eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
761 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
63 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸✨🌸✨🌸✨🌸 مهربان خدایم💝 فقط تو از حال دلم باخبری و تو می دانی که سخت مشتاقم که مسیر زندگیم را تنها، مسیر بندگی تو بنا نهم دراین راه، سخت نیازمند مدد و دستگیری‌ات هستم میشود عنایتی کنی و حال پریشان دلم را به احوالِ خوشِ با تو بودن تغییر دهی؟ مسیر اصلی را میدانم و به سمتش گام برمیدارم، اما در حواشیِ جاده ی رسیدنِ به تو خوش رنگ و لعابها بسیارند که مرا وسوسه کنان به سوی خود می کشند و در رسیدنِ به مقصد گامهایم را سست میکنند. از برخیشان چشم پوشی میکنم اما برخی عجیب فریبنده اند و به دام کِشَنده می شود.... می شود.... خود، ناجیم شوی و از شیرینیِ وجودت چنان بچشانِیَم تا در پیمودن مسیرِ رسیدنِ به تو، سیر از رنگارنگها ی حواشیِ جاده ی مقصد باشم و بی هیچ چشم داشتی، تو را هدف قرار داده و به سویت بشتابم؟ مهربانا💕 تو خود فرمودی: "فَاِنّی قَریبُُ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاع اِذا دَعان" ☘قطعاً من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى‏‌كنم (بقره/۱۸۶) الهی❣ من که می خواهمت و می خوانمت مهربانا💞 تمنّا دارم مرا آنگونه یاریم کنی که اعمالی را که انجام میدهم‌، درخورِ شان معبودِ بخشنده ای چون تو باشد و یاریم کن تا مسیر، تو باشی و هدف تو باشی و همه چیز تو باشی و فقط تو باشی و لاغیر.... مهربانم💖 میخواهمت که میخوانمت مرا دریاب🙏 🌸✨🌸✨🌸✨🌸
دم خروس حمله سایبری از دهان اسرائیل بیرون زد، معلوم شد که سوزش اخیر ارسال گازوئیل و مازوت به لبنان آنقدر به صهیونیست‌ها فشار آورده که مجبور به حمله سایبری به زیر ساخت های بنزینی شدند! گویا روی واکنش میدانی و اغتشاش خیلی حساب کرده بودند که البته تیرشون مثل همیشه به سنگ خورد... 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#کنترل_ذهن برای #تقرب 17 🔵 مفاهیم زیادی در دین وجود داره که برای کنترل ذهن استفاده میشه. مثلا یکی
کنترل ذهن برای تقرب 18 ⭕️ گفتیم که دنیا آدم رو خراب میکنه نه خود دنیا. 🔶 حتما هممون توی زندگیمون این رو تجربه کردیم که خیلی جاها یه گناهی رو کردیم بعدش چوبش رو خیلی سفت خوردیم! ولی بعد از یه مدت دوباره اون کار زشت رو انجام میدیم! در حالی که میدونیم بازم چوبش رو میخوریم.😒 ⭕️ خیلی وقتا دیدیم که عزیزان و اطرافیانمون جلوی چشممون از دنیا رفتن ولی بازهم انگار نه انگار! خیال میکنیم قراره میلیون ها سال توی این دنیا زندگی کنیم!
💢 چی میشه که آدم انقدر حواسش از اصلی ترین چیز در زندگیش یعنی بالابردن کیفیت زندگی در آخرت غافل میشه؟ 🔵 چون 24 ساعته داره در مورد دنیا خیال پردازی میکنه!. از بس فکر دنیا رو کرده و به خودش تلقین کرده. بسوزه پدر تلقین!!! اینکه امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: اصلِ هدایت ریشه‌ش ذکره، اصل بدبختی ریشه‌ش غفلته، مال اینه. چی آدم رو گمراه میکنه؟ دنیا؟ 😒 🔹 نه عزیزم! دنیا که مدام توی هر اتفاقی بی وفاییش رو بهت ثابت میکنه! نگو که دنیا آدم رو خراب میکنه!
🔶 خب حاج آقا اگه آدم یه چیزی رو نداشته باشه عقده ای میشه!!! بعدش دیگه فقط به همون چیز فکر میکنه!🙄 - نه عزیزم. "آدم" اینجوری نیست! 👈نداشتن یه چیز باعث عقده ای شدن آدم نمیشه 💢 بلکه تمرکز و زیاد در مورد "نداشته ها" باعث عقده ای شدن آدم میشه. ⭕️ مثلا خونه نداره ولی صبح تا شب به این که خونه نداره فکر میکنه! بعدش کافیه ببینه یکی از فامیلاش یه خونه خریده! دیگه وجودش میشه پر از آتش ....🔥 فکر کردن به هر چیزی که آدم نداره باعث عقده ای شدنش میشه. آقا همگی حله؟😊
الهی فدای امام حسن (ع) بشم... قربون این آقای نازنین بشم... 🌺 آقا میفرماید: اگه یه چیزی از دنیا رو خواستی و بهش این رو اینجوری توی ذهن خودت در نظر بگیر که "انگار اصلا تا حالا چنین خواسته ای به ذهنت خطور نکرده..." مسالش رو توی ذهن خودت حل کنه بره... 🔶 این کلام رو بذاری پیش روان شناس ها مست میشن... مست... میگن کی این حرف رو زده؟ 🌷 بگو یه آقایی 1400 سال پیش گفتن... بِمَنْزِلَةِ مَا لَمْ يَخْطُرْ بِبَالِكَ ✅ اصلاً به ذهنم نرسیده بود یه همچین چیزی می‌خوام، ریشه‌ش رو بکَن از ذهنت خلاص میشی. 🔹 کشف الغمه، جلد ۱، ص ۵۷۲
💢 چی آدم رو خراب میکنه؟ ذکر دنیا! ✔️ همه ی داستان سر ذکر و غفلته. ⭕️ حتی سر هم نیست. ممکنه یه نفر صبح تا شب هزار تا مشکل هم داشته باشه ولی ذهنش همش توی بهشت سیر میکنه. ولی یه نفر صبح تا شب بیکار نشسته ولی فکرش همش توی مشکلات هست! 🔶 واقعیت زندگی آدم یه ذره اثر داره. 90 درصدش فکر انسان هست.☺️
حالا بذارید یه حدیث دیگه براتون بخونم حالش رو ببرید... بازم جاااااانم به امام صادق (ع).... چه بزرگوارانی بودن آقایان ما... میفرماید: إِذَا أَحْبَبْتَ شَيْئاً فَلاَ تُكْثِرْ مِنْ ذِكْرِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يَهُدُّكَ .. 🌺 آقا میفرمایند: وقتی چیزی رو خیلی دوست داری، "زیاد بهش فکر نکن!" (بله میدونم دوستش داری ولی انقدر بهش فکر نکن! باشه خب دوست داری دیگه! اما هر موقع اومد میاد دیگه! انقدر نرو توی فکرش!) 🔶 خب آقا جان اگه زیاد رفتیم توی فکرش چی میشه؟🙄 🌺 حضرت میفرماید: فَاِنَّ ذالِکَ مِمّایَهُدُّکْ 👈 اگه زیاد به چیزی که دوست داری فکر کنی این تو رو میشکنه... خوردت میکنه... نابودت میکنه... به دوست داشتنی هات زیاد فکر نکن(علاقه های سطحی البته) 🔹اصول کافی، ج۶، ص ۴۵۹
✅ امشب و فردا یه نگاهی به لیست دوست داشتنی های خودت بنداز ببین در طول روز چقدر به اونا فکر میکنی؟ 🔶 چند تا از دوست داشتنی هات سطحی هستن و چند تاش عمیق؟ ⭕️ وقتی که زندگی یه نفر پر باشه از تفکر روی دوست داشتنی های سطحی و دنیایی، خب این چطور میتونه از علاقه های آخرتی و عمیق لذت ببره؟ این انتظار بیجایی نیست؟😒 👈 البته اینکه دقیقه چه چیزایی دنیایی محسوب میشه و چه چیزایی نمیشه بعدا صحبت میکنیم ولی در کل ببین و به علاقه هایی فکر میکنی... 🌹 برای موفقیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#پارت110 🌷 ــ قراردادمون تموم شد. لب تاب را خاموش کرد و سرجایش گذاشت و گفت: –مرد خوبیه، دلم می خوا
🌺 گوشی‌ام را سر دادم داخل کیفم و سرم را به پشتی صندلی تکیه دادم. شاید چون برای آرش این دیدارها، بیرون رفتن ها عادی بود، روی من هم تاثیر گذاشته بود. من به جز آقای معصومی با هیچ مرد دیگری اینطور راحت، هم کلام نشده بودم. نباید تقصیر آرش بیندازم. خودم باید حواسم باشد. چه کنم که گاهی علاقه باعث می‌شود زیاد به خودم سخت نگیرم و می دانم اولین کسی که در این رابطه آسیب می‌بیند خودم هستم. حالا اگر به هزار دلیل ازدواج من و آرش میسّر نشد تکلیف چیست؟ می توانم این همه خاطره و احساسی که خودم باعث به وجود آمدنشان هستم را دور بیندارم. 🌼 گوشی‌ام زنگ خورد. مادر نگران شده بود. –دارم میام مامان جان، تو تاکسی‌ام. نتوانستم به مادر بگویم که با آرش بودم. چون مطمئنم ناراحت میشد و می‌‌گفت، مواظب نیستی. –تاکسی؟ مگه با مترو نمیای؟ سکوت کردم و مدام در ذهنم دنبال حرفی می‌گشتم که نه راست باشد نه دروغ. –با مترو بودم. –خب؟ با مِن ومِن گفتم: –راستش یه اتفاقی افتاد که الان با تاکسی دارم میام. صدایش نگران شد. –چی شده راحیل؟ تصادف کردی؟ بیچاره مادرم آنقدر پر از اعتماد است که... –راحیل حرف بزن. چیزی شده؟ –نه مامان، من حالم خوبه. دیگر چاره ایی نداشتم. باید می‌گفتم تا از نگرانی بیرون بیاید خودم هم آرام شوم. صدایم را آرامتر کردم و دستم را دور گوشی و دهانم گرد کردم، تا راننده ی تاکسی نشنود. ماجرا را برایش تعریف کردم و بعد گفتم: –مامان نمی‌دونم چیکار کنم، گاهی پیش میاد نمیشه کاریش کرد. امروز خیلی تصادفی آرش نزدیک همون ایستگاهی بود که منم بودم. جلو خواستش نتونستم مقاومت کنم. 🌺 معلوم بود مادر از کارم خوشش نیامده است. بعداز کمی سکوت گفت: – می‌تونی از این به بعد همه ی تقصیرها رو بنداز گردن من، بگو مامانم اجازه نمیده تا محرم نشدیم با هم بیرون بریم. بعد صدایش جدی‌تر شد. –اصلا از طرف من این پیغام رو بهش بده، واقعیته، من راضی نیستم. –چشم مامان جان. بعد از قطع تماس بلافاصله دوباره گوشی‌ام زنگ خورد. این بار آرش بود. حتما خیلی ناراحت شده. –بله. –راحیل حالت خوبه؟ این پیامه چیه؟ من بستنی خریدم با هم بخوریم. کجا رفتی؟ –ببخشید آقا آرش، راستش نتونستم بمونم. شما حق دارید ناراحت بشید، من از اول اصلا نباید باهاتون میومدم. بعد حرفهای مادر را هم برایش توضیح دادم. کمی مکث کرد و گفت: –نماز نخونده رفتی؟ –بله، میرم خونه می‌خونم. دوباره عذر خواهی کردم و او پرسید: –یعنی رفتنت یهو از نماز خوندنت هم واجب تر شد؟ –چند دقیقه ی دیگه میرسم خونه می‌خونم. –آخه تو که خیلی برات مهم بود سروقت نمازت رو بخونی، چی شد؟ –چون حرفت باعث شد فکر کنم منم عمل ندارم، فقط حرف میزنم. –نه اینطور نیست، من اصلا منظورم تو نبودی. 🌼 همین که اینقدر به خودت زحمت میدی هر دفعه اذان میگه فوری نمازت رو می‌خونی، خب خیلی خوبه. تازه جالب تر این که لذتم میبری از این کار. احساس کردم برای جبران حرفی که زده بود این حرفها را میزند. برای همین گفتم: ــ آخه کی از یه کار تکراری و خسته کننده لذت می بره؟ ــ یعنی چی؟ خب پس چرا نماز می خونی؟ ــ چون از خدا می ترسم. ترس دارم از این که دستورش رو گوش نکنم. وقتی به عظمتش فکر می کنم، اونقدر خودم رو کوچیک می‌بینم که دیگه مگه جرات می‌کنم نسبت به حرفهاش بی‌توجه باشم. با حیرت، دوباره پرسید: – اگه می خوای دستور گوش کنی چرا اینقدر برات مهمه که اول وقت باشه. دیرترم بخونی که خدا قبول میکنه. ــ بله، خدا اونقدر مهربونه که ما هارو همه جوره قبول می کنه، ولی اول وقت خوندن، مودبانه تره دیگه. مثلا وقتی شما به کسی کاری میگید که انجام بده وقتی سریع بدونه بهونه انجام بده خوشحال میشید یا مدام بهونه بیاره و گاهی هم انجام نده؟ بعدشم اینجوری بیشتر می‌تونم توجه خدا رو به خودم جلب کنم. ــ آخه گاهی واقعا سخته، بخصوص نماز صبح. آهی کشیدم و گفتم: –آخ آخ، نماز صبح رو که نگو، بخصوص اگه شبم دیر خوابیده باشی، مگه این پلک ها رو می تونی از هم بازشون کنی. 🌺 پوفی کردو گفت: – خدا که نیازی به نماز ما نداره. ــ خدا که از همه چیز بی نیازه...به نظرم به خاطر خودمونه. فکر کنم اگه اینجا که خدا میگه نماز بخون و یه کار تکراری رو هی هر روز انجام بده حرفش رو گوش کنیم. خب برامون یه تمرینی میشه جاهای دیگه هم حرفش رو گوش می کنیم. مثلا وقتی میگه حرف پدرو مادرت رو گوش کن، دیگه وقتی یه جاهایی بهمون حرف زور میزنن براشون شاخ و شونه نمی کشیم و می گیم چشم. –راحیل تو چه ذهن خلاقی داریا، چطوری همه اینارو به هم ربط میدی. –آقا آرش، تو این دنیا همه چی به هم ربط داره. انگار حرفهایم توجه راننده تاکسی را جلب کرده بود، چون مدام از آینه متفکر نگاهم می کرد و من هم هر لحظه سعی می کردم آرامتر حرف بزنم. ✍ ... 💐@Gilan_tanhamasir