❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️❤️♥️
سلام رفقای گاندویی😍💖
سلام سربازان ولایت😍💖
عیدتون مبارک💋💋💋💋💋
💖💋💖💋💖💋💖💋💖💋💋💖💋💖💋💖💋💖💋💖💖💋💖💋💖💋💖💋💖💋💋💖💋💖💋💖💋💖💋💖💖💋💖💋💖💋💖💋💖💋💋💖💋💖💋💖💋💖💋💖💖💋💖💋💖💋💖💋💖💋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊سکانسی که یکی از دوستان اونجا حضور داشته و فیلمش رو در کانالی بارگزاری کرده بودند.😊
ظاهرا فقط عطیه خانم و مادر محمد حضور داشتن..
قبلا این رو فرستادم؟؟؟؟😂😜
رفقا به زودی یه لینک ناشناس جدید در اختیارتون قرار میدم در خواستی داشتید در خدمت باشم😍
اگر میبینید فعالیت نداریم ..
دارم تمام نیروم رو جمع میکنم قسمت های جدید شروع شد فعال باشیم😂❤️
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا😊🖤 #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_صد_و_سه #رسول کارم طول کشید😭 ساعت ۱۱ و نیم شب بود😢خدا به
به نام خدا
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_صد_و_چهار
#رسول
به سمت اتاق ریاست دانشگاه رفتم..
سعی کردم خونسرد باشم ..
× امرتون؟؟
+ با ریاست دانشگاه کار داشتم
× یه لحظه تشریف داشته باشید
..
× فامیلی شریفتون؟؟
+ حسینی..
× بفرمایید... فقط لطفا سریع..
+ زیاد وقتشون رو نمیگیرم😒..
• خیلی خوش آمدید... چه کمکی میتونم بکنم😊
$ من فقط چند تا سوال داشتم😏
• در خدمتم..
$ مسئولیت امنیت دانشگاه و دانشجو ها بر عهده چه نهادی از دانشگاه؟؟؟
.....
• بهتون میخوره آدم تحصیلکرده ای باشید...
فک نمیکنم نیازی به توضیح باشه..
$ من تحصیلکرده ام . صحیح..
شما هم تحصیلکرده اید..
پس بیایید یکم باهم دوره کنیم..
• آقای محترم .. حتما الان که میومدید داخل دیدین... هزاران نفر پشت این در نشستن تا راجب مسائل مهم تحصیلی با من صحبت کنن.. کلی اسناد و مدارک در گرو امضای من...
من وقتی برای جواب دادن به پاسخ این سوالات مسخره شما ندارم...
$ خواهشا میکنم اجازه بدید همین جور محترمانه پیش بریم....
کارتم رو در آوردم ...
خب .. واقعی بود...
اما شغل اصلیم نبود..
بعد از دیدن کارتم آروم تر شد😂
$ به تک تک سوال ها پاسخ بدید..
• بسیار خوب..
$ این مسئله برای من حائز اهمیت .. پس لطفا جدی بگیرید..
• تامین امنیت و حفاظت از دانشگاه برعهده حراست و حفاظت دانشگاه...
مشکلی پیش اومده؟؟
$ اون وقت اگر یه مرد دانشجو برای یه دختر دانشجو مزاحمت ایجاد کنه و باعث ایجاد مشغله روحی بشه ... حکمش چیه؟؟
• قطعا اگر ثابت بشه .. اخراج و توبیخ..
$ پس چرا وقتی یکی از دانشجو های شما به خودش اجازه داده محیط آموزشی دانشگاه رو به هم بزنه و آرامش روانی یه دختر دانشجو رو بگیره.... چرا وقتی به خودش اجازه کنایه و مزاحمت ای هر روزه میشه هیچ اقدامی نکردید😡
• واضح تر بگید... کدوم یکی از دانشجو های ما؟؟
$ خواهر من رها حسینی دانشجوی همین دانشگاه
.. چند ماه پیش آقایی به نام سینا راد که اون هم دانشجوی همین دانشگاه ازش خواستگاری میکنه..
و.. وقتی خواهرم بهش جواب منفی میده هر روز برای خواهر من ایجاد مزاحمت میکنه...
• من واقعا متاسفم.... حتما پیگیر این قضیه میشم..
$ چند تا درخواست داشتم..
• بفرمایید .
$ اول اینکه کل پرونده این آقا رو در اختیار من قرار بدید..
دوم اینکه هرچه زودتر تکلیف این ماجرا رو روشن کنید..
• چشم ... حتما.
$ درضمن... مطمئن باشید اخراج این آقا نه تنها به نفع دانشجو های خانم .. بلکه به نفع همه دانشجو هاست...
یاعلی..🖐🏼
در رو باز کردم ..
رها روی صندلی نشسته بود..
$ مگه تو کلاس نداشتی😠 مگه نگفتم تو دخالت نکن..
٪ 🙂 اولین کلاسم رو نرفتم ..
$ خیلی خوب .. بیا بریم.. من میرم سرکار..
شما هم برو سر کلاس دومت..
داشتیم می رفتیم..
♤ به به .. کلاغ سیاه..
فاصله رو بارها زیاد کردم .. متوجه نشه باهمیم..
اصلا من رو ندید..
رها توجهی نمی کرد... تو دلم قربون صدقه حیاش میرفتم😂😍
♤ خیلی وقت پیدات نیست ... بگو چرا امروز هوا گرفته .. به خاطر چادر نحسته😂😈
رها چیزی نگفت..
♤ چیه ... نچسب شدی .. سلامتی اون روزی که خودم از سر تو و اون دوستای کم عقلت چادر در بیارم 😈
دیگه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم..
آها ایستاد جواب بده..
$ وقتی یه مرد اینجا هست شما دخالت نکن..
هرچند ... من اینجا مردی نمیبینم که بخوام باهاش دهن به دهن شم ...
گردنش رو گرفتم
$ سلامتی اون روزی که تو و امثال تو زیر خربار خربار خاکین و یه چادر مشکی خاکی رو قبرتون..
آرزوی برداشتن چادر رو هم با خودتون به گور میبرید😒😂
♤عه .. پس این عفریته یه کس و کاریم داره ..
$ دهنت رو میبندی یا گل بگیرم برات
به نام خدا🦋🖤
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_صد_و_پنج
#رسول
دیگه صلاح ندیدم تو دانشگاه باهاش درگیر بشم ..
با یدونه لاپایی انداختمش رو زمین ..
دستم رو گذاشتم رو سرش .. دستبند زدم و خرکش بردمش سمت ماشین..
زنگ زدم به صادق..
تو بسیج بود .... اداره منکرات هم کار میکرد..
$ الو صادق جان سلام .. یه کیس خو بب برا ادارتون سراغ دارم ..
/ سلام داش رسول .. خوراکمه ور دار بیار..
$ دمت گرم ..
/ حالا از کجا گیرش اوردی؟؟
$ دانشگاه..
/ دانشگاه؟؟
$ آره.. مزاحم خواهرم شده .. گفتم یه حالی بهش بدم
/ بیار که شهر پر شده از این اوباش..
$ نیم ساعت دیگه اونجام
/ یاعلی
♤ عاقل تر از اینا به نظر میای..
$ اون خرمایی رو که تو خوردی من با هسته هاش تسبیح درست کردم ... سوار شو حرف مفت نزن...
...
کمتر از نیم ساعت رسوندمش
بچه های منکرات وایستاده بودن...
$ اینم شاخ دانشگاه .. یادت باشه دیگه واسه ما شاخ نشی .. 😂
/ ببریدش...
/ داداش رفتی تو کار شکار ها😂
$ این یکی بد جور رو مخم بود.... فقط بیشتر از یه روز نگهش ندارید... تعهد داد خلاص .. من خودم روش سوارم..
/ علی یارت داداش
$ قربونت...
😂خیلی وقت بود از ته دل نخندیده بودم..
جیگرم حال اومد..
رفتم اداره ..
€ سلام استاد رسول... پرونده رو اوردی؟؟
$ بله آقا آوردم... اونم چه اوردنی ..
€ تعریف کن...
$ رفتم دانشگاه ... همون چیزایی که بهتون گفته بودم رو گفتم ... رئیسشون آدم بی راهی نبود..
€ خب..
$ بعد این پسره سینا رو توی راهرو دانشگاه دیدم ... حرف مفت زد.. خلاصه منم با یه دونه لاپایی از خجالتش در اومدم ... تحویل بچه های منکرات دادم ..
€ رسول .. بی احتیاطی کردی
$ بی احتیاطی چیه آقا... دیگه خسته شدم .. خونم به جون اومده .. تا کی ساکت بمونم .. هر چی دلش خواست گفت .. منم از خجالتش در اومدم..
€ خیلی خوب .. خودت برو رو پروندش کار کن ... ببین هیچ مدرک یا ... چیزی از مشخصاتش پیدا نمیکنی که ما رو به یه منبع بزرگ تر از رئوف برسون... مثل جونیفر..
$ چشم ..
سینا راد ...
متولد سال ۷۶..
کرج-تهران
پدرش کارخونه دار... مادرش ۳ سال که فوت کرده..
سابقه بازداشت: ۱ ماه برای شرکت در آشوب و التهابات در کشور..
....
$ خب ...پس این آقا رو از توی همین آشوب ها شناسایی کردن ..
...
$ آقا ... من باید دوربینای دانشگاه رو هک کنم و بفهمم تاریخ دقیقی که با رئوف قرار داشته کی بوده..
€ با بچه های حقوقی هماهنگ میکنم بهت مجوز بدن..
$ ممنون .. پس من میرم سراغ جونیفر.... شاید بتونم چیزی ازش پیدا کنم ..
€ باشه ... هرچی پیدا کردی خبرم کن..
$ چشم..
از طریق ایمیل های رئوف رد یابی کردم تا به رابطشون توی یه سایت پی بردم ...
سایت سه تا رمز نگاری انجام دادم ..
رسیدم ..
رسسیییییدم..
$ اییییووووولللللللللل😍