eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
800 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: هرگاه یك نفر دعا مى‌ كند، براى همه دعا كند؛ زیرا این دعا به اجابت نزدیكتر است.🤲 📚بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۱۳ 🌺@Gilan_tanhamasir
🔴 👌 زن فرعون تصميم گرفت که عوض شود، و پسر نوح تصميمی براي عوض شدن نداشت...! اولی همسر يک طغيانگر بود و دومی پسر يک پيامبر...!!! 💠 براي عوض شدن خود و تغییر وضع موجود هيچ بهانه‌ای قابل قبول نيست اين خودت هستی که تصميم می‌گيری تا عوض شوی. 🔸در اسلام چیزی به نام بن‌بست نداریم. هر مشکل و گرفتاری قابل حل است. مهم آن است که بخواهید و اراده کنید که شرایط را تغییر دهید. 👌 قدم بعد این است که با مشورت و همفکری با آدمهای فهیم و باتجربه و کمک‌خواستن از مشاورهای دینی و متخصص، گامهای حل مشکل را با آرامش، تلاش و توکّل به خدا طی کنید. 🔸 فقط فراموش نکنید که مشکلات همانطور که یک شبه بوجود نیامده‌اند یک شبه نیز حل نمی‌شوند. صبور باشید و پله پله، نسخه‌های صحیح را عمل کنید. 💠 اگر در مراحل اولیه، تغییراتی احساس کردید، برای حفظ آن حتماً تلاش بیشتری کنید و هرگز ناامید نشوید. 💖 🌷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 استاد 📝 «ناگفته‌های معاهده پاریس» ⭕️رفاه مردمی که فدای خوش‌ رقصی‌ برای غرب شد. ⭕️چه شد که به یک‌باره بعد از توافق‌نامه پاریس، قطع می‌شود. @Gilan_tanhamasir
💥 افتتاح سی و یکمین مرکز نیکوکاری کارآفرینی در گیلان 💠 نخستین مرکز نیکو کاری کارآفرینی کمیته امداد امام خمینی در افتتاح شد. 💠 هدف از راه اندازی این مرکز استفاده از ظرفیت خیران برای است تاکنون ۳۱ مرکز کارآفرینی در استان گیلان راه اندازی شده و بیش از ۲۰۰ خیر کارآفرین به عضویت این مراکز در آمده اند. 💠 امسال ۴۳۰ میلیارد تومان تسهیلات قرض الحسنه بانکی با سود ۴ درصد و بازپرداخت ۷ ساله برای ایجاد ۱۰ هزار و ۷۰۰ فرصت شغلی به کمیته امداد استان اختصاص یافته است. 💟@Gilan_tanhamasir
🔴 بازگشت محدودیت های کرونایی به شهرستان های قرمز گیلان ⭕ ورود و خروج خودرو با پلاک های غیربومی به شهرستان های قرمز و و فعالیت مشاغل به جز گروه یک در این شهرستان ها ممنوع است. 🔸 جانشین رئیس ستاد مدیریت و مقابله با کرونای گیلان گفت: براساس ستاد ملی مدیریت و مقابله با کرونا، ورود و خروج خودروها با پلاک غیربومی به شهرستان های قرمز رشت و آستارا ممنوع است. 🔸محمود قاسم نژاد افزود: همچنین بنا بر اعلام این ستاد، فعالیت گروه های شغلی 2، 3 و 4 تا اطلاع بعدی در این شهرستان ها ممنوع شده است. ☔️@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 به‌وقت‌عاشقی💕 هر موقع در زندگیت نقصی دیدی، نقص مادی و معنوی، نقص روحی و جسمی، 👈به عنوان اولین اقدام، نمازت رو بررسی کن، شاید در کم میزاری! 🦋 @Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت4 سارا صندلی آورد و کنار دوست مشترکشان گذاشت و گفت: –
