😄✨🌿تبریک❤️♥️ ✨🤩😎ایشالا همینجوری تو جام جهانی بدرخشید💙😄🌿 مبارک مونههههه😍♥️🌿 #فرمانده

•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌_انلاین‌‌ #راه‌_عاشقی♥️ #قسمت_چهل_هشتم بچه ها به عمود 220 رسیدند... خستگی ... نوید استراحتی کوتاه .. اما دلچسب را میداد... کم کم هوا رو به تاریکی میرفت... مهدی از خستگی روی زمین افتاد... هم زمان با افتادن کوله از دست علیرضا.. داد مهدی بلند شد... مهدی : آییی... حسین : چی شد حاج مهدی !!!!؟ مهدی: نابود شدمم... علیرضا: برای چی ؟؟ چی شد ! مهدی: آی... آی... این رسم برادریه علیرضا؟؟ حسین: مهدی جان از زبان مبارک در راه سخن های به جا و مفید استفاده کن.. علیرضا تازه فهمید کوله پشتی اش رو روی دست آتل بندی شده مهدی انداخته... علیرضا: شرمنده برادر... حواسم نبود.. حلال کن... حسین: فردوسی خدابیامرز با این ادبیات جنابعالی تو قبر کمرش خم شد! نکن از این کارا علیرضا جان... مهدی: دستم شکست.. مرتضی: تو جبهه بچه‌ها کلی تیر میخوردن صداشون در نمی اومد..! نمونه اش کمال!! شمارش از دستمون در رفته بود!!! شما اما!!! نگم دیگه! آقا یه تیر بود دیگه! الان دو هفته هم گذشته!! مهدی : آقا مرتضی شما دیگه چرا! خودتون که اونجا دیدید!! مرتضی با خنده گفت: بله بله در جریان احوالاتتون بودم..! با وارد شدن کمال و مصطفی .. بچه ها خودشون رو جمع و جور کردن... کمال : زیاد نمیتونیم اینجا بمونیم.. استراحت کنین حرکت میکنیم.. مردی با دشداشه سورمه‌ایی عربی که اونطرف داشت با تلفن صحبت می کرد توجه مهدی رو به خودش جلب کرد... به علیرضا چشمک زد.. مهدی: این داره رمزی صحبت میکنه...! علیرضا هم با تکون دادن سر تایید کرد.. مرد همونطورکه داشت صحبت می کرد اطراف رو هم می پایید... تلفنش که تموم شد برگشت.. چشم تو چشم شد با کمال ... ترس رو میشه از عرق روی صورتش تشخیص داد... حالا بقیه هم شک کرده بودند... از طرفی ساک توی دستش هم بیشتر شک بر انگیز بود...! بچه‌ها خودشون رو عادی نشون دادند و داشتند صحبت می کردند اما تمام حواسشون به مرد بود.. مصطفی با لبخند ساختگی جلو رفت... شروع کرد به عربی سوال پرسید.. -ببخشید آقا.. اما مرد به فارسی جواب داد.. _ بله بفرمایید..! - چه جالب شما فارسی هم بلدید؟ - بله..دوست خودش یاد داد فارسی رو.. - چقدر عالی..! شما از خدام این موکب هستید؟! - لا زوار هستم! - میتونم کمکتون کنم؟! - چرا می پرسی این سوال؟! - آخه رنگ چهرتون پریده بود به خاطر اون.. - لا چیزی نیست! ممنون.. ببخشید من عجله دارم باید برم جمله ی آخر رو به عربی گفت.. - خواهش میکنم ببخشید مزاحم شدم.. التماس دعا! - فی امان الله ! مرد به سمت درب خروجی راه افتاد... مصطفی با اشاره رو به بقیه گفت که احتمال زیاد این داعشیه..! مرد با سرعت بیرون رفت... کمال: مصطفی.. امین.. سریع برید دنبالش.. بقیه هم با احتیاط بریم بیرون... امین و مصطفی دنبال مردی دویدند .. که حالا مطمئن بودن داعشیه.. اما انگار که غیب شده بود.. مصطفی به کمال خبر داد.. سریع خودشون رو به هم رسوندند.. کمال: همین دور و براست! خوب دنبالش بگردید..! هرجا که میتونید.. پشت موکب ها.. بین جمعیت.. هرجا! مرتضی به بچه های حشدالشعبی خبر بده... •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ #خط_شکن •🌸° •🌸°∞•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌

سریعترین صعود تاریخ کشورمان؛ ایران اولین آسیایی حاضر در #جام_جهانی2022 🇮🇷❤️😍 @yekjore_marefat

🙂✨تا پای جان دلداده فرمان مولاییم... کوهیم اگر دریا چه غم؟؟؟ ما مرد دریاییم ! #مرگ_بر_منافق #مرگ_بر_منافق #مرگ_بر_منافق #فرمانده @Hlifmaghar313

اول صبح به سمت حرمت رو کردم🕊🌿 دست بر سینه سلامی به تو دادم ارباب♥️🕊 سر صبحی شده و باز دلم دلتنگ است💔🍂 السلام ای سبب سینه تنگم ، ارباب...💛✨ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین #حلیف #فرمانده #صبحانه #مرگ_بر_منافق @Hlifmaghar313

⭕️ از فتح ۴۸ ساعته تهران، رسیدن به هک ۳ ثانیه ای صداوسیما راضیم ازتون، ادامه بدین(((:😂😂😂 #مرگ_بر_منافق 👤 انسیه ملاح @rahrovanevelayat2

📲💭 تا افتخار بعدی خدانگهدار✋ 🙈😂 #مرگ_بر_منافق 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

😂✨ لااقل از قبل اعلام میکردین ماهم بیاییم بخندیم😂✨🌿 😂شبکه یک ک هنر نیست .. 😂🌿لااقل میومدین شبکه مستند .. مستند حیوونا رو نشون میده شما هم باشین..😂✨👌 #فرمانده #استاد_جنگولک #به‌قول‌ما‌کرمونیا‌خل‌خا

📛 هک شدن شبکه‌ی یک توسط منافقین‼️ گفته میشود رادیو تهران نیز دچار همین اختلال شده و شعارهایی بر ضد کشورمان پخش شده است! از رژیم چنج رسیدن به چند ثانیه هک شبکه یک و البته به زودی کاری می کنیم که از این غلط ها هم نتونید بکنید! 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

از جذابیت ما ادعا ها... این‌که .. تا ساعت 2 نصف شب.. کار فرهنگی میکنیم.. نماز صبحمون قضا میشه:) بعد میخوایم مث اونایی بشیم .. که نماز شبشون قضا نمیشد . . . :*))💛🔥🍃 #تلنڱرانہ #حتما_هم_شهیدیم #فرمانده @Hlifmaghar313

خط شکن.. میگم در جواب این بنده ی خدا ک میگفت از انقلاب چهل و سه سال میگذره و... یه قسمت گفتی اگه شهدا نبودن الان ایران هم مثل افغانستان و یمن و فلسطین بود... من دقیقا چندروز پیش ک تو مدرسه با چند نفر داشتیم راجع ب حجاب و آزادی بحث میکردیم، گفتم آزادی یعنی صبح تا شب با صدای تانک و نارنجک و گلوله نلرزی.. یعنی بتونی شب سرتو راحت و بدون استرس روی زمین بذاری و از اینجور چیزا گفتم... یکیشون یه حرفی زد ک ذهنمو مشغول کرد.. گفت من میدونم ایران تو امنیت از خیلی از کشور ها بالاتره... اما چرا ما همش خودمون رو با سوریه و یمن و... مقایسه میکنیم ک بگیم از اونا بهتریم؟ چرا با کشور هایی ک تو خیلی از مسائل از ایران بهترن مقایسه نمیکنیم؟ بعدشم گفت وقتی یه نفر بین چند تا آدم معتاد، دستفروش میشه، خوشحاله ک معتاد نشده... اما اگه بین چند تا دکتر، دست فروش بشه، تلاش میکنه به اونا برسه... منم گفتم خب اگه آدم همش بالاتر از خودشو ببینه، مدام طمع اینو داره ک به دست بیاره. پس اعتماد به نفس و... چی میشه؟ حالا فعلا بحثمون نصفه موند و ادامه ندادیم... اما ذهنم درگیره..... #عاشق_شهدا