eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
783 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ آیا با واکسن اجباری و مشروط شدن خدمات به آن موافق هستید؟؟ ✅ پویش مردمی انتخاب حق مردم https://EitaaBot.ir/poll/9iwa0t 📣📣 نشر حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت_94 مادر لبخند تلخی زد و گفت: –خب اولش ممکنه یه کم تنش به وجود بیاد،
مادر هم زیر لبی گفت: –شما که هر روز هم رو می بینید دیگه چه صحبتی؟ – لازمه، شما بگو، من بعدا براتون توضیح میدم مامان جان. مادر نگاهی به من انداخت که یعنی چقدر درد سرداری... بعد نگاهش را از من گرفت و به مادر راحیل دوخت و لبخند زد و گفت: –اگه اجازه بدید بچه ها با هم یه صحبتی بکنن. مادر راحیل لبخندی زد و گفت: –خواهش می کنم. بعد رو کرد به راحیل و گفت: –دخترم آقا آرش رو راهنمایی کن برید توی اتاق صحبت کنید. راحیل هم با همان وقار همیشگی گفت: –چشم. بعد بلند شد و راه افتاد. نزدیک من که رسید زیر لبی گفت: –بفرمایید. همانجور که بلند می شدم یک دستمال کاغذی برداشتم تا عرق پیشانی‌ام را پاک کنم. ناغافل چشمم خورد به مادر، همچین محو راحیل شده بود که دهنش باز بود. لبخندی زدم و در دلم گفتم، مادر جان مطمئنم عاشقش میشی، صبر کن عروست بشه. وقتی وارد اتاق دونفره خودش و خواهرش شدم از دیدن تابلو شعرهایی که به دیوار بود تعجب کردم، بخصوص یکی از آنها که قاب خیلی قشنگی داشت. محو تابلوها بودم که صدای راحیل مرا به خودم آورد. –لطفا بفرمایید بنشینید. لبه ی یکی از تختها نشستم و گفتم: –شما هم شعر دوست دارید؟ ــ بله خیلی. با اشاره به تابلوها گفتم: –خط خودتونه؟ ــ نه. ــ پس کی نوشته؟ ــ یه آشنا. نگاهم را از تابلوها برداشتم و روی جز جز اتاقش چرخاندم. کاملا معلوم بود اینجا اتاق دختره. آنقدرکه همه چی با سلیقه و مرتب بود. دلم می خواست هدیه‌ایی که به او داده بودم را هم یک جایی در اتاقش می دیدم، ولی نبود. نگاهش را روی خودم احساس کردم، نگاهم را سر دادم در چشم هایش، حسابی غافلگیر شد و نگاهش را دزدید. ولی من دلم می خواست نگاهش کنم. همانطور که نگاهش به پایین بود گفت: –چی می خواستید بگید؟ سکوت کردم. وقتی سکوتم کمی طولانی شد سرش را بالا آورد و با تعجب نگاهم کرد و گفت: – خوبید؟ همانطور که با لبخند نگاهش می کردم گفتم: –پیش شما همیشه خوبم. این بار سوالی نگاهم می کرد، کمی فکر کردم و گفتم: – چیزی شده؟ نفسش را عمیق بیرون داد و گفت: –چیزی نشده فقط منتظرم ببینم چی می خواهید بگید. فکر کنم یادتون رفته واسه چی اینجا امدیم. خنده ایی کردم و گفتم: –آهان، راست می گید، نمی دونم چرا شما رو می بینم همه چی یادم میره. سرش را پایین انداخت و حرفی نزد. من هم آرام گفتم: –می خواستم ازتون یه سوالی بپرسم. جوابش هم برام مهمه. آرام گفت: –بپرسید. ــ شما برای چی نظرتون عوض شد. آخه جوابتون منفی بود قبلا. یعنی به خاطر اصرارهای من نظرتون عوض شده، یا دلتون برام سوخته، یا کم آوردید و حوصله ی... حرفم را برید و گفت: –این چه حرفیه، مگه یه عمر زندگی شوخی برداره که دلم بسوزه. –پس برای چی موافقت کردید؟ من که نه مثل شما بچه مذهبیم نه به اندازه شما به خدا نزدیکم... بعد نگاهم را پایین انداختم. گاهی فکر می کنم نکنه به خاطر همین مسائل نتونم خوشبختتون کنم و... نگذاشت ادامه بدم و گفت: – خب یکی از دلایلش همینه دیگه. همین که منیت ندارید. ــ اونوقت یعنی چی؟ ــ یعنی این که خود خواهی ندارید، در این زمینه خیلی فرو‌تن هستید. در برابر خدا خیلی خودتون رو کوچیک می کنید، غروری ندارید، یا به قولی براش کلاس نمیزارید. بین آدم ها غرورتون زیاده ولی پیش خدا...به نظرم این مهم ترین اصل هست برای پاک بودن، که شما دارید. ✍ ... ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
✨✨✨🌙✨✨✨ 🌸 میان این همه سنگ دنیــا 🌸 آنکه گوهر میشود، دو خصلت دارد 🌸 اول آنکه شفــاف است کینــه نمی گیرد. 🌸 دوم آنکه تراشه ی زندگی را تاب می آورد... دلت را به خدا بسپار...💖 شبتون سرشار از محبت خدا💖 ✨✨✨🌙✨✨✨ 🌷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام صبح سرد پاییزیتون بخیر و سلامتی 🌷 الهی که همیشه درهای مهربانی به روی دل هاتون باز باشه✨ الهی که سلامتی و برکت مهمون خونه هاتون 🍃🌸🍃 انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش میکند 💫 و خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش میکند یاد بگیریم که گاهی مثل خدا باشیم💫 ‌‌ 💐@Gilan_tanhamasir
✨✨✨ 💕 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: مسلمان آن است که مسلمانان از دست و زبان او در آسایش باشند. 🍃🍃🍃 💕 امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمودند: شما را به پرهیزگارى و ترس از خدا و ادامه تفكّر و اندیشه سفارش مى كنم، زیرا كه تفكّر و اندیشه، پدر و مادر تمام خیرات است. ✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 @Gilan_tanhamasir
ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏. ꧁꧁꧁꧁꧁꧂꧂꧂꧂꧂ "هیئت تنهامسیر گیلان" در شب شهادت امام رضا (علیه السلام) تصمیم به برپایی هیئت مجازی اهل بیت (علیه السلام) همراه با: 🏴 *روضه وسینه زنی مجازی* نموده است. 👌🌷 چهارشنبه ۱۴۰۰/۷/۱۴ 🕘 ساعت ۲۱:۰۰ 🖤 برای شرکت در این محفل معنوی به گروه هیئت مجازی گیلان به لینک زیر مراجعه فرمایین. منتظر حضور گرم شما گرامی هستیم. https://eitaa.com/joinchat/2938044452C4d0a161502 -------------🥀💔------------- @Gilan_tanhamasir -------------🥀💔-------------
🔴 بایکوت به دلیل وطن پرستی! #مریم_کوچکی_نژاد بانوی نخبه‌ی ایرانی، جزء چهل استاد برتر دنیا به دلیل حمایت از استادان دانشگاه شریف و #حجاب و تعهد نسبت به خاک وطن در بایکوت خبری قرار گرفته است. #نخبه_ایرانی 🇮🇷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#کنترل_ذهن برای #تقرب 12 ✔️ گفتیم که انسان باید تلاش کنه تا به #قدرت برسه. اونم نه قدرت کم... بلکه
برای ۱۳ ⭕️ واقعا سخته که انسان بتونه به کنترل ذهنی بالایی برسه. تجربه تمرکز کامل روی یه موضوع خیلی مشکله. ✅ فقط یه جا هست که انسان میتونه این حس مهم رو تجربه کنه فقط یه جا هست که میتونه تمام فکرش رو روی یه چیز بذاره... اگه گفتید کجا؟ ✔️ همتون هم تجربش کردید! باورتون میشه؟!
🌹 بیا بریم یه تجربه‌ی عرفانی بهت بدم... در یک لحظه‌هایی بتونی همه‌ی عالم رو فراموش کنی و به یک نقطه متمرکز بشی... 💕 کسی در عالم هست به نام حسین... علیه السلام.... مصیبت‌های این آقا رو که برات می‌خونم به یه لحظه از همه‌ی عالم فارغ می‌شی...🌷 حتی خودت رو هم فراموش می‌کنی و مانند مادرش می‌نشینی و براش گریه می‌کنی....
این تجربه‌ی عرفانی حلالتون، نوش جونتون... ساده ست؟ ⭕️ یه ذره خودخواهی داشته باشی،یه ذره توی گرفتاری و اعصاب خوردی‌هات باشی،یه ذره اینور اونور باشه ذهنت، می‌تونی برای حسین گریه کنی؟؟ 😒 🌷 این لحظه‌های عرفانی چیه که این‌جوری برات پدید میاد عزیز دلم؟ یااباعبدالله فدات بشم که این لحظه‌هارو برای ما خلق کردی...😓 🌷 فقط من الهی بمیرم که بچه‌هات از بس تازیانه ‌خوردن که این هزینه‌ها رو انجام دادی و من رو به اینجا رسوندی...😭
🔵 ببین این جلسات روضه رو، اربعین رو ببین، حال خودت رو ببین... این نهایت قدرت کنترل ذهن هست... این اتفاق که داره میفته... 🌷 حسین آسان کرده برای تو... الهی هزار بار فدای حسین تو، چه کرده است... ❤️ اِنَّ الحُسَین مِصباحُ الهُدی و سَفینَةُ النَّجاة
✔️ این لحظه، ‌لحظه‌ی عارفان هست، اون عرفانی که گفتن‌ها، دیدی اون بحث‌ها چقدر سطحش بالا بود، داری الآن ‌تجربه‌ش می‌کنی... فقط با حسین... 💕 ای حسین که مرا از همه منقطع می‌کنی... 👈 شنیدی این دعا رو «اِلَهیِ هَب لِی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیکَ» خدایا من رو از همه ببُر و به خودت بپیوند...
می‌خوای تجربه کنی؟ بیا مجلس روضه حسین، یدفعه از همه می‌بُری و متوجه میشی. 🌺 ای حسین که معجزه می‌کنی هنوز هم بعد از 1400 سال داری معجزه میکنی با دل ها 🔶 به همین دلیل فرمودیک قطره اشک، به اندازه یک لحظه متوجه حسین می‌شوی «وَجَبَت لَهُ الجَنَّه»، عارفانه نیست؟ 💞
🌺 آیت الله بهجت می‌فرمودند: اشک بر اباعبدالله الحسین از اشکی که نیمه شب اون عابد و عارف می‌ریزه قیمتش بالاتره... نصف شب هر کاری کنی نمیتونی تمرکز کنی ولی توی روضه فرق میکنه...
تمرین امشب این باشه که هر کدومتون یه گوش بدید. خصوصا اونایی که هر چی تلاش میکردن تمرکز کنن و نتونستن 👈 ببین آیا توی روضه دیگه به چیزی فکر میکنی یا نه... اون وقت هست که معجزه ی حسین علیه السلام رو همین امشب تجربه میکنی....💕 برای موفقیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت_95 مادر هم زیر لبی گفت: –شما که هر روز هم رو می بینید دیگه چه صحبتی؟
همین باعث میشه شاید از کسی که یه عمر فکر می کنه بنده مخلص خداست جلو بزنید. فقط باید بخواهید. حدیثی هم از حضرت علی (ع) داریم که می فرمایند: خود پسندی دشمن عقل است. ببخشید که رک می گم، وقتی با این همه غروری که دارید، اینقدر خودتون رو پیش خدا کوچیک می کنید، یعنی شما خیلی خوبید، یعنی من به گرد پای شما هم نمی رسم. یعنی این منم، که باید از شما خیلی چیزها رو یاد بگیرم. از حرف هایی که میزد متعجب شدم و فقط توانستم بگویم: –ممنون از تعریفتون. خب اگه اینجوریه چرا بار اول جوابتون منفی بود. ــ خب چند تا دلیل داره، یکیشم اینه که تو این مدت بهتر شناختمتون. لبخند کجی زدم و گفتم: –خب چند تا از اون یکی دلیلاتونم بگید دیگه... سرش را پایین انداخت و گفت: –نمی تونم بگم، شخصین. سکوت کردم و به حرف هایش فکر می کردم که پرسید: – از حرفم ناراحت شدید؟ با محبت نگاهش کردم و گفتم: –نه، ولی مطمئنم بعدا دلیل شخصیا تونم بهم می گید. لبخندی زد و گفت: – تا تقدیر چی باشه. بلند شدم و رفتم روبروی تابلو شعری که به دیوار بود، ایستادم. نوشته بود: من غلام قمرم غیرقمر هیچ مگو... چرخیدم طرفش وچشم هایش را شکار کردم. آنقدر ناگهانی بود که برای چند لحظه نتوانستم گره‌ی نگاهمان را از هم باز کنم، قلبم ضربان گرفت، راحیل واقعا دوست داشتنی بود. سعی کردم خودم را بی تفاوت نشان بدهم تا معذب نباشد. برای همین گفتم: – شعر قشنگیه...من خیلی این شعر رو دوست دارم. باسر تایید کرد و من ادامه دادم: –واقعا گاهی آدم به جز عشق نمی خواد حرف دیگه ایی بشنوه. اینبار چیزی نگفت، سعی کردم موضوع را عوض کنم، سر جایم نشستم و گفتم: –راستی نظرتون در مورد مهریه چیه؟ نگاهش را از دستهایش گرفت و به یقه ی لباسم دوخت و گفت: –حالا زوده در مورد مهریه حرف زدن. ــ با اصرار گفتم: – می خوام نظرتون رو بدونم... آخه مادرتون گفتن ما خودمون باید تعیینش کنیم. حتما چیزی تو ذهنتون هست، یا مادرتون تو جریانن که گفتن دیگه، درسته؟ ــ بله، ولی آخه هنوز که چیزی معلوم نیست. ــ نفوس بد نزنید. انشاالله که حله. من دلم روشنه. لبخند محوی زد و گفت: – نظرخودتون چیه؟ شانه ایی بالا انداختم و گفتم: –هر چی شما بگید و من در توانم باشه قبول می‌کنم. راستش من فقط همین ماشین زیر پام رو دارم که مال خودمه با پس اندازی که تو بانکه. پس اندازم رو که گذاشتم برای خرج عروسیم واجاره یه خونه. ماشین رو می تونم برای مهریه به اسمتون کنم. البته یه سرمایه خیلی کوچیک هم تو شرکتی که کارمی کنم دارم که... با تعجب نگاهم کرد و نگذاشت ادامه بدهم و گفت: –واقعا همه ی دارییتون همینیه که گفتید؟ یک لحظه رنگم پرید، احساس کردم فکر می کرده من خیلی پولدار هستم و حالا توی ذوقش خورده است. –بله. ولی سرمایه ایی که تو شرکت دارم سودش خوبه، اگه افزایشش بدم تا سال دیگه می تونم یه شرکت بزنم و وضعم بهتر میشه. شما نگران نباشید، من می تونم در حدهمین زندگی که تو خونه مادرتون دارید رو براتون مهیا کنم. مظلومانه نگاهم کرد و گفت: – اینم یه دلیل دیگه برای خوب بودن شما. با تعجب گفتم: – چی؟ ــ صداقت. به آرامی گفتم: – خب الانم نگم بعدا که می فهمید. اینجوری حداقل متوجه میشید که در چه حدی باید ازم توقع داشته باشید. با سر حرفم را تایید کرد و گفت: – حرفتون درسته. ولی هستن آدم هایی که موقع خواستگاری یا آشنایی جوری حرف می زنند که فقط اون موقع کارشون راه بیفته دیگه به فکر بعدش نیستن. ــ درسته، به نظر من کسایی این کارو می کنن که اختلاف طبقاتی خیلی فاحشی با خانواده دختر دارن و میخوان با دروغ و ظاهر سازی نشون بدن که سطح مالی بالایی دارن، تا نظر دختر رو جلب کنن. که البته کارشون اشتباهه. بعد لبخندی زدم و گفتم: – با این حرفها و رد گم کردن نمی تونید از زیر سوالم فرار کنید. نگاهش را به دیوار پشت سرم داد و گفت: – نمی خواستم الان بگم ولی حالا که دارم فکر می کنم می بینم الان بگم بهتره، که شما هم در موردش فکر کنید و ببینید می تونید قبول کنید. البته منظورم مهریه نیست. شروط ضمن عقد رو می‌خوام بگم. البته اینایی که میخوام بگم حرفهای مامانمه. در حقیقت شرط های ایشونه. اول این که حق طلاق با من باشه. دوم این که اگه خدایی نکرده طلاقی اتفاق افتاد. هر چی اموال توی مدتی که ازدواج کردیم به دست آوردید. به طور مساوی بینمون تقسیم بشه. و اگه بچه ایی وسط بود حضانتش با من باشه. سوم این که: اگه اختلافی بینمون پیش امد که نتونستیم خودمون حلش کنیم، به خانواده هامون نگیم، به کسی بگیم که هر دومون قبولش داشته باشیم. ✍ .. ✿○○••••••══ 💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
4_5976775454302931394.mp3
6.07M
📝 غریب‌‌الغربا، معین‌الضعفا 👤 حاج‌میثم ▪️ویژه شهادت 🥀@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عليِ بنِ موسیَ الرِّضا "علیه آلاف التهیة و الثناء✨ سلام و عرض تسلیت محضر ولی نعمتمون آقاجانم حضرت حجت(عج) و شما سروران مومن و مخلص 🏴🏴🏴 عزاداریهاتون قبول درگاه حق و اهل بیت (ع) حوائج همگی برآورده به خیر ان شاءالله🤲 التماس دعای خیر از همه ی عزیزان🙏🙏🙏
‍ •┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈• 🌸🍃آیت الله جوادی آملی: ✨ چگونه حاصل می‌شود؟! هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی‌شود، مگر به وساطت مقام ☀️امام هشتم 🔹هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و خوشحال نمی شود، مگر به وساطت مقام رضوان ☀️رضا سلام الله علیه و هیچ نفس مطمئنه ای به مقام راضی و مَرضی بار نمی‌یابد، مگر به وساطت مقام ☀️امام رضا 🔹او نه چون به مقام رضا رسیده است، به این لقب ملقّب شده است! 🔶بلکه چون دیگران را به این مقام می‌رساند، ملقّب به ✨رضا ✨شد. 🔹ممکن است در بین آحاد امّت کسانی باشند که به مقام رضوان راه پیدا کنند چون پایان بخش سوره مبارکه فجر که فرمود: ✨ یا أیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَهُ ارْجِعِی إلی رَبِّکِ راضِیَهً مَرضِیَّه ✨ 🔶مخصوص ائمه (ع) نیست، شامل سایر انسانهای ملکوتی‌منش هم می‌شود 🔹ممکن است در بین امّت کسانی باشند که دارای نفس مطمئنه و نائل به مقام راضِیَهً مَرضِیَّهً بشوند، امّا رضا نخواهند بود! آنها جزء امّت‌اند، ولی ✨امام رضا ✨واسطه است 🔶که چنین افرادی در بین امّت به مقام راضِیَهً مَرضِیَّهً راه پیدا می کنند✨ اهداف جزئی هم مشمول این اصل کلّی است اگر کسی در کارهای جزئی موفق شد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به برکت ✨امام رضا(ع)✨است. 🔹اگر فرزندی کوشید، را فراهم کرد؛ چه بداند و چه نداند، به وساطت مقام ✨امام رضا(ع) ✨است. 🔶و اگر عالم حوزوی یا اندیش ور دانشگاهی به مقام علم و دانش بار یافت و بر کُرسی استادی تکیه زد و راضی شد 🔹چه بداند، چه نداند به وساطت مقام ✨امام رضا ✨ است. •┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈• @Gilan_tanhamasir