❤☘❤☘❤☘❤
❤قبل از ازدواج باید بدانیم👇
⚠️ تصورات غیرمنطقی از رابطه نداشته باشیم!
🔻گاهی میبینیم دو نفر از همدیگر میخواهند طلاق بگیرند بدون اینکه با همدیگر اختلاف خاصی داشته باشند! حتی تا به حال نه یک دعوا داشتهاند در زندگیشان، نه اختلاف نظر، نه هیچچیز دیگری که معمولا از عوامل طلاق تصور میکنیم. یکی از ریشههای اینجور طلاقها توقع زیادی از نوع رابطه بین زن و مرد هست.
🔻#عاشق_پیشگی به آن معنا که خودش را برای من بکشد، تا من را میبیند غش کند، از نبود من دق کند، با بودن من شاد شود؛ اینها توقعهایی هستند که معمولا توسط فیلم و سریالها به مردم القاء شدهاند و تصویر غیرمنطقیای از یک رابطه برای ما ساختهاند.
🔻توقع عشق و محبت بیش از حد باعث نابودی زندگی خواهد شد. زیرا آن هیجان زودگذر و سطحی اوایل ازدواج بعد از مدتی برای انسان عادی میشود و دیگر آن حرارت غیرطبیعیای که اول ازدواج دختر و پسر به همدگیر داشتند در ادامه طبیعتاً نخواهد بود.
#استاد_پناهیان
@Gilan_tanhamasir❤️
1_1149515994.pdf
1.48M
💥 بهترین جزوه درمانی بیماری #کرونا
🔶 ارائه شده توسط "اساتید طب سنتی کشور"
✅ مطالعه و انتشار این جزوه صدقه جاریه محسوب میشود...
💢 #انتشار_عمومی 💢
🌺 @IslamlifeStyles
🌺@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💥 بهترین جزوه درمانی بیماری #کرونا 🔶 ارائه شده توسط "اساتید طب سنتی کشور" ✅ مطالعه و انتشار این جز
سلام و عصر بخیر خدمت شما عزیزان و سروران گرامی 🌹
👆🏼❇️ مطالب این جزوه رو بنده خوندم و با برخی از اطباء هم مشورت کردم و فرمودند که جزوه خوبی هست.
حتما این جزوه رو برای همه دوستان و آشنایان خودتون ارسال کنید.
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ درخواست علیرضا پناهیان برای پژوهش علمی درباره کرونا در اربعین
#اربعین
🔹@Panahian_ir
🔸@Gilan_tanhamasir
29.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مستندی از حرم مطهر امامزاده آقا سید جلال الدین اشرف (علیه السّلام) در شهر #آستانه_اشرفیه ، استان گیلان
#ارسالی
#گیلان
☔️@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت65 با آلارم گوشیام برای نماز بیدار شدم، با کمک عصایی که کمیل آورده
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت66
بعد از رفتن بچه ها سعیده ماند و من هم
قضیه ی کادو را برایش گفتم، فوری بلندشد وکادو را آورد.
می خواست بازش کند که خشکش زد. نگاهش را دنبال کردم دیدم با خودکار روی کاغذ کادو نوشته شده، از طرف آرش.
خون به صورتم جهید، آب دهانم را قورت دادم و گفتم:
–ولی سارا که گفت از طرف خودشه.
با صدای پیام گوشی ام، برداشتمش و بازش کردم.
سارا بود.بعد از عذر خواهی گفته بود که آرش خواهش کرده هر طور شده هدیه را به دستم برساند. اوهم اول خانه ی سوگند رفته و ازاو خواسته مرادعوت کندبه خانه شان، ولی وقتی دیده نمی توانم بروم خودش امده. موقع دادن کادوحرفی نزده چون ترسیده قبول نکنم.
هنوز پیام را می خواندم که دیدم سعیده کادو را باز کرد و هینی کشید و گفت:
– وای چقدر نازه.
سه شاخه گل طلایی رنگ فلزی که درون قاب فلزی سیلوری جای داده شده بود. کنارش هم یک جا کلیدی که دوتا قلب پارچه ایی، که در هم تنیده بودند، آویزان بود.
کنارش هم یک پاکت بود. سعیده فوری پاکت را باز کرد، نامه بود.به طرفم گرفت وگفت:
– بیا خودت بعدا بخون.
