#قصه
🐔 قوقولی قو قو 🐔
🍀 وقتي آقا خروس از خواب بيدار شد،گلويش درد مي کرد.او کمي آب خورد؛ولي وقتي خواست قوقولي کند،صدايش خيلي آرام بود:«قوقو...»
او بالاي نرده پريد و عقب و جلو رفت.جيک جيک پرسيد:«چي شده پدر؟»
خروس به گلويش اشاره کرد:«قوقوقو!»
جيک جيک گفت:«واي!حالا حيوان ها چطوربيدار شوند؟»خروس،ماشين کشاورز را ديد و فکري به نظرش رسيد.بعد داخل تراکتور پريد. جيک جيک به گاوها نگاه کرد؛حتي يک گاوهم بيدارنشده بود.بچه خروس فکري کرد؛اما قبل از اين که جيک بزند،خروس داخل تراکتور رفته بود.او پشت سر پدرش فرياد مي زد:«صبرکن،من فکري دارم!»☀️
🍀 تراکتور يک راديوي جديد داشت.خروس با نوکش روي دکمه ها زد و يک دفعه صدايي از راديو درآمد.صداي آهنگ بود. خروس صدا را بلندتر کرد.جيک جيک فرياد زد:«پدر!»اما صداي آهنگ خيلي بلند بود و پدر فرياد جيک جيک را نشنيد.او نگاهي به سگ کرد.سگ يکي از چشم هايش را آهسته باز کرد.بعد پنجه هايش را روي گوش هايش گذاشت و شروع کرد به خرّوپف کردن.
خروس با خودش گفت:«فايده ندارد!من هم که نمي توانم آوازبخوانم.»بعد راديو را خاموش کرد.
جيک جيک دوباره فرياد زد:«پدر!»
وقتي خورشيد به مزرعه تابيد،خروس صداي ضعيفي شنيد:«قوقولي...قوقو؟»☀️
🍀 او با عجله به طرف ديوار دويد.چند تا از پرهايش هم افتاد!جيک جيک بود! بالاي نرده رفته بود و با گردن کشيده روبه آسمان قوقولي مي کرد.
حيوانات يکي يکي بيدار شدند و روز شروع شد.☀️
🍀 پدر پرسيد:«جيک جيک!تو چطور آواز را ياد گرفتي؟»
-من هر روز،از وقتي که از تخم بيرون آمدم شما را تماشا مي کردم.خوب قوقولي مي کنم؟ پدربا خوشحالي گفت:«تو حيوان ها را بيدار کردي پسرم!»☀️
مترجم:شيرين سليمي،اکبر روحي
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#بازی حدس بزن چی کشیدم
به کودکتان توضیح دهید که قصد دارید طرح کلی یک شکل را در کف دستش بکشید
از او بخواهید چشم هایش را ببندد ودست هایش را به طرف شما دراز کند تا با انگشتتان یک دایره کف دست او بکشید
اگر کودک نمی تواند حدس بزند چه شکلی کشیده اید . از او بخواهید چشم هایش را باز کند و شما دوباره شکل دایره را کف دستش بکشید
شکل های دیگر را هم امتحان کنید .این بازی را با کشیدن شکلهای دیگر روی کمر کودکتان متنوع تر کنید یا این که از او بخواهید چشم هایش را باز کند و شکل هایی که شما با انگشتتان روی هوا می کشید تشخیص دهد
🔴تحقیقات نشان میدهد که:
آموزش تشخیص اشکال در طراحی وبازی های شکل گونه به کودک کمک میکند تا حروف و کلمات را تشخیص بدهند واین فعالیت یک مهارت پیش از خواندن وبسیار ارزشمند است
✅هدف :
#ادراک_شکل
افزایش #ادراک_جنبشی_لمسی
#مناسب_۴_سال_به_بالا
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
مسابقه ماهی ها.mp3
5.01M
#قصه_شب
مسابقه ماهی ها🐟🐠🐡
در اعماق آب های آبی ماهی های زیادی کنار همدیگه زندگی میکردن، چند وقتی بود بین ماهی ها جنب و جوشی به پا بود. آخه قرار بود چند روز دیگه یه مسابقه بزرگ برگزار بشه...
