📝 ماشاءالله تیم المپیاد ایران
🔻با ۲۲ مدال در رتبه سوم بالاتر از ژاپن و کره جنوبی وایساد
🔸طرفداران پهلوی و براندازان: ای بابا زمان شاه داشتیم ژاپن میشیدیم که انقلاب نگذاشت
🔺چهل وپنج سال بعد انقلاب: ژاپن پایینتر از ایران در مباحث علمی المپیادی😍😍
#پهلوی_بدون_روتوش
#ایران_قوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی از جمله تامل برانگیز شهید رئیسی
#روشنگری
#شهید_جمهور
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#چهارشنبه_های #بر_اساس_واقعیت #قسمت_بیست_ودوم خلاصه خانم حسینی جان دختر که خیلی از این وضع ناراح
#چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_بیست_وسوم
خداحافظی کردیم چند قدمی بیشتر نرفته بودم که چادرم رفت زیر پام و محکم خوردم زمین! خانم حسینی به سرعت اومد کنارم و بلندم کرد و چادرم رو تکون داد و گفت: چیزیت نشد نازنین!
با اشاره سر گفتم: نه! مشکلی نیست خوبم، ولی خیلی خجالت کشیدم! و توی دلم به خودم نهیب زدم دختر دست و پا چلفتی نمی تونی چادرت رو درست جمع کنی! چه آبروریزی شد! اما خانم حسینی جمله ای گفت که لبخند را روی لبم نشوند!
دستی به سرم کشید و گفت: یه پرنده وقتی قراره پرواز رو یاد بگیره چند بار زمین می خوره تا بالهاش رو بتونه به خوبی کنترل کنه! این زمین خوردنهاش برای بدست آوردن وسعت آسمونه که زمینی ها فقط حسرت داشتنش را می خورند! خجالت نکش عززززیزم قدر این زمین خوردن ها را بدون چون پرواز رو یادت میدن!
جمله اش چقدر قشنگ بود:
زمین خوردن هایی که پرواز را یادت میدهد!
از خانم حسینی که جدا شدم با چادر مشکیم راه افتادم... نمی دونم چی من رو به سمت خونه ی لیلا می کشید شاید دوست داشتم لیلا مرا در این بالهای آسمانی ببیند...
بالاخره سالها با هم دوست بودیم و من دوست داشتم دستِ دوستم را هم بگیر!
رسیدم در خونشون هر چی در زدم درست مثل دفعه های قبل خبری از هیچ کس نبود!
هم زمان همسایه ی کناریشون که پیرزنی قد خمیده و عصا به دست بود اومد بیرون با دیدن من گفت: دخترم کسی تو این خونه نیست با کی کار داری؟!
گفتم:مگه ممکنه!
اینجا خونه ی دوست منه!
منزل آقای ثنایی!
گفت: دخترم الان چند ماهی میشه از اینجا رفتند...
متعجب گفتم: رفتند! برای چیییی؟!
گفت: بعد از عروسی دخترش اونها هم از اینجا رفتند تا نزدیک خونه ی دخترش باشن...
لیلا تنها دختر این خونه بود یعنی عروس شده و به من خبر نداده بود!
ای بی معرفت...
گفتم: شما می دونید کدوم منطقه رفتن؟ پیرزن بنده خدا گفت: بعد از اون عروسی دردسر ساز دیگه خیلی با کسی رفت و امد نداشتن کسی هم خبری نداره!
یه بار مادرشون بنده خدا گفت: داریم میریم نزدیک خونه لیلا...
از شنیدن حرفش داشتم شاخ در میاوردم گفتم: عروسی دردسر ساز! چرااااا؟!
گفت: دخترم تو چکارشونی؟
گفتم: من دوست لیلا هستم
گفت: خوب اگر دوستش هستی که دیگه خودت حتما می دونی...
دیگه نمی شد سوالی پرسید....
هر چند دلم نمی خواست به این موضوع فکر کنم ولی تمام شواهد می گفت لیلا با امید ازدواج کرده و انگار من این وسط یه بازی حسابی خوردم...
دیگه برام مهم نبود!
مهم نبود چون من به جای اون روزهای سخت آرامشی بدست آورده بودم که دلم نمی خواست با این افکار خرابش کنم! چادرم رو محکم گرفتم وتوی دلم خداروشکر کردم که برای لیلا اتفاق بدی نیفتاده...
تا خونه پیاده اومدم حس پوشیدن چادر واقعا حس آرامش بخشی بود هرچند که هرزگاهی فکر عروسی پر دردسر لیلا ذهنم رو بهمم می ریخت! رسیدم جلوی خونه مادرم در رو که باز کرد با دیدنم چنان در آغوشم کشید و لبخندی رضایت بخش زد که تمام افکار طوفانیم به آرامش رسید حالا او هم خوشحال بود از مسیری که انتخاب کردم!
انتخابی که بهای سنگینی برایش دادم اما ارزشش را داشت...
رفتم داخل خونه و با دیدن لبخند مادرم تمام افکار مزاحمم محو شد...
دیگه هر چی بود برای من، امید و لیلا تموم شده بود! غافل از اینکه سرنوشت چیز دیگه ایی رقم زده بود...
بالاخره چهارشنبه شد...
از صبح بی قرار، قرارمون با خانم حسینی بودم یعنی چه جوری می خواست من رو سورپرایز کنه! چقدر تیک تاک ساعت دیر می گذشت زودتر آماده شدم بالاخره ساعت شش شد و من نزدیک محل قرارمون با خانم حسینی...
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
خدیا... !
ما رو دلیل حال خوب امام زمانمون قرار بده🌱
شبتون مهدوی💚
♡
هرگز فکر نکنید باید سال ها قبل شروع میکردید!
این فکر باورهایتان را خراب می کند!!
در عوض بگویید :
'می خواهم همین الان شروع کنم'
وبهترین سالهای زندگی ام را خلق
کنم...!✌🏼♥️
روزتون بخیر 🌿
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صف غذای نذری و غذای تبرک گرفتن مردم رو مسخره میکردند، ولی در سرزمین آرزوهاشون اینطوری برای یک وعده غذا چند ساعت میایستند و کیلومتری صف میکشند!
❌ اینجا کانادا
#اربعین
#خود_تحقیرها
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#افزایش_ظرفیت_روحی 129 ✅ از نظر روانشناسی لازم نیست که همه چیز رو به بچه یاد بدی بلکه کافیه بچه رو
#افزایش_ظرفیت_روحی 130
🔸 شما به بچه ادب رو یاد بده اون هم خودش در علم در بالاترین درجه ها قرار میگیره و هم در دعا و اعمال دینی خیلی قوی عمل خواهد کرد و نیاز به تذکرات مداوم نخواهد داشت.
🌺 امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود ثمره ادب، حسن خلق هست.
⭕️ در حقیقت اگه دیدید کسی اخلاقش بد هست در درجه اول باید روی "ادب" خودش کار کنه.
وقتی که انسان یه مدت روی ادبش کار کنه کم کم اخلاقش هم خوب خواهد شد.
❇️ خیلی از ما دنبال این هستیم که در زمینه های اخلاقی اهل تقوا و تزکیه بشیم ولی هر چقدر کتاب های اخلاق رو زیر و رو میکنیم میبینیم که بازم اثر چندانی روی روح ما نداره و انگار پیشرفت خاصی نداریم.
✔️ اما طبق روایات اون چیزی که موجب اخلاق عالی و پاکی روح انسان میشه حسن ادب هست. بنابراین ما باید ادب رو مقدم بر اخلاق بدونیم.
#افزایش_ظرفیت_روحی 131
🔹 ضمن اینکه ما باید دقت کنیم که منظور از ادب صرفا اخلاق معاشرت با دیگران نیست.
✅ دایره ادب وسیع تر از اینی هست که معمولا میشناسیم. انسان نسبت به خودش هم میتونه و باید ادب داشته باشه.
❇️ اگه انسان خودش رو مودب بار بیاره کم کم موقع گناه که میشه از خودش هم خجالت میکشه و حیا میکنه. 😌
👈🏼 در واقع اوج حیا این هست که انسان "پیش خودش بی ادبی نکنه".
آدم باید جوری زندگی کنه که اگه بهش گفتن چرا دروغ نمیگی بگه من چون خودم حس میکنم دروغ گفتن یه نوع بی ادبی در خودم هست و برام زشته که بخوام پیش خودم بی ادب باشم.
🔶آدم اگه خودش رو خیلی مودب بار بیاره به هر گناهی که میرسه "احساس زشت بودن" میکنه و خیلی راحت کنارش میذاره.
اصلا بعد از یه مدت دیگه فکر گناه هم به سرش نخواهد زد...
سؤالی که ذهن حقیررا میآزارد این است:اگر کتابی بدست ما میرسید که گفته میشد یک دانشمند برجسته و نابغهای هزار سال پیش نوشته است آیا برای فهمیدن مطالب آن بیشتر تلاش میکردیم یا برای فهمیدن حقایق و معارف #قرآن کریم؟!
امیدوارم جواب سنجیده ورفتار شایستهای نسبت به این سؤال داشته باشیم....
🌷 علامه مصباح یزدی
3326029625.mp3
3.46M
خطبه 2 نهج البلاغه
🌺 ویژگی های اهل بیت علیهم السلام در نگاه امیرالمومنین علی علیه السلام
#نهج_البلاغه_صوتی
🌺@IslamlifeStyles