهری بر لبِ سوزانِ شب
شــور باریـده به گرمــای وجودِ آفـتاب
ای صفای خاطرِ شوریدگان آهی فرست
تا برافـروزد چـراغِ راهِ عشـقـت، ماهــتاب
هر چه دنیـای ورای فهـمِ ما پیچـیدهتر
راستتر میگردد این انگیزه از افکارِ ناب
۱۴٠۳/٠۲/٠۸
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
#امید
#زندگی
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
خوشاست باد صبا، با شمیمِ نابِ دهانت
تر است چشـمِ سحـرگه ز آهِ جامه درانت
سعـادتی به صفـای وجود تو متنعّم
ارادتی به زبانـم نشـانده شـورِ بیانت
تنیده یادِ تو در تار و پودِ شعر و ترانه
تپیده قلبِ کلامم ز یمنِ طبعِ روانت
نفس نفس هوست شور میدمد به لبانم
حـلاوتـی به دل آمیخـت با طـراوتِ جـانـت
دَمـی به قصّـهی نشـنودهام خزیده خـیالی
که خواب برده ز ماه و ستاره چشمچرانت
به شــبروان خیالت اشـارتی به عــنایت
میسّر است که حاجاتِ دل دهی ز بنانت
۱۴٠۳/٠۲/٠۱
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
بیقـراریهـایم از دلتنگـیِ گیسـوی اوست
روبرویم روز و شب یا زلف او یا روی اوست
لحـظههـا با شعـر و احسـاسـاتِ نابش هر سحـر
چون نسیمی و خیالی مستِ روی و موی اوست
میسرایم شـعـرِ چون آبی به لطف لعـل لب
میربایم از دَمَش لفظی که غرق جوی اوست
صـبح امّـیدی دمـیده با نگاهـی یا که آهـی
شبپریشانگشتهچونماهشقرینِکوی اوست
دل دلالت میکند بر مستی از بوی خوشش
شبحسادتمیکندکاینغالیه گیسوی اوست
۱۴٠۲/۱٠/٠۱
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
نفسِ پاکِ سحرگه که صبایش خوانند
نفـحاتی اسـت که از کوی #رضا میآید
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
از سـرخیِ لب و مـیِ نابِ بهشتیات
مسـتی کنم به گرمیِخوابِ بهشتیات
ترســم که بشــکند پرِ نرم نســیم صبح
خوابی که برده چشمِ خرابِ بهشتیات
مرغ دلم که بسمل چشمان ناب توست
سیراب کن لبم ز ســراب بهشتیات
مدهوش میشوم ز خروشِ شراب و شعر
چنـگـی بزن به زلفِ رباب بهشتیات
راهـی بده به جنّتِ اعـلـیِ روی خود
دلبستهام به حلقهی بابِ بهشتیات
رامِ توام، غـزالِ غــزلهای وحشـیام
شعری بخوان ز شورِ شرابِ بهشتیات
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
مـجنونِ بیابانگـرد تا بیخـبر از لیلی است
در عینِخیالِوصل در مُردنِوی میلی است
شاید که به جان کندن، دیدار شـود حاصل
با لیلیودلتنگیاشکش بهدلشسیلی است
۱۴٠۳/۱٠/٠۸
-❀✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
شـوقِ دیدارِ تو از مـرزِ جنون میگذرد
لحظاتم پیِ هم غرقهی خون میگذرد
تا دلِ ریشِ مـرا کوک زند، رویایی
رشتهی وصل از اعماقِ قرون میگذرد
ساقیِ چشمِ تو با جرعهی نابِ نگهش
شور افزوده به حالی که درون میگذرد
خندهی مسـتِ تو و حُسـنِ دلاویزِ غـزل
چونخیالیاست که از وهمْ برون میگذرد
۱۴٠۳/۱٠/٠۷🌱
-❀✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
#امید
#زندگی
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
گذر کردن از گزارههای نارسا در متون ادبی
و پیوندِ عمیقِ فکریِ فارسی زبانها
نسبت به مفاهیمِ متعالی
با ادای احترام به تمامی صاحب نظران و اهالی قلم، گاهی در آثار برخی از متقدّمین و متأخرین، مشاهده میشود که شاید از روی تواضع به همراه اعتراف در قصور و فروگذاری در بندگی، مطالبی نپخته به زبان جاری کردهاند و بدیهی است که خوانندگانِ آثارِ ادبی حق دارند، به جای پرداختن به آن سخنها از آثارِ سرآمدانِ ادبیاتِ فاخرِ فارسی بهرهی لازم را ببرند. به طور مثال، #عین_القضات_همدانی یکی از کبار مشایخ متصوفه در آغاز قرن ششم، چنین اعترافی کرده:
من معترفم که #رضا به بلایِ دوست
و #صبر بر بلایِ او، دو مقامِ عالی است.
اما چون مرا نیست، چه کنم؟
آن را که باشد، نوشش باد!
ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
حالا همین تفکر را با نگاهِ عمیق و سرشار از معرفتِ #حافظ و #سعدی مقایسه میکنیم.
به #صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عـزیـز نگیـنـی به دسـت اهـرمـنی
#حافظ
این که پیـرانه سرم صحبت یوسـف بنواخت
اجر #صبری است که در کلبهی احزان کردم
#حافظ
#صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست
چـارهی عشـــــق احتمــال شــرط محبّت وفــاست
#سعدی
بر جـور و بی مــرادی و درویشــی و هِــلاک
آن را که #صبر نیست محبت نه کار اوست
#سعدی
سعــدی اگر طالبـی راه رو و رنج بر
کعبه دیدار دوست #صبر بیابان اوست
#سعدی
#رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
کـه بر مـن و تو درِ اخـتیار نگـشـادسـت
#حافظ
پند حکیم محض صواب است و عین خیر
فرخنده آن کسـی که به سمـع #رضا شـنید
#حافظ
چو قسـمتِ ازلی بی حضـور مـا کردند
گر اندکی نه به وفق #رضاست خرده مگیر
#حافظ
تیـغ برآر از نیـام زهـر برافـکـن به جـام
کز قبل ما قبول وز طرف ما #رضاست
#سعدی
#رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار
هـزار فـتنه چه غــم باشــد ار برانگـیـزند
#سعدی
ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
ما از آثار همهی بزرگان، بهره میبریم ولی هرکجا که با مطالبِ اینچنین روبرو شدیم، قطعا ترجیج بر آن نگاهِ متعالی است که برای جویندگان معرفت و حقیقت، راه را هموار ساخته است.
🌱
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
من پرسشی بیپاسخ، به رویایِ زندگی هستم که صبوریها را از دل ربودهام و پیوسته به کرانی ناپیدا وابستهام...
با جرعهای زلال از محبّت، معرفتی به کف آوردهام که در ضمیرِ ناخودآگاهِ خود به آگاهیِ نابی رسیدهام...
من این ارمغان را از تو دارم، ای که پنهان در جانی و پیداتر از دل به تنم تنیدهای... :)
🌱
-❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
هر روزنهای از این جهان یک هنر است
خود دوخـته دیده بر خیالی به در است
بشـنو که ز هـر کـرانه فـریاد زند
بنگـر که وجـودِ غایبت در نظـر است
۱۴٠۳/٠۹/٠۱🌱
-❀✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾
#بداهه
هدایت شده از ۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
چشمت شرابخانهی جانانهی من است
پلکی بزن که رونقِ میخانهی من است
هر مژّهی سیه که ز بختِ دلم خَم است
خَمــرِ بهشــت بارد و دُردانهی من است
کامـی اگـر دهــد لبِ لعـلت به این غـزل
شعرم شراب و لعلِ تو پیمانهی من است
خوابی که با خیالِ تو خیزد ز چشـمِ مست
مرغِ دلِ رمـیده ز کاشانهی من است
شـوقـی تنیده با تب و تابِ ترانهای
هر زخمهی سهتار که دیوانهی من است
شـوری فکـنده مـاهْ جبینی به هـر طنیـن
زین مهرِ پر فروغ که همخانهی من است
۱۴٠۳/۱٠/۲۹🌱
-❀✍️رشوند ﴿ #حوصلهی_بحر ﴾