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#شعر_کودکانه
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
🌴دهکده خوب ما🌴
لک لک شاد و سفید
می گذرد با شتاب
می نگرد لحظه ای
عکس خودش را در آب
جنگلی از روی خاک
سر زده تا آفتاب
جنگل وارونه نیز
سبز شده زیر آب
در دل کوه و کمر
پیچ و خم دره ها
طعم علف های سبز
در دهن بره ها
سر زده از سنگ سرد
آتش آلاله ها🌹
بر سر هر صخره ای
بازی بزغاله ها
خسته نفس می زند
اسب نجیب کهر
یال پریشان او
دست نسیم سحر
بوی خوش کاهگل🏚
می وزد از پشت بام
کوچه پر از عابر است
بر لب آنها سلام
منظره روبرو🏔
منظره ای آشناست
منظره دهکده
دهکده ی خوب ماست
دهکده ی ما ولی
در دل یک قاب بود
باز به خود آمدم
این همه در خواب بود
⭕️با ما باشید👇
@Ghesehaye_koodakaneh
شعراموزشی الف
🚍🚍اتوبوس🚍🚍
تو ترمینال اتوبوس
خیلی خیلی زیاده
بعضی می خوان سوار شن
بعضی میشن پیاده
🚍
🚍🚍
🚍🚍🚍
🚍🚍🚍🚍
✅ @Ghesehaye_koodakaneh
شعراموزشی آ
🚑🚑آمبولانس🚑🚑
وقتی کسی مریض شد
با آمبولانس می برن
خیلی با سرعت میرن
زندگیشو میخرن
🚑
🚑🚑
🚑🚑🚑
🚑🚑🚑🚑
✅ @Ghesehaye_koodakaneh
4_392844110056128654.mp3
232.6K
#کلیپ_صوتی_آموزشی قرآن سوره الکوثر👆👆👆
🍓
🌿🍓
🍓🌿🍓
🌿🍓🌿🍓
🍓🌿🍓🌿🍓
@Ghesehaye_koodakaneh
کفش دوزک.mp3
5.62M
#قصه_صوتی
کفش دوزک🐞
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
معلم روستا.mp3
4.7M
#قصه_شب
معلم روستا
چند سال پیش توی یه روستای قشنگ و سرسبز تعداد زیادی باغ میوه و مزرعه گندم بود. مردم به خوبی کنار هم زندگی میکردن. روستا خیلی قشنگ و مردمش خیلی مهربون بود...
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه
🌳🙈پلیس جنگل🙊🌳
اردکها هر وقت دلشون می خواست می پریدند توی آب برکه، و آب رو کثیف و گل آلود می کردند و به حق بقیه حیوونا که می خواستن آب بخورن اهمیت نمی دادن.
زرافه مغرور که به خاطر قد بلندش می تونست برگهای بالای درختارو بخوره، بارها و بارها خونه ی پرنده هایی که روی شاخه های درختا بودند رو خراب می کرد و فرار می کرد.
روباه پیر، با کلک زدن چندین بار سر حیوونای بیچاره کلاه گذاشته بود و غذاهاشونو خورده بود.
میمون بازیگوش هم هر وقت می رفت بالای درخت موز، چند تا موز می خورد و پوستشونو توی راه پرت می کرد و با همین کارش باعث می شد بعضی از حیوونا در حال دویدن زمین بخورن.
خلاصه مدتی بود که جنگل سبز شلوغ شده بود و بی انضباطی همه جا رو پر کرده بود. تقریبا همه حیوونای جنگل از این وضعیت خسته شده بودند. اینجوری جنگل دیگه جای زندگی نبود.
حیوونا فهمیده بودن که باید برای بازگشتن آسایش و آرامش به جنگل یه تصمیمی بگیرن. اونا با هم تصمیم گرفتن برای جنگل یه کلانتری بسازن. اما کلانتری بدون پلیس نمی شه. حالا چه کسی باید پلیس جنگل بشه؟
چاره کار قرعه کشی بود. ده تا از حیوونا داوطلب شدن تا پلیس جنگل باشن. قرعه کشی شروع شد و بعد از دو ساعت نتایج اون اعلام شد.
1- مار خال خالی
2- یوزپلنگ تیزپا
3- کلاغ راستگو
اشکال این قرعه کشی این بود که به جای یه نفر، سه نفر انتخاب شده بودند چون هر سه نفرشون به اندازه مساوی رأی آورده بودند. از طرفی، هر سه نفرشون برای پلیس بودن مناسب بودن.
اما حیوونا اصرار داشتن بین این سه نفر یکی رو انتخاب کنن. می خواستن دوباره برای قرعه کشی آماده بشن که یه دفعه صدای جیغ خرگوشه حواس همه رو پرت کرد. آخه یه حیوون بدجنس که نقاب به صورتش زده بود تا کسی اونو نشناسه، کیف پول خرگوشه رو برداشت و پا به فرار گذاشت. خرگوشه داد می زد: آی دزد، دزد، کمکم کنید، دزد همه پولامو برد، بدبخت شدم.
یوزپلنگ با شنیدن صدای خرگوشه، انداخت دنبال دزده تا بالاخره کنار برکه اونو دستگیر کرد. مار خالخالی خیلی سریع رسید و مثل یه طناب محکم اون حیوون بدجنس رو به درخت بست و جلوی فرار کردنشو گرفت. کلاغه خبر دستگیر شدن دزد رو به حیوونای جنگل رسوند و همه حیوونا رو برد کنار برکه.
نقاب رو که از چهره ی اون برداشتند دیدن کسی نیست جز سنجاب قهوه ای، که دوست صمیمی خرگوشه است.
قضیه این بود که سنجاب قهوه ای و خرگوشه نقشه کشیده بودن تا به حیوونای جنگل نشون بدن که این سه نفر می تونن با همدیگه یک کارگاه پلیسی تشکیل بدن و هر سه نفرشون پلیسای جنگل باشن.
همه، از این فکر خوب خوششون اومد و کلانتری جنگل رو به سه پلیس تازه کار تحویل دادند.
#قصه
🙊
🌳🙈
🙊🌳🐵
🌳🙊🌳🙈
🙈🌳🐵🌳🙊
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _
✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#تربیتی
⏰ وقت شناسی کودک ⏰
⌛️⌛️ برای اینکه به او آموزش دهیم چگونه از وقت خود استفاده کند، مسوولیت کارهایی را مثل آماده کردن کیف، لباس پوشیدن و صبحانه خوردن به عهده خودش بگذاریم. در واقع کارهایی را که باید انجام دهد، یادداشت کنیم و به او آموزش دهیم که هر کاری را در چه زمانی باید انجام دهد.
⌛️⌛️ والدین برای آموزش وقتشناسی کودکان باید از تذکر و یادآوری کارها خودداری کنند. این تذکرات فرصت انجام اشتباهات را از بچهها میگیرد. اگر کودک یک روز دیر به مدرسه برسد و پشت در بماند، متوجه این نکته میشود که باید سر وقت کارهایش را انجام دهد تا توبیخ نشود.
⌛️⌛️ بد نیست که بعضی اوقات برنامههای زمانی کوچک خانواده از قبیل رفتن به پیک نیک، سفرهای یکروزه، برنامهریزی برای رفتن به سینما، پارک و... را به او بسپارید تا او زمان را به اطلاع اعضای خانواده برساند.
🆔 @Ghesehaye_koodakaneh