『حـَلـٓیڣؖ❥』
استوری پندار اکبری خدایا شکرت 🤲🏻😂 #پندار_اکبری #همراه_گاندو @GandoNottostop
خدااایا
از اون شکرت ها نه ها!!!
شششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت😂♥️
دستم خسته شد .. واگرنه کم بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
به خدا خسته شدیم توی این چند ماه....
بچه ها شما همینطوری نگاه میکنید میگید کاناله چند تا عکس میزارن میرن ...
ولی باور کنید انقدر سخته...
پشتیبانی..
تبادل....
تولید محتوا.....
ادمین پیدا کردن......
اوه.....
از همه بد تر هی باید برای پدر و مادرت توضیح بدی که چرا گوشی رو زیاد برمیداری😂!!!!!
خداکنه گاندو شروع بشه ..
یکم خستگی از تنمون در بره😅
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا😅❤️ #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_هشتاد_و_ششم #رها $ رها.... رها بلند شو .... ٪ رسیدیم؟؟؟
به نام خدا😅
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_هشتاد_و_هفتم
#رسول
از چهره در هم ریخته رها میشد فهمید که از کارم خیلی عصبیه....
😁البته منم پشیمون نبودم ...
فک میکرد رعایت دختر بودنش رو میکنم😂
ولی کور خونده بود......
من روی ظاهرم با آقا محمدم شوخی نداشتم😂
به سمت در خونه رفت...
اومدم جلو
٪ رسول گم شو اون ور ..
$ هو... زشته خجالت بکش😐من برادر بزرگت هستم ها!!!!!
رعایت بزرگیم رو لااقل نگه دار.
٪ رسول من خیلی عصبیم....
حواست رو جمع کن...
الانم اصلا حال و حوصله ندارم ...
میری اون ور یا بزنم بری اون ور؟؟؟؟
$ گزینه دو😂
اونقدر عصبی بود که محکم به کتفم کوبید ...
از درد به خودم پیچیدم ...
در رو باز کرد ...
رفت بیرون .......
فک کردم الان باز میخواد اوقات تلخی کنه....
اما....
دهنم باز موند ...
خود رضا و خانم قطبی هم باور نمیکردن.....
رها خیلی گرم و صمیمی با هر دو حال و احوال کرد....
دو تا کادو از کیفش در آورد...
یکی رو به رضا داد یکی هم خانم قطبی .....
اصلا باورشون نمیشد....
مشکوک بود....
٪ راستش ... یه چیزی میخواستم بگم..
منتظر بودیم🙂
٪ من هم از شما و خانم محمدی خیلی معذرت میخوام ....
واقعا ببخشید ...
من شرائط روحی خوبی نداشتم....
° نه بابا .... رها جان این چه حرفیه ... درک میکنم
^ خانم حسینی ... اصلا مهم نیست ... بابت سوغاتی ها ممنون ....
$ بله .... دیگه سوار شید برید .... دیر میشه ..
٪ خداحافظ...
جواب رها رو ندادم😂☺️
درسته که خودم گفتم منو کنار بزنه....
درسته باهاش راحتم...
اما من حد اقل ۴ سال که ازش بزرگترم ...
باید احترامم رو نگه میداشت...
دروغ چرا ... واقعا دلگیر بودم ...
پیامک داد
٪ الان قهری؟؟؟؟
جواب ندادم ....
گوشیم رو خاموش کردم ..
حرکت کردم به سمت اداره ....
وارد ساختمان شدم ....
کارت زدم و در باز شد...
کسی نبود.....
همه اونقدر سرگرم کار بودن که اصلا کسی متوجه حضورم نشد.....
به سمت اتاق محمد رفتم..
انگشتم رو گذاشتم رو حس گر...
تا شناسایی شد و در باز شد یکم طول کشید...
$ سلام آقا.... خوبین؟؟؟
€ به به به..... سلام استاد رسول ..
خوبی؟؟؟
رسیدن به خیر.... حال احوال . . . .
ببینم سوغاتی که یادت نرفته ؟؟؟؟
$ ام... چیزه .... آقا راستش انقدر هول هولکی رفتیم و اومدیم وقت نشد ...
ببخشید واقعا..
€ خیلی خوب ... بدو برو پای سیستم ... کلی کار داریم ...
$ چشم آقا...
به سمت سیستم خودم رفتم ...
که بچه ها به طرفم اومدن
& سلام رسول... سوغاتی ما چی شد..؟؟؟
₩ بدو رسول جان.... بدو ... گشنه هستیم ... سوغاتی رو رد کن بیار...
□ بدو رسول .... همه منظریمااا😂
÷ من که میدونم از این آبی گرم نمیشه...
$ من آنقدر هول بودم به کلی یادم رفت....
دورم رو خالی کردن 🤣
ولی احساس کردم با چشمک و دنبک یه هم چیزایی میفهموندن.....
توجهنکردم....
به شنودایی که روی سیستمم ضبط شده بود گوش میکردم...
از تلفن رئوف بود..
♤ ببین شمسایی از دیشب جواب تلفن نمیده...
موندم چی کار کنم...
به نظرت شناسایی شدیم؟؟
■ امکان نداره.... شاید ترسیده ...
♤ در هر صورت الان من چی کار کنم..؟؟؟؟
■ فعلا هیچ کار تا خودم بهت خبر بدم
فعلا فقط تمرکزت رو بزار پای گلای مصنوعی...
یادت نره این گل مصنوعی رو زیاد آب ندی😈
♤ خیل یی خوب ...
خیلی مشکوک بودم...
منظورش از گل مصنوعی کیه ؟؟؟؟
نکنه میخوان سر ما رو گرم یه چیزی کنن؟؟؟
به سمت اتاق محمد رفتم ... دیدم محمد نیست...
سعید رو دیدم....
$ سعید.... محمد کجاست؟؟؟؟؟؟
₩ محمد؟؟.
$ آره آره .... محمد کجاست؟؟؟
₩ میخوای بری پیش محمد؟؟؟؟؟..
$ آررررررررهههههههههه
₩ صدات رو بیار پایین ...
بچه ها ..
محسن و جمشید از دو طرف دستام رو گرفتن....
$ چه خبره ..
₩ سوغاتی نمیاری... بیا...
$ سعید خجالت بکش ... خواهرا دارن نگاه میکنن..
₩ تو نگران نباش ..
$ من با محمد کار واجب دارم ..
₩ بیا ببینم ..عه.....
جمشید و محسن به زور بردنم....
دم نماز خونه که رسیدیم فهمیدم نقشه چیه ...
در باز شد ....
بچه ها با پتو منتظرم بودن ....
جشن پتو.....😫
بچه ها از هرکی دق و دلی داشتن توی جشن پتو خالی میکردن ....
اینجوری بود که هرچی پتو تو نماز خونه داشتن رو طرف مینداختن تا میخورد میزدن😂
البته بماند که خودم پای ثابت ضرب شست دارای جلاد بودم😂........
همه هم ازم عقده کافی داشتن....
سعید هولم داد ....
بچه ها هم نامردی نکردن .... هرچی پتو داشتن ریختن سرم😱
به نام خدا🤓
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_هشتاد_و_هشتم
#رسول
تا جایی که میتونستم کتک خوردم ....
همه از خجالتم در اومدن ...
اما غمی نداشتم😂...
چون منم تلافیش رو بعد ها سرشون در میاوردم...
$ داداشا دمتون گرم .... حسابی وقت دنیا رو گرفتین😂.....
& شمام حسابی کتک خوردیا😂
اصلا بد جور خوردیا🤣
₩ اره بابا .... تا چند روز بهانش اینه که بدن درده🤣🤣🤣 باز مرخصی..
□ خودمونیما .... این فرشید با اون قیافه نی قلیونیش عجب میزد😂😂
$ 🤣ایشالا جشن بعدی جشن پتو آقا فرشید سنگ تموم بزاریم😂🤣🤣
÷ بشین تا بشه😂🤣🤣🤣
$ میشه😉
÷ بشین تا بشه😂
€ اینجا چیکار دارین .... واقعا نمیفهمین چقدر کار داریم؟؟؟😡🤬....
رسول بعد از دوروز اینجا چی کار داری؟؟؟؟
مگه تو قرار نبود بری خونه؟؟؟
سعید تو مگه ت.م نبودی؟؟؟؟؟
داوود خان تو مگه برای بررسی پرونده ا به من قول ندادی؟؟؟.
