تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت_94 مادر لبخند تلخی زد و گفت: –خب اولش ممکنه یه کم تنش به وجود بیاد،
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت_95
مادر هم زیر لبی گفت:
–شما که هر روز هم رو می بینید دیگه چه صحبتی؟
– لازمه، شما بگو، من بعدا براتون توضیح میدم مامان جان.
مادر نگاهی به من انداخت که یعنی چقدر درد سرداری...
بعد نگاهش را از من گرفت و به مادر راحیل دوخت و لبخند زد و گفت:
–اگه اجازه بدید بچه ها با هم یه صحبتی بکنن.
مادر راحیل لبخندی زد و گفت:
–خواهش می کنم. بعد رو کرد به راحیل و گفت:
–دخترم آقا آرش رو راهنمایی کن برید توی اتاق صحبت کنید.
راحیل هم با همان وقار همیشگی گفت:
–چشم.
بعد بلند شد و راه افتاد. نزدیک من که رسید زیر لبی گفت:
–بفرمایید.
همانجور که بلند می شدم یک دستمال کاغذی برداشتم تا عرق پیشانیام را پاک کنم. ناغافل چشمم خورد به مادر، همچین محو راحیل شده بود که دهنش باز بود.
لبخندی زدم و در دلم گفتم، مادر جان مطمئنم عاشقش میشی، صبر کن عروست بشه.
وقتی وارد اتاق دونفره خودش و خواهرش شدم از دیدن تابلو شعرهایی که به دیوار بود تعجب کردم، بخصوص یکی از آنها که قاب خیلی قشنگی داشت.
محو تابلوها بودم که صدای راحیل مرا به خودم آورد.
–لطفا بفرمایید بنشینید.
لبه ی یکی از تختها نشستم و گفتم:
–شما هم شعر دوست دارید؟
ــ بله خیلی.
با اشاره به تابلوها گفتم:
–خط خودتونه؟
ــ نه.
ــ پس کی نوشته؟
ــ یه آشنا.
نگاهم را از تابلوها برداشتم و روی جز جز اتاقش چرخاندم.
کاملا معلوم بود اینجا اتاق دختره. آنقدرکه همه چی با سلیقه و مرتب بود.
دلم می خواست هدیهایی که به او داده بودم را هم یک جایی در اتاقش می دیدم، ولی نبود.
نگاهش را روی خودم احساس کردم، نگاهم را سر دادم در چشم هایش، حسابی غافلگیر شد و نگاهش را دزدید.
ولی من دلم می خواست نگاهش کنم. همانطور که نگاهش به پایین بود گفت:
–چی می خواستید بگید؟
سکوت کردم.
وقتی سکوتم کمی طولانی شد سرش را بالا آورد و با تعجب نگاهم کرد و گفت:
– خوبید؟
همانطور که با لبخند نگاهش می کردم گفتم:
–پیش شما همیشه خوبم.
این بار سوالی نگاهم می کرد، کمی فکر کردم و گفتم:
– چیزی شده؟
نفسش را عمیق بیرون داد و گفت:
–چیزی نشده فقط منتظرم ببینم چی می خواهید بگید. فکر کنم یادتون رفته واسه چی اینجا امدیم.
خنده ایی کردم و گفتم:
–آهان، راست
می گید، نمی دونم چرا شما رو می بینم همه چی یادم میره.
سرش را پایین انداخت و حرفی نزد.
من هم آرام گفتم:
–می خواستم ازتون یه سوالی بپرسم. جوابش هم برام مهمه.
آرام گفت:
–بپرسید.
ــ شما برای چی نظرتون عوض شد. آخه جوابتون منفی بود قبلا.
یعنی به خاطر اصرارهای من نظرتون عوض شده، یا دلتون برام سوخته، یا کم آوردید و حوصله ی...
حرفم را برید و گفت:
–این چه حرفیه، مگه یه عمر زندگی شوخی برداره که دلم بسوزه.
–پس برای چی موافقت کردید؟ من که نه مثل شما بچه مذهبیم نه به اندازه شما به خدا نزدیکم... بعد نگاهم را پایین انداختم.
گاهی فکر می کنم نکنه به خاطر همین مسائل نتونم خوشبختتون کنم و...
نگذاشت ادامه بدم و گفت:
– خب یکی از دلایلش همینه دیگه.