حالم بد بود، نامه را گرفتم و با خودم گفتم نباید بخوانمش، ممکن است چیزی نوشته باشد که با خواندنش سست شوم. من که خودم را
می شناسم، پس چرا کاری کنم که اوضاع بدتر و دل تنگی ام بیشتر شود. با این فکرها بغض راه گلویم را گرفت و تنها کاری که آن لحظه به ذهنم رسید پاره کردن نامه بود.
سعیده هاج و واج به دستهایم نگاه می کرد.
–لااقل می ذاشتی من بخونم ببینم چی نوشته، چرا پاره می کنی؟ بعد چشمکی زدو ادامه داد:
–شاید اصلا جزوه دانشگاه باشه، روزی که نرفتی رو برات نوشته فرستاده باشه بابا.
چرا اینجوری می کنی؟
یعنی تو ذره ایی حس کنجکاوی نداری؟
بعد تکه ایی از کاغذهایی که در دستم بود را گرفت و شروع کرد به خوندن. "راحیل جان ما باید دوباره با هم حرف..."
کاغذ را از دستش گرفتم وبا همون بغض گفتم:
– سعیده حوصله ندارما.
سعیده نچ نچی کرد.
–من فکر می کردم مثلث عشقی تو فیلم هاست، بعد کمی فکر کرد و گفت:
– البته واسه شما از مثلث گذشته، دیگه شده مربع عشقی، راستی اون پسره که باهاش تصادف کردی بهت زنگ نزد؟
کلافه گفتم:
–چرا زد، گوشی و دادم مامان، یه جور محترمانه دکش کرد.
کاغذهای پاره شده را مچاله کردم و به دستش دادم و گفتم:
– اینارو ببر بنداز سطل اشغال، یه نایلون رنگ تیره هم بیاراین خرت وپرت ها رو بریز داخلش تا بعدا پسش بدم.
کاغذها را گرفت و گفت:
–چه سنگ دل. بعد دوباره زیرو روی کاغذها را نگاه کرد.
– یعنی جزوه نبوده؟ ولی راحیل پسره زرنگه ها، هدیه فرستاده که توتعطیلات هی نگاهش کنی تا یه وقت فراموشش نکنی.
بعد نگاه گنگش رابه چشم هایم چسب کرد.
– ما که نفهمیدیم تو چته، یه بار به خاطرش خودت رو میندازی زیر موتور، یه بارم بر میداری جزوه پاره می کنی.
این پسره هم یه چیزیش میشه ها، مثل زمانهای قدیم، که چاپارها نامه می بردن.نشسته نامه نوشته، داده یکی بیاره. به نظر من که جفتتون خولید باهم دیگه خوشبخت میشید.
آنقدر منقلب بودم که انگار حرف های سعیده را متوجه نمی شدم.
–بدو سعیده یه وقت اسرا میاد تو اتاقا.
بعد از رفتن سعیده، جا کلیدی قلبی رادستم گرفتم، چقدرعاشقانه بود.
حس می کردم ذهنم بدون این که خودم متوجه باشم کمکم وارد استخری ازیاد آرش شده است، برای نجات نیازبه یک غریق ماهر و قوی داشتم.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
✿○○••••••══
💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
سلام و عرض ارادت به شما دوستان نازنین🌹
احوالتون چطوره؟ خوبید؟😊
امیدوارم در این صبح دلنشین امید و تندرستی مهمون وجودتون باشه🌺
ان شاءالله که از مطالب کانال استفاده میکنید و لذت میبرید💖
ما رو به دوستانتون که معرفی میفرمایید؟ درسته؟☺️
ziyarat-ashura-011.mp3
12.64M
قرائتـــ زیارت عــاشـورا با نوای حاج میثم مطیعی ، هدیه میڪنیــم به #امام_زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
🔸 روز بیست و نهم
🔘شروع چله: ۱۴۰۰/۵/۱۹
🖤@Gilan_tanhamasir
حضور حجة الاسلام #پناهیان در حرم امام حسین علیه السلام به مناسبت درگذشت آیت الله حکیم رحمه الله علیه.
#کرونا #درمان
🌷@Gilan_tanhamasir