eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
802 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
💥خوشبختى سراغ کسانى می‌رود که بلدند بخندند.🌹 این زندگى نیست که زیباست. 🌷 این ما هستیم که زندگى را زیبا یا زشت مى‌بینیم. دنبال رسیدن به یک خوشبختى بى نقص نباشید. از چیزهاى کوچک زندگى لذت ببرید. 👌 اگـر آن‌ها را کنار هم بگذارید، مى‌توانید کل مسیر زندگی را بـا خوشحالى طى کنید.👏👏 سلام و عرض ارادت خدمت همه عزیزان ✋ صبح چهار شنبه تون بخیر ونیکی🌹🍃 خدا رو شاکریم بابت فرصت دوباره ی زندگی و تنفس در یک روز جدید دیگه ☺️ 🍃🌸زندگی یک فرصت خیلی محدوده، با بهترین عملکردمون، خالق عالیترین اثر ماندگار در این عالم هستی باشیم🍃🌸 الحمدالله توفیقی شد امروز هم در خدمت تون باشیم😊
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
🖤زیارت عاشورا 🎙 علی فانی 💖 هدیه میڪنیــم به ارواحنافداه 🔸روز شانزدهم 🔘شروع چله: ۱۴۰۰/۵/۱۹ 🖤@Gilan_tanhamasir
👈غفلت از خود حضرت سیدالشهدا ع در سخنی هشدار‌دهنده، یکی از مرض‌های بشری را یادآور شدند؛ مرض که ضمن غفلت از خویشتن، چشم بیداری نسبت به دیگران دارد: 🔸«مبادا از كسانى باشى كه به سبب گناهانِ بندگانِ خدا، بر سرنوشت آنان بيمناك است؛ ولى خود را از سزاى گناه خويش ايمن مى‌داند». 🔹«إيّاكَ أن تَكونَ مِمَّن يَخافُ عَلَى العِبادِ مِن ذُنوبِهِم ويَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ». 📚تحف العقول، ص۲۴۰. ✍️و چه زیبا سرود حکیم سعدی شیرازی: همه عیب خلق دیدن، نه مروتست و مردی نگهی به خویشتن کن، که تو هم گناه داری 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴رای اعتماد به وزرا در جلسه عصر انجام می شود سخنگوی هیئت رئیسه مجلس: 🔹در وقت باقی مانده جلسه عصر مجلس رئیس جمهور به دفاع آخر از کابینه می پردازند و بعد از آن برای وزرا انجام و نتایج اعلام می شود 🔹بیش از یک ساعت رئیس جمهور فرصت دارد تا به دفاع پایانی از کابینه خود بپردازد. 🔹رای گیری با انجام می شود و بعد از شمارش آراء نتیجه بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی اعلام خواهد شد./ باشگاه خبرنگاران ✅@Gilan_tanhamasir
🔻*سوم شهریور یادآور حمله متفین به ایران و پایان پهلوی اول در کمتر از یک ماه* رضاخانی که دفاعی انجام نداد و کشور در کمتر از یک هفته به دست متفقین افتاد . رضاخان حتی راه آهن را در ایران برای حمل و نقل سلاح و لوازم کشورهای خارجی، در خارج از شهرها تاسیس کرد. 🔻با ورود متفقین به ایران، ایران به کارزاری برای کشورهای دیگر تبدیل شد و قحطی و ویرانی و کشتار همه کشور را فراگرفت. 👌قدر امنیت و ثبات کشور را بدانیم . با عنایت خداوند ، رهبری امام خامنه‌ای و زحمات نیروهای نظامی (سپاه، ارتش، نیروی انتظامی، سازمان امنیت) کسی جرأت حمله به ایران را ندارد... 🇮🇷@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔴رای اعتماد به وزرا در جلسه عصر انجام می شود سخنگوی هیئت رئیسه مجلس: 🔹در وقت باقی مانده جلسه عصر