همین که منیت ندارید.
ــ اونوقت یعنی چی؟
ــ یعنی این که خود خواهی ندارید، در این زمینه خیلی فروتن هستید. در برابر خدا خیلی خودتون رو کوچیک می کنید، غروری ندارید، یا به قولی براش کلاس نمیزارید. بین آدم ها غرورتون زیاده ولی پیش خدا...به نظرم این مهم ترین اصل هست برای پاک بودن، که شما دارید.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامه_دارد...
✿○○••••••══
💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
✨✨✨🌙✨✨✨
🌸 میان این همه سنگ دنیــا
🌸 آنکه گوهر میشود، دو خصلت دارد
🌸 اول آنکه شفــاف است کینــه نمی گیرد.
🌸 دوم آنکه تراشه ی زندگی را تاب می آورد...
دلت را به خدا بسپار...💖
شبتون سرشار از محبت خدا💖
✨✨✨🌙✨✨✨
🌷@Gilan_tanhamasir
سلام صبح سرد پاییزیتون بخیر
و سلامتی 🌷
الهی که همیشه درهای مهربانی به روی دل هاتون باز باشه✨
الهی که سلامتی و برکت مهمون
خونه هاتون 🍃🌸🍃
انسان تمام خوبیها
را با یک بدی فراموش میکند
💫 و خدا تمام بدیها را
با یک خوبی فراموش میکند
یاد بگیریم که گاهی مثل خدا باشیم💫
💐@Gilan_tanhamasir
✨✨✨
💕 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
مسلمان آن است که مسلمانان از دست
و زبان او در آسایش باشند.
🍃🍃🍃
💕 امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمودند:
شما را به پرهیزگارى و ترس از خدا و ادامه تفكّر و اندیشه سفارش مى كنم، زیرا كه تفكّر و اندیشه، پدر و مادر تمام خیرات است.
#حدیث_روز
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
@Gilan_tanhamasir
✨ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ.
꧁꧁꧁꧁꧁꧂꧂꧂꧂꧂
"هیئت تنهامسیر گیلان"
در شب شهادت امام رضا (علیه السلام)
تصمیم به برپایی هیئت مجازی اهل بیت (علیه السلام)
همراه با:
🏴 *روضه وسینه زنی مجازی* نموده است.
👌🌷 چهارشنبه ۱۴۰۰/۷/۱۴
🕘 ساعت ۲۱:۰۰
🖤 برای شرکت در این محفل معنوی به گروه هیئت مجازی گیلان به لینک زیر
مراجعه فرمایین. منتظر حضور گرم شما گرامی هستیم.
https://eitaa.com/joinchat/2938044452C4d0a161502
-------------🥀💔-------------
@Gilan_tanhamasir
-------------🥀💔-------------
🔴 بایکوت به دلیل وطن پرستی!
#مریم_کوچکی_نژاد بانوی نخبهی ایرانی، جزء چهل استاد برتر دنیا به دلیل حمایت از استادان دانشگاه شریف و #حجاب و تعهد نسبت به خاک وطن در بایکوت خبری قرار گرفته است.
#نخبه_ایرانی
🇮🇷@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#کنترل_ذهن برای #تقرب 12 ✔️ گفتیم که انسان باید تلاش کنه تا به #قدرت برسه. اونم نه قدرت کم... بلکه
#کنترل_ذهن برای #تقرب ۱۳
⭕️ واقعا سخته که انسان بتونه به کنترل ذهنی بالایی برسه. تجربه تمرکز کامل روی یه موضوع خیلی مشکله.
✅ فقط یه جا هست که انسان میتونه این حس مهم رو تجربه کنه
فقط یه جا هست که میتونه تمام فکرش رو روی یه چیز بذاره...
اگه گفتید کجا؟
✔️ همتون هم تجربش کردید!
باورتون میشه؟!
🌹 بیا بریم یه تجربهی عرفانی بهت بدم...
در یک لحظههایی بتونی همهی عالم رو فراموش کنی و به یک نقطه متمرکز بشی...
💕 کسی در عالم هست به نام حسین... علیه السلام....
مصیبتهای این آقا رو که برات میخونم به یه لحظه از همهی عالم فارغ میشی...🌷
حتی خودت رو هم فراموش میکنی و مانند مادرش مینشینی و براش گریه میکنی....