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 آخرین کلاس که تمام شد پالتوام را از روی تکیه گاه صندلی برداشتم و زود از کلاس بیرون زدم. باید زودتر به سر کارم می رفتم. بعداز دانشگاه در شرکت فروش میلگرد کار می کردم. برایشان مشتری پیدا می کردم. به جاهایی که می خواستند ساختمان بسازند، می‌رفتم. شماره تماسشان را پیدا می کردم و زنگ می زدم. شرکت رامعرفی می کردم تا میلگردهایشان را از ما بخرند. خریدهای خانه همیشه با من بودوحقوقم راحت کفاف همه ی هزینه های خودم و مادرم را می رساند. البته مادرم خودش حقوق پدرم را داشت، ولی خوب من هم گاهی در مخارج کمکش می کردم. کنار ماشین که رسیدم باران شروع شد. سریع پشت فرمان نشستم و روشنش کردم و راه افتادم. هوا سرد تر شده بود.به خیابون اصلی که رسیدم. راحیل را دیدم که منتظرتاکسی کنار خیابان جدی و با ابهت ایستاده بود. متانت و وقارش به باران دهن کجی می کرد. به من برخورد که هم کلاسی‌ام کنار خیابان ایستاده باشد. 🔷🔶🔹🔶🔷🔸🔷🔶 جلو پایش ترمز زدم و شیشه راپایین کشیدم و سرم را کج کردم تا صدایم به او برسد. نمی دانستم چه صدایش کنم فامیلی‌اش را بلد نبودم. فکر کردم شاید خوشش نیاید اسم کوچکش را صدا کنم، برای همین بی مقدمه گفتم: –لطفا سوار شید من می رسونمتون، به خاطر بارندگی، حالا حالا ماشین گیرتون نمیاد. سرش را پایین آوردتا بتواند من را ببیند، با دیدنم گفت:–نه ممنون شما بفرمایید.مترو نزدیکه دیگه با مترومیرم.حالا از من اصرار و از او انکار. نمی دانم چرا ولی دلم می خواست سوارش کنم. انگار یک نبرد بود که من می خواستم پیروز میدان باشم. پیاده شدم و ماشین را دور زدم با فاصله کنارش ایستادم و خیلی جدی گفتم:–خانم مم...ببخشید من اسمتون رو نمی دونم. همانطور که از حرکت من تعجب کرده بود، به چشم هایم نگاه کردو آرام گفت:– رحمانی هستم.ــ خانم رحمانی لطفا تعارف رو کنار بزارید. می خواستم بگویم شماهم مثل خواهرم، ولی به جایش گفتم: –فکر کنید منم راننده تاکسی هستم، بعد اخم هایم را در هم کردم و گفتم:– به اندازه ی راننده تاکسی نمی تونید بهم اعتماد کنید؟ چشم‌هایش را زیر انداخت و گفت: –این حرفا چیه، من فقط...نگذاشتم حرفش را تمام کند، در عقب ماشین را باز کردم و گفتم:– لطفا بفرمایید،در حد یه همکلاسی که قبولم دارید.با تردید دوباره نگاهی به من انداخت و تشکر کرد و رفت نشست. 🔷🔶🔹🔶🔷🔸🔷🔶 من هم امدم پشت فرمان نشستم و حرکت کردم. آهنگ عاشقانه ایی در حال پخش بود، از آینه نگاهی به او انداختم سرش در گوشی‌اش بود. چند دقیقه که گذشت سرش را بلند کرد و گفت: –ببخشید که مزاحمتون شدم،لطفا ایستگاه بعدی مترو نگه دارید. صدای پخش را کم کردم تا راحت تر صدایش را بشنوم.–نه خانم رحمانی می رسونمتون. خیلی جدی گفت: –تا همین جا هم لطف کردید، ممنونم. بیشتر اصرارنکردم صورت خوشی نداشت. گفتم: –هر جور راحتید، دوباره صدای پخش را زیاد کردم. نگاهی با اخم از آینه نثارم کرد و گفت: –همون صداش کم باشه بهتره.ــ اصلا خاموشش می کنم، به خاطر شما صداش رو زیاد کردم، گفتم شاید بخواهید گوش کنید. ــ من این جور موسیقی هارو گوش نمی کنم. دوباره به خودم جرات دادم و گفتم:– پس چه جورش رو گوش می کنید؟ به رو به رو زل زدو گفت:–این سبک موسیقی ها آدما رو از حقیقت زندگی دور می کنه.لطفا همینجا نگه دارید، رسیدیم. بعدهم تشکر کردو پیاده شد.همانطورکه رفتنش را نگاه می کردم. حرفهایش در ذهنم می‌چرخیدند. ✍ ... ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
🌸 حاج اسماعیل دولابے: درشبانھ روز دھ دقیقھ باخداخلوت کن ازخطاهاےخود استغفار کنـ😌 ✨فضاےدلت روشن مےشود✨ اگراین کاررا ادامھ دهےبعدچندوقت این دھ دقیقھ کل روزت راخواهدگرفت✅ ✨ 🌺@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ لم تَخْلُ مِن لُطفِهِ مَطْرِفَ عَينٍ، فی نِعمَةٍ يُحدِثُها لَكَ، أو سَيِّئةٍ يَستُرُها علَيكَ، أو بَلِيَّةٍ يَصرِفُها عنكَ ✅ در نعمتى كه براى تو پديد آورده، يا گناهى كه از تو فرو پوشانده، يا بلايى كه از تو دور ساخته، چشم بر هم زدنى از لطف او بى بهره نبوده اى 📚نهج‌البلاغه‌از‌خطبه‌223 💐@Gilan_tanhamasir
🌸 خوشبختی اين نيست كه به همه‌ى چيزهايى كه ميخواى برسى ، اينه كه از همه‌ى چيزهايى كه دارى لذت ببرى...✅ سلام😊 روزتون زیبا💐 یاد و نگاه خداوند همراه همیشگیتان 🙏✨
🔴 پاسخ ارتش به درخواست دختر سیستان و بلوچستانی 🔹در پی انتشار فیلمی از گلایه و گریه یک دختربچه سیستان و بلوچستانی از کم آبی در منطقه محل زندگی خود، خدمات آب رسانی توسط نیروی زمینی ارتش در مناطق روستایی استان سیستان و بلوچستان انجام شد. ❤️ 🇮🇷@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔴 پاسخ ارتش به درخواست دختر سیستان و بلوچستانی 🔹در پی انتشار فیلمی از گلایه و گریه یک دختربچه سیستا
احسنت به ارتش غیور 👏👏 خدا همتون حفظ کنه برای کشور امام زمان👌✅ ارتش فدای ملت که میگن همینـــــــه😊👌
⚡️وقت‌گذاری بیشتر از معمول برای خدمت به مردم، در قیامت سایه‌ای خواهد شد بر سر شما 🔻رهبرانقلاب: شما یک دلسوزی‌ای میکنید، وقت‌گذاری میکنید، بیشتر از وقت معمول در محل کار میمانید و خدمت میکنید. 🔹ممکن است هیچ کس هم نفهمد، اما خدا میداند. 🔹زیاد اتفاق می‌افتد افرادی که بدون اینکه کسی مطلع شود، بدون اینکه حتّی مافوق آنها یا زیردست آنها یا همکار آنها بداند، به یک کاری دلسوزانه رسیده‌اند. وقت کار اداری هم تمام شده، گفته نیم ساعت یا یک ساعت دیگر میمانم و این کار را تمام میکنم. هیچ کس هم ملتفت نشده، کسی هم از او تشکر نکرده. بدانید اینها پیش خدا باقی است. 🔹آن روزی که چشمها و دلها همه محتاج لطف و رحمت و مغفرت الهی‌اند، اینها برای شما مایه‌ی روشنی چشم و دل خواهد شد؛ اینها در آن روز سخت و هولناک قیامت، سایه‌ای خواهد شد بر سر شما. 🔹بنابراین اجر الهی خیلی بالاتر است؛ به این اجر توجه کنید. 🔺بدانید هر خدمتی که به مردم میکنید، این در نزد خدای متعال مضبوط و محفوظ است. وقتی با این روحیه کار کنید، از کار خسته نمیشوید. کار، دیگر ما را فرسوده نمیکند. ۸۹/۸/۵ چهارشنبه‌ها؛ مجموعه "اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم" ❇️ @Gilan_tanhamasir
💥 نماز جمعه ۱۸ تیرماه در تمام شهرهای گیلان برگزار می‌شود 🔹 رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه گیلان با بیان اینکه نماز جمعه در تمام شهرهای استان برگزار می شود، گفت: نماز جمعه فردا در شهرهای قرمز با پذیرش ۷۰ نفر و نارنجی با پذیرش۱۰۰ نفر در فضای باز و با رعایت کامل پروتکل‌های بهداشتی برگزار می‌شود. ☔️@Gilan_tanhamasir
💯 هشدار نارنجی برای شرایط جوی گیلان 👤امیر مرادی، مدیرکل مدیریت بحران استانداری گیلان در گفت‌وگو با ایرنا: شرایط جوی استان گیلان در حالت نارنجی است؛ از شهروندان و گردشگران درخواست می‌کنم که از استقرار درحاشیه رودخانه‌ها و مسیل‌ها طی ۲ روز آینده پرهیز کنند. صبح پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با اشاره به تعطیلات پایان هفته و احتمال حضور مردم در ارتفاعات و دامنه های استان افزود: با توجه به صدور هشدار از سوی هواشناسی استان که از زرد به نارنجی تغییر یافته ، بر اساس نقشه های کنونی از مقدار پیش بینی شده قبلی بیشتر خواهد بود. به دلیل بارش‌های کم طی سه ماه اخیر و خشک بودن زمین احتمال وجود دارد. ☁️@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸✨ امام صادق ؏ ؛ هر كس سوره كهف را در شب‌های جمعه بخواند به مرگ شهادت از دنیا خواهد رفت یا خدا او را شهید حساب آورده و با شهدا مبعوث کند✨ 📚 ثواب الاعمال ۱۰۷ 🌸🍃@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت5 آخرین کلاس که تمام شد پالتوام را از روی تکیه گاه صن
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 حرفش را در ذهنم تکرار کردم. منظورش چه بود آدمهارا از حقیقت زندگی دور می کند. ای بابا این دختر چرا حرف زدنش هم بابقیه فرق دارد. خیلی دلم می خواست بیشتر با او هم کلام شوم. هفته ی بعد روزی که تاریخ تحلیلی داشتیم. همان درسی که راحیل جزوه از سارا گرفته بود. راحیل باز غیبت داشت.از سارا دلیلش راپرسیدم گفت: –نمی دونم هفته ی پیش هم نیومده بود. باخودم فکر کردم برای این که بیشتر نزدیکش شوم فردا جزوه‌ام رابرایش می آورم تا از آن خط وخطوطهای منحنی برایم بکشد.فردا زودترسر کلاس حاضرشدم و منتظر نشستم، بچه ها تک تک وارد کلاس می شدند.پس چرا نیامد؟ 🌺🌸🍀🌺🌸🍀🌺🌸🍀 بعد از کمی صبوری بالاخره امد. نمی دانم چرا همین که وارد شد، نتوانستم نگاهم را ازصورتش بردارم. به نظرم حجابش یک جور زیبایی خاصی داشت. سرش پایین بود، تا رسید به ردیف جلوی من، بلند شدم و با لبخندگفتم:–سلام خانم رحمانی.سرش را بلند نکرد جوابم را داد، حتی یک لبخندناقابل هم نزد.وارفتم، یه روی خوش به ما نشان می دادی به کجای دنیابرمی خورد. کم نیاوردم، جزوه ام را از کیفم درآوردم و مقابلش گرفتم و گفتم:–خانم رحمانی این جزوه دیروزه، نیومده بودید، گفتم براتون بیارم. باتردید نگاهم کردو گفت:–چرا زحمت کشیدید از بچه ها می گرفتم، لبخندی نشاندم روی لبهایم و گفتم: –زحمتی نبود،خواستم جزوه من باشه دستتون که زیر مطالب مهم رو هم بی زحمت برام خط بکشید. جزوه را گرفت و گفت:–ممنون، فردا براتون میارم.ــ اصلا عجله ایی نیست. 🌺🌸🍀🌺🌸🍀🌺🌸🍀 سرجایش نشست.حداقل یک لبخند میزدی، دلم خوش باشد که خود شیرینی ام را تایید کردی. تا حالا هیچ وقت برای کس دیگری جزوه نیاورده بودم. سر جایم که نشستم دیدم سارا از آن سر کلاس به ما زل زده، جلو که آمد زیر لبی گفت: –به به می بینم که جزوه ردو بدل می کنی، با خونسردی گفتم: –اشکالی داره؟ –نه، فقط، نه به اون دفعه که شاکی شدی جزوه ات رو دادم...نگذاشتم حرفش را تمام کند. – اون بار نمی دونستم هم کلاسی خودمونه. گردنش را بالاوپایین کردو گفت: –اوووه بله، و رفت نشست. ✍ ... ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا