eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
781 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 بله که خدا دل شکسته رو دوست داره، چون این دل شکسته پناهی غیر از خدا نداره؛ خدا اگه ردش کنه کجا بِره بیچاره؟ ⭕️ ولی این معناش این نیست که تو همیشه هی دلت رو بشکنی! 😒 مثال بزنم، مثلاً یه بچه کتک خورده باشه، مامانش بغلش می‌کنه و نازش میکنه. درسته؟ 🔹 خُب پس بچه رو همیشه کتک بزنیم،بِدیم دست مامانش دیگه! عهههه! این دیگه چه حرفیه؟😒 🌹 شما دست بچه یه گل بده بعد بده به مامانش. خب معلومه بیشتر دوستش داره و نازش میکنه.💕 خداوند متعال هم بندگانش رو مورد لطف قرار میده وقتی که شاد هستن....❤️😊
🔹 اونجا هم بله ما میگیم اِرحَم عَبدَکَ الضَعیف... اینطور نیست که خدا از آدمای خوشش بیاد. ✅💕 خداوند میگه: تو باید باشی، ولی پیش من باید ضعیف باشی، شاخ و شونه نکشی. ✔️ ولی تو قوی باش، طوری که عالَم نتونن از پس تو بر بیان،بعد بیا درِ خونه‌ی من بگو: اِرحَم عَبدَکَ الضَعیف... ✅ دل شکسته داشته باش، بیا من دل شکسته رو پیوند می‌زنم. غمگین باش، بیا غمت رو برطرف می‌کنم. اشتباه نشه؛ "نه اینکه از دست من غمگین باشی..." "باید از دست من شاد باشی..." 🌺 ولی هر جایی برات مشکلی پیش اومد بیا بهم بگو... به من که پروردگار عالم هستم متصل شو ... تو بنده ی نازنین منی...💕
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔹 اونجا هم بله ما میگیم اِرحَم عَبدَکَ الضَعیف... اینطور نیست که خدا از آدمای #ضعیف خوشش بیاد. ✅💕
✅ ان شالله از امشب همگی موقع مناجات با خدا با این حس بریم سر سجاده... با لبخند سرشار از رضایت خدا، باهاش حرف بزنیم ✔️ اظهار عجز کنیم تا خود مولا دستمون رو بگیره و بلندمون کنه بزرگمون کنه... بزرگ همه ی عالم.... 🌺 برای موفقیت http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت88 هنوز کامل وارد کلاس نشده بودم که دیدمش، نشسته بود و دست زیر چانه ا
ـ رنگتون پریده لطفا بخورید. آب میوه را گرفت و گفت: –خودتون خوبید؟ –شما خوب باشید، خوبم. ما قسمت همیم راحیل، اگه شماها یه کم کوتاه بیایید. حداقل به خاطر خدا. قسمت رو ما خودمون می سازیم. نگاه گنگی به من انداخت و پرسید: –به خاطر خدا؟ نگاه گنگش را به پاکت آب میوه ایی که دستش بود، دوخت. نی پاکت آب میوه را داخلش فرو بردم و به دستش دادم او پاکتی که دستش بود را طرفم گرفت و تشکرکرد. احساس ضعف داشتم، فوری آب میوه ام را خوردم. راحیل هنوز در همان حالت بود. صدایش زدم جواب نداد، بلند شد و گفت: – باید زودتر بریم کلاس...چادرش را گرفتم و کشیدم به طرف نیمکت و گفتم: – لطفا بشین. برای این که چادر از سرش نیوفتد نشست و گفت: – استاد راهمون نمیده‌ها. نگران گفتم: – با این حال، بری سر کلاس که بدتره، حداقل اونو بخور تا کمی فشارت بیاد بالا.