eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی شوخی با یوزار سیف هم شوخی ؟😐😂 خیلی قشنگه هاااا 😍 ولی خیلی خوب رسول رو جای یوسف گرفته 😂😂😂 @GandoNottostop
هادی بهشتی😌🖤🕊🐰 به ما بپیوندید ☺️🐰👇🖤 @GandoNottostop
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استوری سوگل طهماسبی🕊🖤 @GandoNottostop
رسول>>😬 داوود>>🙄 😅 خدایی عجیب شبیه ایموجی 😂 به ما بپیوندید💕😷 @GandoNottostop
😃بیشتر شبیه یه پوستر جذاب😋😎 هادی افشار و پست زیباش😎 با رعایت پروتکل های بهداشتی😷 به جمع گاندویی ما بپیوندید😷💦 @GandoNottostop 🌈💕
نمایی از بیاینا محمودی در قاب گاندو🐰💕 به ما بپیوندید💕😷 @GandoNottostop
تکرار های قسمت ۱۸ گاندو۲ فردا صبح ===> ساعت 8 فردا بعد از ظهر===> ساعت ۱۷ و ۵ دقیقه. خلاصه قسمت های جدید گاندو۲ ( قسمت های ۱۴ تا ۱۷) ساعت ۱۳ و (دقیقه دقیقش رو فراموش کردم ... ولی فکر میکنم ۱۳ و ۳۰) پخش میشه💋💕 شبتون حسینی.... التماس دعا به شب زنده دار ها🙂⚡️🥀 شب به خیر🌝🌻
جمله انگیزشی امشب (بعضی وقت ها هم بچسب یه حال خوبت ... و برای خودت زندگی کن 🌻) ❤️🌳✨💕🖇🌸💋🌻❤️🌳✨💕 تا فردا به ۴۷۰ برسیم ۴ پارت داریم ، یادتون نره ها 😉 شب همگی خوش . در پناه امام زمان 🌹
سلام بر همه عزیزان 😉 صبحتون به خیر 🌸 من دیروز ساعت ۱۱ و ۳۹ دقیقه گفتم اگه تا فردا به ۴۷۰ برسیم چهار پارت میزارم .😄 ولی الان ۲۴ ساعت گذشته و به اون آمار نرسیدیم .😞 پس مثل هر روز ۲ پارت داریم و با یه جمله انگیزشی امروزمون رو شروع میکنیم 😁👏
✨《گاهی خدا در هارو می بنده و پنجره هارو قفل میکنه، چه زیباست فکر کنیم که شاید بیرون طوفان باشه》✨ 🌻همیشه با خدا ... همیشه به یاد خدا🌻
🌳🖇💕آغاز پارت گذاری 💕🖇🌳 ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان ✨امنیتی ✨ خیلی دلم برای نرگس تنگ شده بود . چند وقت بود با هم دوست شده بودیم ولی از اون روز به بعد رفت ماموریت و دیگه ندیدمش . در باز شد و نرگس و نرجس اومدن داخل . پریدم بغل نرگس گفتم ریحانه:کجا بودی؟ نرگس:سلام ریحانه جان خوبی عزیزم ؟ ریحانه:ممنون توخوبی؟ محمد:خانوما رعایت کنید ، میخواهیم جلسه رو شروع کنیم . ریحانه:ببخشید نرگس:سلام آقا محمد:سلام دخترم ، خسته نباشی . رفتیم و نشستیم سر صندلی هامون آقا محمد شروع کرد. محمد:خوب سلام بر همه ، امروز میخواهم درباره مرحله جدید ماموریت صحبت کنم . مرحله اول ورود به اون ساختمان و مستقر شدن بود که به موفق انجام شد . مرحله دوم نصب میکرفن بود که داوود جان زحمتش رو کشید مرحله سوم نزدیک شدن به بلیک بود که به لطف نرگس خانوم تونستیم این کار رو هم انجام بدیم . حالا نوبت مرحله چهارمه . رسول جان بقیش رو خودت توضیح بده . رسول :چشم آقا بلند شدم و گفتم رسول:خوب ، اول اینکه سلام و خسته نباشید . موضوع مرحله چهارم درباره بیشتر نزدیک شدن به خانوم بلیک پاتاکی هست . طبق مواردی که ما داخل دوربین ها دیدیم بلیک زیاد از خونه بیرون نمیاد . پس ما باید بهش نزدیک بشیم . فرشید از داخل زباله های خونه بلیک چند تا نقشه درباره کردستان پیدا کرده . چیز خاصی ازش متوجه نشدیم ولی با حرف هایی که خانوم میرزایی یعنی نرگس خانوم شنیدن ونوشتن و علی رمزگشایی کرد مطمئن شدیم که قراره از طریق مرز های غرب کشور اطلاعات خیلی مهمی تبادل بشه به اون طرف مرز ، یعنی عراق . در بین حرف های بلیک چیزایی شنیدیم که کمی مارو نگران کرد . میگفت که خونریزی و کشت و کشتار رو بیشتر از چیزای دیگه دوست داره . در قسمتی از حرف هاش هم گفته بود که اسلحه ها آمادن . این نشون میده که دست خالی نیستن و شاید چیزایی داشته باشن که ما حتی فکرش رو هم نکنیم . کلا بگم که باید مواظب باشیم . قراره نرگس خانوم به عنوان دوستی و مهمونی بره داخل خونه بلیک و دوربین کار بزاره . نرگس:آقا من بلد نیستم!یادتون رفته من تازه اولین ماموریتی هست که دارم میرم . محمد:نگران نباشید خانوم ،قراره با بچه های گروه آقای جمالی همکاری کنیم، اونا بهت یاد میدن ... پ.ن:بد بخت به نرگس😞 ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند : چشم آقا :/ آقا پس من چی ؟ ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ نرگس خانوم گفت :اخه توی ۱ روز چطور ؟ محمد:اونا خیلی کار بلدن ، خیلی از اعضای گروه آقای جمالی قبلا زیر دست خودم بودن ، بعد که کار بلد شدن رفتن جز گروه آقای جمالی ، توی ۵ دقیقه بهت یاد میدن نگران اون نباش . نرگس:واقعا؟ محمد: آره! نرگس:چشم آقا:/ سعید:آقا درباره احسان و امیر چی ؟ محمد:بعدا یک جلسه جدا برای اونا میزارم فعلا همینا کافی ، اطلاعات کافی درباره اونا نداریم که بخواهیم چیزی بگیم ، باید به اونا هم نزدیک بشیم . داوود:آقا اینطور که من فهمیدم امیر الان داخل عراق سکونت داره . محمد:شاید مهره اصلی که قراره اطلاعات رو داخل عراق از بلیک و دار و دستش دریافت کنه امیر باشه ! فعلا هیچی معلوم نیست . فرشید:آقا اگه امیر داخل عراقه پس احسان کجاست ؟ محمد:داخل ایران ، به زودی باید با بلیک دیدار کنه ، چون دوتاشون داخل این داستان نقش دارن از اون راه شناسایی میشه . ریحانه:آقا این وسط رکس چیکارس ؟ محمد:رسول و علی دارن روی رکس کار میکنن ، جلسه بعدی بیشتر درباره رکس و امیر و احسان حرف میزنیم ، پایان جلسه ، همه مرخصید . همه:خدا حافظ ریحانه :آقا پس من چی ؟ محمد:چی ؟ ریحانه:کار من چیه ؟ محمد:کار شما رو هم سر وقتش بهت میگم . ریحانه:باش پ.ن:رکس هم داستانی داره 😅 ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: خیلی سخت هم نبود ! ۳ ساعت بعد ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
🌳🖇💕پایان پارت گذاری 💕🖇🌳 ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
『حـَلـٓیڣؖ❥』
عاشقانه های محمد و عطیه 😍😘 #سرباز_مهدی_عج
بچه ها یه تذکر دوباره هم بدم🐰 تو ایام محرم اینجور کلیپ ها که آهنگ دارن ممنوعه هاااا😄🕊🖤 حواسا جمع!!!!!! 🕊🤩