eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
795 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
روستای 🇮🇷 اینجا ایران است🇮🇷 👌 زیبایی ببینیم😍 🌺@Gilan_tanhamasir
💌 اعمال عید و روز : ❶. غسل و روزه ❷. دورکعت نماز مثل نماز عید غدیر ❸. خواندن دعای مباهله ❹. هفتاد بار استغفار ❺. صدقه دادن ❻. زیارت امیرالمومنین ❼. زیارت جامعه کبیره 🌿⃟🌸؎•° @Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
❤️ جان و نفس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در آیه مباهله ‌ #عید_مباهله 🌹@Gilan_tanhamasir
💚🌸💚🌸💚🌸 🔹 آنجا که در مباهله، مولایمان علی علیه‌السلام، جانِ پیامبر خطاب شد، نادیده گرفتند و ثمره‌اش شد خانه‌نشینی مولا… 🔸 چه حقیقتی را نادیده گرفتیم که هزار و اَندی سال است امام زمانمان غریب است و در پس پرده؟ 💐 سالروز گرامی 💐 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نه بابا! این دیگه چه حرفیه؟! 💢غر زدن همیشه نشونه ضعف روحی آدم هست 🌷 @Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
نه بابا! این دیگه چه حرفیه؟! 💢غر زدن همیشه نشونه ضعف روحی آدم هست 🌷 @Gilan_tanhamasir
🔶 برخی خانم ها میگن که ما اگه غر نزنیم شوهرمون مشکلات خونه رو برطرف نمیکنه. 🔸راهکار شما تنهامسیری ها برای این موضوع چیه؟ 🔹آیا میشه راهی بهتر از غر زدن براشون پیدا کرد؟
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔶 برخی خانم ها میگن که ما اگه غر نزنیم شوهرمون مشکلات خونه رو برطرف نمیکنه. 🔸راهکار شما تنهامسیری ه
🌺 سلام پرسیدید راهی بهتر از غر زدن هست بله من چند روزه با مطالب کانال شما و یکی دو کانال دیگه ی ایتا انجام میدم تعریف و تمجید از همسرم😊 الان اینقدر فرق کردن که بقیه بهم میگن چیکار کردی که اینقدر شوهرت هوات رو داره قبلا اینجوری نبود مثلا برا هر کار و کمک تو خونه برا خریدا ازشون تشکر میکنم ازشون تعریف میکنم انگار خودشون دوست دارن یه کار دیگه ای انجام بدن تا قبل از اینکه من بگم بعضی وقتا حرفای دخترم رو میگم مثلا میگه بابام قهرمانه اینقدر خوششون میاد و هوای منو و بچه ها رو هم دارن😍😍 اینم بگم که شوهر من تند عصبانی میشن و بد😁 همین دیروز ۴موقعیت پیش اومد که من میتونستم غر بزنم و نزدم چون قرار کانال بود و گفتم خدا به خاطر تو😊 خیلی لذت بخش بود با اینکه میتونستم چون با من بد برخورد کردن منم میتونستم باهمسرم بد برخورد کنم ولی چه فایده جز دعوا و بحث چیزی گیرم نمیومد وقتی سکوت میکنم شوهرم غیر مستقیم دلم رو به دست میاره چون عذرخواهی مستقیم تو کارشون نیست😂 من میتونم به قطع بگم حداقل ۸۰ درصد زندگی دست زنه اگه زن بلد باشه میتونه کانون خانواده رو حتی با شوهر بداخلاق گرم کنه 💪💪 صوت های دکتر حبشی رو خانما گوش بدن میفهمن من چی میگم 😉 عالیه این مباحث تون خدا خیر دو دنیا رو بهتون بده😊 ❤️ @Gilan_tanhamasir
✅ هدف ما از مطرح کردن این بحث، بیش از هر چیزی، تقویت روحیه خودمون هست. 🔷 اینکه آدم کلا غر زدن رو از وجود خودش جدا کنه. حالا چه جلوی دیگران و چه درون خودش. بله اگه میتونی با امر به معروف و نصیحت و کار فرهنگی و .... این کارا طرف رو اصلاح کنی برو انجام بده ولی اینکه بخوای غر بزنی واقعا چیزی رو حل نمیکنه و فقط تو رو ضعیف میکنه. ☢☢☢ 🌷 @Gilan_tanhamasir
🎁 امروز یه هدیه خوب برای همه شما بزرگواران آماده کردیم. خیلی از کاربران ما میگفتن برای حفظ اقتدار مرد مثال های کاربردی بیشتری قرار بدید. ❇️ ما هم تمام مثال هایی که کاربرانمون زده بودند رو در قالب یه کانال در اوردیم و تقدیم حضورتون میکنیم:👇🏼👇🏼 ایتا: https://eitaa.com/eghtedar_t_masiri تلگرام: https://t.me/eghtedar_t_masiri سروش: sapp.ir/eghtedar_t_masiri 👆🏼👆🏼🌺🌹❤️💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 42 🌷 "بیا زینبت را ببر ..." 🔹 تا بیمارستان، هزار بار مُردم و زنده شدم .