$ آقا من داشتم میومدم اتاقتون.... که گرفتارشون شدم😖
& ام اقا... م
₩ اقا چیزه...
€ نمیخوام بشنوم.... برید سر کاراتون البته تا نیرو های جدید رو شناسایی کنم😡
چییییی؟؟؟؟
همه دویدیم دنبال محمد
$ آقا نیرو واس چی ...؟؟؟ ما که هستیم ...
& آقا... تقصیر سعیده... واگرنه من رو که شما میشناسید...
€ اصلا امکان نداره...
- چی شده محمد...
یا خدا ...
یا ابوالفضل.....
آقای عبدی...
محمد تو چشمامون زل زد ...
همه التماس میکردیم که چیزی نگه😣
اما اون روز خیلی عصبی بود..
€ آقا بچه ها دل به کار نمیدن.... همش دنبال شیطنتن...... منم میخوام نیروی جدید بیارم سر پرونده....
- این دفعه ردو به خاطر من ببخش ...
قول میدن حواسشون به کار باشه☺️
حس تحقیر عجیبی بهم دست داد ...
خیلی خجالت کشیدیم...
€ باشه .... فقط به خاطر شما...
آقای عبدی که رفت همه یه نفس راحت کشیدیم ...
$ هوووف....
استرس داشتم ....
€ چی کارم داشتی...
🌺🌺فال گاندویی🌺🌺
امروز فال متفاوت است :
🌸
🌺
💐
🌹
🌻
🌼
یکی از این ایموجی هارا انتخاب کن
『حـَلـٓیڣؖ❥』
🌺🌺فال گاندویی🌺🌺 امروز فال متفاوت است : 🌸 🌺 💐 🌹 🌻 🌼 یکی از این ایموجی هارا انتخاب کن
متاسفانه نمیشه از صفحه عکس گرفت و فرستاد 😶😑🙄چند نفر هم از کانال تعریف کردند اما نمیتونم از صفحه عکس بگیرم 😶
چه انرژی هایی که بهم دادن😶اما نمیتونم عکس بگیرم از صفحه
یک سوال دارم از اعضای کانال
وقتی اینترنت همراه اول می گیرید و فعال میشه اما هرکاری میکنید پیام واتساپ نمیاد باید چیکار کرد؟؟..
@Nazgol1384
•[🍋💕]•
•[🍋💕]•
•[🍋💕]•
•[🍋💕]•
•[🍋💕]•
•[🍋💕]•
•[🍋💕]•
•[🍋💕]•
•[🍋💕]•
•[🍋💕]•
•[🍋💕]•
بزن رو لیموها و قلبا وارد کانال شوووو....راستی ادمین هم نیاز داره بدوووو تا پاک نکردم 😁😉🙉💌
『حـَلـٓیڣؖ❥』
یک سوال دارم از اعضای کانال وقتی اینترنت همراه اول می گیرید و فعال میشه اما هرکاری میکنید پیام وات
برای منم اینطوری بود دادم بیرون برام درست کردن
20.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سریال گاندو
🎞 فصل ۱
💿 قسمت ۴
📆 تاریخ پخش ۲۰ خرداد ۹۸
#همراه_گاندو
@GandoNottostop
دوستان عزیزم در کانال
تا قسمت چهارم فصل اول سریال گاندو ارسال شده هست
اگر مایل هستید می تونید مشاهده کنید
❤️
#همراه_گاندو
32.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سریال گاندو
🎞 فصل ۱
💿 قسمت ۵
📆 تاریخ پخش ۲۱ خرداد ۹۸
#همراه_گاندو
@GandoNottostop
عزیزان ...
شاید بعضی از کلیپ هایی که ارسال میشه تکراری باشن
ما تقریبا تمام کلیپ ها ، عکس ها و ... رو قبلا فرستادیم و الان کلیپ های جدید خیلی کم پیدا میشن
پس لطفا کمی صبور باشید تا ادامه گاندو۲ پخش بشه ، در اینصورت قطعا تولید محتوی زیاد میشه و ما بیشتر می تونیم فعالیت داشته باشیم❤️
#همراه_گاندو