هدایت شده از بامشاور⚖️
🌱پشت در اتاق جناب #قاضی منتظر بودم، آقایی پیشم اومد پرسید: "من یک #پرونده دارم که میدونم #حق باهام نیست. آشنا داریی درستش کنی؟ "
🎓کمی فکر کردم گفتم آشنا هم داشته باشم به نفعته که به حقت قانع باشی.
✍ گفتم بیا منطقی استدلال کنیم، فرآیند #رسیدگی در #نظام_حقوقی ما، چند مرحله ای است.
📄رسیدگی #کیفری شامل:
#دادسرا، دادگاه #بدوی و دادگاه #تجدیدنظر و بعضا دیوان عالی کشور(چهارمرحله)
🗂رسیدگی #مدنی شامل:
دادگاه بدوی، تجدید نظر و بعضا دیوان عالی کشور (سه مرحله).
شما چقدر میخاین برای این مراحل خرج کنید و آشنا پیدا کنید؟
تازه اگه سرتون کلاه نذارن و گول وعده وعیدها رو نخورید.
📌اون بنده خدا قانع نشد و رفت. منم پشت سرش نگاه کردم و مجددا یاد این جمله افتادم که انسانها میخان چیزی رو بشنوند که دوست دارند، نه چیزی که به نفعشونه و واقعیت داره. اینجاست که سرشون کلاه میره... هعی
✍ اگه به حقتون قانع نباشید، ضرر میکنید🌷
#خاطره
#وکالت
#شرافت
🌱⚖@ba_moshaver
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#دختر_شینا #رمان #قسمت_شانزدهم فصل چهارم روزها پشت سر هم می آمدند و می رفتند. گاهی صمد تندتند به س
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_هفدهم
مادرم پشت سر هم می گفت: «قدم! زود باش. صدایش کن.» به ناچار صدازدم: «آقا... آقا... آقا...»
خودم لرزش صدایم را می شنیدم. از خجالت تمام بدنم یخ کرده بود. جوابی نشنیدم. ناچار دوباره طناب را کشیدم و فریاد زدم: «آقا... آقا... آقا صمد!»
قلبم تالاپ تلوپ می کرد و نفسم بند آمده بود.
صمد که صدایم را شنیده بود، از وسط دریچه خم شد توی اتاق. صورتش را دیدم. با تعجب داشت نگاهم می کرد. تصویر آن نگاه و آن چهره مهربان تپش قلبم را بیشتر کرد. اشاره کردم به بقچه. خندید و با شادی بقچه را بالا کشید.
دوستان صمد روی پشت بام دست می زدند و پا می کوبیدند. بعد هم پایین آمدند و رفتند
توی آن یکی اتاق که مردها نشسته بودند.
بعد از شام، خانواده ها درباره مراسم عقد و عروسی صحبت کردند.
فردای آن روز مادر صمد به خانه ما آمد و ما را برای ناهار دعوت کرد. مادرم مرا صدا کرد و گفت: «قدم جان! برو و به خواهرها و زن داداش هایت بگو فردا گلین خانم همه شان را دعوت کرده.»
چادرم را سرکردم و به طرف خانه خواهرم راه افتادم. سر کوچه صمد را دیدم. یک سبد روی دوشش بود. تا من را دید، انگار دنیا را به او داده باشند، خندید و ایستاد و سبد را زمین گذاشت و گفت: «سلام.» برای اولین بار جواب سلامش را دادم؛ اما انگار گناه بزرگی انجام داده بودم، تمام تنم می لرزید. مثل همیشه پا گذاشتم به فرار.
خواهرم توی حیاط بود. پیغام را به او دادم و گفتم: «به خواهرها و زن داداش ها هم بگو.» بعد دو تا پا داشتم و دو تا هم قرض کردم و دویدم. می دانستم صمد الان توی کوچه ها دنبالم می گردد. می خواستم تا پیدایم نکرده، یک جوری گم و گور شوم.
بین راه دایی ام را دیدم. اشاره کردم نگه دارد. بنده خدا ایستاد و گفت: «چی شده قدم؟! چرا رنگت پریده؟!»
گفتم: «چیزی نیست. عجله دارم، می خواهم بروم خانه.» دایی خم شد و در ماشین را باز کرد و گفت: «پس بیا برسانمت.» از خدا خواسته ام شد و سوار شدم. از پیچ کوچه که گذشتیم، از توی آینة بغل ماشین، صمد را دیدم که سر کوچه ایستاده و با تعجب به ما نگاه می کرد.
مهمان بازی های بین دو خانواده شروع شده بود. چند ماه بعد، پدرم گوسفندی خرید. نذری داشت که می خواست ادا کند. مادرم خانواده صمد را هم دعوت کرد. صبح زود سوار مینی بوسی شدیم، که پدرم کرایه کرده بود، گوسفند را توی صندوق عقب مینی بوس گذاشتیم تا برویم امامزاده ای که کمی دورتر، بالای کوه بود. ماشین به کندی از سینه کش کوه بالا می رفت.
راننده گفت: «ماشین نمی کشد. بهتر است چند نفر پیاده شوند.» من و خواهرها و زن برادر هایم پیاده شدیم.
صمد هم پشت سر ما دوید. خیلی دوست داشت در این فرصت با من حرف بزند، اما من یا جلو می افتادم و یا می رفتم وسط خواهرهایم می ایستادم و با زن برادرهایم صحبت می کردم. آه از نهاد صمد درآمده بود.
#ادامه_دارد
📚 #رمان_خوب
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
#لبنان #کمک #جبهه_مقاومت
🚨 شماره کارت و شبا جهت واریز کمک های مردمی به مردم لبنان و جبهه مقامت👇👇👇👇
موسسه خیریه زمزم کوثر ولایت
شماره کارت
6104338934881141شماره شبا👇
IR960120000000009224952702.............................
۶۰۳۷۹۹۷۷۵۰۰۰۳۵۵۱به نام اندیشه کوثر ............................
۶۰۳۷۹۹۷۷۵۰۰۰۶۵۱۳به نام نهضت مردمی جمعیت ................................... ❗️❗️ حتما و حتما رسید واریز را به آیدی ارسال کنید👇👇 🆔 @lobnan_koomak دست ما را در نحوه هزینه کرد باز بگذارید... محمدمسلم وافی ━🍃❀💠❀🍃━═••• @vafimoslem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر صبح با هم بخونیم؛
«بِسْمِ اللَّهِ، آمَنْتُ بِاللَّهِ، تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ، ما شاءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلّا بِاللَّهِ»
که چون این را بگویی ملائکه به روی شیطان می زنند و او را از تو دور می کنند.
در امان خدا باشید🌸
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
⭕️ اطلاعیه قرارگاه پدافند هوایی کشور
🔻 با وجود هشدارهای قبلی مسئولین جمهوری اسلامی به رژیم جنایتکار و غیرقانونی صهیونیستی مبنی بر پرهیز از هرگونه اقدام ماجراجویانه، این رژیم جعلی بامداد امروز در اقدامی تنشزا، نقاطی از مراکز نظامی در استانهای تهران، خوزستان و ایلام را مورد هجوم قرار داده که ضمن رهگیری و مقابله موفق توسط سامانه یکپارچه پدافند هوایی کشور با این اقدام تجاوزکارانه، آسیبهای محدودی به برخی از نقاط وارد شده که ابعاد این حادثه در دست بررسی است.
🔻در این راستا ضمن دعوت از مردم به حفظ همبستگی و آرامش درخواست میشود اخبار مربوط به این حوادث را از طریق رسانه ملی دنبال نمایند و به شایعات رسانههای دشمن توجه ننمایند.
💠@IslamlifeStyles
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
خیلی ها میگن باید ببینیم نظر رهبری چیه؟
میخواید بدونید نظر دقیق و درست و حکیمانه رهبری چیه؟
👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای:
🔴 اگر از رژیم صهیونیستی غلطی سر بزند، جمهوری اسلامی، تلاویو و حیفا رو با خاک یکسان خواهد کرد...
💞@IslamlifeStyles
7.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کار قشنگ و تمیز یعنی کار مربی کامپیوتر مدرسهٔ تمدن نوین اسلامی اسلامشهر
#پایان_اسقاطیل
#وعده_صادق3
✅ آداب غذا خوردن از نظر اسلام
🌺 امام حسن مجتبی (ع) می فرمایند:
برای غذا و غذا خوردن، دوازده ویژگی است که بر هر مسلمانی واجب است آنها را بداند. چهار مورد از آن واجب است، چهار مورد از آن مستحب است و چهار مورد از آن جزو آداب است.
اما آنچه واجب است، عبارت است از:
معرفت( بداند که رازق کیست)، راضی بودن به روزی خود، بردن نام خدا و شکر نمودن. و آنچه که مستحب است: وضو گرفتن قبل از غذا و نشستن بر طرف چپ و غذا خوردن با سه انگشت و لیسیدن انگشتان.
💥 و آنچه آداب است: خوردن از آنچه پیش روست، کوچک گرفتن لقمهها و خوب جویدن غذا و کمتر به صورت دیگران نگاه کردن است.
📚 منبع: وسائل الشیعه، ج ۱۶،ص ۵۳۹
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
✅ آداب غذا خوردن از نظر اسلام 🌺 امام حسن مجتبی (ع) می فرمایند: برای غذا و غذا خوردن، دوازده ویژ
🌹 ان شالله که همه ما سعی کنیم این آداب رو بخوبی رعایت کنیم