eitaa logo
گمنام سرباز
228 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
112 فایل
🌺برای اونایی که رفتن تا مابمونیم... تولیدات مجازی گمنام سرباز کپی مطالب کانال به شرط صلوات و دعا برای فرج 😊🌷 ارتباط با مدیر کانال 📲@Gomnamsarbaz
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ باد صبحی به هوایت ز گلستان برخاست که تو خوشتر زگل و تازه‌تر از نسرینی #حافظ #صبح_بخیر 🆔 @gharar_ashghi
ماه رجب فصل روئیدن جوانه های عاشقانه زیستن و ماه شست و شوی دل و جان از زنگارهای گناه و غفلت، و آماده شدن برای ورود به ضیافت الله اعظم است. 👇👇👇 ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️انصافا اگر بجای مردم اروپایی ایتالیا، ایرانیا همچین کاری میکردند الان نمیگفتیم چقدر بی فرهنگ و عقب مونده ایم؟! 🔹 شاید حتی تعداد و قیمت میوه هایی که نابودشدن رو هم محاسبه میکردیم و میگفتیم کاش به فقرا میدادیمش؟ 👇👇👇 ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کوتاه.... 👇👇👇 ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝
ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ: رﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ🌾 ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ بوﺩﻧﺪ. ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ. ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮاﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﭘﺮﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ. ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍند... 👇👇👇 ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝
✍میرزا اسماعیل دولابی (ره) : بعضی سال‌ها می‌شد که مزرعه‌ی اصلی ما آفت می‌خورد و تمام محـصولمان از بین می‌رفت. یک قطعه زمین کوچک هم جای دیگـری کاشـته بـودیم، بـه اصـطلاح کناره‌کاری، و اصلاًَ آن را به حساب نمی‌آوردیـم؛ اما همـه‌ی خـرج سـالمان را همـان کناره‌کاری تأمین می‌کرد و جبران همه‌ی خسارت مزرعه‌ی اصلی را هم می‌نمود. خوب است مؤمن در کنار عبادات و اعمال واجبش یک عمـل مـستحب، هـر چنـد هـم کـه کوچک باشد، به طور خصوصی برای خودش قرار بگـذارد، مثـل دسـتگیـری از یـک خانواده‌ی فقیر یا سرپرستی یتیم و چه بسا فردای قیامت همین کناره‌کاری باعث نجات انسان شود. 📚مصباح‌الهدی، ص ۲۳۲ 🆔 @gharar_ashghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 💠دو چیز شما را تعریف میکند👌 🔹بردباری تان، وقتی هیچ چیز ندارید 🔸و نحوه رفتارتان، وقتی همه چیز دارید 💠تنها دو روز در سال هست که نمیتوانی هیچ کاری بکنی👌 🔹یکی دیروز 🔸و دیگری فردا 💠دو شخص به تو می‌آموزد👌 🔹یکی آموزگار، یکی روزگار 🔸اولی به قیمت جانش، دومی به قیمت جانت 💠آدما دو جور زندگی میکنن👌 🔹یا غرورشونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن 🔸یا انسانها رو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن 💠دو چیز که برا همه درسته👌 🔹همه يادشون می‌مونه باهاشون چيكار كردى 🔸ولی يادشون نميمونه براشون چیکار كردى 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝
داستان عاطفی حسرت دخترک چند روزی بود که پاش شکسته بود و توی خونه مونده بود.از اینکه خونه نشین شده بود ونمی تونست راه بره کلافه شده بود .تصمیم گرفت به پارک بره تاحال وهواش عوض بشه . وقتی روی نیمکت پارک نشست ،چشمش به دختری که د و پاش فلج بود وروی نیمکت روبرو نشسته بود افتاد .از مادرش که اونو به پارک برده بود خواست تا روی اون نیمکت کنار اون دختر بشینه. وقتی نشست سلام کرد وسر صحبت رو با اون باز کرد.با حالتی اندهناک وگلایه مند گفت، خیلی سخته که دیگران راه می رن وما نمی تونیم. دختری که پاهاش فلج بود با تعجب به اون نگاه کرد. دخترک ادامه داد،تازه امثال شماها رو درک می کنم. دختر در جوابش خندید . دخترک پرسید ،چرااز حرفهای من تعجب کردی ،چرا خندیدی.دختر جواب داد ،دلیل تعجب من ازاینه که تو حسرت راه رفتن دیگران رو می خوری در حالی که من خودم رو خوشبخت تر از اونا می بینم.چون فکر می کنم من راحتم واونا خسته می شن که راه می رن.و دلیل خنده ی من اینه که تو فکر می کنی امثال منو درک می کنی. دخترک گفت ،مگه ما مثل هم نیستیم. دختر جواب داد نه،چون تو پرنده ای هستی که آزاد بودی . چند روزه که اسیر شدی. برای همینه که خودتو به در ودیوار می کوبی و حسرت آزادی رو می خوری. ولی من از بدو تولد تو قفس بودم. معنی آزادی رو نفهمیدم که حسرت اونو بخورم و برای رسیدن بهش تلاش کنم. برای همینه که متعجبم از شکوه های تو. من خیلی راضیم از این وضع. دخترک خیلی فکر کرد حق با اون دختر بود. خدارو شکر کرد که اونقدر خوشبخت بود که می تونست تفاوت بین سختی و آسایش رو درک کنه. تازه فهمیده بود که همیشه این آدمهای خوشبختند که درد رو حس می کنند ومی نالند وشکوه می کنند. چرا که اون کسی که خوشبختی رو حس نکرده از بدبختی شکوه ای نداره. 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝
در آسانی ها خدا را بخوان تا در سختی ها صدایت برایش نا آشنا نباشد... 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝
🍜باقيمانده ي غذا را در بيابان بايد رها كرد و در خانه بايد خورد. محمد بن وليد ميگويد: نزد امام هادي (عليه السلام) غذا مي خوردم. بعد از غذا غلام من آمد تا سفره و باقيمانده غذا را بردارد. امام فرمود: اگر در بيابان غذا خوردي آنچه اضافه ميآيد حتي اگر ران گوسفندي باشد، آنرا رها كن و اگر در خانه غذا خوردي هرچه اضافه آمد آن را بخور. ماخذ: شنيدني هاي تاريخ-شمس الدين صفحه: 26-25 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝
📚مشکل مرد شيعه صنعتگروخبر به خير گذشتن آن توسط امام هادي عليه السلام راوي مي گويد: در سامره در مجاورت حضرت هادي (عليه السلام )صنعتگراني بودند و آنجا مثل شهري شده بود يونس نقاش بر آن جناب وارد مي شد. خدمتگزار امام بود. روزي لرزان آمد و گفت: سرور من! شما را وصيت مي كنم كه با اهل و عيالم نيك كنيد. فرمود: چه خبر است؟ گفت: خيال دارم فرار كنم. حضرت تبسم كنان فرمود: چرا؟ گفت: براي اينكه ابن بغا، نگين با ارزشي براي من فرستاد كه بر آن نقش بزنم. موقع نقاشي قسمت شد، و فردا وعده ي اوست كه بگيرد«موسي بن بغا» هم كه حالش معلوم است يا هزار تازيانه مي زند يا مي كُشد. حضرت فرمود: برو به منزلت تا فردا فرج مي رسد و جز خبر خير چيز ديگري نيست. باز فردا صبح زود لرزان آمد و گفت: فرستاده ي او آمده نگين را مي خواهد، فرمود: برو ببين چه خبر آورده، هرگز جز خير نيست. رفت و بعد از مدتي خندان بازگشت و عرض كرد: فرستاده. گفت: كنيزكان بر سر اين نگين خصومت مي كنند. اگر ممكن است آن را دو قسمت كن تا تو را بي نياز كنيم. حضرت فرمود: خداوندا! سپاس، خاص تو است كه ما را از آنها قراردادي كه حق شكر تو را به جاي آورند. به او چه گفتي؟ عرض كردم: گفتم مرا مهلت دهيد تا درباره ي آن فكر كنم كه چگونه اين كار را انجام دهم. فرمود: درست گفتي. ماخذ: اثبات الهداه جلد: 3 صفحه: 367 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