eitaa logo
داستان شب
190 دنبال‌کننده
75 عکس
37 ویدیو
1 فایل
قصه های مذهبی .. کانال اصلی ⬇️ درسایه‌سار‌قرآن‌وعترت @darsayehsarahlebeyt ارتباط با ادمین⬇️ @Khattat1361
مشاهده در ایتا
دانلود
👌دردودل آسمان مدینه با حضرت فاطمه سلام الله علیها قسمت دوم 2⃣ وقتی پدرت زمین را به تولد خود مزیّن کرد ، من از میان تمام خلایق، نگاهم فقط به او شد ! هرگاه افتاب، جسم لطیفش را می‌آزرد، ابری را سایبان او می ساختم! اگر شبانه راه می پیمود، دامن مهتاب را پیش رویش می گستردم! اما من یکی که در خود شکستم وقتی دیدم با او به قدر او رفتار نمی شود! 😔 منِ آسمان، منِ بی جان، خون دل میخورم و در خود مچاله می شدم وقتی که می دیدم با آدم تمام، انسان کامل، عقل کلّ، اینچنین جاهلانه و کافرانه برخورد می‌شود.... و بعد از او 👈 با تو دردانه خداوند..... 😭😭 ادامه دارد... https://eitaa.com/Ghesehkarbala
👌دردودل آسمان مدینه با سلام الله علیها 3⃣ قسمت سوم 🤔 من تصور می کردم وقتی شما بیایید خلایق، شما را بر سر دست خواهند گرفت ! بر روی چشم خواهند گذاشت ! دلهایشان را منزل محبت شما خواهند کرد ! خاک پایتان را توتیای چشم خواهند کرد ! کمر همت خواهند بست به خدمت شما! چشم خواهند دوخت به لبهای شما تا فرمان را نیامده ، بر چشم بگذارند ! و خواسته را نگفته، اجابت کنند ! همه مقیم کوی شما خواهند شد و دنبال وسیله برای تقرب خواهند گشت ! 😔 چه سفیه بودند این خلایق! چه نادان بودند این مردم! 😔 ❓چه می خواستند که در محضر شما نمی یافتند؟! 👌 دنیا می‌خواستند شما بودید، آخرت می خواستند شما بودید، سعادت می‌خواستند شما بودید، علم می خواستند شما بودید، بهشت می خواستند شما بودید ،حتی اگر مال و منال و شهرت و قدرت می‌خواستند باز مخزن و گنجینه اش در دست شما بود! ❓چرا جفا کردند؟! چرا عصیان کردند؟! به کجا می خواستند بروند؟! ❓چه میشد اگر ابوجهل و ابولهب هم راه ابوذر را می رفتند ؟! چه میشد اگر بقیه هم پا جای پای سلمان می گذاشتند؟! 😥 پا جای پای سلمان نگذاشتند، ولی چرا دشمنی کردند؟ چرا کینه ورزیدند؟ چرا رذالت کردند؟! ادامه دارد... https://eitaa.com/Ghesehkarbala
فاطمیه 👌دردودل آسمان مدینه با حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت چهارم 4⃣ من که از ابتدای خلقت، عشقم به این بود که آسمان مدینه بشوم، گاهی از شدت خشم به خود میلرزیدم، گاهی تاسف می خوردم ،گاهی حسرت می کشیدم، گاهی گریه میکردم، گاهی خون می خوردم و گاهی خود را ملامت می کردم !😔 من از کجا میدانستم که باید شاهد این همه مصیبت باشم؟!❓ من سوختم وقتی درِ خانه خدا، درِ خانه قرآن، درِ خانه تو به آتش کشیده شد!😔 من درخود شکستم وقتی در بر پهلوی تو شکسته شد!😔 وقتی تو فضه را صدا زدی، انسانیت از جنین هستی سقوط کرد!😔 خون جلوی چشمانم را گرفت وقتی گل میخ های در، از سینه تو خونین و شرم آگین در آمد!😔 من از خشم، کبود شدم وقتی تازیانه بر بازوی تو فرود آمد!😔 من معطل و بی فلسفه ماندم وقتی زمین ملک تو غصب شد!😔 اشک در چشمان من حلقه زد وقتی سیلی با صورت تو آشنا شد!😱 من به بن بست رسیدم وقتی اهانت و توهین به خانه تو راه یافت!😔 و...... بند دلم و رشته ی امیدم پاره شد وقتی آوند حیات تو قطع شد....!😭😭 ادامه دارد... https://eitaa.com/Ghesehkarbala
👌دردودل آسمان مدینه با حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت پنجم 5⃣ دیشب که علی تو را غسل می داد، وقتی اشک های جانسوز او را دیدم ، وقتی ضجه های حسن و حسین را شنیدم، وقتی صورت خراشیدن زینب و ام کلثوم را دیدم ، دیگر تاب نیاوردم 😭 ❗️نه من! که کائنات بی تاب شد و چیزی نمانده بود که من فرو بریزم و زمین از هم بپاشد و کائنات سقوط کند.... تنها یک چیز، آفرینش را بر جا نگاه داشت و آن، تکیه علی بود بر عمود خیمه خلقت، ستون خانه تو ! علی سرش را گذاشته بود بر دیوار خانه تو و زار زار می‌گریست، این اگرچه اوج بی تابی علی بود اما به آفرینش، آرامش بخشید و کائنات را استقرار داد . چه شبی بود دیشب !😭 سنگینی بار مصیبت دیشب، تا آخرین لحظه حیات بر پشت من سنگینی میکند، همچنان که این قهر بزرگوارانه تو، کمر تاریخ را میشکند! از علی خواستی - مظلومانه و متواضعانه- که تو را شبانه دفن کند و مقبره ات را از چشم همگان مخفی بدارد ! میخواستی به دشمنانت بگویی دود این آتش ظلمی که شما برافروخته اید، نه فقط به چشم شما که به چشم تاریخ میرود و انسانیت تا روز حشر از مزار دردانه خدا محروم می ماند!😔 چه سند مظلومیت جاودانه ای ! و چه انتقام کریمانه ای!..... ادامه دارد.... https://eitaa.com/Ghesehkarbala
