eitaa logo
گناه یعنی دورشدن از مـــ💚ـــدی(عجل الله)
1.5هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
10.8هزار ویدیو
17 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ترک هر گناه قدمی برای ظهور امام زمان عج❤ 🌷پایگاه خبری شهید علی اکبر عزیزی🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
📚🌷 ✍روزى حضرت عیسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسید به فلان محل برو که ما را در آنجا دوستى است، مسیح به آن محل موعود رفت زنى را دید که نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمین افتاده و زبانش مترنم به این ذکر است:  « الحمدالله على نعمائه والشکر على آلائه » خدا را بر نعمتهاى ظاهریاش سپاس و بر نعمتهاى باطنیاش شکر. آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پیش رفته و به او سلام کرد، زن گفت: علیک السلام یا روح الله! فرمود اى زن تو که هرگز مرا ندیده اى از کجا شناختى من عیسى هستم، زن گفت: آن دوستى که تو را به سوى من دلالت کرد برایم معلوم نمود که تو روح الله هستى، فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده! زن گفت: خدا را ثنا میگویم که دلى ذاکر و زبانى شاکر و تنى صابر دارم، خدا را به وحدانیت و یگانگى یاد میکنم که هرچه را میتوان با آن معصیت کرد از من گرفته، اگر چشم داشتم و به نامحرم نظر میکردم، اگر دست داشتم به حرام می آلودم و اگر پا داشتم دنبال لذات نامشروع میرفتم چه عاقبتى داشتم؟ این نعمتى که خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است. 📚منبع:خزینه الجواهر ،صفحه۳۱۸ کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
📚🌷 💠آزمايش سرنوشت ساز❗️ 💭از امام محمد باقر(ع) نقل شده كه فرمود: در بني اسرائيل عابدي بود كه به هركاري دست مي‌زد زيان مي‌ديد، راه تحصيل معاش برايش كاملاً بسته شده بود، تا مدتي هسمرش مخارج اورا تامين مي‌كرد. 💭تا اين كه اموال همسرش نيز تمام گشت و چون سخت درمانده شدند عابد كلاف ريسماني كه تنها موجودي آنان بود برداشته به بازار رفت كه بافروش آن غذايي تهيه كند ولي چون كسي از وي نخريد كنار دريا رفت كه پس از آب تني به خانه برگردد در آنجاصيادي را ديد كه ماهي فاسدي را صيدكرده است به اوگفت: اين ماهي رابه من بفروش و درعوض اين كلاف را بگير كه به در دام تو مي خورد. 💭صياد پذيرفت كلاف را گرفت و ماهي را به او داد، عابد به خانه آمد و آن را به همسرش داد كه طبخ نمايد وقتي همسر او شكم ماهي را شكافت در آن مرواريد بزرگي را يافت، عابد آن را به بازار برد و به 20هزاردرهم فروخت، هنگامي كه پولهارا به خانه آورد سائلي درب منزلش آمده، گفت: صدقه اي به من بدهيد تا خداوند بر شما ترحم نمايد. 💭عابد ده هزاردرهم از پول مرواريد را به سائل داد، همسرش گفت: سبحان الله تو نصف ثروت مارا يكباره از دست دادي؟ طولي نكشيدكه سائل بازگشت وآن ده هزاردرهم را پس داده گفت: خود شما آن را مصرف كنيد گوارايتان باد، من فرشته اي بودم كه خداوند مرا فرستاده بود شمارا آزمايش كند كه شما چگونه شكرگزار نعمت مي باشيد و اكنون خداوند سپاسگذاري شمارا پسنديد.! 📚رياحين الشريعه، جلد5، صفحه 186، به نقل ازحيوه القلوب مرحوم مجلسي، جلداول کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
📚🌷 رنج یا موهبت! آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید:تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟ آهنگر سر به زیر اورد و گفت: وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم. همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار.. کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
📚 🌷 دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست . هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت ، آنرا در ظرف یخی که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند ، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد . ماهیگیر با تجربه از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود . لذا پس از مدتی از او پرسید…چرا ماهی ها به این بزرگی را به دریا پرت می کنی ؟ مرد جواب داد : آخر تابه من کوچک است !😕 🍁🍁🌟🍁🍁🌟🍁🍁🌟🍁🍁🌟 🌟گاهی ما نیز همانند همان مرد ، شانس های بزرگ ، شغل های بزرگ ، رویاهای بزرگ و فرصت های بزرگی را که خداوند به ما ارزانی می دارد را قبول نمی کنیم . چون ایمانمان کم است . 🌟ما به یک مرد که تنها نیازش تهیه یک تابه بزرگتر بود می خندیم ، 🌟اما نمی دانیم که تنها نیاز ما نیز ، آنست که ایمانمان را افزایش دهیم . خداوند هیچگاه چیزی را که شایسته آن نباشی به تو نمی دهد . 🌟این بدان معناست که با اعتماد به نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهت قرار می دهد استفاده کنی . 💠هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست . به یاد داشته باش💠 🌸به خدایت نگو که چقدر مشکلاتت بزرگ است ، به مشکلاتت بگو که چقدر خدایت بزرگ است .🌸 کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
📚🌷 💫ساعت ساز🕰💫 ✍...روزگاری ساعت سازی بود که ساعت هم تعمیر می کرد. روزی مردی با ساعتی خراب وارد مغازه ی او شد و گفت:« ساعتم خراب شده. فکر می کنید می توانید تعمیرش کنید؟» ساعت ساز جواب داد:« خوب، البته سعی خودم را می کنم.» مرد گفت:« متشکرم، اما این ساعت برای من خیلی ارزشمند است.» و ساعتش را برداشت و رفت! بعد از او مرد دیگری وارد مغازه شد و گفت:« ساعتم کار نمی کند؛ اما اگر این چیز کوچک را اینجا بگذاری و آن یک را هم اینجا، مطمئنم که دوباره مثل روز اولش کار می کند.» ساعت ساز چیزی نگفت. ساعت را گرفت و همان کاری را کرد که مرد گفته بود. سپس ساعت را به او برگرداند. ظهر نشده بود که باز مرد دیگری وارد مغازه شد. ساعتش را روی میز گذاشت و گفت:« یک ساعت دیگر بر می گردم تا ببرمش.» این را گفت و مغازه را ترک کرد. ساعت ساز قبل از اینکه مغازه را تعطیل کند، چهارمین مرد وارد مغازه اش شد و گفت:« قربان، ساعتم کار نمی کند. من هم چیزی راجع به تعمیر ساعت نمی دانم! لطفا هر وقت آماده شد، خبرم کنید.» 👈به نظر شما از میان چهار مردی که به مغازه ی ساعت ساز آمدند، ساعت کدام یک از آنها تعمیر شد؟ ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 🌟ما اغلب مشکلاتمان را نزد خدا می بریم و پیش از بازگشت، آنها را با خود بر می گردانیم! 🌟گاهی برای خدا تعیین می کنیم که چگونه گره از کار ما بگشاید! 🌟و گاهی هم برای خدا زمان تعیین می کنیم که تا چه زمانی باید دعای ما را برآورده کند! 🌟درست مثل آنهایی که برای تعمیر ساعتشان آمده بودند. 🌟ولی… باید مشکل را به خدا واگذار کنیم. او خود پس از حل آن، ما خبر می کند. 🌟فراموش نکنیم که خدواند همیشه وقت شناس و صاحب حکمت است. 🌟به قول عالمی گرانقدر: «همیشه فکر می کنیم چون گرفتاریم به خدا نمی رسیم، ولی در حقیقت چون به خدا نمی رسیم ,گرفتاریم.» کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
📚 🌷 💕 گنجشکی به خدا گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم، سر پناه بی کسی‌ام بود، طوفان تو آن را از من گرفت! کجای دنیای تو را گرفته بودم؟ خدا در جواب گفت: ماری در راه لانه ات بود. تو خواب بودی، باد و باران را گفتم لانه ات را واژگون کند، آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخواستی! 🔸مردی به قصرها و خانه‌های زيبا می‌نگريست. به دوستش گفت: وقتی اين همه اموال رو تقسيم می‌كردند، ما كجا بوديم؟ دوست او دستش را گرفت و به بيمارستان برد و گفت: وقتی اين بيماری‌ها رو تقسيم می‌كردند، ما كجا بوديم؟ 🔻خدايا حُکم و حِکمت در دست توست! واسه داده ها و نداده هات شُكر🙏 💚 💚 کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
✨﷽✨ 📚 🌷 ✍دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی می‌کرد. نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه‌ای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کرده‌ام بخاطر مادرم بر نفسم پشت‌ پا زده‌ام. من خود، خود را مقطوع‌النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی‌ام را از من نگیر.» گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.» 💥از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامع‌ترین لغت‌نامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد. ‌‌‌💚 💚 کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
📚 🌷 🌷اصالت چیست؟ 📚 روزی در دُر💎 گرانبهای پادشاه👑 لکه سیاهی مشاهده شد هر کاری درباریان کردند نتوانستد رفع لکه کنند هر جایی وزیرمراجعه کرد کسی علت را نتوانست پیدا کند *تا اینکه مرد فقیری👴🏼 گفت من میدانم چرا دُر💎 سیاه شده* پس مرد فقیر👴🏼 را پیش پادشاه 👑 بردند او به پادشاه👑 گفت: در دُر💎 گرانبهای شما کرمی🐛 هست که دارد از آن میخورد_ پادشاه👑 به اوخندید وگفت ای مردک مگر میشود در دُر💎 کرم 🐛 زندگی کند ولی مرد فقیر 👴🏼گفت: *ای پادشاه👑 من یقین دارم کرمی🐛 در آن وجود دارد* پادشاه👑 گفت اگر نبود گردنت را میزنم و مرد بیچاره پذیرفت * وقتی دُر💎 را شکافتند دیدند کرمی🐛 زیر قسمت سیاه رنگ وجود دارد* پادشاه👑 از پاسخ او خوشش آمد و دستور داد او را در گوشه ای از آشپزخانه جا دهند و مقداری از پس مانده غذاها🍲 نیز به او دادند روز بعد پادشاه 👑 سوار بر اسب🐴 شد و رو به مرد فقیر 👴🏼 کرد و گفت این بهترین اسب🐴 من است نظر تو چیست? مرد فقیر 👴🏼 گفت: بهترین در تند دویدن هست ولی یه ایرادی نیز دارد پادشاه👑 گفت: چه ایرادی? فقیر👴🏼گفت: در اوج دویدن اگر هم باشد وقتی رودخانه 🌊 رادید به درون رودخانه🌊 میپرد پادشاه👑 باورش نشد و برای امتحان اسب 🐴و صحت ادعای مرد فقیر👴🏼 سوار بر اسب🐴 از کنار رودخانه ای🌊 گذشت که اسب 🐴سریع خودش را درون آب💦 انداخت پادشاه👑 از دانایی مرد فقیر👴🏼 متعجب شد و یک شب دیگر نیز او را در محل قبلی با پس مانده غذا 🍲جا داد و روز بعد خواست تا او را بیاورند. وقتی نزد پادشاه👑 آمد پادشاه 👑از او سوال کرد ای مرد دیگر چه میدانی مرد که به شدت میترسید با ترس گفت: *میدانم که تو شاهزاده👑 نیستی* پادشاه 👑به خشم 😡آمد و او را به زندان افکند ولی چون دو مورد قبل را درست جواب داده بود پادشاه👑 را در پی کشف واقعیت وا داشت. پادشاه 👑 نزد مادرش رفت و گفت: ای مادر👵🏻 راستش را بگو من کیستم این درست است که شاهزاده 👑 نیستم? مادرش👵🏻 بعد کمی طفره رفتن گفت: حقیقت دارد پسرم چون من و شاه👑 بی بهره از داشتن بچه👦🏻 بودیم و از به تخت نشستن برادرزاده های شاه هراس داشتیم وقتی یکی از خادمان دربار تو را به دنیا آورد تو را از او گرفتیم و گفتیم ما بچه دار👦🏻 شدیم و بدین طریق راز شاهزاده نبودن پادشاه👑 مشخص شد پادشاه 👑 بار دیگر مرد فقیر 👴🏼 را خواست ولی این مرتبه برای چگونگی پی بردن به این وقایع بود. به مرد فقیر 👴🏼گفت: چطور آن دُر 💎و اسب 🐴و شاهزاده نبودن مرا فهمیدی? 🤔 مرد فقیر 👴🏼گفت : دُر 💎را از آنجایی فهمیدم که هر چیزی تا از درون خودش خراب نشود از بین نمیرود . اسب🐴 را از پاهای پشمی و کُرک دارش فهمیدم که در زمان کُره ای چون با گاومیش ها🐃 یک جا چرامیکرده با گاومیشی🐃 اُنس گرفته و از شیر گاومیش 🐃خورده و به همین خاطر از آب💦 خوشش می آید سپس پادشاه 👑گفت: اصالت مرا چگونه فهمیدی ? مرد فقیر 👴🏼گفت : موضوع اسب🐴 و دُر 💎که برایت مهم بودند را گفته بودم ولی تو دو شب مرا در گوشه ای از آشپز خانه جا دادی و پاداشی💰 به من ندادی. 😔 این کار دور از کرامت یک شاهزاده 👑 بود و تو یک آدم تازه به دوران رسیده ای. و من هم فهمیدم تو شاهزاده نیستی....!! 👈 آری اکثر خصایص ذاتی افراد اینگونه است. یعنی اصالت در خون باید باشد ، اصالت به ریشه است. 👈 هیچگاه آدم کوچک بزرگ نمی شود وبرعکس هیچوقت بزرگی کوچک نمی شود. ✋ 👈 نه هرگرسنه ای فقیراست! ونه هر بزرگی بزرگوار! 💚 💚 کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 🌷 گنجشکی به خدا گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم، سر پناه بی کسی‌ام بود، طوفان تو آن را از من گرفت کجای دنیای تو را گرفته بودم؟ خدا در جواب گفت: ماری در راه لانه ات بود. تو خواب بودی، باد و باران را گفتم لانه ات را واژگون کند، آنگاه تو از کمین مار پر گشودی... چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخواستی! مردی به قصرها و خانه‌های زيبا می‌نگريست. به دوستش گفت: وقتی اين همه اموال رو تقسيم می‌كردند، ما كجا بوديم؟ دوست او دستش را گرفت و به بيمارستان برد و گفت: وقتی اين بيماری‌ها رو تقسيم می‌كردند ما كجا بوديم؟ 🌸خدايا حُکم و حِکمت در دست توست واسه داده ها و نداده هات شُكر ...🙏 💚 💚 کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
📚 🌷 ✍با پیـرمــردِ مـــؤمنـی، درمسجــد نــشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانه‌ی خـدا شد. پــیرمـردِ مـؤمـن٬ دست در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نکردند و سکه‌ای دادند. جوانی از او پـرسید: پول شیـرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی کافی بود!! پیرمرد تبسمی کرد و گفت: پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع می‌ڪند. از پـول شیـرین‌تـر، جان و سلامتی من است ڪه اگر این‌جا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آن‌جا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرین‌تر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است. به فـرمـایش حضرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرت‌گیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (سوره‌ی بقره آیه‌ی 195) و در راه خدا ڪنید و خود را به مهلڪه و خطر در نیفڪنید و نیڪویی ڪنید ڪه الله نیڪوڪاران را دوست می‌دارد. کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
📚 🌷 داستان زندگی زیبای یک آهنگر حکایت در مورد آهنگری است که پس از گذراندن جوانی پر شر و شورش تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سالها با علاقه کار کرد ؛به دیگران نیکی کرد،اما با تمام تلاشش در راه خدایی شدن،چیزی درست به نظر نمیرسید،حتی مشکلاتش روز به روز و مدام بیشتر میشد... یک روز عصر دوستی که به دیدنش آمده بود،از وضعیت سخت زندگیش مطلع شد،گفت واقعا عجیب است!درست بعد از اینکه تصمیم گرفتی توبه کنی و خداترس شوی زندگیت بد تر شده نمیخواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام تلاشهایت در مسیر روحانی هیچ چیز بهتر نشده است.... آهنگر بلافاصله پاسخ نداد...او هم بارها این فکر را کرده بود اما نمیدانست چه بر سر زندگیش آمده است اما نمیخواست دوستش را بی پاسخ بگذاردو شروع کرد به حرف زدن و سرانجام پاسخی را که میخواست یافت..این پاسخ آهنگر بود... در این کارگاه فولاد خام برایم می آورند و باید از آن شمشیر بسازم،میدانی چطور این کار را انجام میدهم؟؟ اول تکه فولاد را به اندازه جهنم حرارت میدهم تا داغ شود،بعد با بی رحمی تمام سنگین ترین پتک را برمیدارم و پشت سرهم به آن ضربه میزنم تا اینکه فولاد شکلی را بگیرد که من میخواهم،بعد آن را در تشت آب سرد فرو میکنم،در این لحظه تمام کارگاه را بخار آب میگیرد، فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما ناله میکند و رنج میبرد،باید این کار را آنقدر انجام دهم تا به شمشیر مورد نظرم دست پیدا کنم،یکبار کافی نیست،آهنگر مدتی سکوت کرد،،، گاهی فولادی که به دستم می رسد نمیتوامد تاب این تغییر را بیاورد حرارت و ضربات پتک و آب سرد تمامش را ترک می اندازد،میدانم از این فولاد هرگز شمشیری مناسب در نخواهد آمد،،،باز مکث کرد و ادامه داد،، میدانم که خدادارد مرا در آتش رنج امتحان میکند...ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده را پذیرفته ام گاهی به شدت احساس سرما میکنم،،، انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می برد،،،، اما تنها چیزی که میخواهم این است... خدای من از کارت دست نکش،،،، تا شکلی را که تو میخواهی بگیرم،،، با هر روشی که می پسندی،،،ادامه بده،،، تا هر مدت که لازم است،،،ادامه بده،،، اما هرگز مرا به کوه فولادهای بی فایده پرتاب نکن... کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
📚 🌷 مردی از خانه ای که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود، بنابراین نزد دوستش در یک بنگاه املاک رفت و از او خواست کمکش کند تا خانه اش را بفروشد، بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه مراجعه کند. دوستش به خانه مرد آمد و بر مبنای مشاهداتش، یک آگهی نوشت و آنرا برای صاحبخانه خواند. خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، بام سه گوش، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع، کاملا دلخواه برای خانواده های بچه دار. صاحب خانه گفت دوباره بخوان! مرد اطاعت کرد و متن آگهی را دوباره خواند و صاحب خانه گفت : این خانه فروشی نیست!!! در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی ، ولی تا وقتی که تو نوشته هایت را نخوانده بودی نمی دانستم که چنین جایی دارم. خیلی وقت ها نعمت هایی را که در اختیار داریم را نمی بینیم چون به بودن با آنها عادت کرده ایم ، مثل سلامتی، مثل نفس کشیدن، مثل دوست داشتن، مثل پدر، مادر، خواهر و برادر، فرزند، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم. قدر داشته های خود را بدانیم 💚 اللهم عجل لولیک الفرج💚 کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi