eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
297 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا🌹😉 #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_نود 🤩 #رسول کار بالاخره بعد از چند ساعت تموم شد... حالا با
به نام خدا😄🦋 $ نمیخواید به من بگید چی شده... کی تیر خورده؟؟؟؟ € رسول حرف نزن .... فقط سوار شو... سوار شدم ... کل راه رو محمد با گوشی حرف میزد... اصلا نمیفهمیدم چی میگه... راجب کی داره حرف میزنه.. دم در دانشگاه وایستاد.. $ رها چیزیش شده؟؟؟؟ اونیییی... اونی که تیر خورده رهاست؟؟ € پیاده شو خودت میفهمی... بدو بدو به سمت در ورودی رفتم ... ماشین رضا ... اون طرف ماشین تکیه داده بود به ماشین .. پاش تیر خورده بود.. $ رضااا... تیر خوردی؟؟؟ رها... رها ، کجاست ؟؟؟؟؟؟ * اون... هه... اونجاست.. آی.. مات و مبهوت کنار یه درخت نشسته بود... چند تا دختر دانشجو هم کنارش بودن... شوک شده بود... $ رها.... خوبی؟؟ چیشد؟؟ چه اتفاقی افتاد.... تو که ... تو که همین دودقیقه پیش با من حرف زدی... .. حرف نمی زد... حق داشت... تاحالا صدای تیر تفنگ رو نشنیده بود... صدای مهیب و وحشتناکیه... حتی پرده صوتی گوش تا چند دقیقه نقص پیدا میکنه... $ رها .. آروم باش... حرف بزن .. چند دقیقه خیره بود... $ میشه دورش رو خلوت کنید؟؟؟؟ تقریبا همه به غیر از دریا خانم رفتن ... $ رها حرف بزن ... * رها ‌... رها متوجه میشی چی میگیم؟؟؟؟؟ $ رها .... تورو خدا یه چیزی بگو دارم میمیرم ‌‌... ٪ رسول😭 $ جانم ... ٪ 😭😭😭😭اگه.... یه دقیقه‌.. $ دیگه بهش فک نکن... الان خوبی؟؟، چیزی نشده ؟؟؟ * نه آقا رسول ... رها چیزیش نشده ... یعنی بنده خدا ااون اقاهه نزاشت چیزیش بشه... € رسول بیا اینجا... $ بله؟؟ € رها که چیزیش نشده؟؟ $ نه نه... فقط یکم شوکه شده..... حال جسمیش خوبه... € الو ... سریع یه امبولانس بیارید.... رسول ... این بطری آب رو بگیر ... آروم که شد ازش بپرس که دقیق چی شده ‌... باهم برید اداره .... برای کارای چهره نگاری... $ چشم ... $ رها.... ٪ بله.. $ بیا ... یکم از این آب بخور ... آب رو آروم آروم خورد ... دستم رو پر از آب کردم ... پاشیدم تو صورتش .. $ الان خوبی... ٪ بهترم😢 $ پاشو... دریا خانم کمک کنید ... باهم برید تو ماشین تا بیام .. اینم سوییچ... € رسول بیا اینجا.. $ بله اقا؟؟؟ € کمک رضا کن ... ببرش تو امبولانس... $ چشم ... رضا رو سوار آمبولانس کردم. $ داداش... شرمندم... من واقعا نم... " چی میگی داداش ... این حرفا چیه؟؟ من که گفتم ... خواهرت مث خواهرم ... چه فرقی داره ... غلط میکنه کسی بخواد به چشم چپ نگاه کنه ... با خواهر خودم چه فرقی دارن؟؟؟ $ حتما میام پیشت ... فعلا.. " خدا به همراهت .. واقعا تمام عمر مدیون رضام... سوار ماشین شدم .. * خب دیگه ... رها آقا رسول هم اومدن .. من برم.. $ کجا؟؟ * نه دیگه .. من بدم مزاحم نشم ‌‌😊 $ بفرمائید * نه ممنون... خودم میرم.. $ بفرمائید سوار شید.... به صلاح نیست با این وضعیت شما تنها برید... بفرمایید سوار شید ... جواب داوود رو چی بدم؟؟ بگم با اون همه اتفاق و درگیری عرضه نداشتم .... بفرمایید😡 سوار شدن .... به سمت اداره رفتم ... کارت زدم ... وارد شدیم ... & سلام ... چی شده؟؟؟ کجا رفتین یهو؟؟؟ دریا خوبی... چی شده؟؟؟؟؟؟ رضا کو؟؟؟. $ داوود ..‌ من خودمم هنوز دقیقا چیزی نمیدونم .... تو برو اتاق چهره نگاری رو آماده کن .. تا من میام & خیلی خوب .. تو بیا با من بریم... دریا خانم همراه داوود رفت... با رها به اتاق محمد رفتیم... $ رها .. الان خوبی؟؟؟ ٪ آره..‌ خوب که نه... ولی بهترم..😪 $ میتونی به چند تا سوال جواب بدی؟؟ من باید گزارش بفرستم برای نیروی انتظامی... ٪ باشه .. $ اول دقیق توضیح بده چی شد.. از همون موقعی که تلفن رو قطع کردی به بعد رو توضیح بده .. ٪ وقتی که تماسم با تو قطع شد حدودا ربع ساعت منتظر آقا رضا بودم... آقا رضا راننده هست.. از گفتن اسم واقعی رضا جا خوردم ... $ بعد چی شد؟؟ بعد از ربع ساعت....😔یه ماشین مدل بال او جلو در دانشگاه ایستاد... با بوق زدن و جلو عقب شدنش کمی ترسیدم .. به ایما و اشاره هاشون توجهی نکردم .. اول فکر کردم یه مزاحم سادس... اما بعد فهمیدم موضوع خیلی جدی تر از این حرف هاست. تا اینکه دوتا مرد چهار شونه بلند قد به طرفم اومدن .. یکی شروع کرد به کشیدن چادرم ‌.. اون یکی هم سعی کرد من رو به سمت ماشین ببره ... آخه هم تلاش هاشون به ثمر نشست .. به زور من رو وارد ماشین کردن... بچه های دانشگاه به سمت ماشین دویدن .. تا اینکه آقا رضا سر رسید .... در ماشین رو باز کردم ... به سرعت دویدم ... به سمتم دویدن .. آقا رضا باهاشون درگیر شد... اونا... $ اونا چی؟؟ خوبی.؟؟ ٪ اونا یه تیر توی پای آقا رضا زدن ... بچه ها یی دانشگاه سر رسیدن .. و موفق به آدم ربایی... نشدن $ رانندتون مصلح نشد؟؟ ٪ نه اصلا .. باهاشون دست به یقه شد اما از هیچ صلاحی استفاده نکرد‌... $ چهره هاشون رو تونستی ببینی؟؟ یادته؟؟؟ ٪ آره ‌‌‌‌‌. خو‌ب یادمه. $ نماز خونه رو دو قسمت کردیم،یه قسمت مال خانماست.. استراحت کن صدات‌میکنم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂❤️
پست و کپشن😜🖤