eitaa logo
💕به #سمت_خــﷲـــدا💕
5.3هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
11.2هزار ویدیو
89 فایل
👈حضورشمادرکانال باعث افتخارماست♥ . . ☑️با فورواردکردن مطالب درثواب آن شریک شوید♥ . . . مدیر 👉 @MoRTEzA01993👈
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🍀 مقام "صبر" در کلام رهبر معظم انقلاب 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸حدیث منتخب روز🌸 🌹امام ڪاظم《علیه السلام 👈هرڪہ براے برادران و خواهران مؤمن و مسلمان خود دعا ڪند خدا بجاے هر مؤمنی فرشتہ‌ای می‌گمارد ڪہ برای او دعا ڪند. 📚 ثواب الأعمال جلد 2 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🔸بنی اسرائیل در اوج گرفتاری، برای نجات چه کردند؟ ✨اهل‌بیت در این زمینه چه توصیه ای به ما شیعیان فرمودند؟ 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🎬 کلیپ : در مسائل تربیتی صبر و حوصله کنیم 👤 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 💞﷽ 💞 🌺اعمال بسیار پرفضیلت و ساده قبل از خواب...هزار رکعت ،نماز بخوانید 🔵🎆 ❇️حضرت ،رسول اکرم (صل الله علیه وآله) ✨ فرمودند: 💥 هر كس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ» ؛ او همانند كسى است كه هزار ركعت نماز خوانده است. 📚مستدرك الوسائل، ج 5، ص 49، ح 21. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️ الهی ✨🙏 هرآنکه دست نیاز به سوی تو بلند کرد امید دارد که امید تویی ❣ خودت آروزهایی را که همین حالا از قلبش گذشت برآورده فرما🙏 آمین یا رَبَّ🙏 🍃 آرزو میکنم در لحظات سخت نسیم لطف و رحمت الهی 😇 دلتون رو غرق شادی کنه❤️ آرزو میکنم🙏 نور امیدی برای شبهای تار ✨🙏 شبتون پر از نور خدا✨🙏✨ 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ❤️ در تلاشم نازنینم ، شاد و خندانت کنم دردها داری به دل ، با مهر درمانت کنم😊 تا شود راحت خیالت، رفع گردد مشگلت گر بخواهی حاضرم ، جان را به قربانت کنم☺️ دست گرمت را فشارم جان فشانم دررهت گوهر عشق و سعادت را ، به دامانت کنم😍 عهد کردم تا شود ، اقبال و بختت سربلند هر چه دارم در کف اخلاص ، احسانت کنم🥰 در غم و شادی شريک و محرم رازت شوم در دلم منزل کنی، در سینه مهمانت کنم🙂 شاهد خوشبختی ات باشم همیشه هر مکان با صبوری چاره ای ، بر یاس و حرمانت کنم😊 با تو بستم عهد الفت، تا نفس دارم به تن گر نیاز افتد خودم را ، وقف پيمانت کنم😇 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌤 🤲 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ‍ ‍ نیایش 🌺 🍃 🌺 الهی🙏 🌹در شروع هفته مقدر فرما 🌹سلامتی 🌹ایمان 🌹رزق حلال 🌹عشق و ایمان 🌹موفقیت و شادی برای همه عزیزانم...🙏🌹 آمین یا رَبَّ الْعالَمین 🙏 ای پروردگار جهانیان 🙏 🌺شروع هفته ای پُر برکت با صلوات بر حضرت محمد( ص )💖 و خاندان پاک و مطهرش 🌺 🌺الّلهُمَّ 🍃صلّ 🌺علْی 🍃محَمَّد 🌺و آل 🍃محَمَّدٍ 🌺وعَجِّل 🍃فرَجَهُم 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
838330383(1).mp3
1.22M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 💚 ❤️ با صدای استاد : فرهمند 👤 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 صفحه_62 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🗓 امروز شنبہ ↯ ☀️ ١۶ فروردین ١٣٩٩ 🌙 ١٠ شعبان ١۴۴١ 🎄 ٠۴ آوریل ٢٠٢٠ 📿 ذکر روز : یا رب العالمین 🍃🌸 اگر خداوند به شما عافيت و سلامتی داد قدرشناس باشيد و اگر به بلا و گرفتاری مبتلا كرد صبور باشيد. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ 🔴در آخرالزمان همه هلاک می شوند، مگر کسانی که... حضرت امام حسن عسکری (ع) میفرمایند : کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند ، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند. 📚بحار الانوار، ج۱۰۲، ص۱۱۲ آیت الله بهجت : بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان ، دعای فرج امام زمان(ع) است ؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند ، مبصراتی (دیدنی هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است. با خود قرار بگذاریم که بعد از هر نماز در سجده ی شکر ، دعای اللهم کن لولیک حجت بن الحسن ... و دعای " اللهم عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِيَةَ وَ النَّصْر و اجْعَلْنِا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ "(خدایا در تعجیل در فرج مقرر کن و عافیت و نصرت به حضرت عنایت کن و ما را از یاری کنندگان او قرار ده) را با حضور ذهن و توجه به معنی و مفهوم آن ، از عمق وجودمان از خدا درخواست کنیم. ‌‌🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 💓 🌸در دل خود کشیده ام نقش جمال یار را 🌸پیشه خود نموده ام حالت انتظار را 🌺 ریخته دام و دانه شه از خط و خال خویشتن 🌺صید نموده مرغ دل برده از او قرار را 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚 🌤 🤲 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌺شروع صبحی پُر برکت با صلوات بر حضرت محمد( ص )💖 و خاندان پاک و مطهرش 🌺 🌺الّلهُمَّ 🍃صلّ 🌺علْی 🍃محَمَّد 🌺و آل 🍃محَمَّدٍ 🌺وعَجِّل 🍃فرَجَهُم 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
838330383(1).mp3
1.22M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 💚 ❤️ با صدای استاد : فرهمند 👤 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 صفحه_63 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🗓 امروز یکشنبہ ↯ ☀️ ١٧ فروردین ١٣٩٩ 🌙 ١١ شعبان ١۴۴١ 🎄 ٠۵ آوریل ٢٠٢٠ 📿 ذکر روز : یا ذوالجلال و الاکرام 🍃🌸 خداوند، دوستدار جوانی است که جوانی اش را به اطاعت خداوند می گذراند. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
4_5775972908442584884.mp3
2.3M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🎙صلوات شعبانیه (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَهِ النُّبُوَّهِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَهِ ...) 🌟 ای مؤمنان! این صلوات را که از امام سجاد (ع) نقل شده،«هر روز» ماه شعبان در «وقت ظهر» و در «شب نیمه‌ی شعبان» بخوانید. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💕به #سمت_خــﷲـــدا💕
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌹#رمان _مذهبی🌹 💞#عقیق💞 #قسمت_67 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 "امیر حیدر میپرسد :راستی بالاخره ما ک
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌹 _مذهبی🌹 💞💞 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 "ابروی آیین بالاپرید و گفت :که اینطور .حدسشو میزدم .به نظر من هم که کاری خوبی بود هم برای شما خوب شد هم بیمارستان آیه جرعه ای از چایش را نوشید و با خود گفت :واقعا نظر آیین والا چقدر میتواند مهم باشد؟ سفارش آیین هم آمد و آیه کلافه کمی در جایش جابه جا شد.آیین نگاهی به آیه انداخت و گفت : همیشه اینقدر ساکتید؟ آیه داشت عصبی میشد!حرف بی خود زدن آنهم با یک مرد غریبه از جمله رفتار هایی بود که به شدت از آن بدش می آمد. _سعی میکنم همونقدری که لازمه حرف بزنم و امیدوار بود که آیین والا منظورش را بفهمد!آیین پوزخندی میزند و تکه ای از کیک میخورد و با خود اندیشید کیک و چای کمی کج سلیقگی در انتخاب نیست؟! آیه نگاهی به ساعتش کرد و آیین پرسید:شیفت هستید؟ نه کوتاهی گفت و بازهم به چایش خیره شد .آیین حوصله اش از این تلگرافی حرف زدن آیه داشت سر میرفت به همین خاطر بی ربط پرسید: _آیه یعنی چی؟ آیه از حاشیه متنفر بود!از بحث های حاشیه ای هم! صبورانه جواب داد :یعنی نشانه... آیین قدری روی صندلی جابه جا شد و گفت :نشانه؟ چه جالب !نشانه ی چی؟ _شما قرآن خوندید؟ آیین جدی گفت :نه! _خب آیه دوجور معنی داره .یه معنی عام یه معنی خاص .معنی عامش میشه نشانه ....هر نشونه ای که آدمو یاد خدا بندازه و از خدا باشه .میتونه هرچی باشه .آسمون .دریا یا یه گل زیبا....هرچیزی که با دیدنش یاد خدا بیوفتی !و معنای خاصش میشه جملات خدا تو قرآن" "آیین متفکر گفت :جالبه.خیلی جالب.تا حالا هیچ کس اینطور هنرمندانه از اسمش برام نگفته بود . پدر و مادر خوش سلقیه ای داشتید! یادش آمد (آیه )نامی بود که آقا بزرگش برایش انتخاب کرده بود!لبخندی زد.آقا بزرگ واقعا خوش سلیقه بود! از جایش بلند شد که آیین متعجب گفت :اتفاقی افتاده؟ ساعتش را نشان داد و گفت :نه باید برم سر کارم! آیین آهانی میگوید و بعد لبخند زنان به میز اشاره میکند :عصرونه خوبی بود !فکر نمیکردم ترکیبشون چیز خوشمزه ای باشد! آیه نیز محو لبخند میزند و با خداحافظی کوتاهی از او دور میشود .در حالی که از آیین دور میشود پوفی میکشد و از خود میپرسد چرا هر چقدر که دکتر والای بزرگ انرژی مثبت دارد پسرش پر از انرژی منفی است؟ **** شیوا برای سومین روز متوالی است که درست وقتی سر گرم کار است گل رز قرمز رنگی را روی میز ویترین میبیند و کنارش یک کاغذ کوچک با این مضمون((:راستی تو در میان اینهمه اگر چقدر بایدی))! داشت کلافه میشد .مدام از خود میپرسید فرستنده این محصول!عاشقانه چه کسی میتواند باشد؟؟ پوفی میکشد و گل رز را کنار دو گل دیگر در گلدان میگذارد .اینطور نمیشد باید فکری میکرد. مهران اما بیرون مغازه با لبخند به چهره کنجکاو شیوا خیره شده بود.کنجکاو بودن به صورت جذابش می آمد .با همان لبخند سوار ماشین شد و سمت دانشگاه حرکت کرد .امروز دیگر باید با ابوذر ماجرا را در میان میگذاشت .خودش هم فهمیده بود به یک یقین شیرین رسیده است! جلوی دانشگاه پارک میکند و از دور ابوذر و همسرش را میبیند که آرام و با طمئنینه قدم زنان وارد دانشگاه میشوند!لبخندی میزند.واقعا خوشحال بود که ابوذر به کسی که لیاقتش را داشت رسیده بود .همین دیروز بود که به دوستانش شیرینی داده بود و حالا دیگر همه ی دوستان میدانستند آن دو زن و شوهرند .سعی کرد مزاحم خلوتشان نشود و تا دیدن ابوذر سر کلاس صبر کند." دارد... 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 :نیل۲ 🍃🍃🍃💞💞💞🍃🍃🍃 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💕به #سمت_خــﷲـــدا💕
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌹#رمان _مذهبی🌹 💞#عقیق💞 #قسمت_67 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 "امیر حیدر میپرسد :راستی بالاخره ما ک
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌹 _مذهبی🌹 💞💞 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 زیر پوستی قیصری بود برای خودش.می اندیشم همه ی برادر های عالم اینچنین هستند؟ دانای کل فصل نهم بعد از اینکه مراسم تمام شد و همگی به خانه برگشتند ابوذر بی حرف رفت بالا پشت بام لحظه ای به این اندیشید که اشکال اینکه این وقت شب با همسرش حرف بزند چیست؟ لیست مخاطبین را بالا پایین میکند و زهرابانو!را میگیرد! بعد از چند بوق صدای ظریف زهرا می آید:سلام ابوذر کمی هیجان زده بود:سلام _کاری داشتید؟ ابوذر با خود فکر کرد.کاری داشت؟ _نه ...اشکالی داره بدون اینکه کاری داشته باشم باهمسرم تماس بگیرم؟ زهرا دستش را روی قلبش گذاشت و گفت:نه! _راستی الان شما همسر منی؟ یه خورده باورش سخته نه؟ _بله _باید همچنان همدیگه رو با ضمیر دوم شخص جمع خطاب کنیم؟ زهرا میخندد:نه! _خوبه _آره خوبه _تو نمیخوای به من چیزی بگی زهرا خانم....نه نه زهرا جان قشنگ تره! زهرا لب میگزد:راستش من چیزی برای گفتن ندارم _پس این نامزدا چی میگن به هم که مخابرات از دستشون عاصی شده؟" "_بانو شما ادبیات خوندی!شعری عاشقانه ای چیزی!هیچی تو کشکولت نداری؟ زهرا دلش میرود برای این روی شیطان نادیده ابوذر _چرا یه شعری هست یه جورایی وصف حال قبل از امشبه _اوممم به نظر جالب میرسه بانو!منتظرم زهرا صدایش را صاف میکند و آرام شعر را زمزمه میکند: _تو مرد اجتماعی پیراهن آجری من دختری خجالتی سرد و چادری! من دختری خجالتیم در حوالیت دارم کلافه میشوم از بی خیالیت _ما غلط بکنیم بی خیال شما باشیم _گفتم وصف قبل از امشبه!!!! _آهان بله... _ترسیده ام از این همه محجوب بودنت با دختران دور و برم خوب بودنت! با من شبیه خواهر خودت حرف میزنی من خسته ام از این همه داداش ناتنی! _از امشب مثل همسرم باهات حرف میزنم بانو _با گیره ای که روسریم را گرفته است دنیا مسیر دلبریم را گرفته است! _بنده خدا مام گرفتار همون تار و پود همون روسری هستیم! _با من قدم بزن کمی این مسیر را"با خود ببر حواس من سر به زیر را! _من آماده ام بریم _ابووووذر جدی باش _چشم _صعب العبور قله خود خواه زندگیم ای نام کوچکت غم دلخواه زندگیم تبعید میشوم به تو در شب نخوابیم با تو درست مثل زنی انقلابیم!! _جانم زن انقلابی من!. _باید که از حوالی قلبم بکاهمت با حفظ حد فاصل شرعی بخواهمت! _چی چی رو بکاهی؟من تضمین میکنم هیچ مشکلی پیش نیاد فاصله ها رو پر کن عزیزم! _در من جهنمی از سر به راهی است! دنیای من بدون تو یک حرف واهی است! ابوذر هیچ نگفت زهرا آرام صدایش زد:ابوذر.... _جانم زهرا دلش مالشی رفت و گفت:جانت سلامت ساکت شدی _خونم که بردمت و خانم خونم شدی باید هر شب برام شعر بخونی! _چشم _میخوام جوابتو بدم... میشنوم مهندس" دارد... 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 :نیل۲ 🍃🍃🍃💞💞💞🍃🍃🍃 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💕به #سمت_خــﷲـــدا💕
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌹#رمان _مذهبی🌹 💞#عقیق💞 #قسمت_68 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 زیر پوستی قیصری بود برای خودش.می اندی
🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌹 _مذهبی🌹 💞💞 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 "ابوذر تکخنده ای کردو گفت: من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تورا دیدم و بیمار شدم!!! زهرا حس کرد نامردی است جواب مردش را ندهد.با احساس تر از قبل زمزمه کرد: تو خودت خال لبی از چه گرفتار شدی؟ تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی؟ ** آیه تند تر از همیشه حیاط بیمارستان را طی میکند .دیرش شده بود و خوب میدانست نگاهی به ساعتش انداخت و پا تند کرد.دومین روزی بود که به بخش جدید آمده بود و اصلا دوست نداشت پیش همکاران جدیدش آدمی بی نظم جلوه کند! لباسهایش را عوض کرد و تند و با عجله به سمت ایستگاه پرستاری رفت .مریم متعجب نگاهش کرد و گفت :چت شده آیه؟ سرش را از روی پرونده ها برداشت و گفت :چم شده؟ دیر رسیدم دارم کارامو میکنم هنگامه خندان میگوید :خب بابا توام!حالا نیم ساعت دیر شده دیگه آروم باش... آیه چیزی نمیگوید و لیست دارو ها را بالا پایین میکند.خانم صفری سرپرستار بخش با سلامی به آیه نزدیک میشود و میگوید :وظیفه شناسی یعنی این خانما!واسه نیم ساعت هول کرده! آیه تنها لبخندی میزند و کمی آرام تر از قبل به کارش ادامه میدهد.برایش کمی عادت کردن به این فضا سخت بود .اما میدانست باید خودش را با این فضا وقف دهد .اینکه کنار بیاید و از شنیدن غرغرهای حتی به ناحق آدم بزرگ های اینجا لذت ببرد !این را پیشتر اعتراف کرده بود که وقت گذراندن میان بچه های معصوم و مظلوم بخش اطفال بدعادتش کرده بود و اندکی زندگی میان آدم بزرگها و دنیای خشنشان را فراموش کرده بود. نفس عمیقی کشید و به اتاق بیماران سر زد و خودش را برای یک روز خسته کننده آماده کرد.دستی به گردنش کشید و آرام آن را ماساژ داد و آخ کوچکی گفت .واقعا روز خسته کننده ای را سپری کرده بود .بی حال یکی از صندلی های کافه داخل بیمارستان را بیرون کشید و روی آن نشست .کیک و چای داغی را سفارش داد و بعد از رفتن گارسون سرش را روی میز گذاشت. آیین والا کمی آنسو تر شاهد حرکات آیه بود.اینکه در هر حالتی حتی اوج خستگی سعی داشت وقار حرکاتش را حفظ کند واقعا جالب بود !درست از روز اولی که این دختر را دیده بود اعتراف کرده بود شبیه یک معمای ساده اما پیچیده است! از جایش بلند شد و صندلی روبه روی آیه را بیرون کشید اما آیه متوجه نشد .نگاهی به مقنعه و مانتو ی سفید آیه انداخت .تازگی ها خیلی کنجکاو شده بود بداند موهای این دختر که مدام سعی دارد پنهانش کند چه رنگی میتواند باشد؟ آیه سرش را بلند کرد و بعد از چند لحظه چشمهایش را باز کرد.از دیدن آیین درست روبه رویش چشمهایش گرد شد .آیین لبخند زنان قهوه اش را نوشید و بعد گفت: _سلام خانم (شما) آیه قدری گیج نگاهش کرد !آیین با همان لبخند روی لب میگوید :خودتون گفتید شما ((شمایید))اشتباه صداتون کردم؟ آیه قدری اخمش را توی هم میکند و آیین نام این حرکت را (مثلا من مغرورم ))میگذارد !میل شدیدی به خواباندن مچ(پارسا بازی های )دختر روبه رویش را در خود حس میکرد .آیه خیره به کراوات سرمه ای رنگ مرد روبه رویش جوابش را داد :سلام همان موقع گارسون کیک و چایش را آورد.آیه واقعا دلش میخواست بی هیچ مزاحمی و با لذت کیک و چایش را در سکوت بخورد و خستگی در کند اما ذی وجود روبه رویش با ناخوانده میهمان شدنش این امکان را به او نمیداد .آیین خیره به سفارش آیه به گارسون گفت :برای منم از سفارش خانم بیارید.گارسون چشمی گفت و آیه فکر کرد چه بعد از ظهر مسخره ای! آیین خیره به او گفت :تو بخش اطفال ندیدمتون خانم سعیدی! خب این خوب بود که دیگر آن اصطلاح مزخرف (خانم شما )!را استفاده نمیکرد .خیره به تک حباب روی چایش جواب داد:منتقل شدم بخش بزرگ سالان" دارد... 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 :نیل۲ 🍃🍃🍃💞💞💞🍃🍃🍃 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ⭕️کلیپ زیبایی از نماز به یاد ماندنی رهبری برای حاج قاسم 😭 صداتو بلند کن بفهمن کی هستی حتما ببینید 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ♥️ (ع) فرمودند: 🌴 يا مَعْشَرَ الْفِتْيانِ، حَصِّنوا اَعْراضَكُمْ بِالاْدَبِ وَ دينَـكُمْ بِالْعِلْمِ؛ 🍃 ! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد. 📚 تاريخ يعقوبى ، ج ۲، ص ۲۱۰ 🌺 علی اکبر فرزند بزرگ امام حسین (ع) شبیه ترین مردم به پیامبر (ص) در خلقت و اخلاق و گفتار بود. شجاعت، دلاوری، بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. در کربلا حدود 25 سال داشت. اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. پایین پدر بزرگوارش دفن شده و به این خاطر ضریح امام شش گوشه است. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