eitaa logo
‹ حُـࢪِّھ‌¹³⁵ ›‌
853 دنبال‌کننده
847 عکس
446 ویدیو
6 فایل
نورٌعلي‌نور✨ صرفاًاحوالات . تخلیه‌های‌ذهنی ِمن ُادمین؛ ومن؟از‌تبار ِعراق ُساکن ِایران . وتو؟که‌از‌هر‌خیالی‌امید‌بجوی . واینجا؟وقف ِمادر ِسادات . وحرفاتون؛ https://harfeto.timefriend.net/17238089772737 حُـࢪِّھ‌: آزاده ‌. دِگرهیچ‌مَگرفرج؛
مشاهده در ایتا
دانلود
انگار آغوش پدر بود که این چنین آرامت میکرد
بعد از پدر، هر بار دلتنگ پدر میشدی این آغوش عمه زینب بود که میشد آرامش‌بخش دل بیقرار تو...
آن هنگام که در بیابان گم شدی... بعد از آن همه سیلی و دشنه این آغوش عمه بود که هق هق کودکانه ات را آرام میکرد
آن هنگام که عطش امانت را بریده بوده این عمه بود که با آغوشش از دریای صبرش تورا سیراب میکرد...
اما امشب دیگه صبرت سر آمده قلب کوچکت دیگر تحمل دلتنگی پدر را ندارد
اشک هایت همچون نهر آبی روان شدند و بند نمی آیند
صدای گریه ات خرابه را که هیچ عرش را به لرزه در می آورد
عمه سعی می‌کند آرامت کند... اما دیگر این طوفان آرام شدنی نیست و جز با دیدار پدر التیام نمیبخشد
در آغوش عمه بودی که بوی طعام فضای خرابه را پر کرد
نگاهی به چشم های بی رمق عمه می اندازی و میگویی: منکه طعام نخواسته بودم...!؟
قدم بر میداری و جلو می‌روی و پارچه را کنار میزنی
با دیدن پدر زانو میزنی لبخند میزنی و اشک هایت که این بار نه از فراق بلکه از شوق دیدار جاری شدند پاک میکنی تا خوب پدر را نظاره کنی