رأی اعتماد مجلس به ۱۸ گزینه رئیسی باغگلی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش رای اعتماد نگرفت. با آرزوی موفقیت برای همه وزرای آقای رئیسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت53 تقریبا دانشگاه تق و لق شده بود. خیلی کم بچه ها سر
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 بعد از کلاس در محوطه‌ی دانشگاه چند بار روبروی هم قرار گرفتیم، ولی توجهی به من نکرد. مشخص بود که از عمد این کار را می کند. همین که می بیند من می آیم یا من هستم. خودش را مشغول صحبت با دوستهایش نشان میدهد. پس صبح هم سر کلاس متوجه‌ی من شده بود. حتما توقع داشته من هم مثل دخترهای کلاس بروم جلو وبرایش مراسم خوش آمد گویی راه بیندازم. حالا که نرفته‌ام دلخورشده است. شایدهم چون جواب پیامش را نداده‌ام و بی اعتنا بودم به غرورش برخورده و الان درحال تلافی است. اصلا چه بهتر اینطوری من هم راحت تر می توانم فراموش کنم.چرا باید از بی محلی‌اش ناراحت باشم من که خودم میخواستم، اینطوری اوهم ناخواسته به نفع من کار می کند. باید ممنونش هم باشم. با این فکرها دوباره بغضم گرفت. رفتم سرویس تا آبی به صورتم بزنم و از این فکرهابیرون بیایم. شیر آب را که باز کردم، با خودم گفتم: "وضو بگیرم بهتراست، آرامش بیشتری پیدامی کنم. "بعد از این که وضو گرفتم نشستم سر کلاس، هنوز بچه ها نیامده بودند. تسبیحم رادرآوردم وزیر عبای عربی‌ام برای آرامش خودم و آرش شروع به صلوات فرستادن کردم.تصمیم گرفتم من هم همین روش بی محلی را ادامه بدهم. به نظرم خوب جواب می‌دهد. بعد از چند دقیقه از صدای خودش و دوست هایش متوجه شدم امد. ولی اصلا سرم را بلند نکردم. تسبیحم را داخل کیفم انداختم و گوشی‌ام را درآوردم و خودم را مشغول کردم تا استاد بیاید.ولی مگراین فکرخیره دست بردار است، به انتهای کوچه‌ی خیال که می رسد دوباره دور میزند و تک‌تک پنجره های خانه ی وَهم وگُمان را از نوبرای دیدنش وارسی می کند، تاشاید پشت یکی از آنها به انتظارنشسته باشد، بایدگوشش رامحکم بپیچانم. کلاس های بعدیم با آرش نبود ولی دور محوطه یک بار از دور دیدمش، فوری تغییر مسیر دادم تا با هم رو در رو نشویم.بعد از دانشگاه از سوگند پرسیدم: –می تونی بیای بریم بیرون؟ ــ آخه من هنوز یه کلاسم مونده. تازه تو خونه ام کلی کار خیاطی رو دستمه، دم عید دیگه... بعد شانه ایی بالا انداخت و گفت: –ولش کن، فقط تو بگو کجابریم؟ سرم راپایین انداختم و گفتم: –یه جایی که سبک شم. ــ بریم تجریش؟ امام زاده صالح. تازه تو حیاطش شهدای گمنامم داره.راست کار خودته. اونقدر باهاشون نوبتی حرف بزن و دردل کن که اونا سرسام بگیرن وبگن بابا این چی میخواد، بدین بهش بره مخ ماروخورد. وزنشم بیارید پایین سبک شه بره. لبهایم کش آمد و گفتم: –حالا اونقدرم سبک نشم که معلق شم رو هوا‌ها.–خوبه که...اونجوری دیگه غصه ترافیک رو نداری یه باد میزنه میری خونه...یه باد میزنه میای دانشگاه...هر دو خندیدیم. –یدونه‌ایی سوگند، فقط الان گرسنه‌ام هستم.ــ قیافه‌ی بامزه‌ایی گرفت و گفت:– اونم حله...میریم همونجا آش و حلیماش محشره... خب مشکل بعدی...لبخندتلخی زدم و گفتم:– کاش همه چی اینقدر راحت حل میشد. لپم را کشید و گفت: –ای خواهر، راحت تر از این حرف هاست، ما بزرگش می کنیم و سخت می گیریم.دستم را انداختم دورشانه اش.– حرف هات آرامش بخشه ولی یه کم رویاییه. من می خوام به مشکلم فکر نکنم ولی نمیشه.ــ چون خودت نمی خوای.مثلا همین چند دقیقه که با هم حرف زدیم به مشکلت فکر کردی؟ــ خب نمیشد که...داشتم به حرف های تو گوش می دادم. ــ خب پس فکر کن ببین چیکار کنی که نشه، فکر کنی به چیزهایی که از پا درت میاره. اصلا بیا پیش خودم یه کم خیاطی کن، کمر درد و گردن درد اصلا نمیزاره به چیزی دیگه ایی فکر کنی. بعدآهی کشید.–میدونی کلا ماها ناشکریم، انگار همش دنبال یه بهونه می گردیم بشینیم غصه بخوریم. وقتی تو اوج گرفتاریها و ناراحتیا به اونایی فکر کنیم که خیلی بدبختر از ما هستند. جز شکر دیگه حرفی نداریم بگیم. بعد رو به من کرد.–آخه دختر خوب عاشق شدنم مشکله؟ یادت رفته قضیه‌ی عشق و عاشقی من رو، اون موقع خودت بهم گفتی پا رو دلم بزارم، ولی من نتونستم و الان تنهایی شد نصیبم. پس عبرت بگیر دیگه به جای بیتابی کردن.اینقدر بدم میاد اینا که تا به مشکلی بر میخورن فوری میرن امام زاده و چند ساعت گریه میکنن. اصلا دلم واسه اون امام زاده می سوزه. بابا بیچاره افسردگی گرفت از دست شماها. بعد صورتم را با دست هایش قاب کرد.–بخند راحیل، برو به امام زاده بگو ممنونم گرفتارم کردی تا یادت بیوفتم. خودتم بهم صبرش رو بده. بگو خدایا من راضیم و شکر.با دوتا دستم دستهایش را گرفتم و گفتم: –پس بیا بریم باامام زاده، چندتا جوک بگیم دور هم بخندیم. نمی دانم این دل لعنتی از چه جنسی ساخته شده این حرفها رانمی توانم حتی با مته ودریل درونش جای دهم. حرف حرف خودش است. ولی گاهی در اعماق ذهنم انگار صدای ضعیفی می شنوم که می گوید تو می توانی... ✍ ... 💐@Gilan_tanhamasir
به پای‌بوسی شش‌گوشه‌ات مرا بطلـب نخواه جان بدهـم از غـمی که مـیدانی‌... 💫💫💫💫💫 سلام صبحتون عالی واحوالتون متعالی 🌼 هر یک از لحظات زندگی ما همچون گوهری بی نهایت ارزشمند است قدر لحظاتتون رو در کنار عزیزانتون بدونید و برای سلامتی همشون دعا کنید🙏✨ 💐@Gilan_tanhamasir
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
🖤زیارت عاشورا 🎙 علی فانی 💖 هدیه میڪنیــم به ارواحنافداه 🔸روز هفدهم 🔘شروع چله: ۱۴۰۰/۵/۱۹ 🖤@Gilan_tanhamasir
🔴دولت سیزدهم با قرائت عهدنامه مدیران با مردم میثاق بست 🇮🇷@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔴دولت سیزدهم با قرائت عهدنامه مدیران با مردم میثاق بست 🇮🇷@Gilan_tanhamasir
