eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
805 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ آیت الله حائری شیرازی : نگویید: «مستحب است؛ شد، شد؛ نشد، نشد» 🌷هرچه می توانید سنت‌های خود رادر ، جدی‌تر بگیرید.نگویید:«مستحب است؛شد شد؛نشد نشد». 🔸این سنت‌ها از اوجب واجبات است.چرا؟چون شناسنامۀ ما شیعیان است. 🌷پدرها جوری نسبت به عید غدیر ارادت به خرج بدهند،که بچه‌ها از یک ماه،دو ماه قبل چشم‌انتظار عید غدیر باشند!حتی اگر لازم شد، قرض کنید و یک عیدی حسابی،به اندازه‌ای که به علی ارادت دارید،به بچه‌ها بدهید. 🔹نگویید:«باز من باید یک چیزی خرج کنم!» نه! مقروض می‌شوی،خب بشو! تو که برای چیزهای دیگر قرض کرده ای،یک بار هم برای حضرت علی(علیه السلام) مقروض شو. ✅مسیحی‌ها بابانوئل درست می‌کنند و به بچه هایشان می‌گویند:«او برای تو هدیه را آورده؛ مسیح برای تو این هدایا را آورده».بچه از اول ذهنش با عیسی (علیه‌السلام) انس می‌گیرد، رفاقت می‌کند. 🔹حالا بروید ببینیم چه کار می‌کنید! این شما و این عید غدیر. سفری،تفریحی،گردشی می‌خواهی ببری،بگو این مال عید غدیرت است! اگر هم تابستان می‌بری بگو،قولش را عید غدیر به شما دادم.قول‌هایی که می‌خواهید به آن‌ها بدهید، عید غدیر بدهید.هدایایتان و وعده‌هایتان را بگذارید در این روز تا کودکان با عید غدیر انس بگیرند. 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او تولد یافت که رهبر باشد ما همه عاشق و او دلبر باشد❣ 🗓بیست و چهارم تیرماه شناسنامه ای است.. بنا به روایت خود حضرت آقا ، تاریخ صحیح تولد ایشان ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ است.🌺 تولدتــــ مبارڪ حضـرت دلبــــــــر💞 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#رمان شب #بدون_تو_هرگز ۲۴ 🔹روزهای التهاب ⭕️ روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود و قرار بو
شب ۲۵ 🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما چه برگشتنی ... 💢 گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد ... 🌺 می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود ... 🌷نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون ... 😌 🔸هر چند زمان اندکی توی خونه بود ... ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو میبرد ... 💞 عاشقش شده بودن ... مخصوصا زینب ... ❤️ هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی، قوی تر از محبتش نسبت به من بود ... 🔴 توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود ... آتش درگیری و جنگ شروع شد ... ⭕️ کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود ... ثروتش به تاراج رفته بود ... ارتشش از هم پاشیده شده بود ... حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید ... ✅ و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه ... و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم ... ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
🎆 شب 26 رگ یاب! 🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رفتم جلوی در استقبالش ... 😊 ✅ بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ... دنبالم اومد توی آشپزخونه ... - چرا اینقدر گرفته ای؟ 💢 حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ... با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش...😒 خنده اش گرفت ... - این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ 😊 - علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...🙄 صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ... - ساکت باش بچه ها خوابن 😒 🔸صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید! - قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ... نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته 🙂 🔸 رفت توی حال و همون جا ولو شد ... - دیگه جون ندارم روی پا بایستم ... با چایی رفتم کنارش نشستم ... 🔷 راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ... دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن... - اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن😌 - جدی؟ لای چشمش رو باز کرد ... - رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ... 😊 و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ... - پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی؟! و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم... ادامه دارد ... 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ســــــــلام و درودے جانانہ ب شما سروران و خوبان☺️✋ صـــبح اول هفته‌تون عطر دلدار و تـــوأمـ بِمِهــر پــروردگار و لحظه هاتون بطـــــــــراوت باران.. به به چه آغاز قشنگی ☺️👌🌸 بعداز دو روز نورانی و بابرکت عرفه و عیدقربان، بعد از تجدید عهدهای دوباره ، محکم و پر صلابت‌، و در آستانه غدیر💥 ✨امروز پراز لبخند خوشگل خداست ✨إِنَّ اللَّهَ لَذو فَضلٍ عَلَى النّاسِ وَلٰكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يَشكُرونَ ‍✨ خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است؛ ولی بیشتر مردم شکرگزاری نمی‌کنند! غافر/ ۶۱ 🌼🍃🌼🍃🌼 این فرصت‌ها به ندرت پیش می‌آیند... از امروز تا غدیر طلا می‌بارد ، برای این باران سطل تهیه کنید نه چتر...☺️ 🌹@Gilan_tanhamasir
🔹 🔹اینجا کوچه ی خانه ی لاری ها در محله فهادان می باشد. 🔹 محله فهادان، یکی از قدیمی ترین و اصیل ترین محلات شهر یزد است که در گذشته جز محلات اعیان نشین یزد به حساب می آمده است. 👌محله فهادان در زمان قاجاریه ساخته شده و خانه های بزرگ و اعیان نشینی از جمله: ملک زاده، عرب زاده، خانه لاری ها، محمودی، نواب وکیل و … همچنین بناهای تاریخی ارزشمندی مانند آب انبار، مسجد، حسینه، بازارچه و کارگاه که نشان دهنده اهمیت محله فهادان می باشد در آن بنا شده است. 🌺@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨هرچی به ذهنتون میرسه انجام بدین! ✅ یک ارزن کار غدیری به اندازه کوه‌ها کار غیر غدیریه 🌿⃟🌸؎•° @Gilan_tanhamasir
هدایت شده از مجمع خیرین تنهامسیری
💥🌹 مجموعه تنهامسیرآرامش در نظر دارد در روز "عید غدیر" در سراسر کشور برنامه سفره های اطعام مومنین را برگزار نماید. ❇️ عزیزانی که تمایل به شرکت در این حرکت ارزشمند را دارند میتوانند مبالغ مورد نظر را به شماره کارت زیر واریز نمایند: 5892-1013-6167-8754 سید محمد باقر حسینی 🎁 هزینه هر پرس غذا حدود 30 هزار تومان میباشد. آی دی جهت ارسال فیش واریزی: @gomnamm14 🔶 کانال گزارشات مبالغ خیریه👇 http://eitaa.com/joinchat/3839098902Cb88bb981ba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اجرای احسان یاسین در فینال عصر جدید 🔸خواننده‌ای با اخلاصِ قلبی که آنچه خوانده، تأثیری عمیق بر مخاطب گذاشته و حال و هوای مناجات را زنده کرده است. 🎼 @Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 26 رگ یاب! 🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رفتم جلوی
🎆 شب 27 "حمله زینبی" 🔸 بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم ... با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست ... از حالتش خنده ام گرفت ... - بزار اول بهت شام بدم ... وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم ... کارم رو شروع کردم ... یا رگ پیدا نمی کردم ... یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد ... ✅ هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم ... نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم ... ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم ... - آخ جون ... بالاخره خونت در اومد ... یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما ... با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد ... خندیدم و گفتم ... - مامان برو بخواب ... چیزی نیست ... انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود ... - چیزی نیست؟ ... بابام رو تیکه تیکه کردی ... 😒 🔸اون وقت میگی چیزی نیست؟ ... تو جلادی یا مامان مایی؟ ... و حمله کرد سمت من ... علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش ... محکم بغلش کرد... - چیزی نشده زینب گلم ... بابایی مرده ... مردها راحت دردشون نمیاد ...☺️ 🔷سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت ... محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد ... 💢 حتی نگذاشت بهش دست بزنم ... اون لحظه تازه به خودم اومدم ... اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم ... هر دو دست علی ... سوراخ سوراخ ... کبود و قلوه کن شده بود . ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
🌠 شب 28 ❤️ مجنون علی 🔷تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود ... تلاش های بی وقفه من و علی هم فایده ای نداشت.😒 🔸علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش ... تا جایی که می شد سعی کردم بهش نزدیک باشم ... 🔺 لیلی و مجنون شده بودیم ... اون لیلای من ... منم مجنون اون ... ❣️ روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت ... مجروح پشت مجروح ... کم خوابی و پر کاری ... 🔸تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش می برد ...😌 ✅ من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود ... اون می موند و من باز دنبالش ... 💕 بو می کشیدم کجاست ... تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم ...😢 ☢️ هر شب با خودم می گفتم ... خدا رو شکر ... امروز هم علی من سالمه ... 😌 🔸همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه ...😥 💢 بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت ... داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می کردم که یهو بند دلم پاره شد ... حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون می کشه ... 💔 🔷زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن ... این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت ... و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم ... 🔸تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد ... تو اون اوضاع ... 💢 یهو چشمم به علی افتاد ... یه گوشه روی زمین ... تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ...😭 ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹﷽🌹 عرض سلام و ادب و احترام داریم محضر مبارک همه سروران بزرگوار ✋ شب زیباتون تون بمهر وعافیت الهی 👌 ان شاءالله که حال دلتون خوب باشه🌹 پیشاپیش عیدتون مبارک💕🎊🎉 ان شاءالله امشب در خدمتتون هستیم با ادامه تدریس
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#افزایش_ظرفیت_روحی 3 🔶 پذیرش رنج تا حد زیادی میتونه انسان رو در مقابل سختی ها قدرتمند کنه.👌🏻 ☢️ ما
4 ☢ گفتیم که انسان باید به استقبال برخی رنج ها هم بره تا کم کم قدرت روحی پیدا کنه. بحث رنج یه بحث مفصلی هست که در کتاب رهایی از رنج ها بهش پرداختیم. 🔷 موضوع بعدی که برای افزایش ظرفیت روحی خیلی موثر هست "توجه به ظرفیت های متفاوت افراد" هست. ✅ ما باید بدونیم که خداوند متعال هر کسی رو با ظرفیت مشخصی آفریده و ما نباید انتظار نابجا از افراد داشته باشیم. 🔹یه نفر خیلی باهوشه، یه نفر نیست. یکی خیلی درک میکنه و یکی کمتر درک میکنه. 🔹یکی خیلی فعاله یکی تنبل، یکی همیشه انگیزه میده ویکی هم نه! همش نا امید میکنه. ☺️ بالاخره باید این واقعیت مهم دنیا رو پذیرفت و طبقش زندگی کرد و البته نباید کسی رو هم سرزنش کرد. ✅ امام صادق علیه السلام در روایتی به این مضمون فرمودند اگه مردم میدونستند که آفرینش انسان ها چقدر باهم متفاوت هست، هیچ کسی، دیگری رو سرزنش نمیکرد... میخوای قوی بشی؟ 🌹 اگه در اطراف خودت آدم هایی رو میبینی که درکت نمیکنند، در مرحله اول بپذیر که آدم ها با هم متفاوتند.... همین پذیرفتن تفاوت ها خیییلی به آدم آرامش میده.😌 اگه دیدی خودت آدم فعال و دغدغه مندی هستی ولی اطرافیانت بی خیال هستند این باعث نشه که تو هم مثل اونا بشی. نه! خدا در تو یه ظرفیت بالاتری قرار داده و از اون طرف ازت تکلیف بیشتری هم میخواد. ✅ بله آدم باید تلاشش رو برای هدایت دیگران و امر به معروف انجام بده ولی این تفاوت های آدم ها رو هم حتما باید در نظر بگیره.☺️ 🌹@Gilan_tanhamasir
5 ❇️ گفته شد که برای قوی شدن باید بسیاری از واقعیت های طبیعی دنیا رو پذیرفت. 🔹 نگاه درست به واقعیت ها و تسلیم در برابر برخی واقعیت ها میتونه آدم رو از لوس بازی در بیاره و قوی کنه. مثلا این واقعیت که توی دنیا آدم گاهی بیمار میشه. ☢️ اگه یه موقع یه بیماری سراغت اومد زیادی آه و ناله نکن. بگو خب فعلا که خدا برام امتحان بیماری رو فرستاده. ☺️ باید حواسم باشه که این امتحان رو به خوبی پشت سر بذارم. "سعی کن هییییچ وقت غر نزنی!" ✔️ چقدر مهمه که آدم اهل نق زدن و غر زدن نباشه. 🚫 آدم وقتی میشه اهل غر زدن میشه. تا یه مشکلی براش پیش میاد سریع به همه بد و بیراه میگه! سریع اعتراض میکنه! ⭕️ معلومه که این آدم به اندازه کافی روی خودش کار نکرده. اگه آدمی هستی که با هر اتفاق ناخوشایندی غر میزنی، سعی کن این کار رو ترک کنی. 🔷 از الان به بعد تمرین کن تا خواستی غر بزنی سریع جلوی خودت رو بگیر بگو: من نباید غر بزنم تا قوی بشم.... ☺️ من نباید غر بزنم... آروم باش! چه خبرته؟ غر نزن!😒 آرررررروم!!!! 💢 به جای اینکه سر دیگران عصبی بشی گاهی سر خودت عصبی شو! اتفاقا میبینی که چقدر توی ارتباط با اطرافیانت روحیه بهتری پیدا میکنی و چقدر "پیش خداوند مهربان" عزیز میشی... پس چی شد؟😊 تمرین میکنیم که اصلا غر نزنیم...!👌🏻 🌹@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#افزایش_ظرفیت_روحی 5 ❇️ گفته شد که برای قوی شدن باید بسیاری از واقعیت های طبیعی دنیا رو پذیرفت. 🔹
همه اعضای محترم از فردا این تمرین رو انجام بدن و جاهایی که میخواستن غر بزنن ولی نزدن رو برامون بگن تا سایر تنهامسیری ها هم به این کار ترغیب بشن 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹امام صادق علیه‌السلام : ✨ روز خم عيد بزرگ خداست، خدا پيامبرى مبعوث نكرده، مگر اينكه اين روز را عيد گرفته و عظمت آن را شناخته و نام اين روز در آسمان، روز عهد و پيمان و در زمين، روز پيمان محكم و حضور همگانى است.🌱 📚{اقبال الاعمال،ج1،ص476} 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏕 در صبحی دل نواز ؛ دیداری از دشت زیبای بابونه ؛ شهرستان ؛ جنگل فندقلو ؛ مرز استانِ و استان . 🌺@Gilan_tanhamasir