۴. مسئلۀ سرعت تحولات در نظام معانی و شبکۀ مناسبات تمدن جدید غرب نیز عنصری بسموثر در شکلگیری نظام زندگی بوده و هست. سرعت در تحولات دنیوی و تغییرات سختافزاری در غرب (در قرن هفدهم) موجب عقبماندگی اخلاق، فرهنگ، و دین از تغییرات شتابان جامعه شد و عملا نوعی از سکولارشدن را بر غرب تحمیل کرد. پیش از قرن هفدهم لفظ «تمدن» و پروسۀ «تمدن» پیشرفت مادی و معنوی را به طور یکسان در بر میگرفت، لیکن به تدریج ابعاد معنوی و اخلاقی تمدن اهمیت خود را از دست داد. این دقیقا بدان جهت بود که گسترش تمدن در جهات مادی سریعتر از جهات اخلاقی و معنوی در تمدن غرب بود. از این رو، آنگاه که فتوحات و اکتشافات زیادی در حوزه تمدنی رخ داد، ارزشهای اخلاقی در میان انبوه اختراعات مادی و پیشرفتهای دنیوی مغفول ماند و در نتیجه بین اخلاق و تمدن، فرهنگ و تمدن، و همینطور دین و تمدن (صرفا به خاطر فقدان تناسب در سرعت تحولات) جدایی رخ داد. این «سرعت» در تحولات و جدایی آن از معنا و معنویت و دین و اخلاق آنچنان ادامه یافت که به بیان زیمل منتهی به بیشکلی درجهان پسامدرن شد. زیمل بر این باور است در عصر مدرن، زندگی همچون اعصار گذشته نمیخواهد در شکل خاصی تجلی پیدا بکند، شکل مورد نظر زندگی سریع و متحول امروز، گریز از هرگونه شکلی است و همین بی شکلی هم خود را در تمامی اشکال هنری، علمی، اجتماعی و اقتصادی آشکار میسازد.
۵. فقدان تناسب سرعت در ساحتهای مختلف تمدنی و سکولاریزاسیون برآمده از آن، در دیگر تمدنها از جمله در تاریخ تمدن اسلامی هم کم و بیش رخ داده و گاه در حال وقوع است. اساسا دنیای قرن بیست و یکم در حال تجربه تحولات سریعی است که گویا حرکت در تاریخ انسان شتاب گرفته و حوادث به طور متوالی و بیوقفه در حال رخدادن است. اکنون اگر دین و نهاد دین نتواند سرعت بموقعی متناسب با تحولات نهاد سیاست داشته باشد، اگر حوزههای علمیه نتواند نرمافزار سرعت در تولید اندیشه دینی، تدریس و تبلیغ دین را فعال کند و سرعتی متناسب با سرعت تحولات حوزه فرهنگ داشته باشد، و اگر مراجع عظام نتوانند واکنشهای سریعی به تحولات علمی و تمدنی (مثلا در حوزۀ سلامت) داشته باشند، پیشی گرفتن مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بهداشتی بر نهادهای دینی بویژه حوزههای علمیه، جامعه را به خودی خود به سمت سکولارشدن سوق خواهد داد، چه بخواهیم، چه نخواهیم.
بر این اساس آنچه که رهبر معظم انقلاب در مورد ضرورت «جهش در تولید» بیان کردند، هرچند به تولید اقتصادی و ایجاد تحول ملموس در سفره مردم ارتباط دارد، لیکن در ادبیات کلان تمدنیِ رهبر انقلاب، این جهش نه صرفا جهش اقتصادی، بلکه جهشی فرهنگی، جهشی اخلاقی و جهشی دینی و در کل جهشی هماهنگ در سطوح کلان اجتماعی است. اگر همزمان با جهش اقتصادی نتوانیم جهش فکری و فرهنگی و جهشی دینی داشته باشیم، طبیعی است که جهش اقتصادی و جهش در حوزههای دیگر اجتماعی به عقبماندگی فکر و فرهنگ و دین منتهی خواهد شد و فاصله بین دین و نهادهای اجتماعی بیشتر و بیشتر خواهد شد. دراین باره، علاوه بر ایمان و دینداری، خلوص و مجاهدتهای مستمر (گروههای جهادی اخلاق و فرهنگ)، و همینطور عملیات توأمان عملی و نظری، باید مقولاتِ «سرعت»، «جهش» و «شتاب» در مقیاس تمدن را مطالعه کرده و نرمافزار لازم برای واکنشهای بهنگام و سریعِ فرهنگی و اخلاقی را فراهم آورده و آن را در آموزش و پرورش طلبههای تمدنگرا به تمرین گذاشت.
