آنچه از مجموعه آیات روایات در مورد قدر و اندازه میآید که هر چیزی در خلقت قدر و اندازهای دارد، و هر فردی و هر جامعهای در مسیر زندگی خود باید بر اندازهها و حد و حدود خود مراقبت کرده و در قملروِ اندازههایش حرکت کرده و از آن تعدی نکند. اکنون پرسش این است که آیا نظم اجتماعی باید بر ترتیبها (و صفها) باید بنا گردد، یا نظم اجتماعی باید بر اندازهها و حدود هر فرد و هر جامعه ساخته میشود؟ آیا نظم اسلامی از ترتیب بیرون میآید و یا نظم اسلامی ازاندازهها بوجود میآید؟ در هر ترتیبی ضرورتا قدر واندازه وجود ندارد، لیکن در هر قدر و اندازهای، ترتیبی وجود خواهد داشت، چرا که «ترتیب» حاصل «اندازه» است و اگر بر اندازهها مراقبت شود، «ترتیب» در جامعه بوجود میآید، ولی ضرورتا «اندازه» از «ترتیب» بیرون نمیآید. اساسا، گاهی ترتیبها برآمده از نظام عادلانه نیست، بلکه برخاسته از یک نظام ظالمانه است.
از سوی دیگر، در «قدر» و «اندازه» نوعی از جامعیت وجود دارد که در «ترتیب» وجود ندارد. قدر نه فقط به نظم زمانی توجه میکند و حد و حدود زمان و شرایط زمانی را پاس میدارد، بلکه نظم مکانی را نیز مورد توجه قرار داده و حدود مکانی و جغرافیایی را نیز در نظر میگیرد. همینطور «قدر» نه تنها به نظم انسانی که ارادی است توجه میکند، به نظم تکوینی و الهی و اندازههای هستی نیز میپردازد. به بیان دیگر در قدر، نه فقط قدر زمانی و مکانی لحاظ میشود، بلکه قدرهای وجودی نیز ملحوظ واقع میشود، در حالی که در ترتیب، صرفا تقدم و تأخر زمانی و مکانی در نظر گرفته شده و در آن (ترتیب) تأکید و تکیه بر تکوین و هستی نیست. در این نگاه، هر «قدر» و «اندازۀ» انسانی، متناسب با قدر و اندازه در هستی تنظیم میگردد.
همچنین قدر و اندازه بر خلاف مفهوم ترتیب، اندازهها در رزق و روزی را نیز شامل میشود. از سوی دیگر، اندازه و قدر، مقولات سلبی مانند نقمت، ضلالت، و شرّ را نیز معلوم کرده و حد و حدود آن را روشن مینماید. در چنین نظمی که برآمده از تحدید داشتههاست، جلوی طغیان انسانی در تجاوز از حدود و اندازهها گرفته میشود. از سوی دیگر، هر میزان هر فردی بر حد و اندازه خود آگاه میشود و بر ظرفیتها و داشتههای نفس خود معرفت پیدا میکند (معرفت النفس اجتماعی)، بالطبع در رشد خود و پرورش ابعاد شخصیتی خود آگاهتر و موثرتر عمل میکند. در حفظ اندازهها، نه فقط همه چیز به موقع رخ می دهد، بلکه هر چیز در محل خود واقع میشود. با تحفظ بر اندازهها، مناسبات انسانی نظم و نسقی پیدا میکند و مهمتر اینکه، هر فردی در حد و اندازۀ خود، میتواند حدود و اندازههای دیگران را توسعه ببخشد.
ادامه 👇👇👇
@Habibollah_Babai
نکته حیاتی و حائز اهمیت اینکه، نگاه «قدرمحور» صرفا بر حدود و مرزهای فردی و اجتماعی تأکید نمیکند. چنین نیست که هر فردی در خود فرو رود و دامن خود را برچیند تا نظمی بوجود آید. اساسا در آگاهی به اندازههای خود و توسعۀ حدودِ (شاید بینهایت) خود، هر فردِ محدود مسیر رشد و توسعه خود را بهتر میشناسد، در ایجاد ارتباط و مرابطه (یا ایها الذین آمنوا اصبروا، و صابروا و رابطوا و اتقوا الله) با دیگران نیز موثرتر میتواند عمل کند. به دیگر بیان، تحفظ بر اندازهها، صرفا ایجاد محدودیت نیست، بلکه علاوه بر جنبه های سلبیِ حدود و اندازههای خود، شناخت اندازهها، تربیت و توسعۀ اندازهها نیز هست. در چنین رویکرد سلبی، با تحفظ (یا تقوی) بر مرزها و خطها (قدر به مثابه حدّ)، امکان تضاد و تصادم از بین میرود؛ و در رویکرد ایجابی با تأکید بر داشتهها (قدر به مثابه ظرفیت) امکان وحدت و اتصال و انسجام فراهم می شود. به بیان دیگر، نظم به مثابه قدر، صرفا در حل اختلافات و کنترل خشونت نیست، بلکه در یکی شدن، بزرگ شدن، و توسعه یافتگی انسانی نیز هست. قدر صرفا حدّ ایجاد نمیکند، بلکه گنجایش درست میکند. در توسعه گنجایشها و اندازهها، توجه به اندازههای دیگران، تعارف اندازهها (لتعارفوا)، و استفاده از اندازهها برای توسعه اندازه خود (تعاون در اندازهها) اهمیت مییابد. قدرها در کنار یکدیگر ظرفیت های بیشتری ایجاد میکنند و هر میزان ظرفیتها فزونی میگیرد، هماهنگیها و هم افزاییها بیشتر شده و نظم قویتر و متقنتری بوجود میآید. بدینسان در ایجاد نظم اجتماعی از یک سو، تقوی لازم است تا از حد و اندازهها تجاوزی صورت نگیرد، و از سوی دیگر، تعارف و تعاون در اندازهها لازم است تا قدرها و حدها از محدودیت درآید و هر کسی در مسیر خود، نامحدود شود.
آنگاه در رویکردی الهیاتی ـ اجتماعی به موضوع «لیله القدر» میتوان در پی کارکردهای دیگری هم بود و از شبهای قدر نه تنها قدر معنوی را جستجو کرده و از نفحات قدریه برای تعالی و سلوک روحی بهره برد، بلکه میتوان از این شبها در راستای تقدیر اجتماعی و آنگاه پیریزی نظمی متفاوت اندیشه کرده و از آن بهرهای و حظّی در راستای صورتبندی نظمی خودآگاه و خودخواسته در جامعه داشت.
@Habibollah_Babai
9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنی خودمانی و متفاوت در باب قرآن از الهی قمشهای
@Habibollah_Babai
شما هر چیزی را که فکر کنید در جهان اسلام و تمدن اسلامی، ریشهاش در شخصیت و حقیقت گستری علی بن ابیطالب(ع) است. (ابنابیالحدید)
مشروح بیانات استاد محمدعلی مهدویراد در مورد "شخصیت امیرالمومنین ع در نگاه دیگران" در دانشگاه پردیس فارابی دانشگاه تهران 👇👇👇
به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام والمسلمین مهدوی راد در ابتدای نشست علمی "انعکاس شخصیت مولا علی(ع) در نگاه دیگران" بهعنوان یکی از سلسله نشستهای "کرونا و زندگی مؤمنانه" که چهارشنبهشب به همت دانشگاه پردیس فارابی و جهاد دانشگاهی قم برگزار شد، گفت: سخن گفتن درباره امام علی(ع) بسیار دشوار است و جاحظ از استوانههای ادبیات و نابغهای است از نوابغ جهان اسلام بهدرستی گفته که سخن گفتن درباره شخصیت علی بن ابیطالب محنت است؛ اگر کسی بخواهد حقش را ادا کند به غلو میافتد و اگر بخواهد کمی کوتاه بیاید نتیجهاش این میشود که از جایگاه شایسته سخن گفتن فرود آید.
وی ادامه داد: از دورترین روزگاران در تاریخ اسلام و تمدن اسلامی درباره حوادث و جریانهای مرتبط با امام علی(ع) و هم درباره شخصیت ایشان آثار بسیار فراوانی رقم خورده است که بخشی بهجا مانده و بخش بسیار زیادی هم ازمیانرفته است؛ در میان آثار تفسیری، آثار تاریخی و مخصوصاً آثار کلامی شخصیت امام علی(ع) انعکاس گستردهای دارد.
عضو هیئتعلمی پردیس فارابی دانشگاه تهران افزود: صحابیان بزرگواری مانند ابن عباس و ابن مسعود معتقد بودند آیات فراوانی درباره امام علی(ع) در قرآن وجود دارد و چون ماه رمضان ماه قرآن است و علی(ع) بهواقع قرآن ناطق است؛ بنده سعی میکنم در این نشست به دانش قرآنی مولا از نگاه وحی، رسولالله، خود امام علی(ع) و اصحاب و عالمان و متفکران در طول تاریخ بپردازم.
حجتالاسلام والمسلمین مهدوی راد با اشاره به آیه ۴۳ سوره رعد، «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ»، ابراز کرد: کتاب، رسالت رسول الله و پیامبری ایشان همیشه در چالش با مشرکان بوده و پیامبر استدلال کرده و دلیل میآوردند و آنان معارضه میکردند که خداوند در چنین بستری فرمودند: با آنان که مشرک و کافر هستند و میگویند شما مرسل نیستی بگو من دو گواه دارم که پیامبر هستم یکی خداست و دیگری علی بن ابیطالب(ع).
وی ادامه داد: به روایات بسیار زیاد در مکتب شیعه مصداق این آیه حضرت علی(ع) است و در میان منابع اهل سنت نیز کموبیش روایت داریم و نکته مهمی است که محمدتقی شریعتی که مفسر بزرگی بودند و شیفته عجیب حضرت علی(ع) بودند به بنده میفرمودند من همیشه درباره فضائل انعکاس یافته حضرت علی(ع) در قرآن میاندیشیدم که برترین و مهمترین کدام است؟ همیشه نظرم عوض میشد تا اینکه بعد از مدتها به این نتیجه رسیدم که آیه ۴۳ سوره رعد مهمترین منقبت و فضیلت قرآنی علی(ع) است که این صحبت را در سخنرانی علی(ع) شاهد رسالت مطرح کردهاند و فرمودند: این اواخر به روایتی برخورد کردهام که خود امام علی(ع) هم نظرشان همین است در این روایت آمده فردی از امام علی(ع) سؤال میکند برترین منقبت قرآنی شما کدام آیه است؟ که حضرت همان آیه ۴۳ سوره رعد را تلاوت کردند و بعد فرمودند آیه مرا قصد کرده و مراد از «من عنده علم» من هستم.
این پژوهشگر قرآنی با تأکید بر اینکه دانش قرآن با همه ژرفایی در سینه مطهر علی(ع) است و مؤیدات روایی فراوانی دارد، گفت: از واقدی نقل کردهاند شخص علی بن ابیطالب و وجود علی بن ابیطالب(ع) معجزه رسولالله است همانگونه که عصا برای موسی و زنده کردن مردگان برای عیسی بن مریم معجزه است؛ استاد شریعتی در همان سخنرانی که عرض کردم تحلیل میکنند چگونه شخصیت معتقد تربیتشده در یک مکتبی گواه حقانیت آن مکتب و شهادت بر استواری رسالت رسول آن مکتب است.
حجتالاسلام والمسلمین مهدوی راد یادآور کرد: علامه طباطبایی بر اساس همان تفسیر قرآن به قرآن در مصداق "من عنده علم" فرمودند: سوره با موضوع خاصی آغاز میشود و با بیانات مختلف که درونمایه و جانمایه آن یکی است ادامه پیدا میکند و با این آیه نتیجهگیری میشود و غیر این نمیتواند باشد؛ اگر علی(ع) مصداق این آیه نباشد این روند به هم میخورد و در ادامه میفرمایند این حقیقت همان چیزی است که آیات هم آن را تأیید میکنند.
@Habibollah_Babai
حضرت علی(ع) آگاهترین به معارف قرآن است
دبیر کتاب سال جمهوری اسلامی ایران با اشاره به فرمایش پیامبر(ص) در این باب که «علِی مع القرانِ، والقرآن مع علِی»، گفت: این معیت، هم سانی و هم سویی بسیار نکته مهمی است اما اگر بخواهیم این روایت گسترده شود دوستان را به مطالعه مقاله "علی(ع) پیشوای مفسران" ارجاع میدهم.
عضو هیئتعلمی پردیس فارابی دانشگاه تهران اضافه کرد: روایت دو ضلع دارد یکی علی(ع) با قرآن و دیگری قرآن با علی(ع) است، یعنی امام علی(ع) آگاهترین، برجستهترین و داناترین فرد به معارف قرآن است.
وی گفت: این روایت که در ادامه میآید در منابع اهل سنت نیز ازجمله تاریخ دمشق نقل شده و آن روایت این است که حضرت علی(ع) فرمودهاند بدون هیچ استثنایی هر آیهای نازل میشده پیامبر(ص) مرا فرامیخواندند، میگفتند و مینوشتم و آیه را به من میگفتند دعا میفرمودند که من فراموش نکنم و من نیز فراموش نکردم که این تعبیر را هیچ صحابی ادعا نکرده و درباره هیچ صحابی وجود ندارد.
حجتالاسلام والمسلمین مهدوی راد افزود: علی(ع) استوارترین در دفاع از قرآن، معارف قرآن و گسترش قرآن است خیلی از افراد همراه پیامبر(ص) بودند اما علی(ع) سالهای سال نبرد کردند برای مکتب، سکوت کردند برای وحدت و تلاش کردند برای عدالت در دوره حاکمیت و این مهم است اگر کسی در مسیر حق پافشاری و تلاش کند اگرچه به بهای مظلومیتش باشد.
این پژوهشگر قرآنی بیان کرد: حق از آن مسیری که باید میرفت، نرفت؛ علی(ع) آگاهانه و هوشمندانه ایستاد و سکوت معنادار کردند نه قهرآلود که فرمودند من فریاد نزدم برای اینکه میترسیدم قرآن از بین برود و پژوهشگران را سفارش میکنم به مطالعه عمیق خطبه شقشقیه که بسیار معنادار و در طول تاریخ مسئلهدار بوده است.
عضو هیئتعلمی پردیس فارابی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه علی(ع) الگوی معرفت آفرین و هدایت آفرین قرآن است، گفت: قرآن با علی است یعنی قرآن در برکشیدن حقایق و فضایل درباره هیچکس بهاندازه علی سخن نگفته و چهره نمایی نکرده است؛ ابن عباس میگوید هر چه در قرآن به نیکی مؤمنان یاد شدند رئیس و مصداق اکمل آن علی بن ابیطالب(ع) است.
قرآن فرقان است و علی(ع) فاروق امت
وی با تأکید بر اینکه علی(ع) هم سو با قرآن در هدایت گستری و جهتدهی است، بیان کرد: قرآن فرقان است و علی فاروق امت است و قرآن یادآوری کننده و تصدیقکننده حقایق و علی بن ابیطالب صدیق امت است.
دبیر کتاب سال جمهوری اسلامی ایران گفت: علی(ع) از خودشان سخن میگویند. بنده از استاد شریعتی پرسیدم چرا علی(ع) از خودشان سخن میگویند که ایشان گفت آقاجان ۲۵ سال گذشت علیه علی گفته شد ولی به نفع علی کی حرف زد؟ تقریباً یک نسل گذشته چه کسی علی(ع) و شأن او را میشناسد.
حجتالاسلام والمسلمین مهدوی راد ادامه داد: مرحوم فخرالدین حجازی زبان بلیغ دین در این روزگاران اخیر در سخنرانی فرمودهاند اینجا دو تا علی است علی فرزند ابوطالب یعنی علی شهروند از علی امام، خلیفه و وصی سخن میگوید.
عضو هیئتعلمی پردیس فارابی دانشگاه تهران اضافه کرد: ابن ابی الحدید میگوید شما هر چیزی را که فکر کنید در جهان اسلام و تمدن اسلامی ریشهاش در شخصیت و حقیقت گستری علی بن ابیطالب(ع) است.
این پژوهشگر قرآنی با اشاره به اینکه احمد بن حنبل خلافت در شأن علی(ع) و جایگاه ایشان چیزی نیفزود بلکه علی(ع) به خلافت عظمت بخشیدند، اظهار کرد: ابن ابی الحدید میگوید: من چه بگویم درباره شخصیتی که هم دوستانش نام او را مخفی کردند و هم دشمنانش؟! دوستانش از ترس و دشمنانش از حسادت و کین و از میان این دو کتمان، گستره عظیم فضائل ایشان دیده میشود.
وی پژوهشگران را به مطالعه کتاب الإمام علی علیه السلام فی الفکر المسیحی المعاصر دعوت کرد و گفت: همچنین سلیمان میگوید سیدی آیا شگفتانگیز نیست بدینسان گوناگونی در آستانه شأن و شخصیت تو؛ برخی تو را از دست دادند پیدا نکردند و افرادی بعد تنبه پیداکرده و تو را یافتند اما کسانی هم تو را یافتند و بعد از دست دادند که این حیرتآور است و در ادامه میگوید چهارده ستون از ستونهای قرنها ذوب شد مانند ذوب شدن حبه نمکی در امواج دریا اما از شعاع و درخشندگی نام تو حتی یک حرف از حروف اسمت فروغش کم سو نشد؛ و حالا آیا این شگفت نیست کسانی تو را پیدا کنند آنگاه فراموش کنند؛ با وجود گذشت قرنها شخصیت تو استوار است چون آنچه را که میگویی نه زمان برمیدارد نه مکان.
@Habibollah_Babai
گزارش مبسوط
هم اندیشی مدرسه تمدنی دکتر منی ابوالفضل
دکتر منی ابوالفضل از تمدن پژوهان معاصر مصری است که رویکرد تمدنی او در علوم اجتماعی، روابط بین¬الملل و مطالعات اسلامی زنان آورده¬های معتنابهی داشته و با تربیت شاگردانی بسیار مدرسهای تمدنی را شکل بخشیده است. مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی و پژوهشکده علوم سیاسیِ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با رصد و گردآوری آثار و نوشتههای مربوط به این مدرسه، در اولین گام مقاله¬هایی را که نمایانگر محورهای فکری این مدرسه خصوصاً در حوزه مطالعات زنان باشد، انتخاب کرد و در اختیار هفت گروه علمی از(موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، مرکز مطالعات زنان حوزه علمیه قم، دانشگاه باقرالعلوم ع، دانشگاه الزهرا ع، دانشگاه قم، دانشگاه حضرت معصومه س، و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) قرار داد. این گروهها در تاریخ شانزدهم اردیبهشت امسال در یک نشست مجازیِ سهساعته به ارائه و گزارش و گفتگو در مورد اضلاع مختلف این مدرسه پرداختند.
در ابتدا دکتر حبیب¬الله بابایی رئیس مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به اهمیت این مدرسه تمدنی، ضرورت پرداختن به اندیشه این جریان را متذکر شدند وگام اول در بررسی این جریان را صرفاً آشنایی اولیه تمدنپژوهانِ ایرانی با این مدرسه عنوان کردند. در ادامه دکتر مختار شیخ حسینی از پژوهشکده علوم سیاسی پژوهشگاه به معرفی شخصیت علمی منی ابوالفضل و دغدغه فکری او پرداخت. ایشان ایده ایجابی منی ابوالفضل را ارائه یک پارادایم توحیدی در برابر پارادایم سکولار دانست که عناصر اصلی آن «بازسازی مفاهیمی نو بر پایۀ قرآن کریم» و «نقد پارادایم رقیب غربی» میباشد. ایشان در ادامه به سه نسل از متفکران این مدرسه تمدنی و آوردههای هر یک در حوزه علوم انسانی اشاره کردند.
در ادامه نشست دکتر رسول نوروزی از مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی با ارائه مقاله «المنظور الحضاری و العلوم الاجتماعیه والانسانیه» از نادیه محمود مصطفی، هدف اصلی نویسندگان و متفکرین این پروژه را احیای امت اسلامی معرفی کرد. نادیه مصطفی در این مقاله برای تبیین پارادایم تمدنی ابتدا سراغ مباحث معرفتشناسی، مباحث نظری، و مباحث روششناسی رفته و آنگاه در عرصۀ معرفتشناسی به بررسی مفهوم پارادایم، کاربست پارادایم تمدنی و اهیمت مناظرۀ پارادایمی پرداخته است.
سپس سرکار خانم دکتر امیری از دانشگاه باقرالعلوم ع گزارشی از مقاله «نحو منظور حضاري لقراءة سيرة وتاريخ المرأة المسلمة» تالیف منی ابوالفضل را ارائه کردند. منی ابوالفضل در این مقاله در پی خوانشی از تاریخ در یک سیستم توحیدی است و معضل اصلی مطالعات معاصر را سیستمهای فکری فلسفی میداند که موجودیت اجتماعی متمدنمان، به عنوان یک مسلمان را محدود کرده و سعی می¬کند با تمرکز بر مفهوم «نفس واحده» و «ولایت» به نقد مفهوم سلطه در حوزه مطالعات زنان بپردازد. در ادامه سرکار خانم فضه خاتمی (از دانشگاه حضرت معصومه س) نیز بر اساس مقاله «بنت الشاطئ خطاب المراه ام خطاب العصر» از منی ابوالفضل، هدف فعالیتهای «جمعیه دراسات المره و الحضاره» که توسط منی ابوالفضل تاسیس گردیده را در سه محور مسالهشناسی(بررسی موانع و سنت¬های بازدارنده در زمینه مشارکت زنان و چگونگی غلبه بر آن )، هدفگذاری (تاکید بر آموزش و آینده مطالعات زنان در دانشگاه های عربی و اسلامی) و ارائه راهکار(عمق بخشیدن به فعالیت های زنان در حوزه های فرهنگی و اندیشه ای) خلاصه نمودند و مفهوم تربیت و آموزش را نقطه کانونی این جریان بیان کردند.
@Habibollah_Babai
دکتر محسن بدره از دانشگاه الزهرا س نیز با ارائه مقاله «الدکتوره مُنی ابوالفضل و تأسیس حق دراسات المرأه من الداخل المسلم» تالیف هند مصطفی، بیان داشتند: این اندیشمند اعتقاد دارد مطالعات زنان باید بر اساس مبادی تمدنی و توجه به این امر باشد که زن و زنانگی در تمدن اسلامی یا أمّت، مانند سلولی است که تمام عناصر وراثتی امت را درون خود دارد. منی ابوالفضل از ضرورت تأصیل یا بنیانگذاری سخن میگوید و معتقد است این بنیانگذاری باید بر اساس سرچشمههای قرآن و سنت و نیز رهآورد و میراث تمدنی باشد. از منظر منی ابوالفضل خوانش تمدنی باید خودآگاه باشد، مبادی و اهداف را بشناسد؛ انتقادی، سازنده، و هدفمند باشد.
دکتر مجید دهقان از مرکز مطالعات زنان حوزه علمیه قم نیز با ارائه مقاله «قضیة النوع فی القرآن: منظومة الزوجیة بین قطبی الجندر و القوامة» تالیف دکتر امانی صالح، به بخش دیگری از این اندیشه پرداختند. امانی صالح، شخصیت قانونی زن در جامعه را ذیل دو اصل مساوات و استقلال اقتصادی بررسی کرده و جایگاه فرهنگی اجتماعی زن در قرآن را ذیل این دو مقوله ارائه میکند که اولا قرآن با فرهنگ فرودست جامعه خود نسبت به زنان مقابله میکند، و ثانیا تصویری ایجابی از زن در برابر خواننده قرار میدهد. از نظر ایشان، «ولایت اجتماعی زن و مرد بر یکدیگر» که او آن را قاعده مشارکت اجتماعی مینامد، «قشربندی اجتماعی بر اساس عقیده و نه بر اساس جنسیت»، و «برابری در مسوولیت اجتماعی» از مهمترین تصاویر ایجابی زن در قرآن است.
سرکار خانم کوثر قاسمی (از دانشگاه الزهرا س) نیز با ارائه مقاله «المراه فی القرآن» تالیف طیبه شریف، به بخش دیگری از اندیشۀ مدرسۀ منی ابوالفضل پرداخت. ایشان تفاوت این پژوهش با دیگر پژوهش¬ها را مراجعه مستقیم به قرآن بدون حجاب تدوین عصرهای تاریخی دانست. وی دو انگیزۀ اعتقاد به عدالت خالق درباره همه انسان¬ها (مرد و زن)، و ظلمِ موجود در فرهنگ و واقعیت مسلمانان نسبت به زنان را انگیزههای اصلی در ارائۀ رویکردی نو از سوی مدرسۀ منی ابوالفضل دانستند.
با توجه به اینکه نشریه المراه و الحضاره یکی از مهم¬ترین فعالیت¬های «جمعیه المراه و الحضاره» است، سرکار خانم زهرا محمودی (از دانشگاه قم) با ارائه مقاله «المرأه و الحضاره...قرائه تحلیلیه نقدیه» تالیف فاطمه حافظ، به معرفی و نقد این مجله پرداختند. ایشان هدف اصلی نشریه را دو محور نقد تراث در نحوه شکلگیری مفاهیم، اندیشهها و قالبهای اجتماعی درباره مطالعات زنان و نقد الگوی غربی در این حوزه مطالعاتی دانستند. رویکرد اصلی شمارههای نخست فصلنامه، نقد فمنیسم و تلاش برای ترسیم دیدگاه اسلام پیرامون فمنیسم و سیره و تاریخ زن مسلمان، و نیز بازخوانی گفتمان قرآن در موضوع زن میباشد. خانم محمودی در بخش دیگری از نشست به مقاله «المرأه العربیه بین الدین و التقالید» تالیف زینب العلوانی نیز اشاره کردند و موضوع مقاله را تحلیل موضوع زن با تاکید بر نقش او در طول تاریخ با توجه به تغییرات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی دانستند. نویسنده در این مقاله نقش زن در عصر جاهلی و دوره جدید(قرن 19 و 20) را بررسی کرده و بر درک اهمیت نقش زن مطابق دیدگاه معتدل اسلامی، ضرورت فعالیت زن در تمامی عرصههای جامعه و تربیت اجتماعی کودکان و آموزش سلوک سیاسی به کودکان بخصوص دختران تاکید کردهاند.
در پایان نشست دکتر بابایی مجددا هدف اصلی نشست را توصیف اجمالی و مقدماتی از مولفه¬های کلان فکری این جریان از طریق خوانش متون آنها دانست و ابراز امیدواری کرد در نشست دوم در تیر ماه امسال، ابعاد دیگری از اندیشه منیابوالفضل و جریان فکری مربوط به آن در حوزههای دانشی دیگر از جمله علوم اجتماعی و روابط بین الملل به گفتگو گذاشته شود. در پایان مقرر شد نشست حضوری با رویکرد تحلیلی و انتقادی در قم یا تهران برگزار گردد.
@Habibollah_Babai
ویروس کرونا حرکت تاریخی تمدنها را تسریع میبخشد (از کایل هارپِر Kyle Harpper)
ابن خلدون نظریۀ جدیدی در مورد تحولات تاریخی مطرح کرده که در آن ساحتهای اجتماعی و سیاسی با تحولات اقتصادی و جمعیتی مرتبط میشود. از این نظر، بیماریهای عفونی در این تحولات به طور جد نقشآفرینی میکند. ابنخلدون که خود با فاجعۀ مرگ سیاه زندگی کرده است، «آفت» را جزء لاینفک فرایند فروپاشی تمدن بود، ولی بیماریها و آفتها صرفا نتیجه فعل تصادفی خدا یا طبیعت نیستند، بلکه آنها تحولاتی با نظم مشخص و تبیینپذیری منطقی هستند. یک تمدن توانمند با یک دولت کارآمد افزایش جمعیت را تسهیل میکند، لیکن افزایش جمعیت هم در مقابل موجب بیماریهای همهگیر و تجزیههای اجتماعی میشود. هرچند کوید 19 همان مرگ سیاه نیست، ولی چیزی شبیه به آن و شبیه به تحولاتی مانند سقوط دیوار برلین یا انفجار برجهای دوقلوی آمریکا در 11 سپتامبر هست که نشان میدهد زندگی ما دَوَرانی است و ارتباطی هست بین گذشته و اکنون و آینده. بدینسان تاریخ نیز در کنار علوم پژشکی در باب دلایل بیماریهای همهگیر و پیامدهای آن نکته آموزندهای دارد. از این منظر، اپیدمیها نه یک تصادف بلکه یک امر مداوم و مستمر در تاریخ بشر بوده و اختلالهای منظمی را در دورههای تاریخی گذشته ایجاد کرده است. به بیان دیگر، در بازههای طولانی، اپیدمیهای دارای قافیه و دلیل است و بیماریهای انسان در طول تاریخ در دنیای قدیم و سپس در دنیای جدید دورههای تکاملی داشته است.
در این بین همهگیریهای پیشامدرن ویرانگر بودند، چرا که جوامع پیشامدرن بیشتر در معرض مرگ و میر بودند. این جوامع فقیر بودند، افرادی که در این جوامع زندگی میکردند استعداد ابتلا به بیماری را داشتند، و زمینههای درمانی در آنها نیز کمتر بوده است. ولی در دنیای جدید کنترل بیماریهای عفونی از ویژگیهای بارز تجدد است. دانش، فنآوری و سیاست، بشریت را از ویرانی های مرگ و میر ناشی از اپیدمی تا حدی دور نگاه داشته است. علم كشاورزي و سياستهاي عمومي ميزان بروز و شدت قحطي را كاهش داده است. شاید به همین سبب باشد که تاکنون هیچ جامعه کاملاً مدرنی یک واقعه مرگ و میر از جنس مرگ سیاه را تجربه نکرده است، هرچند البته تضمینی برای جلوگیری از یک چنین واقعهای در آینده هم وجود ندارد.
نکته دیگر اینکه، از اواخر قرن نوزدهم ، بیماریهای عفونی جای خود را به اختلالات قلبی و عروقی و سرطانها بعنوان علل اصلی مرگ و میر دادهاند. در اواخر سال 1900 ، بیشتر مرگ و میرها در ایالات متحده ناشی از بیماری عفونی بود که البته این روند به دلایل تغذیه بهتر ، بهداشت مناسب و مجموعه ای از واکسن ها و آنتی بیوتیکها تغییر یافت. با این همه، حتی در جوامع بسیار پیشرفته ، نمیتوان گفت كه بیماریهای عفونی کاملا كنترل یا تسخیر شده است. آنها همچنان تهدیدی هستند که هرگز خاموش نمیشوند. امروزه ما در محیطهایی بسیار مصنوعی زندگی میکنیم که اتفاقا برای مقابله با میکروبها ساخته شده است، لیکن این مدل زیستی وضعیت جدیدی را باعث شده است. جمعیت جهانی به 8 میلیارد می رسد و ما بیش از هر زمان دیگری به زیستگاههای طبیعی و حیوانات وحشی که مخزن منبع احتمالی بیماریهای جدید هستند، تجاوز میکنیم. این در حالی است که ما از همیشه به هم پیوستهتر هستیم. ارتباط بین گونههای ما و انگلهای احتمالی در میان ما گستردهتر از هر زمان دیگری است و ما در میانه چنین وضعیت ناامیدکننده و ناپایدار زندگی میکنیم. در اینباره به نظر میرسد تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و احتمالاً ژئوپلیتیکی COVID-19 آنفولانزای بسیار خطرناک سال 1918 را تحت الشعاع قرار خواهد داد و نظم درهمتنیده جهانی را برهم خواهد ریخت.
گاهی اوقات ، همهگیرها حرکت تاریخ را تسریع میکنند یا چشمانداز آن را آشکارتر میسازد، گاهی نیز اساسا مسیر جوامع بشری با این اپیدمیها به کلی دگرگون میشود. ما به زمان نیاز داریم تا راههای تغییر و مسیر دگرگونیای که این بیماری در جهان درست میکند، را پیدا بکنیم. با این وجود، گذشته و تاریخ به ما نشان میدهد که شوکهای بیولوژیک اغلب با لحظههای تغییر و تحول توأم میشوند و گاه نیز از آن جلو میافتد.
https://foreignpolicy.com/2020/04/06/coronavirus-is-accelerating-history-past-the-breaking-point/
@Habibollah_Babai
اللّـهُمَّ اَهْلَ الْكِبْرِياءِ وَالْعَظَمَةِ، وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ، اَسْاَلُكَ بِحَقِّ هذَا الْيَومِ الَّذي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً، وَلُِمحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ذُخْراً وَشَرَفاً وَمَزيْداً، اَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تُدْخِلَني في كُلِّ خَيْر اَدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد، وَاَنْ تُخْرِجَني مِنْ كُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ خَيْرَ ما سَأَلَكَ مِنْهُ عِبادُكَ الصّالِحُونَ، وَاَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتعاذَ مِنْهُ عِبادُكَ الْمخلَصون.
طاعات و عباداتتان قبول، عیدتان مبارک
@Habibollah_Babai
چرا پدر برای قتل فرزندش قصاص نمیشود؟ / تبیین دیدگاه قرآن در مورد قصاص
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی ایازی، استاد دانشگاه و قرآنپژوه در گفت و گو با ایکنا با اشاره به قتل دختر 14 ساله، گفت: هم خلاهای حقوقی و فقهی دخیل در این نوع حوادث است و هم زمینههای اجتماعی و فرهنگی و آموزشی موثر در پدیدآمدن این گونه از حوادث تلخ است؛ یعنی از یک طرف، کارآمدی که قانون باید در کلیت خود در زمینه ازدواج و مجازات محرم داشته باشد وجود ندارد و از طرف دیگر، مشکل کشور ما صرفا حقوقی و فقهی نیست. مجموعه¬ای از عوامل دخیل است.
ایازی بیان کرد: مثلاً اگر قضات ما مهارت لازم در برخورد با این نوع حوادث داشته باشند، خودش عامل مهمی در تقلیل این حوادث است، یعنی اگر قانون خوب هم وجود داشته باشد نوع مواجهه قضات مهم است؛ در همین قضیه قتل رومینا، اگر قاضی به پدر هشدار میداد که برخورد خشنی با دختر نداشته باشد، و از طرفی تامل بیشتری نسبت به سخن دختر داشت که گفته بود اگر مرا به پدرم تحویل بدهید مرا خواهد کشت، شاید شاهد این حادثه نبودیم.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی اضافه کرد: یا قاضی اگر آموزش و مهارت لازم را داشت و تمهیدی میاندیشید که دختر مدتی در محیطی فرهنگی تحت تربیت و آموزش لازم قرار بگیرد، شاید امروز رومینا کشته نشده بود، بنابراین افزون بر یک قانون خوب، اجرای قوانین فقهی و حقوقی در دستگاه قضائی خیلی مهم است.
ایازی اظهار کرد: بخشی از این نوع حوادث هم مربوط به مسائل تربیتی و فرهنگی جامعه مانند تعصبات است؛ مثلا پدر ممکن است به دلیل اختلاف مذهبی، فاصله سن دختر یا مسائل دیگر با ازدواج دختر موافق نبوده است و این مسائل هم اثرگذار در چنین عشم غلطی است و مهمتر آن که خانواده¬ها باید مهارتهای لازم را در برخورد با فرزندان را فرا بگیرند یعنی اگر پدر تعامل دوستانه، محبتآمیز و خوبی داشت، باز شاید این اتفاق رخ نمیداد. بنابراین در چنین پدیدههایی به نقش شرایط فرهنگی و آموزش رسانه¬ها و نظام تعلیم و تربیت توجه و در بررسی مسئله باید جامع نگری داشته باشیم.
استاد دانشگاه مفید تصریح کرد: پدیدههای اجتماعی یک مجموعه مرتبط با همدیگر است، لذا اگر قصاص هم برای این نوع جرمها گذاشته شود باز ابعاد دیگر را تبیین نکنیم مشکلی حل نمی شود.
وی افزود: این روزها در رسانه¬ها بر این مسئله تاکید می شود که چرا قصاص برای مجازات چنین پدرانی در قانون لحاظ نشده تا جلوی تکرار حوادث مشابه را بگیرد؟ خوب درست است که در قرآن کریم حکم به قانون داده و نه اجرای قصاص و این نکته مهمی است. زیرا برای قصاص، فلسفه ای بیان شده و فرموده که فلسفه قصاص حفظ و حق حیات است؛ یعنی مجازات قصاص برای ارزش¬گذاری به حق حیات در جامعه مسلمان و غیر مسلمان است؛ نگاه کلی قرآن این است که چگونه حیات در جامعه تداوم یابد. به همین دلیل در عین بیان قانون قصاص، بلافاصله بر عفو تاکید شده تا مردم از حق خودشان تا حد ممکن استفاده نکنند.
این قرآن پژوه با بیان اینکه مجازات قصاص برای حق حیات است، لوازمی دارد، تصریح کرد: شاهد دیگر آن است که قرآن کریم وقتی قصاص را مطرح کرد، فرموده ان النفس بالنفس؛ یعنی اگر یک فرد از شما را کشتند فقط یکنفر را بکشید؛ زیرا در بسیاری از جوامع و میان افراد قدرتمند و در دوره پیامبر و قبل و حتی بعد از آن و امروز کسانی هستند که وقتی یک نفر از خانواده و اقوام آنان کشته شود به ازائ آن تلاش می کنند تا چندین نفر را بکشند که قرآن این مسئله را زیر سؤال برده است. یعنی جهتگیری از یک واقعیت اجتماعی و مشکل رفتاری مردم است.
وی افزود: قرآن تاکید دارد که در برابر یکنفر فقط یکنفر باید کشته شود و تاکید بر اینکه عفو، بهتر است؛ می-خواسته به سمت کاهش آن پیش برود و قرآن به بهانه¬های مختلف خواسته است که قصاص، اجرایی نشود.
خیلی از افراد تصور می کنند که نبود حکم قصاص برای پدرانی که فرزند خود را می¬کشند به خاطر آن است که پدر، چون ولی و پدر فرزند است، این حق را دارد که فرزند خودش را بکشد. یا تنبیه کند. ولی عمده فلسفه رفع آن این است که قصاص پدر باعث فروپاشی یک خانواده و تشدید خشونت می¬شود، زن، شوهر خود را از دست داده و فرزندان دیگر، بی پدر می¬شوند، و این دور و تسلسل ادامه می¬یابد و زمینه¬های قتل¬های بعدی در میان خانواده باز فراهم می¬شود.
وی با تاکید بر اینکه تردیدی در این نیست که چنین پدری باید مجازات شود و مجازات سنگین هم داشته باشد تا تنبه و پیشگیری برای دیگران ایجاد شود؛ اما همه مجازات قصاص نیست. راه¬های دیگر ممکن است. اظهار کرد: تعجب من از برخی افراد است که وقتی به قصاص می¬رسند می¬گویند این حکم اسلام، ظالمانه است ولی وقتی با چنین پدیده¬هایی روبرو می¬شوند می گویند چرا در قانون قصاص برای چنین پدری وجود ندارد؟ یعنی تناقض در سخنان آنان وجود دارد.
ادامه 👇👇
@Habibollah_Babai