به من که خیلی خوش گذشت ،یعنی اصلا یه طور بخصوصی بهم چسبید😅😍

یعنی هرچی استرس کشیدم تو چند ماه گذشته ها،همه رو شست و برد😅😅❤️

اون جمعیتی که من دیدم ،یه شور و شعفی تو دلم راه انداخت که نگو😍😉

آخه میدونین ،درسته که بالاخره یه سری مشکلات و معضلاتی هست تو کشورمون، همه خونواده ها تو این سالها یه سری مشکلات اقتصادی رو کم و بیش تجربه کردن (که البته بگم اینا در مقابل مشکلاتی که ماتو سالهای اوایل انقلاب و جنگ داشتیم ،هیچه) ولی خوب هممون #ایرانی هستیم و کشورمان رو دوست داریم❤️❤️❤️

این عرق «وطن دوستی» رو میشه بین اکثر ایرانیها پیدا کرد. پس حالا که یه چیز مشترک بین هم داریم، باید بتونیم ازش بخوبی استفاده کنیم و متحد بشیم بر علیه همه ناکارآمدی ها و مشکلات💫

براتون گفتم که این مشکلات اقتصادی که الان هست، در مقابل زمان ما ،چیزی نیست من میگم ،آدم باید همون‌طور که نکات منفی رو میبینه،به نقاط مثبت هم توجه کنه😉

#خاطره_بازی🍂 خداییش زمان ما این همه امکاناتی که الان وجود داره ،مخصوصا برای بچه ها(دارم با بچگی خودم مقایسه میکنم☺️)زمان ما یک دهم اینا هم نبود

زمان بچگی من یعنی دهه شصت (حالا دیگه دهه پنجاه و قبل از انقلاب که بماند) کل اسباب بازی های من و برادرای کوچکترم ؛یه عروسک بود و دو سه تا ماشین و یکی دوتا توپ پلاستیکی😍😅 و چیزایی که نمیشد بهش بگی اسباب بازی 😅🙈 تازه ماشینارو هم عموی مهربونم از مکه برای برادرام آورده بود

حالا الان بچه ها هر مدل و شکلی از عروسک که بخوان ،دارن(تازه عروسکاشون چند دست لباس و کیف و کفش و لوازم آرایش و... داره😂)

از لوازم التحریر که دیگه نگم،یه مداد گلی داشتیم و یه مداد سیاه ،که تا آخرشو باید استفاده میکردیم،تازه یه وسیله ای هم داشتیم به اسم مدادگیر😳 که وقتی مدادمون کوچیک میشد میگذاشتیمش توی اون و باهاش مینوشتیم😅☺️

دفترامونم که دیگه باید از همه قسمتای سفیدش استفاده میکردیم تا به قول معروف حروم نشه😇