🎆 شب 43 💞 "زینبِ علی" 🔷 برگشتم بیمارستان ... واردِ بخش که شدم، حالتِ نگاه همه عوض شده بود ... چشم های سرخ و صورت های پف کرده... مثل مرده ها همه وجودم یخ کرد ... شقیقه هام شروع کرد به گِز گِز کردن ... با هر قدم، ضربانم کندتر می شد ... - بردی علی جان؟...دخترت رو بردی؟😭 💢 هر قدم که به اتاقِ زینب نزدیک تر می شدم ... التهابِ همه بیشتر می شد ... حس می کردم روی یه پلِ معلق راه میرم... زمین زیر پام، بالا و پایین می شد ... می رفت و برمی گشت ... مثل گهواره بچگی های زینب ... 🔸 به درِ اتاق که رسیدم بغض ها ترکید ... مثل مادری رو به موت ... ثانیه ها برای من متوقف شد ... 🌺 رفتم توی اتاق ...زینب نشسته بود ... داشت با خوشحالی با نغمه حرف میزد... تا چشمش به من افتاد از جا بلند شد...و از روی تخت پرید بغلم... 🚫 بی حس تر از اون بودم که بتونم واکنشی نشون بدم ... ❇️ هنوز باورم نمی شد ... فقط محکم بغلش کردم ... اونقدر محکم که ضربانِ قلب و نفس کشیدنش رو حس کنم ... دیگه چشم هام رو باور نمی کردم ... 🔶 نغمه به سختی بغضش رو کنترل می کرد ... - حدود دو ساعت بعد از رفتنت ... یهو پاشد نشست ... حالش خوب شده بود ... دیگه قدرتِ نگه داشتنش رو نداشتم ... نشوندمش روی تخت... - مامان ... هر چی میگم امروز بابا اومد اینجا ... هیچ کی باور نمی کنه ... بابا با یه لباس خیلی قشنگ که همه اش نور بود اومد بالای سرم ... من رو بوسید و روی سرم دست کشید ... 😍 - بعد هم بهم گفت ... به مادرت بگو ... چشم هانیه جان ... اینکه شکایت نمی خواد ... ما رو شرمنده فاطمه زهرا نکن ... مسئولیتش تا آخر با من ... امّا زینب فقط چهره اش شبیه منه ... اون مثل تو می مونه ... محکم و صبور ... برای همینم من همیشه، اینقدر دوستش داشتم ... ❣ - بابا ازم قول گرفت اگر دخترِ خوبی باشم و هر چی شما میگی گوش کنم ... وقتش که بشه خودش میاد دنبالم ...😊 💖 زینب با ذوق و خوشحالی از اومدنِ پدرش تعریف می کرد ... دکتر و پرستارها توی در ایستاده بودن و گریه می کردن ... 🔹امّا من، دیگه صدایی رو نمی شنیدم ... حرف های علی توی سرم می پیچید ... وجودِ خسته ام، کاملاً سرد و بی حس شده بود ... دیگه هیچی نفهمیدم ... افتادم روی زمین ... ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
🎆 شب 44 🌷 "کودکِ بی پدر" 🔹 مادرم مدام بهم اصرار می کرد که خونه رو پس بدیم و بریم پیش اونها ... می گفت خونه شما برای شیش تا آدم کوچیکه ... پسرها هم که بزرگ بشن، دست و پاتون تنگ تر میشه ... اونجا که بریم، منم به شما میرسم و توی نگهداری بچه ها کمک می کنم ... ✅ مهمتر از همه دیگه لازم نبود اجاره بدیم ... 💢 همه دوره ام کرده بودن ... اصلاً حوصله و توانِ حرف زدن نداشتم ... - چند ماه دیگه یازده سال میشه ... از اولین روزی که من، پام رو توی این خونه گذاشتم ... بغضم ترکید ... 