🔴 متن "عهدنامه مدیران دولت مردمی" 🔹اعضای دولت سیزدهم، با امضای این عهدنامه اصول و ارزشهایی همچون توجه به محرومان، فساد ستیزی و قانون‌گرایی، رفع موانع تولید، چابک سازی نظام اداری با بهره گیری از فناوری اطلاعات و شایسته سالاری در انتخاب مدیران راسرلوحه کلیه تصمیم گیری ها و اقدامات خود قرار داده و به آن ملتزم شدند. متن "عهدنامه مدیران دولت مردمی" به این شرح است: 🔹شعارها و برنامه دولت مردمی که با حماسه انتخابات ۲۸ خرداد مورد اقبال عمومی قرار گرفت؛ برآمده از آرمانهای انقلاب اسلامی، گفتمان امامین انقلاب و ناظر بر برنامه های دولت است. انتظارمی‌رود که تمامی خادمان مردم در این دولت، اصول و ارزشهای دهگانه زیر را سرلوحه کلیه تصمیم گیری‌ها و اقدامات خود قرارداده و به آن ملتزم باشند. 🔸۱- التزام عملی به ارزش‌های انقلاب اسلامی 🔸۲- توجه به نیازهای اولویت‌دار مردم به ویژه محرومان و اقشار آسیب پذیر و استفاده بهینه از تمامی ظرفیتها در جهت رفع آنها 🔸۳- ارج نهادن به فرصت خدمت بی منت به مردم و تلاش مخلصانه و جهادی در گره گشایی از مسایل مردم با محوریت وحدت ملی و تقویت پیکره واحد ایران اسلامی و اهتمام در تأمین عادلانه حقوق عامه 🔸۴- فسادستیزی و نفی مطلق روابط ناسالم اداری، شناسایی زمینه های فسادزا و تعارض منافع و اقدام قاطع، سریع و مؤثر در جهت رفع آنها 🔸۵- قانون گرایی، پاسخگویی، شفافیت و انضباط مالی، طهارت اقتصادی و پرهیز از اشرافی‌گری 🔸۶- تولید محوری و اهتمام در رفع موانع تولید، ترویج کالای ایرانی، شناسایی تمامی ظرفیت ها و استعدادهای کشور و حرکت به سوی فعال سازی کامل آنها به عنوان رویکرد حاکم بر تمامی ارکان و اجزا دولت 🔸۷- بهره گیری از فناوری اطلاعات و ابتکارات دانش بنیان در هوشمند سازی و چابک سازی نظام اداری، تأمین دسترسی عادلانه مردم به خدمات عمومی و دولتی و تبدیل آن به ابزاری برای نظارت مردمی 🔸۸- شایسته سالاری در انتخاب خدمتگزاران مبتنی بر معیارهای؛ انقلابی بودن، کارآمدی،‌ پاک دستی و فساد ستیزی، مردم محوری 🔸۹- توسعه ارتباط با آحاد جامعه و رعایت کرامت مردم و تعامل مؤثر با رسانه ها،‌نقدپذیری و اهتمام جدی به افکار عمومی 🔸۱۰-تمهید و تأمین شرایط مناسب برای مشارکت مردم به ویژه نخبگان، صاحبنظران، جوانان و کارآفرینان در حل مسائل کشور و جهش به سوی ایران قوی
هدایت شده از علیرضا پناهیان
📌 پنجمین دوره آموزش مجازی ، بر اساس دیدگاه‌های علیرضا پناهیان. 🔻مدرس: حجت‌الاسلام دکتر علی میری 👈🏼اطلاعات بیشتر و ثبت نام: sokhanesadid.ir @sokhanesadid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ اطلاعیه ویژه مشاوره جهت درمان فوری بیماری 🔹قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ (سبأ ۴۶) 🔸 جمعی از مشاوران و متخصصان طب سنتی و اسلامی متحد شدند و خالصا لوجه الله و بدون هیچ چشم داشتی تمام توان خود را به میدان گذاشته اند و به صورت فراگیر و گسترده راهنمای شما مردم عزیز خواهند بود. 🔹عزیزانی که حال خوبی ندارند قبل از مراجعه به بیمارستان حتما یکبار با مشاوران ما صحبت کنید. درمان شما قطعی هست. نهایتا دو روز فرصت کافی است برای درمان شما 🔅با هر علائم بیماری و در هر رده سنی 👈قبلا نسخه را به صورت عمومی منتشر کردیم اما چون باید بر اساس طبع و مزاج شما نسخه تجویز شود، باز هم کسانی که نگرانی دارند میتوانند با مشاوران ما صحبت کنند ✅نوبت دهی فقط برای بیماران کرونایی است. ‼️لطفا برای بیماری غیر از کرونا هست نوبت نگیرید! 