eitaa logo
حُره
796 دنبال‌کننده
433 عکس
33 ویدیو
2 فایل
با خط نستعلیق " لونه " آدمی‌زادها نیاز به شرح بیش‌تری دارن، نظر تو چیه عزیزم؟
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  حُره
شوق دیدار donteatthisshit.mp3
16.15M
هوای شرجی گیلان و گرمای پدَ سوخته؛ این نوا و بوی تند نارنج داخل پاکت آماده‌ست. آماده‌ای بازش کنی؟ * چشمك
هدایت شده از  جهان .
کلمات پشت سر هم ردیف میشن. کدومو اول باید به زبون بیارم؟ از دلتنگی‌ایی که توی عکسه حرف بزنم یا از بازار های اونجا برات بگم؟ اصلا چرا خودت نبودی تا باهم بشینیم بین اون همه شلوغی و از اون سرما حرف بزنیم؟بهانه؟باشه ، من بهانه می‌گیرم . اصلا چرا پیشم نبودی؟
حُره
یک زمستان نشسته بود انگار بر تن منحنی حنجره‌ات تا غمی باد زنی که غبارش نشیند بر جامه‌ات؛ - از آذر غم‌زده صدای من و می‌شنوید | نرگس
هدایت شده از شرقۍ غم‌گین .
سخت ترین دلتنگی ها برای من، نه دلتنگی برای اون آدم های امنی بوده که نیستن، نه دلتنگی برای کسیه که هیچوقت نیومد و نموند. من بیشتر از هر کسی و هر چیزی، دلم برای خودم تنگ میشه. برای خودِ سابقم. برای یکسری باورهای نابود شده‌م.برای خودم قبل وارد شدن به اون طوفان هایی که بعدش یکی دیگه جای من ازشون اومد بیرون. برای شور و اشتیاق و تمومِ حس های مُرده و از دست رفته و برنگشته. دلم برای خودی که گم شد و هیچوقت دیگه پیداش نکردم خیلی تنگ میشه.
از این روزهای سبز با تناژ سفید صدای من رو می‌شنوید. بل‌اخره تموم ‌شد مسیر طویل تاریکی. امید همیشه اساسی‌ترین رکن بوده تو روند زندگی نرگس، من و ببین همیشه و بلا استثناء. خلاصه عزیزم نفس عمییق؛ تموم شد*
غروب پائیز خیلی عجیب داره جلو می‌ره؛ هیچ‌وقت رخ نشون نمی‌ده.
حُره
اشتیاق فردا را گاه باید مانند فنجان قهوهٔ صبحانه نوشید، سیر نمی‌کند امّا خستگی رفع می‌کند. اشتیاق فردا، امید عاجز را می‌تکاند. حال که امید، خود تن بر ما بار کرده، روا نیست دست اشتیاق گیریم و قهوه را شیرین نوشیم؟ - نرگس
" دخترای نرگس سلام؛ شاید خا‌ک‌خوردگی این‌جا مجاب کرده جمع‌مون کم‌تر بشه، با فوروارد این مسیج چطورید؟ "
هدایت شده از  جهان .
مارا غم هجرانِ تو بد واقعه‌ای بود .
حُره
هجران؛
امّا غم؛ برای این غم و هجران در پیشه رو.
حُره
ما برای غم از غم رسته‌ایم
ای عالمان، بیایید فلسفه عشق را برایم حل کنید. چاره کار چیست که آهوی فراری، عاشق صیادش شده‌ است. او را می‌کشد، یا همچون طفلی بی‌مادر در آغوشش می‌کشاند؟ انتهای این شبِ تار جان از تنم می‌برد، چاره کار چیست که پروانه قصه عاشق شمعش شده است؟ چاره کار چیست که شمع بال پروازش را می‌سوزاند و او را می‌کشد. خداحافظی سخت است اما، آن‌ها هم دقایق شیرین با تو بودن هستند. سبدها را بیاورید که شاخه‌ها از درد نبودت، میوه غم بار داده‌اند. - محدثه جان مسکولی
هدایت شده از انس‌آن .
عزیزم، آدمی‌زاد بندهٔ حبه عزیزم، آدمی‌زاد بندهٔ حبه عزیزم، آدمی‌زاد بندهٔ حبه عزیزم، آدمی‌زاد بندهٔ حبه عزیزم، آدمی‌زاد بندهٔ حبه
حُره
عزیزم، آدمی‌زاد بندهٔ حبه عزیزم، آدمی‌زاد بندهٔ حبه عزیزم، آدمی‌زاد بندهٔ حبه عزیزم، آدمی‌زاد بندهٔ
غم پائیز سخت‌جون‌ترین‌ها رو از پا در می‌اره عزیزم؛ و غربت زمستون، حب رو از پا در می‌اره * لب‌خند
هدایت شده از  حُره
ragheb_alama_nasini_el donya.bin
10.9M
امّا برای این قطعهٔ عربی، هیچی. خب؟ هیچی.
ما شبیهیم؛ ما رگه‌های بر جان نشستهٔ پتوسیم، ما آوای بارانیم که در آن غمزه رخنه کرده، ما رخ گلگون انارهای پائیزیم، ما شکوفه‌های اردیبهشتیم [ بعشق ]. که تار و پود ما عجین است با گل و آب طبعِ طبیعت - نرگس | دی‌ماه صفر دو
چه‌چیزی در عنوان " غـ م " وجود دارد که آدمی‌زاد غـم را نقطهٔ عطف ماجرا قرار داده؟ چرا غم کنش‌زاست؟
حُره
از ارتفاعات قراره گفته شه
بزرگ‌ترین ترس م[ن]ا ارتفاع بوده، حتیٰ زمانی که قدم بر کم‌ارتفاع‌ترین‌ها گذاشته بودیم. ارتفاع در لغت به معنای بلندی تلقی شده و فاصلهٔ میان بلندترین نقطهٔ جسم از یک سطح مبنا را ارتفاع آورده‌اند. درواقعیت هم درون‌مایه همین است امّا ارتفاع دست مخاطره[ ریسک ] با خود گرفته و اگر ما به هنگام ارتفاع اهمال کنیم با سطح مبنا تماسی درداور برقرار می‌کنیم. " واقعیت همین است " - دی