🌸🍃
دعاے نـــــدبہ
غســـــل جمعہ
صـــــدقہ
دعابࢪاے ظهـــــور آقامون
زیارت آل یس
دعاے سمات
گرفتن ناخن
حمام کردن
عطر زدن
لباس تمیز پوشیدن
یکی از این کارهاے خوب که میتونہ امــــــــــروزمون رو بهتـــــر کنہ☘
#اعمال_روزجمعہ
➯@Golhayebeheshti313
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-مهدی جان شرمندهایم🥀
『 عَهد بستم که خودم باشم
و مَن باشم و تو ..
ای که بی تو نَفَسم تَنگ،
و دِلم تَنگ تر است...💔 』
#جمعه
#امام_زمان عج
هذا یوم الجمعه...
توی کوچه های شهر ما
یک خانه هایی هستند
که همیشه صبح های جمعه
جلوی درشان آب و جارو شده است....
❀﷽❀
📣پست های امروز ویژه #مبعث_پیامبر_مهربانی ها حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم👇👇👇
#بازی
🌺بچه ها به همین صورت که #قطار_بازی می کنند و پشت سر هم راه میروند این #شعر را می خوانند :
🌸صدا میاد ۲مرتبه
🍃صدای چی؟ ۲
🌸قطارقطار فرشته ۲
🍃تو آسمون نوشته ۲
🌸صلی علی محمد صلوات بر محمد ۴
🍃چیک و چیک و چیک ۲
🌸صدا میاد ۲
🍃صدای چی؟ ۲
🌸دونه به دونه بارون ۲
🍃میچیکه از رو ایون ۲
🌸صلی علی محمدصلوات برمحمد
#شعر
🌸آن شب ستاره
🌱تا صبح بارید
🌸روشن تر از پیش
🌱مهتاب تابید
🌸دنیا لباسی
🌱از نور پوشید
🌸قلب ملائک
🌱از شوق جوشید
🌸روی زمین شد
🌱مانند گلشن
🌸از نور شب شد
🌱چون روز روشن
🌸آن نور و گل ها
🌱آن شور و غوغا
🌸آن شب برایم
🌱شد یک معما
🌸تا صبح آن شب
🌱جشنی به پا بود
🌸سرچشمه ی نور
🌱غار حرا بود
🌸زیرا در آن شب
🌱پیغمبر ما
🌸از جانب حق
🌱شد رهبر ما
#کاربرگ_نقاشی
🌺بچه های گلم برای سلامتی امام زمان مهربونمون بر پیامبر عزیزمون و خاندان پاکشون صلوات بفرستید🌹🌹🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹#داستان کوتاه از #پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم❤️
روزی پیامبر عزیز ما برای نماز به مسجد می رفتند. در راه، گروهی از کودکان که در حال بازی بودند، با دیدن پیامبر دست از بازی کشیدند و دور ایشان جمع شدند.
کودکان به علت اینکه آن حضرت همواره امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را بر دوش خود می گرفت، از ایشان درخواست کردند تا با آنها هم بازی کند.
پیامبر از طرفی نمی خواست آنها را برنجاند و ازطرف دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می خواست خود را به مسجد برساند.
بلال که در مسجد همراه مردم منتظر پیامبر بود با دیر کردن پیامبر نگران شده و به طرف خانه ایشان حرکت کرد...
بلال در راه به جست و جوی پیامبر پرداخت و پس از مدتی، آن حضرت را در حال بازی با کودکان دید. خواست کودکان را از طرف ایشان دور کند ولی پیامبر مانع شد و از بلال خواست تا به خانه ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه کند تا آنها پیامبر را رها کنند. بلال رفت و پس از جست وجو، تعدادی گردو پیدا کرد. پیامبر مهربان ما آنها را میان کودکان تقسیم کرد و به این صورت کودکان راضی شدند تا آن حضرت را رها کنند.