eitaa logo
قصه های کودکانه
34.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
328 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
: به خاطر شادی بچه‌ها مرد فقیری نزد حضرت علی (ع) رفت تا کمی درددل کند. کودکان این مرد از شاخه‌ درخت خرمای همسایه، که به خانه‌شان راه پیدا کرده بود، خرما می‌چیدند و این کار سبب عصبانیت مرد همسایه می‌شد. حضرت علی به نزد مرد همسایه رفت تا به طریقی رضایت او را جلب کند تا اجازه دهد کودکان مرد فقیر روزی چند خرما از درخت بچینند اما مرد همسایه به هیچ‌وجه راضی نشد. سرانجام حضرت علی پیشنهاد داد که نخلستان ارزشمندش را با خانه‌ی کوچک مرد همسایه تعویض کند. مرد همسایه شگفت‌زده شده بود، پیشنهاد را پذیرفت و دلیل این کار را از حضرت پرسید. امام فرمود: دلم می‌خواهد کودکان این مرد شاد باشند و بی‌ترس از درخت، خرما بچینند و بخورند. سپس حضرت علی (ع) به پدر کودکان فرمود: این خانه را به تو می‌بخشم به این‌جا اسباب‌کشی کن و بگذار کودکانت با خیال راحت خرما بچینند، بگذار این نخل، دل کودکانت را شاد کند. 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
32.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
:راه نادرست 🌸قصه ای از زندگانی امام علی علیه السلام شهادت امام علی علیه السلام تسلیت باد 🌸🍃 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💚 توصیه هایی برای آشنایی کودکان با شب قدر 🖤چگونه کودکمان را برای شب قدر آماده کنیم؟ در طول روز به همراه کودکتان بخوابید تا برای شب سرحال باشید. یک شام سبک بخورید تا شب بیداری برایتان راحت شود. برای کودکتان یک قرآن کوچک بخرید. اسباب بازی و خوراکی حتما با خودتان به همراه داشته باشید. دفتر نقاشی و مداد رنگی‌هایش را نیز فراموش نکنید. در هنگام قرآن به سر گرفتن در محل مهدکودک هیئت یا مسجد حضور پیدا کنید و همراه کودکتان قرآن به سر کنید. ور اگز در خانه هستید کنار اون بنشینید. 🖤 @Ghesehaye_koodakaneh
🕋⁉️سرگرمی قرآنی⁉️🕋 در زیر فایده یکی از حیوانات که تصویرش آمده ذکر شده با خواندن مشخصات حیوان از کودکتان بخواهید حیوان را تشخیص بدهد نام آن را در جای خالی، در قسمت ترجمه بنویسید آیه را برای کودکتان بخوانید. ⚅فایده های حیوان: 1. میتواند روزهای زیادی تشنه بماند 2. در مقابل گرسنگی تحمل زیاد دارد 3میتواند هر روز مسافت طولانی را طی کند 4. میتواند در میان طوفانهای عجیب بیابان به راه خود ادامه دهد. 5 .از گوشتش برای خوردن و از شیرش برای آشامیدن میتوان استفاده کرد 6. این حیوان به کشتی صحرا معروف است أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (17) آیا به.........................نمینگرند که چگونه آفریده شده است سوره غاشیه آیه 17 پاسخ : شتر 🕋 ⁉️🕋 🕋⁉️🕋 ⁉️🕋⁉️🕋 🕋⁉️🕋⁉️🕋 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
19.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌈🦋 قصه های قرآنی 🌸🌈 این قسمت "شب قدر" 🌈🌈🌈🌈 ⁉️🕋 🕋⁉️🕋 ⁉️🕋⁉️🕋 🕋⁉️🕋⁉️🕋 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
سلام سلام کوچولو برات معما دارم میخوام بگی با دقت چی بوده کارو بارم وقتی میخوای بسازی یه کاردستی زیبا باید وسایلش رو اول کنی مهیا وقتی میخوای بِبُری کاغذ، یاکه پارچه حتما یکی مثل من کنار دستت باشه حالا بگو با دقت من چی ام و من کی ام؟ 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
‍ 📚‍ کتاب بد اخلاق من👦🏽📚 یه کتاب با جلد سبز رنگ داشتم که روی زمین افتاده بود. اونو برداشتم و توی کتابخونه گذاشتم اما کتابم خیلی بد اخلاق شده بود. همش کتابای بغل دستی شو هل می داد. هر چی کتابارو مرتب می کردم بازم کتاب سبزه ،اذیت می کرد و سر جاش درست قرار نمی گرفت .چندتا از کاغذاش از هم فاصله می گرفتن و شکل کتابخونه رو زشت می کردن. اول فکر کردم شاید خیلی گرماییه و هوای کتابخونه براش گرمه .به خاطر همین در کتابخونه رو باز گذاشتم تا کتابا خنک بشن .اما باز هم کتاب سبزه ،درست سر جاش نمی ایستاد و کتابای اطرافش رو به این طرف و اون طرف هل می داد. بالاخره از دستش عصبانی شدم اما خیلی دوستش داشتم دلم نمیومد بندازمش دور یا به کسی بدمش .رفتم پیش بابام و قضیه بداخلاقی کتاب سبزرو بهش گفتم و بابا رو با خودم بردم تو اتاقم.بابا کتاب سبزرو برداشت و هی سرش رو تکون داد .بابام معمولا وقتی اینجوری سرش رو تکون می ده که من کار بدی کرده باشم. البته تقریبا می دونستم چکاری کرده بودم اما به روی خودم نمی آوردم . بابا گفت اینهمه بلا سر این بیچاره آوردی حالا توقع داری هیچ کاری نکنه و ساکت وایسه سر جاش .گفتم مگه من چکار کردم. مامان گفت نمی دونی چکارش کردی ؟این همون کتابه که از صبح تا حالا روی زمین افتاده و زیر دست و پای تو له شده .حالا همه ی کاغذاش درد می کنن. بابا دو تا کاغذ آخرش رو بهم نشون داد و گفت این کاغذا مچاله شدن .دیگه صاف نمی شن .این کتاب نمی تونه خیلی صاف و مرتب توی کتابخونه جا بگیره .حالا می خوای چکار کنی ؟ من که کتابامو خیلی دوست دارم از بابا خواهش کردم کمک کنه تا کتابم رو درست کنم .قول قول قول دادم که از کتابام بیشتر مراقبت کنم .البته بابام هنوز جوابم رو نداده ولی فکر کنم قبول کرده .بهتره تا پشیمون نشده ، مواد لازم رو آماده کنم . امشب همش دارم فکر می کنم که از کتابام خیلی بهتر مواظبت کنم تا کم کم صاحب یه کتابخونه مال خودم بشم . 📚 👦🏽📚 📚👦🏽📚 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
توضیحات:pdf 🍃👇🍃👇🍃
هدیه تولد.pdf
3.27M
:pdf(کتاب تصویری) ⭕️كپی و ارسال مطالب به صورت فوروارد مجاز است _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
12.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌈🦋 قصه های قرآنی 🌸🌈 این قسمت "فقیر و انگشتر" 🌈🌈🌈🌈 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
:خرگوش باهوش و گرگ طمع کار روزی همه‌ی حیوانات، در وسط جنگل دور هم جمع شده بودند. از بزرگ‌ترین تا کوچک‌ترین حیوان، همه آمده بودند اسب، گاو، خرگوش، روباه، اردک، موش، پرنده و تمام حیواناتی که در جنگل زندگی می‌کردند. همه ترسیده بودند؛ چون یک گرگ بزرگ به جنگل آمده بود و گفته بود که اگر هر روز برای من غذا نیاورید، شماها را خواهم خورد بدین ترتیب حیوانات تمام روز را مجبور بودند برای گرگ غذا جمع کنند و چیزی برای خودشان نمی‌ماند. برای همین دور هم جمع شده بودند تا راه حلی پیدا کنند. اردک گفت: «باید چه کار کنیم؟» اسب گفت: «باید چه‌کار بکنیم؟» و همه با هم، هم صدا گفتند: «باید چه کار بکنیم؟» خرگوش گفت: «من می‌دانم چه کار باید کرد، باید گرگ بزرگ را کشت... و من این کار را انجام می‌دهم.» و به طرف خانه‌ی گرگ رفت. اردک به بقیه گقت: « او می‌خواهد چه کار بکند؟» هنگامی که خرگوش از جنگل عبور می‌کرد چشمش به یک رودخانه افتاد و فکری به ذهنش رسید. به داخل آب پرید و وقتی که بدنش خیس خیس شد از آب بیرون آمد و به روی زمین غلتید تا خاکی شد خرگوش الان ظاهری زشت و کثیف پیدا کرده بود و به سوی خانه‌ی گرگ رفت... گرگ گفت: «تو کی هستی؟» خرگوش جواب داد: «غذای امروز شما هستم.» گرگ گفت؛ «تو موجود زشت و کوچولو؟ من گاو یا اسب می‌خواهم و آنها تو را فرستاده‌اند.» خرگوش گفت: «گرگ‌های دیگر، همه گاوها و اسب‌ها را خورده‌اند چون آنها هم از شما بزرگ‌ترند و هم با هوش‌تر.» گرگ گفت: «گرگ‌های دیگر؟ کجا هستند؟ آنها را به من نشان بده.» سپس خرگوش او را به جنگل و کنار رودخانه برد. خرگوش گفت: «در آنجا زندگی می‌کنند.» گرگ روی رودخانه خم شد و صورت زشت خود را در آب دید، فکر کرد که گرگ دیگری در آنجاست و او را نگاه می‌کند، برای همین به داخل آب پرید تا با گرگی که در آب دیده بود مبارزه کند. و جریان آب او را با خود برد. خرگوش نزد دوستانش بازگشت و ماجرا را برای آنها تعریف کرد و گفت: «کشتن یک گرگ سخت نیست فقط باید بدانی چه‌طور این کار را باید انجام داد؟» بچه‌ها پیام داستان این است که شما با فکرتان می‌توانید در برابر کسانی که فکر می‌کنند از لحاظ نیروی بدنی از شما قوی‌تر هستند پیروز شوید. 🌼🍃🌸🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال و دعوت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4