🔅اولویت این هست که با تمام توان کمک به جمع شدن این اوضاع کنیم ان شاء الله. نوبت دهی سریع و فوری و به صورت روزانه خواهد بود👌 🔴 آیدی منشی نوبت دهی: @Fatemeh_deel 💥 تیم تخصصی جواهرالحیاة https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba ࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
✴️ اطلاعیه ویژه مشاوره جهت درمان فوری بیماری #کرونا 🔹قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُ
📣سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه ی شما عزیزان حتما همه در این کانال 👆(طبیب جان) عضو بشید و این پیام رو برای عزیزانتون هم ارسال کنید. این مجموعه طب اسلامی و سنتی زیر نظر اساتید ماهر و خداشناس تنهامسیر آرامش درحال خدمت رسانی به بیماران کرونایی هستند. و تاکنون به لطف خدا و تلاش‌های دلسوزانه این عزیزان حدود ۱۰۰هزار نفر درمان شده اند. با تشکــر
🔶وضعیت واکسن زدن خانواده شما چطور هست؟ در نظر سنجی زیر پاسخهاتون رو بفرمایید👇👇👇 https://EitaaBot.ir/poll/r5wq?eitaafly ❇️برای گروه هاتون ارسال کنید
🔴 هدیه های ناب ژاپنی ✍دکتر کوشکی 🔹 بی بی سی با انتشار گزارشی اعلام کرد: پس از واردات یک و نیم میلیون دوز واکسن آلوده مدرنا به ژاپن، شرکت دارویی تادکا ، متوجه وجود مواد خارجی عجیب در ویالهای ارسالی شده است. دولت ژاپن با قطع فوری تزریق واکسن مدرنا، اعلام کرده منابع دیگری را برای واردات واکسن انتخاب می کند. 🔹یک ماه پیش دولت ژاپن چند هزار دوز واکسن کرونا به ایران اهدا کرد. این واکسنها با هزار سلام و صلوات و با نظارت سفیر ژاپن به شهروندان تهرانی تزریق شد. ❇️ احتمالا باید باور کنیم این دو ماجرا هیچ ربطی به هم ندارند! 🔸@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت54 بعد از کلاس در محوطه‌ی دانشگاه چند بار روبروی هم ق
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 روبه روی ضریح نشسته بودم و به حرف های سوگند فکر می کردم.با این که خیلی سختی کشیده بود ولی خیلی صبور و باروحیه است. درکودکی پدرش را ازدست می دهد و مادرش مجبور می شود ازدواج کند، چون پدرش مثل پدر من بیمه نبوده که حقوق داشته باشند.به دلیل آزارهای ناپدری‌اش سوگند بعد از مدتی پیش مادربزگش برمی‌گردد.مادربزرگش خیاط ماهری بوده و سوگند به خاطر استعداد ذاتی که داشته خیلی زودخیاطی رایاد می گیرد و می تواند برای مشتریها لباس بدوزد. وقتی دانشگاه قبول می‌شود مادرش هم به خاطر رفتارهای بد شوهرش طلاق می گیرد وحالا سه تایی زندگی می کنند. چند ماه بعد سوگند عاشق پسری که نباید می‌شود.پسری که افکارو اعتقاداتش به سوگند نمی خورد. با این که سوگند می دانست این ازدواج اشتباه است ولی نتوانست پا روی دلش بگذارد و عقد می کنند. ولی هنوز یک سال از عقدشان نگذشته بود که جدا می شوند.افکارم به صدای سوگند پاسخ می دهد و فوری خبردار می‌ایستد.ــ حداقل یه جوک خنده داربگو...اینجور که تو زل زدی به ضریح، انگار امدی دنبال طلبت...چه خبره؟ آهی کشیدم و گفتم: –داشتم به تو فکر می کردم.چشمهایش را گرد کرد و گفت: –راحیل، جون مادرت زیر آب من رو نزنی پیش آقاها.حالا من یه چیزی گفتم.ــ نه نترس. راستی اون پسر دیگه سراغت نیومد؟ نفسش را محکم بیرون داد و گفت: –نه بابا، چند وقت پیشم دیدمش با یه دختر دیگه. می دونی راحیل، چیزی که من تو این عمر کوتاهم متوجه شدم تو هر کاری بخصوص ازدواج باید خدا رو درنظر بگیری وگرنه خودت آسیب می بینی. بیشتر وقتها عامل بدبختیمون خودمون هستیم ولی هی می شینیم می گیم خدایا چرا.سرم را به علامت تایید حرف هایش تکان دادم و زیر لب گفتم: عمل کردن بهشون خیلی سخته. همانطور که بلند میشد گفت: –اگه سخت نبود که الان اوضاع ما این نبود.با دوتا قرآن برگشت و یکیش راطرفم گرفت وگفت:– دوپین کن بعد بریم.قرآن را گرفتم و بوسیدم و شروع کردم به خواندن. گوشی‌ام زنگ خورد، مامان بود نگران شده بود. یادم رفته بود خبر بدهم. سوگند از حرف های من متوجه شد که مادر پشت خط است، با اشاره گفت، اجازه بگیرم برای رفتن به خانه ی سوگند. ــ راستی مامان بعداز امام زاده شاید برم خونه ی سوگند. ــ آخه اونجوری خیلی دیر وقت میشه.ــ زنگ میزنم سعیده بیاد دنبالم شما نگران نباشید. ــ باشه، فقط بهش سفارش کن سرعت نره. بیچاره مادرم از تصادف قبلی هنوز هم از رانندگی سعیده می ترسید.تلفنم که تمام شد سوگند گفت: – بزار منم زنگ بزنم به مامانم بگم امشب مهمون داریم.ــ سوگند من زیاد نمیمونما. ــ اجزای صورتش را جمع کرد و گفت: –چی چی رو نمی مونی مگه مهمونیه، میای چندتا مشتری راه میندازی میری. دارم واسه خودم وردست می برم. فکر کردی چه خبره. خانشان خیلی قدیمی بود. یک حیاط نقلی و باصفا که پر از گل و گلدون بود. داخل خانه هم دوتا اتاق داشت که با یک در به هم راه داشتند. از پنجره اتاق جلویی تمام سر سبزی حیاط دیده میشد.یک در شیشه ایی رابط بین حیاط و راهروی کوچک خانه بود. داخل راه رو هم پر بود از گلدان های زیبا که بی اختیار لبخند به لب می آورد. سوگند که نگاه مشتاق من رادید گفت: –توام اهلشی؟ــ اهل چی؟اشاره کرد به گلدان ها و گفت:– اینارو میگم بابا، فکر کردی چیو میگم.چشم هایم را باز و بسته ایی کردم و گفتم: –چه جورم...اهلش بودم، اهل زیبایی، اهل طراوت وسبزی، اهل همه ی گلهایی که باعشق زیباییشان رابه رُخت می کشند و روحت را جوردیگری نوازش می کنند. مگر می شوداهل این نوازشها نشد. مادرو مادر بزرگ سوگند را قبلا چندین بار در خانه‌ی شوهر مادرش دیده بودم. فوق العاده مهمان نواز و خوش رو بودند. بعد از سلام و احوالپرسی، داخل اتاقی که رو به حیاط بود، شدیم. چرخ خیاطی هم داخل همان اتاق کنار پنجره بود. سوگند شروع کرد به خیاطی کردن و من هم در خرده کاریها کمکش کردم. ✍ ... ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا