eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
292 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ همینطور بیرون نشسته بودند که صدای گریه نوزادی از داخل موکب بلند شد... بشری بلند شد و داخل موکب... خانمی حدودا ۳۵ ساله با دو تا بچه یکی دختر حدود ۵ سال و اونیکی هم تقریبا یک سالش بود که به نظر پسر میومد... نوزاد داشت گریه می‌کرد و دختر هم دنبال مادرش بود.‌‌.. بشری چادر رو در آورد و به سمتشون رفت... - سلام میتونم کمکتون کنم؟ - سلام.. به دخترش اشاره کرد و گفت -اگه ریحانه رو سرگرم کنید ممنون میشم.. - چشم... بشری به سمت دختر رفت... - ســلااااام خــوشـگــل خــانـــوم... خوبی؟! با من دوست میشی؟ آروم جواب داد - سلام.. آره.. - واای چققدرر خوب!!! اسمت چیه؟! - ریحانه.. - چقدر اسمت قشنگه! میدونی اسم من چیه؟! سرش رو به علامت نه تکون داد... - اسم من بشری‌ست.. خوبه؟ - آره.. - میخوای بریم بقیه دوستای منم ببینی؟ - کجان؟! - اونجا خوابیدند.. بریم بیدارشون کنیم؟! دختر خندید - بریم... همین موقع زهرا اومد... - وای بشری یه دفعه کجا غیبِت زد؟ بشری خندید و به ریحانه اشاره کرد - یه دوست جدید پیدا کردم ! زهرا: سلاااام! خوبی؟! اسمت چیه؟ ریحانه: ریحانه... زهرا: چقدر اسمت قشنگه! کجا داشتید می رفتید؟ بشری: می‌خواستیم بقیه رو بیدار کنیم.. ده دقیقه دیگه اذانه... زهرا: بریم... رفتند بالا سر بقیه... بشری: پاشید... ده دقیقه دیگه اذانه... آنقدر خوابشون سبک بود که سریع بیدار شدند... زینب: چقدر خوابیدیم؟ حدیث: ۲۰ دقیقه... الهه: صبر کن ببینم! بشری خانم خبریه؟ حدیث: این دختر خوشگل کیه؟ بشری: دوستمه! زینب: چقدر جالب! ریحانه به بشری گفت: - خاله اینا دوستات هستند؟ - بله.. دختر ها بلند شدند، وضو گرفتند و آماده نماز شدند... ۵ دقیقه به اذان مونده بود.. ریحانه خیلی از بشری خوشش اومده بود.. و متقابلا هم بشری! بشری داشت عکس های گوشیش رو به ریحانه نشون می داد... - خاله.. این آقاهه کیه باهاش یه عالمه عکس داری؟ بشری خندید - شوهرمه.. - الان کجاست؟ - الان جلوتر از ما با دوستاشه... اذان داد... رفتند بیرون تا نماز جماعت بخونند... •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_ سه ستاره داشتم یک ماه، به فدای ابی‌عبدالله:) _
Meysam Motiee - Arbaein No4 (128).mp3
12.42M
اول مداحی رو پلی کنید 😊✋🏻 بعد پارت رو بخونید...✨🍃❤️
『حـَلـٓیڣؖ❥』
اول مداحی رو پلی کنید 😊✋🏻 بعد پارت رو بخونید...✨🍃❤️ #خط_شکن
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ بعد از نماز و ناهار یکم دیگه استراحت کردند و عصر راه افتادند... --------------------------------- اینجا راه‌عاشقی است... در این راه همه به سوی یک معشوق به راه افتادند... اینجاست که محبت، مرز نمی شناسد... کشور نمی شناسد... رنگ و زبان و نژاد.. هیچ کدام را نمی شناسد... در این راه هنر عشق می جوشد... هیچ کس به دیگری ستم نمی کند... همه عاشق هم هستند... چرا؟! به آن دلیل که همه عاشق یک معشوق هستند... او معشوق من را دوست دارد؛ پس من نیز او را دوست دارم... عراقی ها را ببین که چگونه مرد و زن.. پیر و جوان.. فقیر و غنی به زائران اباعبدلله خدمت می کنند... نه تنها عراقی ها.. بلکه همه! همه به یکدیگر کمک می کنند... در این طریق است که قلب ها به یکدیگر گره می خورند... این هنگام است که اگر خاری به پای کسی برود دیگر نگاه نمی کنی که او کیست... به سویش می شتابی و دستش را می گیری... در این مسیر هنر عشق اباعبدلله دلها را صاف می کند... دکتر ها و پرستار ها را می بینی که در ایستگاه های سلامت نشسته اند... بدون ذره ایی چشم داشت مشغول طبابت هستند... علما و بزرگان عرب را می بینی که بر روی زانوان خود نشسته اند و سینی خرما را بر سر گذاشته اند... برخی هایشان راضی نمی شوند زائر حتی برای برداشتن دانه ایی خرما به زحمت بیافتد... با دستان خود خرما ها را در دهان زائران می گذارند... صدای پیرزنی را می شنوی که می‌گوید هلب زوار ریحة العلی... خوش آمید ای زائران! با خود بوی علی را آورده اید... کودکان یک ساله ایی را می بینی که تازه راه رفتن را آموخته اند، روی صندلی ایستاده اند و جعبه دسـتمال کاغذی در دست دارند... دختران کوچکی که پارچ آب و لیوان در دست دارند و زائران حسین را سیراب می کنند... پسران نوجوان را می بینی که در گوشه ایی نشستند و کفش های زائران اباعبدلله را واکس می زنند... جوان تر ها زائران را ماساژ می دهند... زنها در خانه ها یا موکب ها به طباخی مشغول هستند... پیرمردانی را می بینی که بر صندلی نشسته اند و چای عراقی تعارف می کنند... این مسیر سراسر حب الحسین است و چگونه می توان آن را بر قلم جاری کرد؟! •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
♥️🖤 هر شب که میشه.. با خودمون فکر کنیم.. امروز چند تا کار واسه خود خدا کردیم... 1؟؟2؟؟4؟؟ هر روز رو جوری زندگی کنیم.. که انگار اخرین روز عمرمونه ! نشه یه وقت چشم به هم بزنیم و .. بگیم.. ای وای.. عمرم تموم شد و هیچ کاری نکردم♥️🌿 کی میدونه فردا کی زندس؟؟ حلال کنین رفقا♥️🌿 شب خوش @Hlifmaghar313
بِسمِ رَبِّ نـٰآمَتْـ ڪِھ اِعجٰاز میڪُنَد... 🦋 سلام😊 روزتون‌معطر‌به‌نام‌‌‌امام‌‌عـلے"؏"🌱
✋اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یــــا اَباعَبْدِاللهِ الْحُسَیْن(ع) روزی دیگراست و عطر کــــربلا عجب شش گوشه نابت بوسیدن دارد آقا..! 💜اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 💚وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ♥️وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 💛وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌱
سلام امام زمانم هر روز... روز ِتوست هر ثانیه وُ دقیقه ... بهِ بهانه‌ی نام وُ یادت نان بر سفره‌مان است و دل‌ِمان ... قُرصِ قرص است از این‌که امام زمان داریم! از پدر مهربان‌تَر... از مادر دل‌سوزتَر... و رفیقی شَفیق ؛ خوش ‌بحال ما که |تو| را داریم.
یه صبح برفی😁❄️ (البته این عکس رو شنبه گرفتم الان ارتفاع برف دوبرابر شده😃❤️)
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
«♥️🦋» خدایا! ما را از کســـانى قـــرار ده که شیوه‏‌هاشان آرام گرفتن به درگاه توست در حال زارى... ♥️|✨•°_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا