eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.4هزار دنبال‌کننده
506 عکس
78 ویدیو
68 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا موضع سکولار نسبت به اسرائیل، عاقبت به حمایت از آن می‌انجامد؟ تاملی دربارۀ بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهودیِ معاصر [قسمت اول] یادداشتی از دکتر محمدرضا قائمی‌نیک 1. مطابق منطق نسخ ادیان الهی، هر دینی در ظرف تاریخی خاصی ظهور می‌کند و با پایان آن ظرفیت، بر اساس تکامل تاریخی ادیان، دین جدیدی ظهور می‌کند. بنابراین مطابق این منطق، با ظهور مسیحیت، یهودیت نسخ شده و ظرفیت تاریخی آن، تمام شده است، هرچند یهودیان، نسخ ادیان الهی را منکرند و به همین جهت، تغییر قبلۀ مسلمین را نمی‌پذیرند، با این‌حال در باوری متضاد با این باور، مطابق عبارتی در تورات، حلیت همۀ حیوانات که بر نوح (ع) مقدر بود، با شریعت موسی (ع) نسخ شد (تورات، سفر پیدایش، باب 9، شماره آیه 3، ص11). البته روشن است که منطق نسخ، به‌معنای قلع‌و‌قمع معتقدان به ادیان گذشته در زمان ظهور ادیان بعدی نیست، بلکه مسئله بر سر منطق حاکم بر مناسبات کلان سیاسی است که سعادتِ کلی بشر را در هر دورۀ تاریخیِ دینی رقم می‌زند. 2. علیرغم این منطق، بر اثر انحرافاتی که در آیین اصیل کلیمی، مخصوصاً با نقش‌‌آفرینی افرادی همچون یهودا رخ داد، یهودیان مبتنی بر ایدۀ «انتظار بزرگ» تا زمان ظهور مسیح (ع)، بر این باور بودند که مسیح، کفار را مطیع ساخته، اسراییل را رهایی بخشیده، اورشلیم را پایتخت خود نموده و همه مردم را به پذیرفتن یهوه و شریعت موسی دعوت خواهد کرد. از این‌منظر با ظهور مسیحیت، مسئله‌ای به نام «مسئلۀ یهود» سربرآورد که قاعدۀ نسخ ادیان الهی را زیر سوال می‌برد و تا سده‌های بعد، همواره تبدیل به معضله‌ای در روایت تاریخی مسیحیت گردید. علاوه بر این، در جریان ظهور مسیحیت نیز با نقش‌آفرینی افرادی نظیر پولس که خود ابتدا یهودی بود، روایتی معضله‌‌آفرین برای مسیحیت، مخصوصاً در میانۀ قرون وسطی و پس از ظهور اسلام در سدۀ هفتم میلادی رخ داد که خودش را در جریان جنگ‌های صلیبی آشکار نمود. در اینجا نیز عدم پذیرش قاعدۀ نسخ ادیان، تبدیل به معضله‌ای اساسی گردید. 3. پس از جنگ‌های صلیبی و آغاز دورۀ رنسانس در جهان غرب، مخصوصاً در دورۀ خودآگاهی به این تحولات در سدۀ هجدهم و نوزدهم، موسوم به دورۀ روشنگری، ایده‌ای برای حل معضلۀ مسیحی یا یهودی پیش کشیده شد و آن، ایدۀ سکولاریسم بود. در اوایل قرن هجدهم، در محفل بالینگبروک بحثی محرمانه دربارۀ امکان عدم وجود عیسی صورت گرفت و «ولنی» نیز تردیدی مشابه را در «ویرانه‌های امپراتوری» (۱۷۹۱) مطرح ساخت. در 1769 افرادی نظیر هردر، تضادهای جدی میان مسیح وصف‌شده در انجیل متی، قرنس و یوقا با مسیح موصوف در انجیل یوحنا را برجسته کردند. تضعیف اعتقادات مسیحی، حتی از سوی متالهینی نظیر شلایرماخر نیز دنبال شد و او منشاء کتاب مقدس را تجربۀ دینی معرفی نمود. با این‌حال افرادی نظیر هگل، بر اساس سیر تکاملی یزدان‌شناسی، اسلام (محمدان‌ها) را به دلیل مشابهت در اعتقاد به خدای یگانه، به‌مثابه فرقه‌ای از یهودیت تفسیر کرده و اعتقاد مسیحی را تثلیث را حمل بر تکامل این دین نسبت به ادیان قبلی معرفی کردند. این‌در حالی است که برونو باوئر، علاوه بر بی‌اعتباریِ شخصیت عیسی مسیح در تاریخ، مسیحیت را آمیخته‌ای از الاهیات یهودی، یونانی و رومی تصویر کرد و نقد مشابهی را در کتاب «مسئلۀ یهود»، نسبت به یهودیان مطرح می‌کند؛ یهودیان به دلیل اعتقاد دینی‌شان اجازۀ تشکیل دولت سکولار و آزاد در آلمان را نمی‌دادند و در نهایت مارکس، «دربارۀ مسئلۀ یهود» را در نقد انگارۀ ایدئالیستی دولتِ آزاد مدنظر باور و به‌دنبال تمهیدی برای رهایی انضمامیِ مدرنیته از دین مطرح ساخت. تمام این راه‌حل‌ها و راه‌حل‌های مشابه را می‌توان به تأسی از کارل لویت، در ذیل ایدۀ سکولاریسم دنبال کرد. ایده‌ای که اساساً به ‌دنبال راه‌حلی برای مسئلۀ دین در دنیای تجددِ غربی است. با این‌حال، پرسشی که در اینجا قابل طرح است، آن است که چرا ایدۀ سکولاریزاسیون و تجددِ غربی، در میانِ اقوام و ملت‌های دیگر، فراگیر شده است؟ @Habibollah_Babai
چرا موضع سکولار نسبت به اسرائیل، عاقبت به حمایت از آن می‌انجامد؟ تاملی دربارۀ بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهودیِ معاصر [قسمت دوم] دکتر محمدرضا قائمی‌نیک 4. در پاسخ به این پرسش، به‌نظر می‌رسد بایستی به رابطۀ پیچیدۀ مدرنیتۀ غربی با ادیان الهی توجه کرد. از این‌منظر شاید طرح پرسش و اشارۀ دکتر رضا داوری اردکانی، به طرح روشن‌تر این مسئله یاری رساند. «در دوران قبل از تجدد، مسیحیت و اسلام مرزها را درنوردیدند و در سراسر روی زمین دین و آیین اقوام گوناگون شدند. اما هیچ فرهنگی از چینی و مصری و یونانی و ایرانی جهانی نشد. تنها فرهنگ بشری که با سرعتی عجیب جهانگیر و فرمانروا شد ظواهر و وجوهی از فرهنگ تجدد [غربی] بود. فرهنگ جدید با همه فرهنگ‌ها تفاوت دارد. فرهنگ‌های قدیم خاص هر قوم بوده و با تحولات بسیار آرام و تدریجی دوام می‌یافته‌اند اما فرهنگ جدید بدون اینکه مردم اروپا انتظارش را داشته باشند با یک گسست عجیب تاریخی-فرهنگی در پایان قرون وسطی پدید آمد و با پدید آمدنش به دوران قرون وسطی پایان بخشید. اولین جلوه‌های این فرهنگ به وجهی تبیین‌ناپذیر در روح و جان نویسندگان و صاحبنظران و شاعران و فیلسوفان قرون پانزدهم و شانزدهم و هفدهم به وجود آمد و در قرن هجدهم مثلاً در تفکر کانت نام و صورت خرد منورالفکری و خرد قانونگذار پیدا کرد. گسترش آن هم از قرن هجدهم آغاز شد. فریبندگی‌اش در این بود که به حقوق بشر و آزادی و توانایی او وقع می‌نهاد اما به نظر نمی‌رسد که این صفت در انتشارش چندان مؤثر بوده باشد بلکه تجدد با «اصل پیشرفت» و نیروی گسترش یابنده به وجود آمده بود و نیروی گسترش را در درون خود دانست». 5. در پاسخ به این پرسش از ماهیت تجدد غربی و مشخصاً در توضیح ریشه‌های اصل پیشرفت (ترقِی) ، متفکرین متعددی از جمله کارل لویت تا کارل اشمیت (علیرغم مواضع متفاوتی که دربارۀ جهان پس از تجدد دارند) و با نظر به ایدۀ سکولاریزاسیون، ریشۀ آن‌را در نظریۀ مشیت الهی مسیحی دنبال می‌کنند که در دورۀ تجددِ غربی، صورت سکولار و این‌دنیایی گرفته است. با این‌حال در میان این تحلیل‌ها، اریک فوگلین، متذکر اشاره‌ای می‌شود که از حیث فهم موضوع این یادداشت اهمیت اساسی دارد. به‌زعم فوگلین، در فرایند تکوین ایدۀ ترقی، دو ایدۀ فلسفی شکل گرفته است. ایدۀ اول، قدسی‌زدایی از امر قدسی و دینی است (dedivinization) و رخداد دوم، ناظر به دوباره‌قدسی‌سازی امر دنیوی (redivinization) است (فوگلین،دانش نوین سیاست). از خلالِ همین فرایند دوم است که امکان بسط و گسترش فرهنگِ تجدد غربی در سرتاسر جهان مهیا می‌شود، زیرا تا امر دنیوی به امری قدسی مبدل نگردد یا در ظاهر آن، صورت بندی نشود، ظرفیت جهانی‌ یا فراگیر نخواهد یافت. با این‌حال همانطور که وبر در تحلیل سرمایه‌داری با استناد به پروتستانتیسم و کالونیسم و سومبارت با تکیه بر یهودیت در توضیح سرمایه‌داری متذکر شده‌اند، مدرنیته پس از آنکه در آغازِ تکوین مبتنی بر اندیشه‌های دینی و دنیوی‌سازیِ آنها شکل گرفت، در ادامه و با نفی الاهیات به‌مثابه فراگفتار، حدود و ثغور الاهیات و ادیان الهی را نیز تعین می‌بخشید. به‌تعبیر جان میلبنک، «‌به‌محض آنکه الهیات، ادعایش مبنی بر فراگفتاربودن را رها کند، دیگر نمی‌تواند کلام خدای خالق را به زبان آورد، بلکه مجبور است به آوای غیبیِ بُتی متناهی از جمله دانش‌پژوهشی تاریخی، روانشناسی انسان‌گرایانه یا فلسفۀ استعلایی تبدیل شود؛ اگر الهیات، دیگر درصدد تعیین جایگاه، مشروط‌کردن یا انتقاد از گفتارهای دیگر نباشد، آنگاه ناگزیر این گفتارها، جایگاه الهیات را تعیین خواهند کرد» (میلبنک،الاهیات و نظریۀ اجتماعی). 6. این فرایند دقیقاً همان فرایندی است که می‌تواند رابطۀ پیچیدۀ مدرنیتۀ غربی و ادیان الهی و مناقشه‌ای جدی بر سرِ منطق ادیان الهی را توضیح دهد. از این‌منظر، با تکوین و تکمیل پروژۀ تجددِ غربی، مخصوصاً در اواخر قرن نوزدهم که همزمان با تکوین نسخه‌های کاملِ ایدۀ ترقی است، این امکان برای تجددِ غربی ایجاد شد تا جایگاه یهودیت و مسیحیت را در ذیل گفتارهای سکولار خویش معین سازد. در این دوره، دیگر مسئله بر سر تردید دربارۀ اعتبار مسیحیت یا یهودیت نیست، بلکه مسئله بر سرِ تعیین جایگاه معنایی، فلسفی و اعتقادیِ این ادیان الهی و حتی اسلام و شرق است. به همین دلیل است که مطابق تحلیل ادوارد سعید، شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی به‌مثابه یک نظریۀ علمی (و با تمایز منطقی از شرق‌شناسی دورۀ مسیحی) از همین دوره آغاز می‌شود. به همین جهت، ایدۀ ترقی که بنیانِ فلسفۀ تاریخی بورژوازی یا حتی فلسفۀ تاریخی مارکسیستی قرار می‌گیرد، در حقیقت‌ جایگزین جهانِ سکولارِ غربی برای ایدۀ نسخ ادیان الهی است. تنها با طرح ایدۀ ترقیِ تاریخی است که می‌توان توضیحی معقول برای نسخ ادوار تاریخی که پیش از این توسط ادیان الهی رقم می‌خورد، دست‌وپا کرد و مشروعیتِ عصر مدرن را توضیح داد. @Habibollah_Babai
چرا موضع سکولار نسبت به اسرائیل، عاقبت به حمایت از آن می‌انجامد؟ تاملی دربارۀ بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهودیِ معاصر [قسمت سوم] دکتر محمدرضا قائمی‌نیک 7. مطابق تحلیل لئو اشتراوس از ریشه‌های ایدۀ ترقی در نسبت با یهودیت و مسیحیت، او به اشاره به «گرشوم شولم»، متذکر می‌شود که تا پیش از سدۀ شانزده میلادی، در کابالیسم یهودی، کمال در «گذشته» و در بازگشت یا توبه به نقاط آغازین دنبال می‌شده است، اما از این سده است که به‌تدریج، بر «آینده» و «پایان» به‌مثابه نقطۀ دست‌یافتن به حقیقت تاکید می‌شود و بنابراین تا پیش از این، یهودیت نسبتی با ایدۀ ترقی نداشت. به‌زعم اشتراوس، فیلسوفانی نظیر اسپینوزا که البته مورد نقد یهودیان نیز بوده، نقشی مهم در نگاه یهودیت به آینده داشته‌اند. ایدۀ اسپینوزا برای مسئلۀ یهود، طرح قلمرویی سکولار بود که نسبت به یهودیت یا مسیحیت، بی‌طرف یا سکولار باشد، اما از خلال این بی‌طرفی، امکان طرح یهودیت در قامت موجودیتی سیاسی و موثر در جهان مدرن ممکن می‌شد. به تصریح اسپینوزا، «اگر یهودیان، بنیان‌های دینی‌شان را سست نکرده باشند، عمیقاً معتقدم با توجه به این واقعیت که امور انسانی متغیرند، آنها مجدداً در وضعیتی مطلوب، حاکمیت‌شان را بدست خواهند آورند». اشتراوس این دقیقۀ اسپینوزایی را «راه حل کاملاً سیاسی جایگزین برای معجزۀ رستگاری که انسان‌ها بتوانند در آن مشارکت کنند» می‌داند. راه‌حل اسپینوزایی، ایدۀ لیبرال‌دموکراسی است که با دولتی سکولار تضمین شود، اما یهودیت نمی‌توانست به دلیل اعتقاد به برگزیدگی و تحمل رنج تبعید، تن به ایدۀ assimilationalism یا یکدست‌سازی اسپینوزایی و پذیرش منطق لیبرال‌دموکراسی بدهد، «زیرا یهودیِ یکدست‌شدۀ بی‌خانمان، چیزی جز خودش نداشت تا با دشمنی و تحقیر مقابله کند. تحقق کامل برابری اجتماعی، نیازمند محو کامل یهودیان به‌خاطر یهودی‌بودن‌شان بود؛ مطابق تحلیل اشتراوس، این موضع یهودی، مهمترین عامل وضعیتِ بغرنج یهودیان در نیمۀ اول قرن بیستم و مخصوصاً در 1933 تا 1945 در آلمان نازی بود. 8. با پایان جنگِ دوم جهانی، دو راه‌حل برای مسئلۀ یهود ممکن بود. راه‌حل اول، تن‌دادنِ یهودیان به ایدۀ لیبرال‌دموکراسی و توسعه و ترقی بود که در سدۀ بیستم، به‌عنوان مهمترین راهکار بلوک غرب برای کنترل کشورهای موسوم به جهان سوم مطرح می‌شد و راه‌حل دوم، نپذیرفتنِ ایدۀ ترقی و توجه به ایدۀ بازگشت به اصالتِ یهودی و پذیرفتنِ برگزیدگیِ یهودیت بود. انتخاب راه‌حل دوم، نیازمند یافتنِ سرزمینی بود که در عین اینکه از منازعات لیبرال‌دموکراسی و ایدۀ توسعه و ترقیِ غربی درامان می‌بود و نیازمند تن‌دادن یهودیت به یکد‌ستیِ لیبرال‌دموکراسی نمی‌بود، اما ایدۀ بازگشت به اصالت را نیز به‌عنوان جایگزینی برای ایدۀ ترقی تامین می‌کرد. تعریف این سرزمین در فلسطین، می‌توانست رنج یهودیِ تبعید را مرهم نهد و در عین‌حال راهکاری برای غلبه بر نسخ دین یهودیت و شکل‌گیری روایتی سیاسی از یهودیت باشد. از این منظر، شباهت بسیاری میان ایدۀ سکولاریسم و ترقیِ غربی و صهیونیسم یهودی در اسرائیلِ امروز برقرار است و آن، تعریف راهکاری سیاسی برای غلبه بر معضلۀ نسخ ادیان الهی و استمرار و امتداد آنها در آیندۀ تاریخ خواهد بود. به‌این معنا همانطور که با استناد به کار کاوانا در «اسطورۀ خشونت مذهبی: ایدئولوژی عرفی و ریشه‌های تعارض مدرن» می توانیم مدعی شویم که سکولاریسم، یک ایدئولوژیِ سیاسی در جهان غرب بوده است، صهیونیسم یهودی در اسرائیل امروز، در حقیقت راه‌حلی سیاسی و ایدئوژیک برای غلبۀ بر مسئلۀ یهود است که چون نمی‌تواند منطق و قاعدۀ نسخ ادیان الهی را بپذیرد، ناگزیر برای توضیح نقش‌آفرینی سیاسی و جهانیِ یهودیت، این راهکار سیاسی و تبعاً همراه با خشونت را پیش کشیده است. از این‌منظر، تنها و تنها سکولاریسم اروپایی بود که امکان طرح چنین ایده‌ای را مهیا ساخت و شرایط تحقق آن‌را در سدۀ بیستم فراهم کرد. این ایده، از آن‌جهت به‌بهترین شکل به «غده‌ای سرطانی» تشبیه شده است که می خواهد ظرفیتِ ناداشتۀ یهودیت که در منطق نسخ ادیان تمام شده را تبدیل به موجودیتی سرطانی کرده که هر روز تاریخ بشریت را بیشتر و بیشتر در خود مضمحل می‌سازد. از این منظر، طرح هر گونه‌ راهکار سکولار دربارۀ منازعۀ فلسطینیان و اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، در حقیقت تن‌دادن به ایدۀ صهیونیسم اسرائیلی است. منابع 1. میلبنک، جان، الاهیات و نظریۀ اجتماعی، شهناز مسمی‌پرست، ترجمان. 2. اشتراوس، لئو، ترقی یا بازگشت؟ بحران معاصر در تمدن غربی، ترجمۀ رضا تسلیمی تهرانی، منتشره در کتاب علیه نظم سکولار. 3. فوگلین، اریک، دانش نوین سیاست، محمدصبوری، تهران، پارسه. 4. لویت، کارل، معنا در تاریخ، سعید حاجی ناصری و زانیار ابراهیمی، آگه. 5. کاوانا، ویلیام تی، اسطورۀ خشونت مذهبی: ایدئولوژی عرفی و ریشه های تعارض مدرن، ترجمان. @Habibollah_Babai
هم‌اندیشی علمی بین‌المللی طوفان الاقصی و آینده مسئله فلسطین.mp3
52.28M
📣بشنوید هم‌اندیشی علمی بین‌المللی طوفان الاقصی و آینده مسئله فلسطین 🇵🇸 🔸همراه با پیام اختصاصی دکتر حازم قاسم (سخنگوی جنبش حماس) 🎙 با ارائه اساتید: ▪️دکتر ناصر قندیل (سردبیر روزنامه البناء لبنان) ▪️حجت الاسلام والمسلمین دکتر منصور میراحمدی (معاون بین‌الملل نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت) ▪️حجت الاسلام والمسلمین دکتر حبیب الله بابایی (رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی اجتماعی) ▪️حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیدسجاد ایزدهی (رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی) ▪️دکتر «محمد صالح الموعد» رئیس هیات علمای فلسطین ▪️ دکتر علی نظری (رئیس دانشگاه لرستان) ▪️دکتر محمد ستوده (دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه باقر العلوم علیه‌السلام) ▪️دکتر مختار شیخ حسینی (رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی) 📝دبیر علمی: دکتر مصطفی خرم‌آبادی 🔻مجری: پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی https://eitaa.com/Habibollah_Babai
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰دکتر موسی نجفی رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی : ✅آنچه در غزه می گذرد نماد وحشی گری غربی و مقاومت شرقی است ؛ ولی مهمتر از آن تقابل "استعمار معرفتی" غرب با "استعمار زدایی ذهنی" شرق است ؛ لذا اسرائیل را به عنوان نماد دمکراسی غرب در آسیا معرفی نمودن دیگر اعتبار و ارزش و طرفداری در جهان ندارد ۰ البته تاریخ گواهی می دهد غرب هر وقت که بین دمکراسی و منفعت بایستی یکی را انتخاب کند بی تردید نفع پرستی را برگزیده است ؛ فاجعه غزه یک نمونه از این مطلب است http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi. https://rubika.ir/drmousanajafi
غزه در افق تمدنی جهان اسلام ✍محمدرضا بهمنی مسئله فلسطین و غزه را امروز در سه سطح می‌توان تحلیل کرد: 1⃣ سطح تحلیل خرد : این که در این روزها جنایتی ضدانسانی و ضد حقوق بشری رخ می‌دهد و دل هر انسان منصف و آزاده‌ای را به درد می‌آورد. 2⃣ سطح تحلیل کلان : این که سرزمینی توسط یک جریان استعمارگر و مبتنی بر باورهای جعلی به مدت بیش از ۷۰سال اشغال شده و مردم سرزمین اشغال شده حق دفاع مشروع دارند. 3⃣ سطح تحلیل تمدنی: این که نظم جهان بشری در حال تغییر بنیادین است و اسلام و مسلمانان در شکل‌گیری و پایدارسازی نظم نوین نقش کانونی و تعیین کننده دارند و خواهند داشت. و در این مسیر فلسطین، غزه و‌ به طور کلی جریان مقاومت، خاکریز مهم فروپاشی هیمنه نظم و نظام فعلی است. ✅ رفتار مبتنی بر تحلیل تمدنی از فلسطین، ارزش‌های دو سطح تحلیل قبلی را در خود دارد. چرا که رویکرد تمدنی به مسئله فلسطین، غزه و جریان مقاومت، هم حاوی دفاع از ارزش‌های انسانی و هم کلان‌نگر و جامع‌اندیش است و هم مهمتر از اینها، اعتلای مناسبات انسانی و نظم‌آفرینی نوین در نظام زیست بشری را در دستورکار دارد. ⁉️ شاید تنها با این تحلیل بتوان به این گونه سئوالات پاسخ داد که : _ چرا در مدت کمتر از دو هفته، دو بار درخواست آتش‌بس در غزه توسط سران استکبار وتو می‌شود؟ _ چرا آمریکا و هم‌پیمانان او، در جریان طوفان‌الاقصی، سراسیمه در اتاق جنگ رژیم صهیونیستی حاضر می‌شوند؟ https://eitaa.com/Habibollah_Babai @m_rbahmani
♦️ هفتمین پیش‌نشست همایش «الهیات خدمت» با موضوع: 👈 «تجارب علمی، تحقیقاتی سلامت معنوی در مرکز تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی کرمان» ◀️ارائه: دکتر محمد خاکساری حداد مسئول مرکز سلامت معنوی دانشگاه علوم پزشکی کرمان ◀️دبیر نشست: دکتر سیدروح‌الله موسوی‌زاده ☑️روز: چهار‌شنبه 🗓تاریخ: 3 آبان 1402 🕧ساعت: 8 تا 10 صبح 🌐 لینک حضور در جلسه: dte.bz/ethicsconf https://eitaa.com/Habibollah_Babai @isca_ethics
جلسه نقد و بررسی کتاب «گفتمان‌های تمدن اسلامی در دوره پهلوی» با حضور رسول جعفریان، داریوش رحمانیان، محسن الویری، علیرضا ملایی و حبیب‌الله بابایی و با مدیریت دکتر مالک شجاعی در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. نکاتی را در این نشست مطرح کردم که خلاصه آن را تقدیم می‌کنم: 1. این کتاب در میان آثار رسول جعفریان هنوز به استقرار نظری لازم نرسیده و از همین‌رو فاقد جمع‌بندی است. 2. کتاب تقریبا از کتاب‌شناسی و تلخیص کتاب‌های مختلف تجاوز نکرده است. 3. نویسنده در مقام توصیف و تحلیل آثار سید قطب، به مراحل مختلف فکری او توجه ننموده، مرحله دوم تمدنی سید قطب را تقریر کرده و آنگاه مرحله سوم یا همان مرحله سلفی را نتیجه‌گیری نموده است. 4. دکتر جعفریان در یک مسیر عاطفی و احساسی، از انبوه نوشته‌های تمدنی بدون هیچ تحلیل و منطقی نتیجه گرفته است که این همه نوشته‌های انباشته، صرفا بلاغی و جدلی و احساسی بوده است. 5. استاد جعفریان اساسا تفکیکی بین «غرب مانده در غرب» و «غرب آمده به شرق» ننموده و در مقام نقد منتقدان مشروطه‌خواهان در ایران، خرده گرفته است که آنها غرب نرفته بودند. 6. ایشان به تغییر مفهومی بزرگی که از مفهوم تمدن به مثابه «تجدد» در دوره قبل از انقلاب، به مفهوم تمدن به مثابه «امت» در دوره بعد از انقلاب صورت یافته، تفطن لازم را نداشته اند. 7. و بالاخره جعفریان در فرایند تآلیف کتاب، قلم و لحن و گفتار خود را در همین گفتمانِ ضعیف تمدنی شکل داده (آنگونه که خود ایشان می گوید) و کتاب را در سطح فرهنگی نیز نه سازنده بلکه تحقیرکننده صورت داده است. https://eitaa.com/Habibollah_Babai
4_5870669747544133986.mp3
21.11M
🎶 پوشه شنیداری سخنرانی دکتر حبیب الله بابایی؛ نشست علمی گفتمان تمدن پژوهی در اندیشه معاصر ایران و نقد و بررسی کتاب گفتمان تمدن اسلامی در ایران دوره پهلوی، نوشته استاد رسول جعفریان 🗓 دوشنبه 24 مهر 1402 💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢 https://t.me/Habibollah_Babai
📣اولین فصل از «درسگفتار عدالت اجتماعی» 🔹 با ارائه؛ حجت الاسلام و المسلمین استاد احمد واعظی 🗓 مهلت ثبت نام: ۱۵ آبان ۱۴۰۲ 🌐 لینک ثبت نام: B2n.ir/k77456 @edalateejtemaei https://eitaa.com/Habibollah_Babai
طوفان الاقصی.mp3
2.91M
🎧 طوفان الاقصی ▫️بیانات مهم حضرت استاد آیت‌الله سید یدالله یزدان‌پناه پیرامون تحولات اخیر در منطقه؛ - طوفان الاقصی امید را در دل مجاهدان الهی پدید آورد. - تیزهوشان سیاسی بعد از ایجاد انقلاب اسلامی گفتند که آینده از آن اسلام است. - اگر این انقلاب اسلامی از منطق اصلی‌اش دست نکشد، باید جهان تغییر کند؛ غربی‌ها گفته‌اند که دعوای اصلی ما با انقلاب اسلامی ایران است؛ چراکه اسلامش به تقریر امام خمینی ره، اسلام ناب است. - نوع برخورد غربی‌ها نشان‌دهنده نگرانی‌شان نسبت به اندیشه انقلاب اسلامی است. - طوفان الاقصی وضعیت کل منطقه را تغییر خواهد داد، ان‌شاءالله. - رژیم غاصب صهیونیستی چون که خدا را ندارد، هر چه حرکت کند و نیروی نظامی و رسانه را فراهم سازد، با مکر الهی روبروست. - در سنت الهی مکر، آنچه که مایه قوت دشمن است، خدا همان را مایه ضعف دشمن قرار می‌دهد؛ اگر رسانه، تجهیزات نظامی و ثروت مایه قوت اوست، از همین راه مایه نابودی‌اش را ایجاد می‌کند؛ این قاعده نظام هستی است! - من این حرکت طوفان الاقصی را حرکت منطقه‌ای نمی‌دانم؛ حرکتی جهانی است و اصلش هم به انقلاب اسلامی برمی‌گردد. - حضرت امام خمینی ره در دفاع مقدس برکات می‌دید و اکنون می‌توان برکات آن دروان را دید. بسیاری از افراد ناب ما مثل شهید سلیمانی در چنین مقطعی پرورش یافتند. - من از رزمندگان و مجاهدان فلسطینی که لرزه بر اندام صهیونیست انداخته‌اند، تشکر می‌کنم؛ بلکه بیش از لرزه درآوردن است و ان‌شاءالله حرکتشان منطقه را دچار تغییر می‌کند. 💠 کانال استاد یزدان‌پناه https://eitaa.com/ostad_yazdanpanah
حکمت الهی قتل کودکان چیست؟ حمید پارسانیا در فص موسوی کتاب «فصوص الحکم»، ابن‌عربی در مورد حکمت قتل کودکان توسط فرعون و نسبت آن با جامعۀ بنی اسرائیل بحث می‌کند. همانطور که می‌دانیم فرعون با خبر می‌شود که فرزندی خواهد آمد که قدرت او را متزلزل می‌کند. او هم برای جلوگیری از به دنیا آمدن موسی (ع)، فرزندان بنی‌اسرائیل را قتل‌عام می‌کند. اینجا سوالی که به وجود می‌آید این است که اگر عالم صحنۀ حکمت الهی است آیا این حادثه و قتل کودکان از باب تصادف است؟ زمانی هست که ما در سطح خرد مساله را نگاه می‌کنیم و فقط اراده، قدرت و اقتدار فرعون و ظلمی که انجام می‌دهد را ملاحظه می‌کنیم اما اگر در عالم همه جنود و کارگزار الهی هستند و از یک منظر الهی به مساله نگاه کنیم خود این امر هم در طرح حکیمانه الهی و نظام احسن نقشی ایفا نمی‌کند؟ ابن‌عربی در این فص و در توضیح این مطلب - به تعبیر بنده- بیان می‌کند که این «اخذ عزیز مقتدر» است که با دست خود فرعون دارد او را به نابودی می‌کشد و با همان ظلمی که دارد انجام می‌دهد، امت موسی (ع) در حال شکل گیری است. چون این کودکان که به تعبیری «حدیث العهد بالرّب» هستند و به واسطه حدیث‌العهد بودن به پروردگار و قربی که به خداوند دارند، پدر، مادر و بزرگان را به تسخیر خود درمی‌آورند و جامعه را به خدمت خود می‌گیرند. ضرورت این به خدمت درآوردن این است که عُلّوی در کار باشد و این علّو را کودکان به خاطر نزدیکی به خداوند دارند و همین موضوع باعث می‌شود که در دیگران اثر بگذارند و آنها را به تسخیر خود درآورند. اگر کسی پدر و مادر را از خواب بیدار کند، خودشان ناراحت می‌شوند و تحملش را ندارند اما تا از فرزند سرفه‌ای سر می‌زند یا ناآرام می‌شود با همه وجود از خواب برمی‌خیزند و در خدمت کودک قرار می‌گیرند. این در واقع منزلتی است که خداوند به کودک داده است که اینگونه می‌تواند مادر و پیرامون را تسخیر کند. کودکانی که حدیث العهد هستند وقتی که به مقتل برده می‌شوند نفس دارند و از بین نمی‌روند. ظلمی که به این‌ها می‌شود و انتقام و قصاصی که نسبت به این خون می‌شود باعث انباشت می‌شود. این کودکان با روحانیتی که دارند در یک حقیقت روحانی برتر اجتماع پیدا می‌کنند که همان تشکیل امت موسی است. همین مساله در سنت الهی عمل می‌کند و در نهایت فرعون را از بین می‌برد. امروز حوادثی که در غزه رخ می‌دهد و قتل‌عام کودکان بی‌گناه رخ می‌دهد کافی است که سنت الهی عمل کند و دست انتقام الهی با متن همین ظلم دارد قدرت و قوت می‌گیرد تا گریبان ظالم با آن گرفته شود. کسانی که به قتل می‌رسند کلمه توحید را بر زبان می‌آورند و ربّ خود را فرا می‌خوانند. فقط این کودکان نیستند که به مقتل برده می‌شوند و سنت خدا با آنها عمل می‌کند. این مقاومت و استقامت و توجه و عنایتی که به خداوند دارند و این ظلمی که به حیثیت الهی اینها می‌شود، مسبب تکوین امت اسلامی است که در حال رخ دادن است. گاهی حوادث را در ظرف مسائل طبیعی و دنیوی می‌بینیم و قواعد و سنن را در این افق در نظر می‌گیریم اما نظام عالم یک نظامی است که روابط دنیوی ظاهر اوست و ارتباطات وجودی در سطح عمیق‌تری شکل می‌گیرد و هویت امت و جامعه فقط در این روابط نیست بلکه در سطح معانی و حقایقی است که وجود دارد. بنابراین اگر مرگی اینجا وجود دارد فقط در نسبت این بدن هست و حقیقت اینها از بین نمیرود: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.» ارتباط وجودی انسان‌ها در حوزه معنایی و روحانی آن‌هاست پس قاعدتاً این ارواح حاضر هستند و وجود دارند و خود بخشی از سنت الهی است که به دست خود ظالم عمل می‌کند تا ان‌شاالله انتقام مظلوم گرفته شود. https://eitaa.com/Habibollah_Babai
✍️تفکر شیعی : هوش فرهنگی در مدیریت تعارض ابوالحسن حسنی ۱) حماس و مردم غزه نه تنها وهابی نیستند، بلکه از جهاتی به عقاید شیعه نزدیک‌اند و به همین دلیل نسبت به سازمان فتح و یاسر عرفات و محمود عباس، هم خیلی راحت کمک‌های شیعه را می‌پذیرند و هم به راحتی ارتباط برقرار می‌کنند. برای نمونه، در بین سنی‌ها این عقیده پذیرفته شده که اجداد رسول الله (صلی الله علیه و آله) موحد نبوده و مشرک‌اند، در حالی که مردم غزه برای هاشم از اجداد رسول الله (صلی الله علیه و آله) حرم ساخته و به زیارت او می‌روند. این زیارتگاه هم از قدیم بوده. اینکه به زیارت قبر می‌روند، یعنی وهابی نیستند و این که به زیارت قبر جد رسول الله می‌روند، یعنی به شیعه خیلی نزدیک‌اند، زیرا شیعه همه‌ی اجداد ایشان را موحد می‌داند. از این نکته می‌گذرم که بسیاری از شهدای جنگ جمل، صفین و نهروان، و بلکه برخی از شهدای کربلا، اصلا به معنای امروزی شیعه نبودند، با این حال قطعا عند الله از شهدایند. ۲) معیار جاری شدن احکام اسلام، شهادتین است. یعنی اگر کسی شهادتین را گفت، سنی باشد یا شیعه، می‌شود با او ازدواج کرد، ذبیحه‌اش را خورد، اگر درگذشت، کفن و دفن او واجب است و ... ؛ مگر این که دلیلی وجود داشته باشد که او مسلمان نیست. بنابر این، کشته‌های غزه، اگر در معرکه شهید شدند، با همان احکام شهید دفن می‌شوند و اگر در غیر معرکه شهید شوند، حکم شهید در غیر معرکه دارند و نماز بر آنها واجب است (در وضعیت فعلی غزه، احتمالا همه‌ی شهداء حکم شهید در معرکه دارند). ۳) فرض می‌کنم که اهالی غزه ناصبی‌اند که قطعا فرض نادرستی است. اما در همین فرض هم دفاع از آنها واجب شرعی است. شیخ حسن کاشف الغطاء، از علمای عصر زندیه و اوایل قاجار است و کتاب فقهی او به نام انوار الفقاهة از کتاب‌های مورد توجه است. وی در این کتاب می‌نویسد: قاعده‌ی نفی سبیل که مفادش رفع سلطه‌ی کافر بر مسلمان است، حتی شامل منتحلین به اسلام می‌شود، یعنی اگر کفار بخواهند بر منتحلین به اسلام سلطه پیدا کنند، باید از آنها دفاع کرد و کفار را عقب راند. منتحلین به اسلام به کسانی می‌گویند که آنها خودشان را مسلمان می‌دانند، ولی ما به دلایلی آنها را جزء مسلمانان به شمار نمی‌آوریم، مثل غلاة یا خوارج یا ناصبی‌ها. ۴) دفاع از سرزمین اسلامی مورد توجه همه‌ی فقیهان شیعه بوده است. برای نمونه، سید یزدی، صاحب عروة، که از فقیهان بسیار مهم دوره‌ی مشروطه است، دفاع جدی از قیام عمرمختار کرده و علیه ایتالیا حکم جهاد می‌دهد. فقیهان نجف و قم از ابتدای فتنه‌ی فلسطین، به صورت جدی از قیام فلسطینیان حمایت کرده‌اند، بدون توجه به مذهب آنها. حمایت کسانی چون آیات عظام خویی، شهید سید محمد باقر صدر، شهید شیخ محمدتقی جواهری، شهید سید نصرالله مستنبط و حضرت آیت‌الله سیستانی از حوزه‌ی نجف، و آیات عظام بروجردی، گلپایگانی و مرعشی نجفی و البته بالاتر از همه امام خمینی، از فلسطین از نکات روشن است. ۵) وقتی مسئله‌ی دفاع از سرزمین اسلام در برابر هجوم کفار مطرح است، مطرح کردن اختلافات درونی مسلمانان قطعا خلاف روش اهل بیت علیهم السلام است، بلکه فتنه‌ای است که فرموده اند بالاتر از کفر و قتل است. https://eitaa.com/Habibollah_Babai https://eitaa.com/haqnegar
باید در برابر کودک‌کشی اسرائیل، جنبشی اعتراضی و تظاهراتی از کودکان و نوجوانان همدرد و همدل با بچه‌های فلسطین به‌راه انداخت و برائت از این ظلم یزیدی را با زبان و فریاد کودکانه اعلام نمود. اسرائیل و اشرار وابسته به آن، قبل از آنکه با موشک‌های حزب‌الله نابود شوند، با خون کودکان «مظلومِ معصوم» در فلسطین از بین خواهند رفت. https://eitaa.com/Habibollah_Babai https://virasty.com/Habibollah_Babai/1698830849184160356
🔰 جلسه اول درسگفتــار «علیه وضعِ سکولار» استــاد: حجت‌الاسلام دکتر حبیب‌الله ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ https://eitaa.com/Habibollah_Babai ‌ 🆔️ @sch_negah
💢 سکولاریسم، کانون درگیری تمدن اسلامی و تمدن غرب ▫️ در نگاه های تمدنی، همه‌‌ی تمدن ها دارای عناصری مشترک دانسته می‌شوند. مثلا تمام تمدن ها برخوردار از هنر، دین، فرهنگ، نظام اخلاقی، قدرت ... هستند. اما اگر همه تمدن ها برخوردار از همه عناصر تمدنی هستند پس تفاوت آنها در چیست؟ خوب است در پاسخ این سوال اشاره ای کنیم به آنچه کالینگوود در کتاب New Leviathan مطرح میکند که شما در هر وضعیت تکثری باید به یک نقطه مرکزی برسید و تا زمانی که آن نقطه مرکزی را پیدا نکنید نمی‌توانید روح آن تمدن را کشف کرده و به تمایزاتش با دیگر تمدن ها پی ببرید. ▫️حال سوال این است که مرکز تمدن غرب چیست؟ مثلا گئورگ زیمل آنچه که مرکزیت تمدن غرب را میسازد دلار دانسته است و آقای امیرخوانی هم در رمان بی وطن، ظریفانه هرکجا نام دلار را میبرد از علامت سجده واجب استفاده می‌کند! تا به نوعی نشان داده شود که این فرهنگ، فرهنگی است که کسی با دلار شوخی نمی‌کند و به تعبیری دلار خدای حاکم بر تمدن غرب است. ▫️ما معتقدیم این نقطه مرکزی در تمدن غرب سکولاریسم است چراکه دنیای غرب را براساس یک دین بشری استوار می‌دانیم و آیین و دکترین او را در طول تاریخش، خودساخته، سکولار و بشری قلمداد می کنیم و در کتاب آیین عرفی نیز توضیح داده ایم که سکولاریسم تمامی ویژگی های یک دین را دارد و از همین جهت به آن آیین یا دین می‌گوییم، اما آیین و دینی اینجایی و پیوند خورده با دنیا. 🔻برشی از جلسه اول درسگفتار ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ https://eitaa.com/Habibollah_Babai ‌ 🆔 @sch_negah
♦️ تیلور و مسئله جامعۀ ایران پس از انقلاب اسلامی ▫️تیلور به عنوان یک فرد کاتولیک، به دنبال یک راه جمع میان دین داری و سکولاریسم است. او مشکل پیچیدگی را اینجا مطرح می سازد و از این سخن می گوید که چگونه انسان امروز در میان فشار دولبه قیچی قرار دارد و از یک طرف دین، ایمان و مذهب و از طرف دیگر سکولاریسم او را در مضیقه قرار داده و هر کدام او را به سمت خود می کشند و مشکلاتی برای او رقم می‌زنند. توصیف تیلور از این «وضعیت دوگانه» به توصیف لوفان بومر از زمانه‌ی خود با تعبیر «عصر اضطراب» و زیمل و تعبیر «عصر بی شکلی» بسیار نزدیک است. ▫️اما شاید نقد نهایی من به تیلور آن باشد که او در جمع کردن میان دین و سکولاریسم، کفه سکولاریسم را سنگین تر میکند و احیانا دین را با ابزاری سکولار نگه می‌دارد و به زعم خودش جمع می‌کند. باوجود اینکه کفه سکولارشدگی در جمع آقای تیلور سنگین است اما وقتی این اثر به فارسی در ایران ترجمه می‌شود برخی طبق علاقه خودشان که سعی دارند هرآنچه از دنیای غرب ترجمه می‌شود را سکولارشدگی بیشتری ببخشند، سکولاریسم تیلوری را سکولارتر از آنچه در امریکای شمالی میتوانیم از آن سراغ بگیریم به ما معرفی می‌کنند. ما گاهی برای اینکه نسبت به جبهه سیاسی یا گفتمانی خودمان تعلق خاطر داریم، به هنگامی که فردی را ترجمه می‌کنیم، شتابناک و عجولانه سعی در پیدا کردن شواهدی داریم تا آن‌را موید خودمان بدانیم. ▫️به هر حال تیلور درباره ایران صحبت نمی‌کند اما این حرف درست است که آقای فرهنگ رجایی و برخی دیگر گفته اند که تعبیر تیلور آنجایی که درباره دینی صحبت می‌کند که برای دنیای ما آسیبی ایجاد نکند، یعنی زندگی رضایت بخشی داشته باشیم و در عین حال دین دار بمانیم، به جامعه ایرانیِ ما پس از انقلاب اسلامی نزدیک تر است، به آن ادعاهایی که ما داشته ایم؛ هم دین را میخواهیم هم دنیا را، هم علم را میخواهیم هم امور وحیانی را. بنابراین قابل تأمل است که بررسی کنیم در چه مواردی سخنان تیلور میتواند مابازاء ایرانی داشته باشد. 🔻برشی از جلسه اول درسگفتار ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ https://eitaa.com/Habibollah_Babai 🆔 @sch_negah 🌐 http://www.negahschool.ir