ابلهترین شخص تهران!
می گویند روزی ناصرالدین شاه به کریم شیرهای گفت نام ابلهان عمده تهران را بنویس! کریم گفت به شرط آنکه نام هر کسی را بنویسم عصبانی نشوی و دستور قتل مرا صادر نکنی! شاه به کریم شیرهای قول داد.
کریم در اول لیست اسم ناصرالدین شاه را نوشت ! ناصرالدین شاه عصبانی شد و خطاب به کریم گفت: اگر ابلهی و حماقت مرا ثابت نکنی میر غضب را احضار میکنم تا گردنت را بزند ! کریم گفت: مگر تو پنجاه هزار تومان به پرنس مَلکُم خان نداده ای که برود در پاریس آن را نقد کند و بیاورد؟!
ناصرالدین شاه گفت : بلی همین طور است. کریم گفت: من تحقیق کرده ام، پرنس همه املاک و اموال خود را در این مملکت نقد کرده و زن و فرزند و دلبستگی هم در این دیار ندارد، اگر آن وجه را به دست آورد و دیگر به مملکت برنگردد و تو نتوانی به او دست یابی چه می گویی!؟
ناصرالدین شاه گفت: « اگر او این کار را نکرده و آن پول را پس بیاورد تو چه خواهی گفت ؟» کریم شیره ای گفت : « آن وقت نام شما را پاک می کنم و نام او را در اول لیست می نویسم !!»
@miras_gozashtegan💫
"نسیه و وجه دستی داده میشود ٬ به قدر قوه"
در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران، دکان غذاخوری بود که بالای پیشخوان دکانش نوشته بود :
نسیه و پول نقد داده میشود، بقدر قوه...
هر وقت کودکانی که برای بردن غذا برای صاحبکارشان می آمدند
لقمه ای چرب و لذیذ از گوشت و کباب و ته دیگ زعفرانی درست میکرد و خود با دستانش بر دهان آنها میگذاشت و میگفت مبادا صاحبکارش به او از این غذا ندهد و او چشمش به این غذا بماند و من شرمنده خدا بشم...
این کاسب نمونه حاج میرزا عابد نهاوندی بود
معروف به "مرشدچلویی"
پیر مردی بلند قامت با چهره ای بسیار نورانی و خوشرو و با محاسنی سفید...
خدا رحمتش کنه...
این روزها چقدر جای خالی این مرشدها حس می شه..
@miras_gozashtegan💫
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش ديد. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.
ماری در تله افتاد
و زن مزرعه دار را گزيد.
از مرغ برايش سوپ درست کردند.
گوسفند را برای عيادت کنندگان سر بريدند.
گاو را برای مراسم ترحيم کشتند
و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه میکرد و به مشکلی که به ديگران ربط نداشت فکر میکرد!
(کلیله و دمنه)
@miras_gozashtegan💫
هدایت شده از خبر فوری قم
☑️چه عواملی باعث ایجاد عصبانیت میشه؟
🔺محتوای این #اینفوگرافیک برگرفته از آیات قرآن هست
🔸این پست رو برای دوستانتون هم بفرستید.
☑️بزرگترین کانال خبری استان قم👇
http://eitaa.com/joinchat/1031798786C1a8f8517c9
هدایت شده از خبر فوری قم
☑️آثار و برکات صدقه👆
☑️بزرگترین کانال خبری استان قم👇
http://eitaa.com/joinchat/1031798786C1a8f8517c9
هدایت شده از خبر فوری قم
☑️ تصویری جالب از احترام فرزند شهید سید حامد جعفری از شهدای شناور کنارک نیروی دریایی ارتش هنگام ورود فرمانده نیروی دریایی به منزل شهید
☑️بزرگترین کانال خبری استان قم👇
http://eitaa.com/joinchat/1031798786C1a8f8517c9
هدایت شده از خبر فوری قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ حاضر جواب نباشیم
🔸سخنان شنیدنی آیت الله فاطمی نیا با موضوع آداب محاوره
☑️بزرگترین کانال خبری استان قم👇
http://eitaa.com/joinchat/1031798786C1a8f8517c9
🔈🔈▫️بسم الله الرحمن الرحیم▫️
⚠️نماز روز یکشنبه ذی العقده
نماز یکشنبه ماه ذیقعده را از دست ندهیم و دوستان خود را نیز در آن شریک کنیم.
یکی از اعمالی که بسیار در سیره بزرگان به آن تأکید شده است، نماز توبه یکشنبه های ماه ذیقعده میباشد (که البته در مابقی ایام سال نیز به نیت رجاء وارد شده است ولی در یکشنبه های این ماه بسیار مورد توجه میباشد). این نماز یکی از دستوراتی است که تمام علمای اخلاق به آن اهتمام ویژه داشتند و تمام برنامه ها و چله های عبادی خود را با آن آغاز میکردند.
نحوه انجام نماز: در روز یکشنبه ماه ذیقعده غسل (با نیت توبه) انجام میشود. سپس 4 رکعت نماز (دو تا دورکعت) با نیت نماز توبه یکشنبه ماه ذیقعده خوانده میشود. در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه توحید و یک مرتبه معوذتین (ناس و فلق) خوانده میشود. بعد از سلام نماز دوم، هفتاد مرتبه استغفار گفته میشود و در انتها ذکر "لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم" خوانده میشود. (در دستور بعضی از بزرگان تعداد هفت بار برای ذکر
🔷"لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم"🔷
نقل شده است که به نظر صحیح تر می آید) و در انتها گفته میشود:
🔶يا عَزِيزُ يَا غَفَّار اِغفِرلِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ المُؤمِنيِنَ وَ المُؤمِنَات، فَاِنَّهُ لاَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنت🔶
نکته جالب در خصوص این نماز بحث حق الناس میباشد که در توضیح نماز آمده است در روز قیامت خصماء از او راضی میشوند. (انسان باید در جهت برآورده کردن حق الناس تلاش خود را انجام دهد و اگر فرد را پیدا نکرد یا احتمال مفسده ای داد، از طرف آن شخص صدقه دهد یا استغفار کند یا... ولی گاهی ممکن است حق الناسی نادانسته بر گردن انسان باشد که این نماز کمک میکند در روز قیامت آن فرد از انسان بگذرد.)
التماس دعا
🔚دستور نماز رو با دوستانتون و سایر گروه ها نیز به اشتراک بگذارید که همه از برکات این نماز بهره مند شوند.
🌺 وفای سگ 🌺 تابستون دو سال پیش تصمیم گرفتیم یک مسافرت کوچک یک روزه برای بازدیدی از قلعه سلطانیه زنجان و غار کتله خور همدان داشته باشیم.
صبح خیلی زود حرکت کردیم و صبحانه هم همراه برداشتیم تا در جای مناسبی خورده شود.
در کنار جاده به فضای نسبتا بازی رسیدیم که برای توقف و صرف صبحانه مناسب بود. فرشی انداختیم و بساط صبحانه بر پا شد. صبحانهام که تمام شد، بلند شدم تا نگاهی به اطراف بیندازم و تازه متوجه شدم یک توله سگ در فاصله حدود بیست متری ما روی زمین دراز کشیده است.
تکه نانی برداشتم و کمی پنیر رویش مالیدم و بطرف توله سگ رفتم. رو به شرق خوابیده بود و به نظر میرسید خورشید را که تازه در حال طلوع کردن بود تماشا میکند. به سمتش که میرفتم اصلا حرکتی نکرد و فقط با گرداندن چشمانی بی رمق، لحظه ای نگاهم کرد و باز به طلوع آفتاب چشم دوخت. به کنارش رفتم و تکه نان را جلویش گذاشتم. با تردید پوزهاش را دراز کرد و نان و پنیر را بویید و بعد مثل فنری که از جا در برود، یکدفعه از جایش پرید و لقمه نان را در یک حرکت بلعید!
فهمیدم خیلی گرسنه است. برگشتم و لقمه های بیشتری برایش آوردم. همه را با ولع تمام خورد تا جایی که احساس کردم دیگر سیر شده، بعد لیوان یکبار مصرفی پر از آب برایش آوردم. پوزهاش را تا نزدیک چشمانش در آب فرو کرد و تا ته لیوان آب را یکباره خورد.
سرش را که بلند کرد، چشمانش برق میزد. برقی که تا به حال ندیده بودم و در خاطرم نقش بست. برقی که در ذهنم ماندگار شد. برقی پر از عشق و وفا در نگاهی سرشار از تشکر و قدردانی.
شروع به جست و خیز کرد. به سمتم آمد و چرخی به دورم زد و در حالی که به من نگاه میکرد مرتب دمش را تکان میداد...
در این مدت همراهان بساط صبحانه را جمع کرده بودن و آماده حرکت بودیم. به سمت ماشین رفتم، دنبالم تا کنار در ماشین آمد. با سگه خداحافظی کردم. ایستاد تا سوار شوم. حرکت کردم.
در آن لحظه یاد شعری از سعدی افتادم
سگی را لقمهای هرگز فراموش
نگردد ور زنی صد نوبتش سنگ
و گر عمری نوازی سفلهای را
به کمتر تندی آید با تو در جنگ
شدیدا معتقدم اگر جایی گرهی از زندگیم باز شده و یا خطری از کنارم گذشته و به من آسیبی نرسیده، اثر کارهای مشابه آنروز و تاثیر آن برق نگاهها بوده است.
نویسنده: 🌺 حمیدرضافتح العلومی 🌺