😭 ❣- این خونه رو علی کرایه کرد ... علی دستِ من رو گرفت آورد توی این خونه ... هنوز دو ماه از شهادتِ علی نمی گذره ... گوشه گوشه اینجا بوی علی رو میده ... 😭 🔸دیگه اشک، امان حرف زدن بهم نداد ... ❤️ من موندم و پنج تا یادگاری علی ... اوّل فکر می کردن، یه مدّت که بگذره از اون خونه دل می کنم امّا اشتباه می کردن... حتی بعد از گذشتِ یک سال هم، حضورِ علی رو توی اون خونه می شد حس کرد .. 🔷 کار می کردم و از بچه ها مراقبت می کردم ... همه خیلی حواسشون به ما بود ... حتی صابخونه خیلی مراعات حال مون رو می کرد ... 🌺 آقا اسماعیل، خودش پدر شده بود امّا بیشتر از همه برای بچه های من پدری می کرد ... حتی گاهی حس می کردم ... توی خونه خودشون کمتر خرج می کردن تا برای بچه ها چیزی بخرن ... 🎁 ✅ تمامِ این لطف ها، حتی یه ثانیه از جای خالی علی رو پُر نمی کرد ... روزگارم مثل زهر، تلخّ تلخ بود ... 😞 💞 تنها دل خوشیم شده بود زینب ... حرف های علی چنان توی روحِ این بچه 10 ساله نشسته بود که بی اذنِ من، آب هم نمی خورد ... درس می خوند ... پا به پای من از بچه ها مراقبت می کرد... 🔶 وقتی از سر کار برمی گشتم ... خیلی اوقات، تمام کارهای خونه رو هم کرده بود ... هر روز بیشتر شبیه علی می شد ... نگاهش که می کردیم انگار خودِ علی بود ... دلم که تنگ می شد، فقط به زینب نگاه می کردم ... اونقدر علی شده بود که گاهی آقا اسماعیل، با صلوات، پیشونی زینب رو می بوسید ... عین علی ... ⭕️ هرگز از چیزی شکایت نمی کرد ... حتی از دلتنگی ها و غصه هاش ... به جز اون روز ... 🔷 از مدرسه که اومد، رفتم جلوی در استقبالش ... چهره اش گرفته بود ... تا چشمش به من افتاد، بغضش شکست ... گریه کنان دوید توی اتاق و در رو بست ... ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
🍃🏔📸 تصویر زیبایی از آبشار گنج‌نامه؛ در کنار کتیبه گنجنامه ؛ شهرستان ؛ دامنه کوه الوند ؛ استانِ‌همدان. 🍃🏔 این آبشار با ۱۲ متر ارتفاع در مسیر صعود به ارتفاعات کوه الوند و در پنج کیلومتری غرب شهر همدان قرار دارده و دارای آب دائمی هستش که توی زمستون‌ها هم ابش یخ میزنه👌😊 اما در لایه های زیرینش آب جریان داره. 🇮🇷 اینجا ایران است🇮🇷 👌 زیبایی ببینیم😍 🌺@Gilan_tanhamasir
✳ چگونه مهیای محرم شوم؟ 🔻 گفتم: آقا، دارد می‌آید و من یک ماه برای تبلیغ می‌روم. سفارشی کنید که آویزه‌‌ی گوشم کنم. همان‌جور که وضو می‌گرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: آسید! سعی کن هر شبانه‌روزی یک مرتبه برای علیه السلام گریه کنی... 👤 راوی: آیت الله سیدمحسن خرازی 📚 برگرفته از کتاب «ردپای سپید»؛ خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی 🖤 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5 ࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 توصیه های مهم تربیتی برای 🌷 قبل از بردن به مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام حتما به این👆 توصیه های مهم توجه کنید. 🌷 ویژه همه پدر و مادرهای عزیز و مسئولین محترم هیئات مذهبی 🌼 محسن پوراحمد خمینی|روانشناس 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | روز خانواده و تکریم بازنشستگان 🌺 روز خانواده و تکریم بازنشستگان گرامی باد. | 💖@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🎥#استوری | روز خانواده و تکریم بازنشستگان 🌺 روز خانواده و تکریم بازنشستگان گرامی باد. #خانواده | #
. ᪥•✨﷽✨•᪥ . 🌷 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: 🌱ای گروه مردم! این مرد (امام علی علیه السلام) از همه‌ شما مرا بیشتر یاری داده است و شایسته‌ترین مردم در رعایت حق خدای عزّوجلّ و من بوده و هست و خداوند عزوجل و من از او خشنودیم ♡ و هیچ آیه‌ ای که در آن بیان رضایت حق باشد نازل نشده است، مگر اینکه درباره‌ی اوست. ♡ و خداوند هیچ‌گاه خطاب "ای کسانی که گرویده‌اند" صادر نفرموده است، مگر اینکه او سر فصل آن خطاب است. ♡ و خداوند در سوره‌ "هَلْ أَتی" گواهی به بهشت نداده است، مگر برای او و آن را در مورد کس دیگری جز او نازل نفرموده است ♡ و در آن سوره کسی جز او را نستوده است. 📚{ بحارالأنوار، ج۳۷، ص۲۱۰- الیقین، ص۳۵۱- تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۳۴"} 📆 ۲۵ ذی الحجه و سالروز نزول سوره انسان(هل اتی) در شأن اهل بیت علیهم السلام مبارک🌺 🌿⃟🌸؎•° @Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ خبر این بود: سفر رؤسای جمهور روسیه و ترکیه به ایران و موفقیتهای چشم گیر دولت با امضای تفاهم نامه ۷۰ میلیارد دلاری با دو کشور بدون برجام و بدون اف ای تی اف و بدون آمریکا و بدون اروپا. 🔹 این یعنی ۸ سال برجام اساسا نیاز نبود و از اول می شد حتی با تحریمها اقتصاد را ساخت. 🔹 این یعنی مدیریت جهادی ثمر داده. 🔹 این یعنی دیپلماسی انقلابی در یکسال جواب داد در حالی که دیپلماسی لیبرالی حتی در ۸ سال هم جواب نداد. 🔹 این یعنی مهره های آمریکا و اسراییل در ایران شکست جدیدی خورده اند. ⭕️ طراحی عملیات در جبهه تحریف:👇🏻 مردم نباید این حقیقت را بفهمند. پس باید آنها را سرگرم حاشیه ها کرد تا متوجه اهمیت خبر اصلی نشوند و موفقیت‌های دولت مردمی کم رنگ جلوه کند 🔴 اجرای عملیات چند وجهی:👇🏻 ۱ . سید حسن خمینی مردم را مشغول گشت ارشاد کرد و بسیاری فریب او را خوردند و سرشان گرم شد. ۲ . محسن هاشمی رفسنجانی بر ضد ولایت فقیه مصاحبه کرد و برخی را از اصل به حاشیه برد. ۳ . محمود خاوری از کانادا قایم موشک بازی راه انداخت و عده ای را از خبر اصلی غافل کرد. او با این کارش نشان داد با غربگرایان داخلی هماهنگ است. ۴ . حسن روحانی هم یک دروغ جدید درباره خزانه دولت گفت و او هم مردم و رسانه ها را سرگرم خود کرد. ۵ . رسانه های مجازی هم مردم را مشغول کلیپ دعوای دو زن در اتوبوس کردند. ۶ . حساب شبکه های ماهواره ای هم که مشخص است که با عناصر غربگرای داخلی همفکرند و هم برنامه و هم پیاله. 🤔 حالا خود را بسنجیم و ببینیم آیا مشغول این اخبار حاشیه ای شدیم و در دام خبرسازی آنها افتادیم و اخبار و کلیپهای مربوط به اینها را برای هم فرستادیم و تحلیل کردیم و نقد کردیم و خلاصه در تله رسانه ای آنها افتادیم و به خبر اصلی نپرداختیم!!؟؟ ✅ بهترین کار در مقابل این نوع از خبرسازیها بی محلی به آن است و نقل نکردن آن و از طرفی پر رنگ کردن خبر اصلی و پر رنگ کردن جوانب آن پس گول نخوریم❗️👌🏻 🌿⃟🌸؎•° @Gilan_tanhamasir
🖼 | سواد رسانه‌ای! ❌ همینقدر ساده، همینقدر راحت، فریبمان میدهند‼️ | | 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻اشتباه مرگباری که همه ما هر روز آن را انجام می دهیم و از خطرات آن آگاه نیستیم! 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 44 🌷 "کودکِ بی پدر" 🔹 مادرم مدام بهم اصرار می کرد که خونه رو پس بدیم و
🎑 شب 45 📄 "کارنامه ات را بیاور" 🔹 تا شب، فقط گریه کرد ... کارنامه هاشون رو داده بودن ... با یه نامه برای پدرها... ✉️ ⭕️ بچه یه مارکسیست ... زینب رو مسخره کرده بود که پدرش شهید شده و پدر نداره... –مگه شما مدام شعر نمی خونید ... شهیدان زنده اند الله اکبر ... خوب ببر کارنامه ات رو بده پدرِ زنده ات امضا کنه... 🚫 اون شب ... زینب نهار نخورده ... شام هم نخورد و خوابید... 🌅 تا صبح خوابم نبرد ... همه اش به اون فکر می کردم ... خدایا... حالا با دلِ کوچیک و شکسته این بچه چی کار کنم؟ ... 😢 🌷 هر چند توی این یه سال ... مثل علی فقط خندید و به روی خودش نیاورد امّا می دونم توی دلش غوغاست ... کنارِ اتاق، تکیه داده بودم به دیوار و به چهره زینب نگاه می کردم که صدای اذان بلند شد... 🌺 با اولین الله اکبر از جاش پرید و رفت وضو گرفت ... نماز صبح رو که خوند، دوباره ایستاد به نماز ... خیلی خوشحال بود... 🔷 مات و مبهوت شده بودم ... نه به حالِ دیشبش، نه به حالِ صبحش ...دیگه دلم طاقت نیاورد ... سر سفره آخر به روش آوردم ... اوّل حاضر نبود چیزی بگه امّا بالاخره مُهرِ دهنش شکست ... ❇️ - دیشب بابا اومد توی خوابم ... کارنامه ام رو برداشت و کلّی تشویقم کرد ... بعد هم بهم گفت ... زینب بابا ... کارنامه ات رو امضا کنم؟ ... یا برای کارنامه عملت از حضرت زهرا امضا بگیرم؟ ... ✨ - منم با خودم فکر کردم دیدم ... این یکی رو که خودم بیست شده بودم ... منم اون رو انتخاب کردم ... بابا هم سرم رو بوسید و رفت ...❤️ 🔶 مثلِ ماست وا رفته بودم ... لقمه غذا توی دهنم ... اشک توی چشمم ... حتّی نمی تونستم پلک بزنم ... بلند شد، رفت کارنامه اش رو آورد براش امضا کنم ... 📝 🔹 قلم توی دستم می لرزید ... توانِ نگهداشتنش رو هم نداشتم..... ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir