eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
804 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
✅ امام عـلى علیه السلام: أَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنْ إِصْلاحِ نَفْسِهِ. ناتوان‌ترین مردم کسى
برگرفته از سخنرانی مرحوم آیت الله علی مشکینی (ره) 🔴👈 موضوع مأنوس بودن روح و جسم روح و جان انسان با جسم انسان خیلی مأنوس شده است. از شگفتی های انسان این است که خداوند در وجودش دو موجود متضاد را با هم در آمیخته است. یکی روح که اشرف موجودات است و منصوب به خداوند است و دیگری جسم که جزء نازل ترین موجودات محسوب می شود. زیرا این جسم انسان از لجن سیاه و گندیده به وجود آمده است.  🔵👈 در این ممزوج شدن روح و جسم انسان، آزمایشات و امتحانات بزرگی برای انسان است. و این روح است که با تزکیه نفس و طهارت دل انسان را عروج داده و به بالا می برد. و انسان کامل می شود. و یا اینکه این روح اسیر جسم و هوای نفس شده و انسان را به تاریکی ها و ظلمت برده و آن را منحط می کند. 🔵👈 در حقیقت زیان کار واقعی کسانی نیستند که مال دنیای خود را از دست داده است، بلکه کسانی هستند که خود را باخته اند. روح به هر موجودی برسد آن را زنده می کند. و با هر جسمی تماس بگیرد آن را زنده می کند. و مراتب آن مختلف است. گاهی علاوه بر حیات به موجود، به آن فکر و قدرت تشخیص هم می دهد.  🔵👈 انسان همیشه در مقابل فرشتگان عظیم و بزرگ بوده و است، اما انسان برای حفظ عظمت خود نیاز به تقوا و نفس دارد.  انسان باید خود را به کتاب خدا عرضه کند و از این کتاب استفاده کامل را ببرد.  🌸 خداوند به پیامبر فرمود که اگر انسانی دو کار را انجام داد، من حکمت را بر دل آن عطاء خواهم کرد. اول آنکه شکم خود را از محرمات خالی کند و دوم آنکه زبان خود را از هرزه گویی و بر خلاف شرع حرف زدن بر حذر دارد.   🔵👈 شیطان بر دل انسان وارد نمی شود. دل دارای دو در راست و چپ است. نه فرشته داخل دل می شود و نه شیطان. اما شیطان در بیرون در بر نفس و دل انسان القائات خود را بیان می کند. 🔵👈 لیکن افراد بی ایمان هستند که دنبال گفتار و القائات شیطان می روند. شیطان بر انسان سلطنت ندارد بلکه این انسان است که به دنبال شیطان می رود.  📩 📩 📩 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 @Gilan_tanhamasir ✨✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰اصل محبت در زندگی مشترک 💞در ازدواج، اصل قضیه است. دخترها و پسرها این را بدانند. این محبتی که خدا در دل شما قرار داده حفظ کنید. 💞اگر در زندگی «محبت » وجود داشت، سختی‌های بیرون خانه آسان خواهد شد. برای زن هم سختی ‌های داخل خانه آسان خواهد شد. 💞دختر و پسر، عروس و داماد به هم « محبت » بورزند؛ چون آن « محبت »وسیله ایست که این‌ها را برای هم حفظ می‌کند، در کنار هم نگه می‌دارد و نمی‌گذارد از هم جدا شوند. « محبت » خیلی چیز خوبی است. « محبت » که بود، وفاداری هم هست. «خطبه عقد ۷۴/۱۰/۱۷، ۷۷/۰۸/۱۱، ۷۶/۰۹/۲۴» @Gilan_tanhamasir ࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فضیلت خدمت به همسر و محبت به فرزندان در اسلام از زبان استاد عالی👌 🏡@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 از درِ باب المرادٺ هر ڪہ داخل مےشود رحمتے بےواسطہ از عرش نازل مےشود هر گداے بےنوایے ڪہ نشستہ گوشہ ای با سخاوتهاے بےحدٺ مقابل مےشود 🥀 (ع)🕯🥀 .🕯🥀 🥀@Gilan_tanhamasir