(اشاره کردم به پاکت آب میوه) دوتا مک به نی زد و دوباره بلند شد و گفت: – باید زودتر بریم. بلند شدم و با هم، هم قدم شدیم. در سکوت شانه به شانه‌ی هم راه می رفتیم و چقدر برایم این همراهی لذت بخش بود. نزدیک دانشگاه که رسیدیم دلم نمی خواست بگویم، ولی برای این که نشانش دهم که حواسم به همه چیز هست گفتم: –فکر کنم شما جلوتر برید من بعدا بیام بهتر باشه. برگشت به صورتم نگاه تحسین آمیزی انداخت و با لبخند گفت: –ممنونم. وقتی راحیل رفت با خودم فکر کردم کلا راحیل حرف بدی نمیزند که می گوید فعلا با هم دیده نشویم. همه‌ی حرف هایش را قبول دارم فقط کارهایی که می گوید انجام دادنش سخت است. بخصوص برای من. بعد از کلاس می خواستم پیام بدهم که صبر کند تا خودم برسانمش، ولی ترسیدم در دلش بگوید باز ما یک لبخند به این پسره زدیم، خودمانی شد. چند روزی گذشت، روزی نبود که مادرم سراغ راحیل را نگیرد و من نگویم که هنوز خبر نداده. از بس از راحیل تعریف کرده بودم. احساس کردم کم‌کم مادرم هم علاقمند شده زودتر با او آشنا شود. بعد از این که شام خوردیم، مادر با یک ظرف میوه آمد و کنارم نشست و گفت: –میگم مادر اگه باهاش راحت نیستی و روت نمیشه، می خوای من برم خونشون اول بامادرش صحبت کنم؟ لبخندی زدم و گفتم: –مامان جان مثل این که شما از من مشتاق ترید... ــ من به خاطر خودت می گم، از وقتی حرف این دختره تو خونس مثل مرغ پر کنده میمونی، خودت خبر نداری. سرم را پایین انداختم و گفتم: – از وقتی گفته مادرش راضی نیست، حالم بده، می‌ترسم... مادرم با تعجب حرفم را برید و گفت: –چی؟ برای چی آخه؟ اونوقت دلیلش چیه؟ ــ دلیلش همونایی که شما هم میگید دیگه... بعد آرام ادامه دادم: – انگار شما مادرا بهتر از هر کسی می دونید ما با هم فرق داریم. –کاش یکی مثل خودمون رو می خواستی. شایدم حکمتیه که مادرش نخواسته، خب توام کوتا... نگذاشتم ادامه بدهد و گفتم: –نگو مامان، حتی فکرش دیونم می کنه. بلند شدم که به اتاقم بروم، مادر گفت: –میوه بخور بعد. دلخور گفتم: –دیگه از گلوم پایین نمیره. روی تختم دراز کشیدم و گوشی را دستم گرفتم. دلم گرفته بود و دلم می خواست این رابرایش بنویسم. اول اسمش را صدا زدم، طول کشید تا جواب بدهد. نوشت: –بله. نوشتم: –یه دنیا دلم گرفته. چند دقیقه‌ای طول کشید و پیام داد: – می خواهید حالتون خوب بشه؟ نمی دانم چه اصرای داشت ضمیر جمع به کار ببرد. نوشتم: ــ آره خب. ــ با خدا حرف بزنید. نوشتم: – باشه، ولی دلم می خواست تو آرومم می کردی... ــ حرف از محالات نزنید. برایش شب بخیر فرستادم، ولی جواب نداد. همانطور که دراز کشیده بودم آنقدر با خدا حرف زدم که خوابم برد. ✍ ادامه دارد... ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
سلام صبحتون بخیر🤚 پرانرژی و سرحال به استقبال یک روز دیگه میریم👌 الهی که امروز نسیم عشق، نوازشگر لحظه هاتون باشه و شکوفه های لبخند روی لبهاتون😊 اگر چیزی را از دست دادی, یادت باشد درختان در پاییز همه برگهای خود را از دست می دهند تا بهتر از آن را در بهار بدست آورند، زندگی دارای مراحلیست که گاه تلخ است و گاهی شیرین ... امیدت همیشه به خدا باشه ✅✅✅ 🌷@Gilan_tanhamasir
✍️ پيامبراکرم صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏ آله : «بعضی از گناهان به وسیله نماز و صدقه هم آمرزیده نمی شوند.❌ ❓سوال شد یا رسول الله! پس چه چیز موجب آمرزش آن است؟ فرمود : جدیت و تلاش در طلب معیشت 📚 مستدرك الوسائل ج‏۱۳ ص ۱۳ 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از امروز آماده شوید. 🔺 اگر سال آینده میخواهید بروید زیارت سیدالشهداء، از امروز سعی کنید معرفت و محبتتان را به سیدالشهداء افزایش بدهید. 🏴 @Gilan_tanhamasir
رجوع به متخصص.mp3
9.68M
🎙تبیین واکسن زدن مقام معظم رهبری 📍دوران امر، حکم کلی "رجوع به متخصص" باشد نه موضوع و فعل خاص 🔸رجوع به متخصص عین عقلانیت و عمل به تکلیف شرعی است 🔹شخص مقام معظم رهبری در بحث واکسیناسیون رجوع به متخصص کردند 🔸در ماجرای واکسیناسیون و کرونا و... تبعیت از ولی فقیه و ولایت مداری عالمانه، یعنی رجوع به متخصص نه تبعیت از فعل خاص شخصی و موضوعی @Javaher_Alhayat ◢ ࿐❁☘❒◌🌙◌❒☘❁࿐
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🎙تبیین واکسن زدن مقام معظم رهبری 📍دوران امر، حکم کلی "رجوع به متخصص" باشد نه موضوع و فعل خاص 🔸رجو
✴️خلاصه صوت این است که ما اگر بگوییم چون رهبر واکسن زده پس من هم واکسن میزنم و چون رهبر واکسن زده پس باید به همه واکسن بزنیم، تالی فاسد انتشار این نوع صحبت و این نوع تفکر بین مردم این میشود که رهبری را نوک پیکان حملات قرار دادیم و در صورت اشتباه بودن کرونا و تصمیمات و پروتکلهای کرونا و واکسن و... رهبری را تضعیف و تخریب کرده ایم 🔺همانطور که میدانید، پزشکی یک دانش تجربی است و ممکن است چند وقت دیگر بفهمند که همه صحبتهایشان درباره کرونا اشتباه بوده یا خیلی از دستورالعملها نباید انجام میشده مثل بعضی از تصمیمات و پروتکل ها مانند انتقال از سطوح و... 🔸اما اگر "رجوع به متخصص" را اصل قرار دهیم و به مردم بگوییم چون رهبری از متخصصین تبعیت میکنند، ما هم مثل ایشان از متخصصین تبعیت میکنیم، با این عنوان، رهبری از اتهامات خارج می‌شوند و متخصصان باید پاسخگوی اشتباهات و تناقضات تجربی و علمی خود باشند نه رهبری. رهبری نباید پاسخگوی تناقضات علمی ستاد کرونا باشند، این ستاد کرونا و کمیته علمی و اجرایی است که باید پاسخگو باشد 💢رهبری را نوک پیکان حملات نگذاریم، این نوع تفکر، تفکر درستی نیست. متخصصان را نوک تهاجمات بگذارید و از آن ها مطالبه کنید 1⃣ ✍سید روح الله حسینی
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
✴️خلاصه صوت این است که ما اگر بگوییم چون رهبر واکسن زده پس من هم واکسن میزنم و چون رهبر واکسن زده پس
⭕️ یک استدلال دیگری هم که بعضی از دوستان در ماجرای واکسن و کرونا استفاده میکنند این است که : عدم تبعیت از رهبری باعث هرج و مرج در جامعه میشود! پس همه باید واکسن بزنند و هیچ مخالفتی با واکسن نباید بشود. 🔸دقت بفرمایید در این استدلال یک مغالطه خیلی بزرگ رخ داده است: این جمله عدم تبعیت از رهبری باعث هرج و مرج میشود، به قول دوستان طلبه کبرای استدلال است که هیچ ربطی با صغرا و نتیجه استدلال ندارد 👈به این مثالها دقت کنید: صغرا: ماست از شیر است کبرا: شیر برای نوزاد خوب است نتیجه: ماست برای نوزاد خوب است صغرا: دیوار دارای موش است کبرا: موش دارای گوش است نتیجه :دیوار دارای گوش است 🔺همانطور که در این مثالها میبینید حد وسط به صورت ناقص و غیرمرتبط در صغرا و کبرا آورده شده است و باعث شده استدلال و نتیجه گیری کاملا غلط باشد ادامه در پست بعدی... 👇 2⃣