👌دردودل آسمان مدینه با حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت ششم 6⃣ دل من به راستی خنک شد وقتی که صبح، دشمنان تو با چهل قبر مشابه مواجه شدند و نتوانستند بفهمند که مدفن دختر پیامبر کجاست! 🌫 من شاهد بودم که در زمان حیاتت آمدند برای دغلکاری و نیرنگ بازی، اما تو مجال ندادی و آنها باقی مکر و سیاست را گذاشته بودند برای بعد از وفات، و تو آن نقشه را هم نقش بر آب کردی ! ↩️ اما همیشه خشک و تر با هم می سوزد ، مومنان و مریدان آینده تو نیز اشک حسرت خواهند ریخت 😭 گم کرده خواهند داشت و در فراق مزار تو خواهند گداخت 😭😭.... ادامه دارد.... https://eitaa.com/Ghesehkarbala
👌دردودل آسمان مدینه با حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت هفتم 7⃣ چهل قبر مشابه ! چهل قبر همسان! و انسان ها بعضی واله و سرگشته، بعضی متعجب و حیران، عده‌ای مغبون و شکست‌خورده، گروهی از خشم و غضب، کف به لب آورده و معدودی از خواب پریده و هشیار شده!! عمر گفت:« نشد! اینطور نمی‌شود! نبش قبر خواهیم کرد؛ جنازه دختر پیامبر را پیدا خواهیم کرد و بر او نماز خواهیم خواند و.....» 😱 خبر به علی رسید! همان علی که تو گاهی از حلم و سکوت و صبوری اش در شگفت و گاهی گلایه مند می شدی، از جا برخاست! همان قبای زرد رزمش را بر تن کرد، همان پیشانی بند جهاد را بر پیشانی بست، شمشیری را که به مصلحت در غلاف فشرده بود بیرون کشید، و به سمت بقیع راه افتاد..... 🗡 تو به یقین دیدی و بر خود بالیدی ! اما کاش بر روی زمین بودی و می دیدی که چگونه زمین، از صلابت گام های علی می‌لرزد..... ادامه دارد.... https://eitaa.com/Ghesehkarbala
👌دردودل آسمان مدینه با حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت هشتم 8⃣ وقتی به بقیع رسید، صورتش از خشم گداخته و رگهای گردنش متورم شده بود ! فریاد کشید: «وای اگر دست کسی به این قبرها بخورد ! همه تان را از لب تیغ خواهم گذراند!» ⚠️ عمر گفت: ای ابوالحسن! بخدا که نبش قبر خواهیم کرد و بر جنازه فاطمه نماز خواهیم خواند!! علی از بلندای حلم فرود آمد، دست در کمربند عمر برد ،او را از جا کنده و بر زمین افکند، پا بر سینه اش نهاد و گفت: 😡 « یابن السوداء ! اگر دیدی از حقم صرفنظر کردم ،از مثل تو نترسیدم !! ترسیدم که مردم، از اصل دین برگردند! مامور به سکوت بودم! اما در مورد قبر و وصیت فاطمه، نه!! سکوت نمیکنم ! قسم به خدایی که جان علی در دست اوست، اگر دستی به سوی قبرها دراز شود، آن دست به بدن بازنخواهد گشت ! زمین را از خونتان رنگین می کنم!» ⚠️ عمر به التماس افتاد و ابوبکر گفت: « ای ابوالحسن ! تو را به حق خدا و پیامبرش، از او دست بردار! ما کاری که تو نپسندی نمی کنیم!» علی رهایشان کرد و آنها سرافکنده به لانه هایشان برگشتند و کودکانی که در آنجا بودند چیزهایی را فهمیدند که پیش از آن نمی دانستند.... 🏴 راستی این صدا، صدای پای علی است آرام و متین، اما خسته و غمگین...!😔😭 از این پس، علی فقط در محمل شب با تو راز و نیاز می کند..... من لب ببندم از سخن گفتن، تا علی بال بگشاید بر روی مزار تو..... 👈این تو و این علی و این نگاه همیشه مشتاق من....😭 پایان https://eitaa.com/Ghesehkarbala
مرثیه‌ای برای مادر خوبی ها 🎴 روایت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را از زبان درب چوبی خانه بشنوید. 🎧 پخش از ده ها کانال | هر روز یک قسمت
آوای مادرانه - قسمت سوم.mp3
8.14M
قسمت سوم با حال خوب گوش کنید. روایت آوای مادرانه ادامه دارد ...
آوای مادرانه - قسمت چهارم.mp3
9.77M
قسمت چهارم با حال خوب گوش کنید. روایت آوای مادرانه ادامه دارد ...