AUD-20210710-WA0000.mp3
5.25M
     ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ عالم میدونه ؛ باب المرادي انا البخیل و انت الجوادی 🎤جواد مقدم ویژه شهادت علیه السلام 🖤@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت7 راحیل آرام آرام جزوه را ورق می زدم و به صفحاتش نگاه
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 آرش دوشنبه ها برایم عذاب آورترین روز در هفته شده بود. چون راحیل دانشگاه نبود، گاهی با خودم می گفتم وقتی او نمی آید من هم دوشنبه ها نمی روم ولی دلم راضی نمی شد. با خودم می گفتم شاید بیاید، گفته بود استادتاکیدکرده چند جلسه باید حضور داشته باشد. مهمتر اینکه به بهانه ی جزوه دادن می توانستم چند کلمه ایی هم که شده به حرف بگیرمش.گرچه او اهل حرف زدن نیست، باید با انبردست حرف اززیر زبانش بیرون بکشم. البته همان هم برایم غنیمت بود. قرار بود کاری کنم که توجهش به طرفم جلب شود، ولی موفق که نشده بودم هیچ، توجه و فکر خودم هم به اوچسب شده بود. داخل ماشین یکسره آهنگ های عاشقانه گوش می کردم و خودم را با او تصور می کردم، واقعا این آهنگ ها آدم را هوایی می کنند. دیگر خودم را درک نمی‌کردم. واقعا چه بلایی بر سرم آمده بود.وارد کلاس که شدم، مثل همیشه اولین نگاهم به صندلی راحیل بود. بادیدنش که روی صندلی‌اش نشسته بود. شوکه شدم.جالب بود اوهم نگاهش به در بود. بادیدنم سرش را پایین انداخت. تپش قلبم بالارفت. یعنی اوهم به من فکر می کند؟ باشنیدن صدای سعید برگشتم.ــ عه آرش دیروز گفتی نمیای که پس چرا امدی؟ــ با اخم نگاهش کردم.–حالا الان باید داد بزنی کل کلاس بفهمند من دیروز به تو چی گفتم؟صدایش را پایین آورد. –مگه چی گفتم حالا؟ چی شد امدی؟ شرکت نرفتی؟ گفتی اونجا کارت زیاد شده که؟ ــ هیچی بابا گفتم بیام بهتره، فوقش از اون ور بیشتر می مونم شرکت دیگه. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بعدهم به طرف صندلیم رفتم تا بنشینم و قبلش دوباره نگاهی به او انداختم. با سارا درحال حرف زدن بود و نگاهش هم به خودکاری که در دستش بود.اکثر وقت ها نگاهش پایین است. از یک طرف خوشم می آید که به کسی نگاه نمی کند. ."واقعا چطوری می تواند خیلی سخت است"از یک طرف هم گاهی حرصم می گیرد. چون نگاه و توجه‌اش را دلم می خواست. سر جایم نشستم.جزوه‌ام را در آوردم به بهانه خواندنش، نگاهم رابه اودوختم. گاهی که سرش را به طرف سارا می چرخواند تا حرفش را بزند، نیم رخش در، دیدم قرار میگرفت. نگاهش می کردم. امروز رنگ روسری اش سبز بود،با طرح بته، جقه‌هایی به رنگ لیمویی. واقعا خوش سلیقه است.یک گیره ی طلایی که دو تا قلب کوچک آویزش بود به روسری اش زده بود. از این زاویه کاملا دید داشت.انگار از گوشه ی چشمش متوجه ی نگاهم شد. چون چرخیدو کاملا صاف نشست و دیگر سرش را نچرخاند. به دستهایش نگاه می کردو حرف میزد. با امدن استاد نگاه ازاو برداشتم و حواسم را به درس دادم. سعی کردم تا آخر کلاس نگاهش نکنم تا نه او حواسش پرت شود نه من.با خودم گفتم او که حواسش پرت نمی‌شود. اصلا مگر حواسش به من هست که بخواهد...با حرف سارا که به طورناگهانی برگشت افکارم پاره شد پاره که چه عرض کنم، بهتراست بگویم متلاشی. سارا فوری گفت:–امروز بعد از دانشگاه میای با بچه ها بریم سینما؟ بهارو سعیدو...حرفش را قطع کردم و گفتم: –نه، کلی کار دارم.اخمی کردو گفت: –بیا دیگه جدیدا نازت زیاد شده ها... ☘☘☘☘☘☘ نگاه متعجب راحیل را دیدم که گذرا برگشت و روی سارا و من چرخید.ای خدا...سارا...خدابگم چه کارت کند...الان وقت این حرفها را زدن بود. آن هم جلو دختر مردم آخه... خیلی کلافه گفتم:– حالا بعد از کلاس حرف می زنیم.بعد از کلاس دوباره سارا سوالش را پرسیدو من هم گفتم:– کارام زیاد شده، کلا دیگه نمی تونم بعد از دانشگاه جایی برم. راحیل را دیدم که، بلند بلند به دوستهایش که به او گفته بودند باهم برویم وچیزی بخوریم، می گفت:–شما برید من باید برم خونه. با عجله وسایلش را جمع کرد و راه افتاد. پشت سرش رفتم و صدایش کردم. ایستاد و برگشت.– خانم رحمانی می خواستم در مورد موضوعی باهاتون حرف بزنم؟ با تعجب نگاهم کرد.–بفرماییدفقط من عجله دارم زودتر.– اتفاقا من هم می خوام برم، اگه اجازه بدید برسونمتون، تو مسیر هم ...حرفم را قطع کرد.–نه ممنون، من خودم می رم لازم نیست. ــ خواهش می کنم خانم رحمانی قبول کنید.حرفم مهمه سوالیه که مدتها ست می خوام ازتون بپرسم.خیلی برام مهمه."باخودم گفتم کمی پیچیده اش کنم شاید کوتا بیاید"ــ خوب اینجا بپرسید.ــآخه یه کم طولانیه شماهم عجله دارید، نمیشه که.کلافه نگاهم کرد.–باشه پس تا ایستگاه مترو.چیزی نگفتم، چون فکر می کردم حالا تا آن موقع فکری می‌کنم.–لطفا شما جلوتر برید من میام. با خوشحالی از محوطه ی دانشگاه گذشتم وبیرون رفتم.فکراین که تاچندلحظه ی دیگرکنارم می نشیندوباهمان حجب وحیای دوست داشتنیش بامن حرف می زنددیوانه ام می کرد. ✍ ... ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت امام جواد علیه السلام «نِعمَةٌ لا تُشكَرُ كَسَيِّئَةٍ لا تُغفَرُ» نعمتى كه سپاسگزارى نشود، مانند گناهى است كه آمرزيده نشود. ميزان الحكمه، ج6، ص13 ◼️شهادت امام جواد(علیه‌السلام) تسلیت باد 🥀@Gilan_tanhamasir
✨﷽✨ 🏴مختصری از زندگینامه امام جواد علیه السلام ✍امام نهم علیه السّلام در سال 195 هـ. ق در مدینه به دنیا آمدند ؛ نام شریفشان محمّد مشهور به "ابو جعفر" و القاب معروف ایشان " تقی" و "جواد" است . پدرشان حضرت رضا علیه السّلام مادرشان سبیکه ( خیزران ، ریحانه ) نام دارد . 🥀 چون حضرت امام رضا علیه السّلام شهید شدند ، امام محمّد تقی علیه السّلام هفت سال و چند ماه داشتند که به "امامت" رسیدند . با آنکه خردسال بوده ، چون از طرف خداوند به امامت برگزیده شدند صغر سن در امامت ایشان مدخلیّت ندارد ، زیرا کوچک و بزرگ در مکتب پروردگار یکسان هستند . 🥀امام جواد علیه السّلام از همان سنین کودکی نمونه وقار و صاحب عزّت و اقتدار بوده و هیچ وقت کارهای کودکانه و عبث نمی کردند . 🥀در ترویج دین و حفظ شعائر اسلام همان وظیفه ای را داشتند که دیگر ائمّه معصومین علیهم السّلام داشتند و از نظر امامت و ولایت با آنها در یک صف قرار گرفته و مسئولیّت حراست از دین اسلام و تبلیغ احکام و تشریح مسائل اسلامی و تعلیم و تربیت دینی را عهده دار بودند . 🥀مأمون چون فضایل امام نهم را شنید و به شخصیّت و عظمت آن امام جوان پی برد ، شوق زیارت او را یافت ، ضمن اینکه می خواست سادات علوی در حیطه قدرت او باشند . پس دستور داد حضرت جواد علیه السّلام را به خراسان دعوت کردند و چون دید این جوان هاشمی با همه خردسالی در علوم و فنون و حکمت و ادب و کمال عقل مثل بزرگان و مشایخ علماست ، به او زیاد احترام می کرد و دختر خود اُمّ الفضل را به تزویج او در آورد و وی را با احترام خاصّی به مدینه فرستاد . 🥀 عبّاسیان که از علاقه زیاد مأمون به امام جواد علیه السّلام و تزویج دخترش و شخصیّت والای این جوان بیمناک بودند و از برگشتن خلافت به علویان بعد از مأمون احساس خطر می کردند ، به دسیسه و توطئه چینی دست زده و آن قدر سعایت کردند تا سرانجام اُمّ الفضل همسر امام را تحت تأثیر قرار دادند و او امام جواد علیه السّلام را مسموم ساخت . 🥀مدّت عمر امام جواد علیه السّلام بیست و پنج سال و مدّت امامتش هفده سال بود و سرانجام در سال 220 هـ. ق به شهادت رسیدند . 📚 کتاب حدیث اهل بیت (ع) صفحات 297-310 🖤@Gilan_tanhamasir
•°🌱 تشییع جنازه نمادین/دیروز کاظمین 🥀@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امروز آخرین یکشنبه ذی القعده هست اگه غسل توبه و نماز یکشنبه های ماه ذی القعده رو به جا نیاوردید امروز انجام بدید خیلی سفارش شده یه غسل داره با نیت غسل توبه و چهار رکعتم نماز داره( دو تا نماز دو رکعتی) ✔️ در هر ركعت حمد يك مرتبه، قلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ سه مرتبه، معَوَّذَتَيْن يك مرتبه ✔️پس از اتمام نماز استغفار هفتاد مرتبه(استغفرالله و اتوب الیه) ✔️ بعد از استغفار بگین: لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَليِّ الْعَظيمِ، يا عَزيزُ يا غَفّارُ،اغْفِرْ لي ذُنُوبي وَذُنُوبَ جَميعِ المُؤمِنينَ وَالْمُؤمِناتِ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُالذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ. قبول باشه‌ 🌹 🥀@Gilan_tanhamasir
‌🧕 مفتخر به حجاب ❣ رهبر معظم انقلاب: 💢خودنمائی و جلوه‌فروشی، یک لحظه است و آثار سوء آن برای کشور، برای جامعه، برای اخلاق، حتّی برای سیاست، آثار مخرب و ماندگار است؛ ‌در حالی که ملاحظه‌ی عفاف، ملاحظه‌ی حدود شرعی در رفتار و حرکات بانوان، اگر چنانچه سختی‌ای داشته باشد، سختیِ کوتاهی است، اما آثارش، آثار عمیق و ماندگاری است. ‌ 🌹🍃خود خانمها خیلی باید مراقبت کنند مسئله‌ی حجاب را، مسئله‌ی عفاف را؛ وظیفه‌ی آنهاست، افتخار آنهاست، شخصیت آنهاست. ➡️ ۱۳۹۱/۰۲/۲۳ 🌸@Gilan_tanhamasir
💥 همایش مدافعان حریم عفاف در رشت برگزار می شود 🔹 حجت الاسلام "سجاد سرافراز"، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان گیلان با بیان اینکه همایش بزرگ مدافعان حریم عفاف فردا از ساعت ۱۰ صبح و با سخنرانی آیت‌الله رسول فلاحتی نماینده ولی فقیه در رشت برگزار می‌شود، 🔹 گفت: در هفته عفاف و حجاب از تاریخ ۲۱ تا ۲۷ تیر، برپایی نمایشگاه‌های محصولات حجاب، نشست‌های گفت‌وگو محور ویژه دختران جوان، تولید و پخش ویژه برنامه‌ها در صدا و سیما، تبلیغات محیطی و غیره از جمله برنامه‌های برنامه‌ریزی شده است. 🔹وی با بیان اینکه از همه مردم برای شرکت در این برنامه‌ها دعوت می‌شود، گفت: برنامه ویژه گفت‌وگو محور با سخنرانی حجت الاسلام برمایی و حضور عموم بانوان، روز پنجشنبه ۲۴ تیرماه، ساعت ۱۸ در رشت، خیابان خبرنگار، مجموعه فرهنگی حضرت زهرا سلام الله علیها نیز برگزار خواهد شد. 🌸🍃@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸حلول ماه ذی الحجه و آغاز را تبریک عرض میکنیم 👏مخصوصاً امشب که شب ازدواج حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهراء سلام الله علیها هست☺️💐
🌒🌟 اعمال ماه ذی الحجه 🙏💐 @Gilan_tanhamasir ࿐❁☘❒◌🌙◌❒☘❁࿐
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت8 آرش دوشنبه ها برایم عذاب آورترین روز در هفته شده ب
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 راحیل به ماشینش که نزدیک شدم نمی دانستم صندلی جلو بنشیم یا صندلی عقب.با خودم در گیر بودم. با دیدنم پیاده شدو بالبخندی روی لبش در جلو را باز کرد و گفت:–خواهش می کنم بفرمایید. چاره ایی نداشتم سرم راپایین انداختم و سوار شدم. خیلی سخت است که مدام جلوی خودم را بگیرم وبرای کاراهایی انجام می دهد لبخند نزنم. یه جورایی می ترسم، از دلم می ترسم. اگر چه تا الان هم کلی به فنا رفته است. –میشه یه آهنگی که از واقعیت ها دورمون نمی کنه رو از گوشیتون پلی کنید گوش کنیم؟ با حرفش افکارم نیمه تمام ماند«چقدر راحت است.»–من آهنگی ندارم. با تعجب نگاهم کردو گفت:– مگه میشه!پس شما چی گوش می کنید؟نکنه از اون مدل متعصبا که...ــ حرفش را قطع کردم و گفتم:–نه اصلا، به نظرم نیازی نیست آدم همش دنبال این باشه که مدام موسیقی گوش کنه، من ترجیح میدم سکوت باشه، سکوت آدم رو به فکر وادار می کنه، مخالف موسیقی نیستم، گاهی گوش کردن موسیقی فاخر بد نیست... به نظر من الان طوری شده که همه فکر می کنند اگه سوار ماشین بشن و موسیقی نباشه انگار یه چیزی کمه، انگار یه کار مهمی رو انجام ندادند، و این یعنی دور شدن از واقعیت. 💠💠💠 نگاه با تاملی به من انداخت و گفت: –یعنی شما کلا چیزی گوش نمی کنید؟ــ من اونقدر وقتم کمه، اگر فرصتی هم داشته باشم دلم میخوادصوت های واجب تراز موسیقی رو گوش بدم، به هرحال هر کس با توجه به افکارش عمل می کنه دیگه... همانطور که حرف میزدم به نیم رخش هم نگاه می کردم که چشمش را از روبرو برداشت و یک لحظه جوری نگاهم کرد که احساس کردم هر چه خون در بدنم بود فوری جهیدبه طرف صورتم. دیگر نتوانستم حرفم را ادامه دهم. نمیدانم چه شد، سرم راپایین انداختم و خیلی فوری برای این که حرفم را جمع کنم گفتم:–هر کس عقاید خودش رو داره دیگه. شماگفتیدسوال دارید... بی تفاوت به حرفم پرسید:–چرا وقت ندارید؟ سرکار می رید؟ــ یه جورایی میشه گفت. عمیق نگاهم کرد.–دوشنبه ها هم واسه همین نمیایید دانشگاه؟نگاهم را به صورتش به معنای زودپسرخاله شده ایی انداختم. بعد با اکراه زیر لبی گفتم:– بله"چه عجب متوجه شد."–ببخشید قصد فضولی نداشتم،از روی کنجکاوی بود، بعدهم لبخند محوی زد. "من آخر نفهمیدم کنجکاوی با فضولی چه فرقی دارد؟ " 🔷🔷🔷 ایستگاه مترو را که دیدم گفتم:–ممنون دیگه پیاده می شم.–تا ایستگاه بعدی می رسونمتون. ــ نه زحمت نکشید دیگه مزاحمتون نمی شم. ــ این چه حرفیه مسیره خودمه زحمتی نیست. کمی سکوت بینمان بود ولی خیلی زود سکوت را شکست.–خوبه که آدم فعال باشه و وقت کاراهای بیهوده رو نداشته باشه.البته به نظرم موسیقی گوش کردن کار بیهوده ایی نیست، فکرمی کنم گاهی لازمه.من خودم هم، هم کار می کنم هم درس می خونم، لای پر قو هم بزرگ نشدم، بعداز این که پدرم فوت شد، شدم به قول معروف عصای دست مادرم. مشکلاتی که اینجور وقتها هست مجبورم می کنه گاهی موسیقی گوش بدهم، با موسیقی آدم آروم میشه. با چشمای گرد شده نگاهش کردم و خواستم حرفی بزنم که منصرف شدم.–خوب سوالم اینه شما چی کار می کنید وقتی آرامش ندارید یا دلتون گرفته یامشکلی دارید؟ با تردید نگاهش کردم،" آخرمن به توچه بگویم ، من باتوچه صنمی دارم. چطوربرایت توضیح دهم.به ایستگاه بعدی که رسیدیم، گوشه ایی پارک کرد.–اگه دلتون نمی خواد خب نگید، 🔶🔶🔶 بعددرچشم هایم زل زد.–خانم رحمانی از همون روز اول که دیدمتون شخصیتتون برام قابل احترام بود، این وقارو متانت شما واقعا تحت تاثیرم قرار داد.راستش دلم می خواد بیشتر باهاتون صحبت کنم، افکارتون برام جالبه، من... با صدای زنگ گوشی ام حرفش نصفه ماند. گوشی رو از جیبم درآوردم. نگاهی به صفحه اش انداختم، پدرریحانه بود.ــ بله آقای معصومی؟ بعد از سلام گفت:–بچه تب کرده و بی قراری می کنه.ــ توراهم زود خودم رو می رسونم، سرراهم قطره استامینیفون می گیرم و میام. همین طور که با تلفن حرف می زدم زیر چشمی نگاهش می کردم، چهره اش هی تغییر می کرد، فکر کنم درحال غیرتی شدن بود. تماس که قطع شدگفتم:– ببخشید حرفتون نصفه موند من باید خیلی زود برم، کار فوری پیش امده.دستم روی دستگیره رفت ولی با شنیدن اسمم برگشتم. ✍ .. ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨عبادت حقیقی چگونه است؟ علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین رضوان الله علیه 🌷عبادت زمانی حقیقتاً عبادت است که: از ناحیۀ عبد خالص باشد؛ 🌷یعنی خدا را حاضر ببیند، و خود با تمام وجود در محضر پروردگار حاضر شود، و چیزی را در کنار خدا عبادت نکند: 🌷نه در ظاهر مثل بت پرستان، و نه در باطن مثل اینکه خدا را عبادت کند ولی همّ و فکرش جای دیگر باشد، یا به طمع بهشت یا خوف از جهنّم عبادت کند. 📚«المیزان فی تفسیر القرآن» ج ۱ ص ۲۹ ☔️@Gilan_tanhamasir
🌸 چشمی ندیده در زمین, در هر زمان مانندشان 🌸 خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان 🌸 شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان 🌸 لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان... 💠سالروز پیوند مظهر احسان و جود با دردانه زیور عالم، یاس آل محمد (ص) مبارک باد🌼✨ 🌺@Gilan_tanhamasir