👌دردودل آسمان مدینه با حضرت زهرا سلام الله علیها
قسمت هفتم
7⃣ چهل قبر مشابه ! چهل قبر همسان!
و انسان ها بعضی واله و سرگشته، بعضی متعجب و حیران، عدهای مغبون و شکستخورده، گروهی از خشم و غضب، کف به لب آورده و معدودی از خواب پریده و هشیار شده!!
عمر گفت:« نشد! اینطور نمیشود! نبش قبر خواهیم کرد؛ جنازه دختر پیامبر را پیدا خواهیم کرد و بر او نماز خواهیم خواند و.....» 😱
خبر به علی رسید!
همان علی که تو گاهی از حلم و سکوت و صبوری اش در شگفت و گاهی گلایه مند می شدی، از جا برخاست!
همان قبای زرد رزمش را بر تن کرد، همان پیشانی بند جهاد را بر پیشانی بست، شمشیری را که به مصلحت در غلاف فشرده بود بیرون کشید، و به سمت بقیع راه افتاد..... 🗡
تو به یقین دیدی و بر خود بالیدی !
اما کاش بر روی زمین بودی و می دیدی که چگونه زمین، از صلابت گام های علی میلرزد.....
ادامه دارد....
https://eitaa.com/Ghesehkarbala
👌دردودل آسمان مدینه با حضرت زهرا سلام الله علیها
قسمت هشتم
8⃣ وقتی به بقیع رسید، صورتش از خشم گداخته و رگهای گردنش متورم شده بود !
فریاد کشید: «وای اگر دست کسی به این قبرها بخورد ! همه تان را از لب تیغ خواهم گذراند!» ⚠️
عمر گفت: ای ابوالحسن! بخدا که نبش قبر خواهیم کرد و بر جنازه فاطمه نماز خواهیم خواند!!
علی از بلندای حلم فرود آمد، دست در کمربند عمر برد ،او را از جا کنده و بر زمین افکند، پا بر سینه اش نهاد و گفت:
😡 « یابن السوداء ! اگر دیدی از حقم صرفنظر کردم ،از مثل تو نترسیدم !!
ترسیدم که مردم، از اصل دین برگردند!
مامور به سکوت بودم!
اما در مورد قبر و وصیت فاطمه، نه!!
سکوت نمیکنم ! قسم به خدایی که جان علی در دست اوست، اگر دستی به سوی قبرها دراز شود، آن دست به بدن بازنخواهد گشت ! زمین را از خونتان رنگین می کنم!» ⚠️
عمر به التماس افتاد و ابوبکر گفت:
« ای ابوالحسن ! تو را به حق خدا و پیامبرش، از او دست بردار! ما کاری که تو نپسندی نمی کنیم!»
علی رهایشان کرد و آنها سرافکنده به لانه هایشان برگشتند و کودکانی که در آنجا بودند چیزهایی را فهمیدند که پیش از آن نمی دانستند....
🏴 راستی این صدا، صدای پای علی است آرام و متین، اما خسته و غمگین...!😔😭
از این پس، علی فقط در محمل شب با تو راز و نیاز می کند.....
من لب ببندم از سخن گفتن، تا علی بال بگشاید بر روی مزار تو.....
👈این تو و این علی و این نگاه همیشه مشتاق من....😭
پایان
https://eitaa.com/Ghesehkarbala
#آوای_مادرانه مرثیهای برای مادر خوبی ها
🎴 روایت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را از زبان درب چوبی خانه بشنوید.
🎧 پخش از ده ها کانال | هر روز یک قسمت
آوای مادرانه - قسمت سوم.mp3
8.14M
#آوای_مادرانه
قسمت سوم
با حال خوب گوش کنید.
روایت آوای مادرانه ادامه دارد ...
آوای مادرانه - قسمت چهارم.mp3
9.77M
#آوای_مادرانه
قسمت چهارم
با حال خوب گوش کنید.
روایت آوای مادرانه ادامه دارد ...
4_5776077907508071050.mp3
10.17M
#آوای_مادرانه
قسمت ششم
با حال خوب گوش کنید.
روایت آوای مادرانه ادامه دارد ...
@Emamkhobiha🌹
هدایت شده از بهترین زندگی
4_5773965251749873629.mp3
11.64M
#آوای_مادرانه
قسمت آخر
با حال خوب گوش کنید.
رادیو آوای مادرانه با روایت های جدید ادامه خواهد داشت ...
دختر شینا
(کتاب سال شانزدهمین دوره جایزه ی کتاب دفاع مقدس)
کتاب «دختر شینا» یکی از آثار سوره مهر با موضوع خاطرات زنان است که بهناز ضرابی زاده با قلمی روان به روایت زندگی قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی میپردازد.
درباره زندگی این شهید، فعالیتهای فرهنگی مختلفی صورت گرفته بود. با توجه به آثار به عمل آمده، متوجه شدم قدم خیر در سن ۲۲ سالگی، همسرش به شهادت رسیده و با وجود ۵ فرزند، ازدواج نکرده است و به تنهایی فرزندانش را بزرگ کرد.
این بانوی نویسنده اضافه کرد: این موضوع برای من بسیار تامل برانگیز بود، زنی که در روستا زندگی می کرد به فضای شهر آمده و به تنهایی در اوج جوانی، تمام هم و غمش بزرگ کردن فرزندانش شده بود. بنابراین تصمیم گرفتم درباره فراز و نشیب های زندگی این زن با او مصاحبه کنم.
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