هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
🔴تورمی که کنترل نشد
4 آوریل: تورم ترکیه 61% شد و ماه آینده کنترل می شود
5 می: تورم ترکیه به 70% رسید و ماه آینده کنترل می شود
3 ژوئن: تورم ترکیه از 73% عبور کرد اما ماه آینده کنترل می شود
31 جولای: تورم ترکیه از 81% عبور کرد و ماه آینده کنترل می شود
ترکیه عضو ناتوست
ترکیه عضو fatf است
ترکیه هیچ تحریمی نشده...
ترکیه روابط گرمی با رژیمصهیونیستی دارد
✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🎥این نوحه به عنوان نوحه سراسری درشب عاشورا در دفاع از حجاب وعفاف خوانده خواهد شد. لطفا در تمامی گروه ها پخش شود تا مثل سرود سلام فرمانده فراگیر شود و بازتاب گسترده داشته باشد.🏴* *🏴شما هم با پخش این کلیپ در ثواب آن شریک شوید.🚩*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رژیم باکو ورود جوانان زیر ۱۸ سال به مساجد و عزاداری برای امام حسین(ع) را ممنوع اعلام کرد
🔹جوانان سراسر شهرهای جمهوری آذربایجان نیز در جواب با پویش هر خانه یک حسینیه در منازل خود اینگونه عزاداری می کنند
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به بچه های دهه نودی میگن همین الان گرونترین و بهترین چیزی که میخوای رو برات میخریم عوضش امام حسین رو دوست نداشته باش
🔸 واکنش های خاص و جالب بچه ها رو ببینید...
🔸 «عمرا! حاضرم ps۴ خودمو هم بدم ولی امام حسین رو دوست داشته باشم»
❌ ضربوشتم بانوی محجبه و فرزند شهید در قطار تهران - یزد
حمایت عجیب رئیس قطار از خانم بیحجاب!!
▪️هشتم مرداد ۱۴۰۱ یک زن بی حجاب در قطار ۶۲۰ تهران-یزد به بانوی محجبه و معلم نخبه یزدی که از همایش کشوری معلمان نخبه انقلابی در حال بازگشت به یزد بود حمله ور شد تا روسری و چادر این بانوی محجبه را بردارد.
● خانم زینب جعفری شاغل در آموزش و پرورش ناحیه دو یزد و فرزند شهید علی جعفری در یزد، در خصوص ماجرای قطار تهران-یزد اظهار داشت:
برای شرکت در همایش معلمان نخبه انقلابی کشور به همراه چند نفر از همکاران به تهران رفته بودیم و شب گذشته (هشتم مرداد ۱۴۰۱) در سالن اتوبوسی قطار ۶۲۰ در ساعت ۲۱:۵۵ عازم یزد شدیم.
وی افزود: من به همراه سه نفر از همکارانم در سالن شماره ۶ مستقر شدیم که تنها در این سالن چند بانوی بی حجاب هم حضور داشتند و در سالن به رفت و آمد هم می پرداختند.
معلم نخبه یزدی، ادامه داد: من و همکارانم هیچ تذکری به این خانم های بیحجاب ندادیم ولی بعد از دو ساعت با توجه به افزایش پوششهای بی حجاب بانوان به بیرون از سالن قطار رفتم و از مأمور قطار به عنوان متولی قانون خواستم که به این بانوان تذکر دهد تا حجاب خود را رعایت کنند ولی با توجه به بی توجهی مأمور و سر مهماندار به سراغ رئیس قطار رفتم.
خانم جعفری، گفت: رئیس قطار در واکنش به درخواست من گفت: «شما چه کاره هستید؟ تفکرات شما مشکل دارد و ما مشکلی با بی حجابی این افراد نداریم؛ اگر می خواهید به سالن دیگری بروید» که من قبول نکردم و گفتم صورت مسئله را پاک نکنید.
وی افزود: وقتی به ایستگاه کاشان رسیدیم، من و همکارانم در حالی که از اقدام مسئولین قطار برای بهبود وضعیت حجاب سالن قطار نا امید شده بودیم، بعد از گرفتن عکس سلفی از خود، در راهروی سالن قطار یکی از زنان بدحجاب به سمت من حمله ور شد و ابتدا چادر را از سر من کشید و سپس می خواست روسری من را بکشد که من متوجه نیت او شدم و روسری خودم را محکم چسبیدم که دستم با ناخنهای خانم بی حجاب زخمی شد و مورد فحاشی و کتک او قرار گرفتم. یکی از همکارانم نیز خواست به من کمک کند که او هم نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفت؛ در آن لحظه خداوند قدرتی به من داد تا من در برابر خانم بدحجاب که جثه قوی تری نسبت به من داشت روسری خود را حفظ کنم.
فرزند شهید جعفری، تصریح کرد: متأسفانه هیچ یک از مسافران مرد و زن که شاهد این ماجرا بودند به کمک ما نیامدند.
وی افزود: پس از لحظاتی سرمهماندار و رئیس قطار به داخل سالن آمدند و من را مقصر ایجاد اختلال در نظم عمومی خطاب کردند و رئیس قطار گفت: «باید در این ایستگاه کاشان در ساعت یک نیمه شب پیاده شوید» و من نامه کتبی برای پیاده شدن از رئیس قطار خواستم چون جرمی مرتکب نشده بودم که او قبول نکرد و چند دقیقه بعد پلیس ایستگاه قطار کاشان برای بازداشت من به داخل سالن آمد و مدعی بازداشت بنده شد و بعد یک برگه سفید بدون نوشتن هیچ کلمه ای به من داد تا آن را امضا کنم که به هیچ عنوان قبول نکردم.
خانم جعفری، افزود: مأمور قطار کاشان وقتی دید من برگه سفید را امضا نمی کنم گفت: «به من اعتماد نداری؟» و من گفتم خیر و او در پاسخ من را مورد بی احترامی قرار داد و من را تهدید کرد.
معلم نخبه یزدی، ادامه داد: به رئیس قطار گفتم اگر من را بازداشت کنید و نتوانید جرم من را ثابت کنید آن وقت من از شما شاکی می شوم و او گفت: «هیچ غلطی نمی توانی بکنی» و چون رئیس قطار مدرکی برای اثبات حرف خود نداشت خانم بدحجاب را به سالن دیگری هدایت کرد تا صورت مسئله را پاک کند.
خانم جعفری گفت: وقتی به یزد رسیدیم در بدو ورود به حراست راه آهن یزد رفتیم و ماجرا را گفتیم و شکایت کردیم.
وی تصریح کرد: در ایستگاه قطار چند نفر از مسئولان راه آهن از جمله مدیر کل راه آهن و مسئول حراست و چند نفر از خانواده شهدا و جمعی از بسیجیان و طلاب و فرماندهی پلیس راه آهن حضور یافتند و با پیگیریهای تلفنی معاون سیاسی امنیتی استاندار، مسئول دفتر امام جمعه یزد، سپاه پاسداران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر اعتراض خود را نسبت به این اتفاق اعلام کردند.
این بانوی یزدی افزود: با مراجعه به نیروی انتظامی از رفتار پلیس ایستگاه قطار کاشان شکایت کردم و پیگیری مسئولین مربوطه و با توجه به شواهد و قرائن و سوابق قبلی بانوی بدحجاب، مأمور پلیس ایستگاه کاشان به همراه مسئولین قطار مقصر شناخته شدند.
خانم جعفری گفت: کتک خوردن ما به خاطر حجاب و به خاطر امر به معروف و نهی از منکر مهم نیست بلکه ما بانوان محجبه و خانواده شهدا و بسیجیان مطالبه جدی خون شهدا و حفظ حجاب بانوان و حفظ امنیت بانوان محجبه در اماکن عمومی، که این دومین اتفاق بعد از اتفاق ضرب و شتم دختر محجبه در اتوبوس شهری تهران می باشد را از همه مسئولین خواستاریم و تا پای جانمان این قضیه را پیگیری خواهیم کرد.
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الله اکبر، خامنهای رهبر
حاج میثم مطیعی
🏴 عزاداری شب چهارم #محرم۱۴۰۱
گروه طلاب جوان👇
https://eitaa.com/joinchat/2926968910C7e36d39e52
عصبانیت اینستاگرام از رجزخوانی «میثم مطیعی»
🔹اینستاگرام همسو با منافع رژیم صهیونیستی، صفحه میثم مطیعی از مداحان کشورمان را به دلیل رجزخوانی ضد رژیم آدمکش اسرائیل در شب چهارم محرم مسدود کرد.
هدایت شده از خطابه
عظمت اشک بر سیدالشهداء علیهالسلام
حکایتی از آیتالله بهجت در مورد توجه اهلبیت علیهالسلام به گریهکنهای امام حسین علیهالسلام
آیتالله بهجت (ره) : در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادیای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیهالسلام از آنجا عبور میكرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون میدانست او همواره به زیارت حضرت علی علیهالسلام میرود، او را مسخره میكرد. حتی یکبار به امیرالمؤمنین علیهالسلام جسارت كرد و همچنین گفت: به او (امام علی علیهالسلام) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت! مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون به زیارت مشرف شد، بسیار بیتابی كرد و عرض کرد: شما که میدانی این مخالف چه میكند؛ چرا پاسخش را نمیدهید؟! آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان شكایت كرد. حضرت امیر علیهالسلام فرمودند: او بر ما حقی دارد كه نمیتوانیم در دنیا او را كیفر دهیم. مرد شیعه میگوید: آری، لابد بهخاطر آن جسارتهایی كه او میكند، بر شما حق پیدا كرده است؟! حضرت فرمودند: روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه میكرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا علیهالسلام از نوشیدن آب، به خاطرش آمد و پیش خود گفت: عمربنسعد كار خوبی نكرد كه اینها را تشنه كشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمیتوانیم او را در این دنیا مجازات کنیم.
آن مرد شیعه میگوید: از خواب بیدار شدم و به سمت منزل خود رفتم. در سر راه با آن سنی ملاقات کردم. با تمسخر گفت: امامت را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری، پیام تو را رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف كرد. مرد سنی با شنیدن این ماجرا سر به زیر افكند و كمی به فكر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچكس در آنجا نبود و من این را به كسی نگفته بودم، علی علیهالسلام از كجا فهمید؟! بلافاصله شیعه شد.
رحمت واسعه، ص٢٧٢
هدایت شده از خطابه
عظمت اشک بر سیدالشهداء علیهالسلام
حکایتی از آیتالله بهجت در مورد توجه اهلبیت علیهالسلام به گریهکنهای امام حسین علیهالسلام
آیتالله بهجت (ره) : در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادیای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیهالسلام از آنجا عبور میكرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون میدانست او همواره به زیارت حضرت علی علیهالسلام میرود، او را مسخره میكرد. حتی یکبار به امیرالمؤمنین علیهالسلام جسارت كرد و همچنین گفت: به او (امام علی علیهالسلام) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت! مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون به زیارت مشرف شد، بسیار بیتابی كرد و عرض کرد: شما که میدانی این مخالف چه میكند؛ چرا پاسخش را نمیدهید؟! آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان شكایت كرد. حضرت امیر علیهالسلام فرمودند: او بر ما حقی دارد كه نمیتوانیم در دنیا او را كیفر دهیم. مرد شیعه میگوید: آری، لابد بهخاطر آن جسارتهایی كه او میكند، بر شما حق پیدا كرده است؟! حضرت فرمودند: روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه میكرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا علیهالسلام از نوشیدن آب، به خاطرش آمد و پیش خود گفت: عمربنسعد كار خوبی نكرد كه اینها را تشنه كشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمیتوانیم او را در این دنیا مجازات کنیم.
آن مرد شیعه میگوید: از خواب بیدار شدم و به سمت منزل خود رفتم. در سر راه با آن سنی ملاقات کردم. با تمسخر گفت: امامت را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری، پیام تو را رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف كرد. مرد سنی با شنیدن این ماجرا سر به زیر افكند و كمی به فكر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچكس در آنجا نبود و من این را به كسی نگفته بودم، علی علیهالسلام از كجا فهمید؟! بلافاصله شیعه شد.
رحمت واسعه، ص٢٧٢