... نحوه استدلال و قیاس غلط در ماجرای واکسن: 🔴صغرا: رهبری واکسن زده اند کبرا: عدم تبعیت از رهبری باعث هرج و مرج نتیجه: مردم باید همه واکسن بزنند ✅تبیین: رهبری بجز واکسن دهها دستور و فرمایش دیگر دارند. به همه مردم نمیشود واکسن زد و یک عده ای بخاطر بیماری یا شرایط ویژه نباید واکسن بزنند، فایزر و آسترازنکا نباید تزریق شود چون مخالف دستور مستقیم رهبری است. کلمه "از مبدا" تحریفی است که از سوی برخی شکل گرفته در صورتی که رهبری صریحا فرمودند واکسن آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی! و صدها اشکال دیگر به این استدلال 🔴صغرا: رهبری ستاد کرونا را تایید کردند کبرا: عدم تبعیت از رهبری باعث هرج و مرج نتیجه: مخالفت با ستاد کرونا یعنی عامل هرج و مرج شدن ✅تبیین: انتقاد و مطالبه هیچگاه باعث هرج و مرج نمیشود! رهبری صریحا فرمودند که نظر کارشناسی مخالفت با ولی فقیه نیست، رهبری صریحا فرمودند که از تمام دستگاهها انتقاد کنید. اگر انتقاد و مطالبه باعث هرج و مرج میشد که خود حضرت آقا دستور به این کار نمیدادند. ستاد کرونا قطعا دارای اشکال است. هیچگاه انتقاد از ستاد کرونا باعث هرج و مرج نخواهد شد. چرا فکر میکنیم انتقاد عالمانه و مطالبه دقیق از یک دستگاه اجرایی کوچک باعث هرج و مرج در جامعه میشود!!! بعد اینکه باعث چه هرج و مرجی!!! مگر مردم با انتقاد از این ستاد به خیابان ها می‌ریزند و کشتار و درگیری رخ میدهد! در دولت قبل ما از صدر تا ذیل را به بار انتقاد کشیده بودیم و هیچ هرج و مرجی نمیشد، حالا انتقاد از یک دستگاه علمی و اجرایی باعث هرج و مرج میشود! ادامه در پست بعدی... 👇 3⃣
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
... نحوه استدلال و قیاس غلط در ماجرای واکسن: 🔴صغرا: رهبری واکسن زده اند کبرا: عدم تبعیت از رهبری با
🔰تبعیت از رهبری که صد در صد باید باشد و یک اصل عقلایی و شرعی و وظیفه همگانی است 🚨اما پشت این استدلال پنهان نشویم و راه تبعیت عالمانه را بر مردم نبندیم. برای مردم تبیین کنیم که مطالبه، انتقاد، درخواست، استیضاح و تبعیت از رهبری و... همگی یک جایگاه عقلی و شرعی دارد و همگی زیر مجموعه یک نظام واحد تعريف میشوند. 🔸 رهبری رئیس جمهور را تایید و تنفیذ میکند، اما این باعث نشود که به مردم اینطور القاء کنیم که چون رهبری تایید کردند و ما باید تابع ولی فقیه باشیم، پس دیگر نباید هیچ حرفی بزنیم و هیچ انتقادی بکنیم چون باعث هرج و مرج میشود و ضد ولی فقیه می شویم و... 🔹همان رهبری که دستور به تبعیت میدهند همان رهبر دستور به انتقاد و مطالبه گری هم میدهند و این کار یعنی ترسیم مدیریت یک نظام واحد اسلامی. 4⃣ ✍سید روح الله حسینی
این چهارتا پست بالا را خط به خط و با دقت مطالعه بفرمایید. ان شاء الله بسیار مورد استفاده شما خواهد بود👌
📆 در تقویم رسمی کشور زیبای مان روز به عنوان «روز بزرگداشت مولوی» ثبت شده است.عارف و شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری. 🔸 هم اوست که می گوید: هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست مـا بـه فلک می رویم عزم تماشا کـه راست مـا بـه فلک بوده‌ ایم یار ملک بوده‌ایم باز همان جا رویم جمله کـه آن شهر ماست … 🔹عارف و شاعری ایرانی با شهرت جهانی که آثار و اندیشه‌هایش جهانی را به شگفتی وا داشته است می توان گفت؛ به نوعی پیوند دهنده ی ملت هاست. 🔸 در کلیه آثارش از شرافت و وجدان انسانی سخن گفته و تا دنیا وجود دارد ، مردم روزگار از آن بهره مند خواهند بود.علت نامگذاری زاد روز مولانا و روز بزرگداشت وی؛ در سال ۲۰۰۷ که به نام از سوی یونسکو به ثبت رسیده است. 🌷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت89 ـ رنگتون پریده لطفا بخورید. آب میوه را گرفت و گفت: –خودتون خوبید؟
دست هایم را در جیبم گذاشته بودم و تکیه داده بودم به دیوار و به آمدنش نگاه می کردم. آنقدر دلتنگش بودم که نمی‌توانستم چشم از او بردارم. با دوستش سرگرم صحبت بود. نزدیک که شد، نگاهش سُر خورد و در چشم هایم افتاد، لبهایش به لبخند کش امد. تعجب کردم، احساس کردم چشم هایش برق می‌زنند. لب زدم و با سر سلام کردم. او هم با باز و بسته کردن چشم هایش جواب داد. لبخندش جمع نمیشد. پر از انرژی مثبت شدم. کاش میشد دلیل خوشحالی‌اش را بپرسم. گوشی را برداشتم و فوری پیام دادم ، تا دلیلش را بدانم. حسی به من می گفت این خوشحالی‌اش مربوط به من است. بعد از این که پیام دادم، منتظر جواب ماندم، ولی خبری نشد. از انتهای سالن استاد را دیدم که به طرف کلاس می آمد. وارد کلاس شدم، نگاهمان به هم افتاد و اشاره ی نا محسوسی به گوشی‌ام کردم، و به او فهماندم که گوشی‌اش را چک کند. بعد از این که استاد امد و شروع به صحبت کرد. صدای پیامش امد. باز کردم نوشته بود: –مامان گفت: برای آشنایی می تونید بیایید. انگار دنیا را یک جا به من دادند. آنقدر خوشحال شدم که با صدای بلند، همانطور که به صفحه ی گوشی‌ام نگاه می کردم، گفتم: –واقعا؟ سکوتی در کلاس حکم فرما شد و همه نگاهشان به طرفم کشیده شد. بی اختیار به استاد نگاه کردم و با نگاه سوالی‌اش مواجه شدم. فقط توانستم با همان لبخندی که روی لبم بود بگویم. – عذر می خوام استاد، دست خودم نبود. یک لحظه با خودم گفتم اگر استاد از کلاس اخراجم هم کند ارزشش را دارد. ولی استاد حرفی نزد و صحبتش را ادامه داد.چشمم به راحیل افتاد او هم نگاهم می کرد و چشمهایش می خندید. انگار ازچشم هایم فهمید که هنوز باورم نشده و چشم هایش را آرام باز و بسته کرد. با این کارش آنقدر به من هیجان داد که دیگر نتوانستم بنشینم. از استاد اجازه گرفتم و از کلاس بیرون رفتم.. به هوای آزاد احتیاج داشتم. دلم می خواست زودتر به مادر خبر بدهم. ولی اول باید از راحیل روز و ساعتش را می پرسیدم. پیام دادم و او هم جواب داد که آخر هفته بعد از ظهر. نتوانستم دیگر صبر کنم با ذوق به مادرم زنگ زدم، صدای خواب آلودش از پشت گوشی امد. الوو... با هیجان گفتم: – سلام مامان جان، صبح به خیر، هنوز خوابی؟ یه خبرخوش برات دارم، که تا بشنوی کلا خواب از سرت می پره. ــ چی شده؟ ــ الان راحیل بهم گفت که آخر هفته می تونیم بریم خونشون، واسه... ــ اوووه، منم گفتم چی شده حالا، من رو از خواب بیدار کردی که همین رو بگی؟ خب می ذاشتی شب میومدی می گفتی دیگه. دقیقا احساس کردم با کاتیوشا زد و برجکم را منهدم کرد. ولی به روی خودم نیاوردم و گفتم: –خب زنگ زدم خوشحالتون کنم. خمیازه ایی کشید و گفت: –بالاخره علیا مخدره رضایت فرمودند. ــ مامان جان، همش به خاطر دعاهای شما بوده. خنده ایی کرد و گفت: – اگه دعاهای من می گرفت که آخر هفته می رفتیم خونه نیلوفر اینا خواستگاری. از حرفش تعجب کردم و گفتم: – مامان شما که خودتونم پی گیر بودید. نگید که... ــ پیگیر بودم چون می خواستم زودتر تکلیف تو روشن بشه، منم بدونم چیکار کنم. نفسش را بیرون داد و گفت: –پس من زنگ بزنم برادرت و... نه، فعلا اونا نیان بهتره، جلسه خواستگاری نیست که، خودمون دوتا میریم. پوفی کرد و گفت: –خیلی خب، فعلا خداحافظ. به سرعت گوشی را قطع کرد و منتظر نماند خداحافظی کنم. چه فکر می کردم چه شد. در محوطه‌ی دانشگاه با دوستش سوگند روی صندلی های کنار بوفه نشسته بودند و طبق معمول یک لیوان چایی دست دوستش بود و اوهم چیزی مقابلش نبود. نمی دانم چرا اکثرا چیزی نمی خورد. سوگند طوری با اوصحبت می کرد که احساس کردم از چیزی عصبانی است. راحیل سرش پایین بود و با گوشه‌ی کتابی که روی میز بود ور می‌رفت و گاهی سرش را بالا میاورد و‌ نگاهش می کردو حرفش را تایید می کرد. کنجکاو شدم که بدانم با آن تحکم به راحیل چه می گوید. میزی دقیقا پشت سوگند بود. خیلی آرام رفتم و روی صندلی که پشت سوگند بود نشستم. راحیل چون سرش پایین بود متوجه نشستنم نشد. اگرم سرش را بالا می آورد سوگند جلوی دیدش را گرفته بود و من هم پشتم به او بود. گوشی‌ام را در آوردم و خودم را مشغولش نشان دادم. گوشهایم را تیز کردم، شنیدم که می گفت: – تبش که بخوابه، میشه یه آدم دیگه...زندگی من یادت رفته، تو رو خدا راحیل از تجربیات دیگران استفاده کن، آدم که نباید هر چیزی رو تجربه کنه...این مردا تا خرشون رو پله خوبن، همچی که برن اونور پل، میشن گودزیلانا. راحیل گفت: –تو حق داری به خاطر تجربه ی تلخی که داشتی، ✍ ادامه دارد... ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚سلام امام زمانم💚 اِلهى عَظُمَ الْبَلاء ... نبودنت ، همان بلایِ عظیم است ؛ که زمین را تنگ کرده! و اینک... بـــــهار و... یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَار... با تحول قلبهایمان به أَحْسَنِ الْحَال ...🍃🌸 از میله‌های غربت هزار ساله رهایت می‌کنیم! و زمین را ؛ از بلایِ هزار لایه... 🥀 روزمان را با تو ؛ نو می‌کنیم ...❤️ 🌹🍃🌹🍃 @Gilan_tanhamasir
Seyed Mahdi Hoseini - Kari Kardi 128 (MusicTarin) (1).mp3
6.62M
ای که دلخوشی روزگار منی... 🔹سید مهدی حسینی 🌷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆 ۹ مهرماه، روز جهانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: وجود پیران سالخورده بین شما باعث افزایش رحمت و لطف پروردگار و گسترش نعمت های الهی بر شماست. 🌷@Gilan_tanhamasir
📷حضور در جمع عشایر منطقه گرگو در دامنه های زاگرس؛ 🔸حجت الاسلام و المسلمین رئیسی و هیئت دولت در پنجمین سفر استانی دولت سیزدهم امروز وارد کهگیلویه و بویر احمد شدند. ❇️@Gilan_tanhamasir
🌄اگه غروب جمعه 7 مرتبه این دعا رو بخونید، ان شاءالله تا هفته بعد از بلاهای زمینی و آسمونی محفوظ می مونید...👇 🤲اللَّهُمَ‏ صَلِّ‏ عَلَى سَیِّدِنَا‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّد؛ وَ ادْفَعْ‏ عَنَّا الْبَلاءَ الْمُبْرَمَ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأرْضِ، إنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ✍مرحوم آخوند ملا محمد باقر فشارکی رحمةالله علیه در کتاب ابواب الجنّات في آداب الجمعات ص264 فرمودن📖 تنها مسیری های استان گیلان❤️ 🦋@Gilan_tanhamasir
🖼 خط‌خطی‌های الهام از باکو‼️ ❌ گوشه‌ای از شرارت‌های جمهوری آذربایجان و ترکیه علیه ایران را در تصاویر بالا ببینید. #روشنگری #جهاد_تبیین ❇️@Gilan_tanhamasir