eitaa logo
قصه های کودکانه
34.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
918 ویدیو
329 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
😍مامان باباهای عزیز 😘کوچولوهای ناز 🌸امشب قسمت سوم(آخر) قصه صوتی ببر مهربان رو براتون خواهیم گذاشت🐅 🌼قصه گو:سرکار خانم پگاه رضوی توضیحات:از قصه های قدیمی که مامان بزرگ ها تعریف میکردند 🍃قصه در مطلب بعدی امشب 👇🍂👇🍂👇 لطفا لینک کانال قصه های کودکانه رو برای دوستانتان ارسال نمایید تا همه از کانال تخصصی قصه های کودکانه استفاده نمایند👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ببر مهربان.mp3
10.1M
عنوان: 🐅 (آخر) قصه گو:سرکار خانم پگاه رضوی توضیحات:از قصه های قدیمی که مامان بزرگ ها تعریف میکردند 👇🍂👇🍂👇 لطفا لینک کانال قصه های کودکانه رو برای دوستانتان ارسال نمایید تا همه از کانال تخصصی قصه های کودکانه استفاده نمایند👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
لالا لالا گل کاشی، یه خونه توی نقاشی لالا لالا گل پسته، پدر بار سفر بسته لالا لالا گل سوسن، نخای رنگی و سوزن لالا لالا گل مهتاب، بدوزم نقش تو در خواب لالا لالا گل نازم، سپند آویز می سازم لالا لالا گل نرگس، که بد بر تو نیاد هرگز لالا لالا گل زیره، نشه روزت شب تیره لالا لالا گل ریزم، به گوشت طوق میاویزم لالا لالا گل ارزن، الهی پیر شی فرزند لالا لالا گل زردم، پناه پیری و دردم لالا لالا گل لادن، نگهدارت خدای من لالا لالا گل چینی، بخوابی خواب خوش ببینی 🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh
#سلامت Ⓜ️⭕️نه‌تنها عطر و ادکلن، بلکه حتی کرم‌های معطر مخصوص بزرگسالان هم مناسب کودکان نیست زیرا پوست بچه‌ها و سیستم تنفسی‌شان بسیار حساس است و محصولاتی که برای آنها به کار می‌رود، باید خاص و تایید شده باشد. Ⓜ️⭕️امروزه عطر و ادکلن‌های مخصوص کودکان هم وارد بازار شده اما به صرف اینکه روی عطری نوشته شده مخصوص کودکان، نباید به آن اطمینان کرد. لازم است عطر یا محصول بهداشتی که خریداری می‌شود، نشانه استاندارد و برچسب معتبر داشته باشد. Ⓜ️⭕️برای کودک مبتلا به آلرژی اصلا نباید از عطر یا محصولات آرایشی – بهداشتی معطر استفاده کرد زیرا باعث می‌شود بدن کودک واکنش شدید نشان دهد. Ⓜ️⭕️ اگر فرزندتان آلرژی ندارد، استفاده گهگاهی از عطر مخصوص کودکان اشکالی ندارد اما هرگز عطر را روی پوست کودک اسپری نکنید زیرا ممکن است باعث بروز حساسیت یا لک شود. دکترنیلفروش‌زاده 🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh
🐥🔆قصه زیبای بچه ها سلام یادتون نره🐥🔆 به نام خداوند مهربان یکی بود یکی نبود، پسری بود به اسم فلفلی. فلفلی پسر خوبی بود ولی تنها یک عادت بد داشت و اونم این بود که سلام نمی کرد. یک روز بعد از ظهر که از مدرسه برمی گشت به مغازه ی سرکوچشون رفت و گفت: آقا رضا پفک می خوام، آلوچه و بادکنک می خوام. آقا رضا نگاهی کرد به فلفلی و گفت: فلفلی سلامت چی شد؟ ادب کلامت چی شد؟ تو دیگه بزرگ و مردی، پس چرا سلام نکردی؟ برای بچه های بی ادب نداریم آلوچه و پفک. فلفلی ناراحت شد و از مغازه بیرون اومد و خونه رفت. وقتی عصر شد و هوا خنک شد و فلفلی تکالیف مدرسش رو انجام داد از خونه بیرون اومد و به خونه ی دوستش هادی رفت و در زد. مادر هادی در رو باز کرد. فلفلی گفت: هادی خوابه یا بیداره بگید توپش رو بیاره. مادر هادی از دست فلفلی ناراحت شد و گفت: کسی که سلام بلد نیست رفیق پسر من نیست و به خانه رفت و درو بست. فلفلی که از اتفاقی که براش افتاده بود ناراحت بود، به خونه رفت. مادر فلفلی اونو ناراحت دید: از او پرسید چرا انقدر غمگین است و فلفلی همه چیز رو تعریف کرد. مادر فلفلی بهش گفت: فلفلی دیگه سلام یادت نره تا همه بگن گل پسره. غروب مادر فلفلی به او پول داد و گفت: فلفلی دو تا نون بخر، نون داغ و کنجدی. وقتی فلفلی می خواست از خونه بیرون بیاد مامانش گفت: فلفلی سلام یادت نره. فلفلی به مغازه ی نانوایی رسید و به یاد حرف مادرش افتاد و گفت:شاطر آقا سلام سلام شاطر آقا با مهربانی به فلفلی نگاه کرد و گفت: علیک سلام آقا فلفلی، چی شده از این وری اومدی؟ فلفلی خوشحال شد و گفت: شاطر آقا من نون می خوام، دوتا نون کنجدی می خوام. شاطر آقا جواب داد: برای بچه ی با ادب، نون داغ و کنجدی بیار مشت رجب!و دوتا نون به فلفلی داد. و فلفلی یاد گرفت از این به بعد به همه سلام کنه و احترام بذاره. 🐥 🔆🐥 🐥🔆🐥 🔆🐥🔆🐥 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh
کودک خود نقاشی بکشید و بگذارید از این لحظات لذت ببرد. ویدیو آموزش در مطلب بعدی👇 آموزش نقاشی به کودکان👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
34.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدیو آموزش نقاشی اسب 🐎🐎🐎🐎🐎🐎🐎 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh
😍مامان باباهای عزیز 😘کوچولوهای ناز 🌸قصه صوتی امشب رو از دست ندید 🌼 توضیحات:از قصه های تربیتی و قرآنی 🍃قصه در مطلب بعدی امشب 👇🍂👇🍂👇 لطفا لینک کانال قصه های کودکانه رو برای دوستانتان ارسال نمایید تا همه از کانال تخصصی قصه های کودکانه استفاده نمایند👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
یک آیه یک قصه (2).mp3
8.21M
عنوان: 🌼 توضیحات:از قصه های تربیتی و قرآنی 👇🍂👇🍂👇 🌸🔻با منتشرڪردن این قصه قرآنی ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید🔺👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼فرزندان خود را با داستانهای شیرین و کهن ایران آشنا نماییم. در ادامه داستان های زیبای شاهنامه👇
داستان های زیبای شاهنامه بفرمود تا رخش را زین کنند در قسمت پیشین دیدیم که هجیر، حضور رستم را در سپاه ایران پنهان کرد. در ادامه پهلوان نوجوان ناامید و ناراحت از اینکه اثری از پدر نیافته، لباس رزم بر تن کرد و به محل نبرد رفت: بپوشید خفتان و، بر سر نهاد یکی خودِ چینی، به کردارِ باد ز تندی به جوش آمدش خون به رگ نشست از برِ باره تیزتگ خروشید و بگرفت نیزه به دست به آوردگه رفت چون پیلِ مست پهلوانان ایرانی با دیدن سهراب به قدرت او پی بردند و گرد هم آمدند و از قدرت و شکوه او گفتند و اینکه کسی توان نبرد با سهراب را ندارد: از آن پس دلیران شدند انجمن بگفتند کاینت گَوِ پیلتن نشاید نگه کردن آسان بدو که یارد شدن پیشِ او جنگجو؟ سپس سهراب خطاب به کیکاووس گفت که تو شایسته این نام و مقام شاهی نیستی و من بلایی به سرت خواهم آورد که حتی ستاره به حالت گریه کند؛ وقتی زندرزم را کشتید قسم خوردم که سپاه ایران را نابود کنم و تو را زنده به دار بیاویزم: چرا کرده ای نام کاووسِ کی؟ که در جنگ نه تاو داری نه پی تنت را بر این نیزه بریان کنم ستاره بدین کار گریان کنم یکی سخت سوگند خوردم به بزم بدان شب کجا کشته شد زندرزم کز ایران نمانم یکی نیزه دار کنم زنده کاووسِ کی را به دار سهراب همچنان که ایرانیان را به نبرد دعوت می کرد به سمت سراپرده کیکاووس رفت و با یک حرکت آن را واژگون کرد، کیکاووس با وحشت فریاد کشید که کسی به رستم خبر دهد که این تُرک همه چیز را به هم ریخته و طوس بلافاصله نزد رستم رفت و پیغام را به او رساند: یکی نزدِ رستم برَد آگهی کزین تُرک شد مغز گُردان تهی بشد طوس و پیغام کاووس برد شنیده سخن پیشِ او برشمرد رستم با شنیدن پیغام با ناراحتی گفت که کیکاووس همیشه زمان دردسر و جنگ که می شود مرا احضار می کند و سپس زین بر رخش نهاد و ببر بیان بر تن کرد و آماده به نبردگاه رفت: بفرمود تا رخش را زین کنند سواران بُروها پر از چین کنند بزد دست و پوشید ببر بیان ببست آن کیانی کمر بر میان نشت از برِ رخش و بگرفت راه زواره نگهبان گاه و سپاه رستم با دیدن سهراب و یال و کوپال او شباهتش به سام را دریافت و او را به نبرد دعوت کرد: چو سهراب را دید با یال و شاخ بَرش چون بَرِ سامِ جنگی فراخ بدو گفت از ایدر به یک سو شویم به آوردگاه هر دو هم رو شویم سهراب دستانش را به هم مالید و شروع به رجز خوانی کرد: بمالید سهراب کف را به کف به آوردگه رفت از پیشِ صف به آوردگاه بر تو را جای نیست تو را خود به یک مشت من پای نیست به بالا بلندی و با کتف و یال ستم یافت بالت ز بسیار سال رستم با شنیدن این سخنان، سهراب را به آرامش و تواضع دعوت کرد و داستان دلاوری ها و نبردهای خود را یادآوری کرد: بدو گفت نرم، ای جوانمرد، نرم زمین سرد و خشک و، سخن گرم و نرم به پیری بسی دیدم آوردگاه بسی بر زمین پست کردم سپاه تبه شد بسی دیو در چنگِ من ندیدم بدان سو که بودم شکن چه کردم، ستاره گوای من است به مردی جهان زیر پایِ من است سهراب با شنیدن داستان پهلوانی ها و نبردهای رستم و مطابقت آن ها با آنچه از دیگران درباره پدرش شنیده بود، گمان برد این پهلوان همان رستم است بنابراین از او پرسید: بدو گفت کز تو بپرسم سَخُن همه راستی باید افکند بُن من ایدون گمانم که تو رستمی گر از تخمه نامور نیرمی اما رستم هویت خود را پنهان کرد و حتی حس و حدس سهراب را رد و انکار کرد: چنین داد پاسخ که رستم نِیَم هم از تخمه سام نیرم نِیَم که او پهلوان است و من کِهتَرم نه با تخت و گاهم نه با افسرم و سهراب باز، از یافتن پدر نا امید شد: از امیّد سهراب شد نا امید برو تیره شد رویِ روزِ سپید 🍂این داستان ادامه دارد... 🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh
48.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: 🍃فرزندان خود را با داستان ها و ضرب المثل های ایران آشنا نماییم. 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh