eitaa logo
حُره
783 دنبال‌کننده
439 عکس
37 ویدیو
2 فایل
با خط نستعلیق " لونه " آدمی‌زادها نیاز به شرح بیش‌تری دارن، نظر تو چیه عزیزم؟ https://daigo.ir/secret/9831655107 🪽
مشاهده در ایتا
دانلود
حُره
برای شاد بودن چی‌کار باید کرد؟ https://harfeto.timefriend.net/16725519117952
گاه برای شاد زیستن باید عقب گرد کرد روی خاطراتی که گذشتِ و تنها چند قطعه ع***از آن باقی مانده و آن گاه خواهی دریافت که خاطرات تلخ گذشته نیز میتوان دلیلی برای شادی لحظات کنونی و پیشِ رو باشد ... امشب قلم عاجز است و از این بابت عذر خواهم --------- قلم روح‌نوازت امّا. " که شاد بودن ریشه در مرور و تجدید دارد "
امّا خلاء نبود تو را چه‌گونه به آغوش جبران کشم؟
حُره
امّا خلاء نبود تو را چه‌گونه به آغوش جبران کشم؟
کجاها دیده‌ای بوسه باران را در زمینِ تابستان؟ گوشِ خسته‌ام را می‌آزرد. لاشه‌ی بی‌جان این عشق را باید از زیر خروارها خاک دربیارند و جادوگر زبری می‌خواهد برای زیستن دوباره؛ مگر در این حیات، جای یک وجب جا برای عشق ما تنگ است؟ این همه ظلم، سخت است. - آذر
هدایت شده از نیافته''
همنشینی می‌تونه لذت بخش باشه با آدم هایی که خداشون زیباست و کلام شون تنها از روزمره ست، با آدم هایی که بعد خداحافظی یه بار دیگه برمیگردی، لبخند میزنی و اطمینان میدی که چقدر از هم‌صحبتی باهاش لذت بردی .
فکر می‌کنم قلم‌ها به مرور سکوت پیشه کردن رو تو حالت انتخابی خودشون قرار می‌دن عزیزم درست مثل الان؛ این‌طور نیست دختر؟
امّا عزیزم شرح ندادن طلوع ایجاب کرده در حقش اجحاف بشه.
حُره
امّا عزیزم شرح ندادن طلوع ایجاب کرده در حقش اجحاف بشه.
طلوع همیشه دوست‌داشتنی بوده و دست نیافتنی
هدایت شده از  حُره
شوق دیدار donteatthisshit.mp3
16.15M
هوای شرجی گیلان و گرمای پدَ سوخته؛ این نوا و بوی تند نارنج داخل پاکت آماده‌ست. آماده‌ای بازش کنی؟ * چشمك
هدایت شده از  جهان .
کلمات پشت سر هم ردیف میشن. کدومو اول باید به زبون بیارم؟ از دلتنگی‌ایی که توی عکسه حرف بزنم یا از بازار های اونجا برات بگم؟ اصلا چرا خودت نبودی تا باهم بشینیم بین اون همه شلوغی و از اون سرما حرف بزنیم؟بهانه؟باشه ، من بهانه می‌گیرم . اصلا چرا پیشم نبودی؟
حُره
یک زمستان نشسته بود انگار بر تن منحنی حنجره‌ات تا غمی باد زنی که غبارش نشیند بر جامه‌ات؛ - از آذر غم‌زده صدای من و می‌شنوید | نرگس
هدایت شده از شرقۍ غم‌گین .
سخت ترین دلتنگی ها برای من، نه دلتنگی برای اون آدم های امنی بوده که نیستن، نه دلتنگی برای کسیه که هیچوقت نیومد و نموند. من بیشتر از هر کسی و هر چیزی، دلم برای خودم تنگ میشه. برای خودِ سابقم. برای یکسری باورهای نابود شده‌م.برای خودم قبل وارد شدن به اون طوفان هایی که بعدش یکی دیگه جای من ازشون اومد بیرون. برای شور و اشتیاق و تمومِ حس های مُرده و از دست رفته و برنگشته. دلم برای خودی که گم شد و هیچوقت دیگه پیداش نکردم خیلی تنگ میشه.