@Habibollah_Babai
عرض سلام خدمت بزرگواران و تبریک ایام سال نو و اعیاد ماه مبارک رجب و ماه شعبان و آرزوی سلامتی برای همه عزیزان
بعد از عارضۀ کرونا در ایران، محققان زیادی در حوزه و دانشگاه در نسبت بین «دین و کرونا» تحلیلهایی ارائه کردهاند که هر یک از آنها رویکردی متفاوت و نگاهی دغدغهمندانه بود از آنچه که در ایران و در جهان امروز میگذرد. بنده نیز در برخی از یادداشتها تلاش کردهام که تأملات خود را با رویکرد تمدنی مطرح کنم و آن را در معرض اساتید و محققان قرار بدهم. با عنایت به اینکه پرداختن به این مسئله جهانی نیاز به همفکری جهانی دینداران و دینپژوهان دارد، از دو هفتۀ پیش مکاتباتی با برخی از اساتید مختلف دینشناسی مخصوصا مسیحیان در آمریکا داشتم و موضوعات و دغدغههایی را با آنها (از جمله جیمز هانتر، لری بوشارد، بل وایدر، کون هارت، چاک متیوز، و محمد لگنهاوسن) در میان گذاشتهام. در این گفتگوها و رفت و برگشتها به برخی از یادداشتها و نوشتههایی از اساتید و محققان دینپژوهش در آمریکا دست یافتهام که گزارش برخی از آنها را پیش از این به مخاطبان و اعضای این کانال تقدیم کردهام. نوشته ذیل از دیوید فرنچ است که دیشب بل وایدر (Bill Wilder) رئیس مرکز مطالعات مسیحی در شهر شارلوتسویل به من ارسال کرد که به نظرم ارائه خلاصه محتوای این مقاله نیز مفید خواهد بود و ما را به گفتگوهای بین الادیان در موضوع کرونا (و البته مسئله بهداشت و سلامتی و موضوع دین) بیش از پیش ترغیب خواهد کرد.
https://frenchpress.thedispatch.com/p/coronavirus-courage-and-the-second
@Habibollah_Babai
👇👇
کرونا و وسوسۀ «نمایش ایمان» در مسیحیت
(در تفاوت بین شجاعت، ترس، و تهور)
از دیوید فرنچ
در تاریخ 7 مارس یک مدرسه مسیحی مراسمی مملو از مومنان مسیحی را برگزار کرد که در میان آنها یک نفر مبتلا به کرونا بود. الان از آن جمعیت دهها نفر تستشان به کرونا مثبت گزارش شده است. این مسئله در آمریکا که شکافهای مذهبی در آن زیاد است، شقاق مذهبی جدیدی را درست کرده است. هزاران کلیسا الان بسته شده و کشیشان در تلاشاند راهی پیدا بکننند برای خدمت به جمعهایی که پشت درهای بسته زندگی میکنند. دراین میان کلیساهایی وجود دارند که بر خلاف دستورات فرمانداری عمل میکند و در این میان برخی از کشیشها هم هستند که مردم را تشویق میکند که به یکدیگر خوشآمد بگویند، و مدارس دینی را همچنان باز نگهدارند. راستی رنو (Rusty Reno) ادیان کاتولیک را به خاطر تعلیق مراسمات جمعی نقد کرده و تأکید کرده است که آمریکا باید کلیساها را باز نگه دارد. او مینویسد که «خاموشی گستردۀ همه چیز روح عصر ماست که در آن چشم انداز مرگ بزرگترین شرّ قلمداد میشود که باید به هر قیمتی از آن پرهیز کرد. اساسا مسیح آمده تا ما را از اسارت گناه و مرگ رهایی بخشد. این نه بدان معناست که ما نمیمیریم و یا گناه نمیکنیم، بلکه بدان معناست که ما نباید زندگی توأم با ترس داشته باشیم.»
ولی آنچه که در متیو «7-5: 4» و «24-26 : 16» آمده است تفاوت بین شجاعت، ترس، و بیپروایی را ترسیم میکند. برخی از آیات نشان دهنده وسوسه بزرگی است که شیطان از مسیح میخواهد نمایش ایمان بدهد و خودش را از بلندی پرت کند تا شکست ناپذیری خود را نشان دهد. با این وجود مسیح امتناع کرده و اظهار میکند که این کار وسوسه و مسخره است. اما همان طور که عیسی مسیح «ایمان نمایشی» را نپذیرفت، ترس بزدلانه را هم رد کرد و ازخودگذشتگی تا دم مرگ را خواستار شد. ازخودگذشتگی و قربانی شدن در تأسی به حضرت مسیح نیز نوعی از خودگذشتگیِ هدفمند است و نه بیهدف. این خطرپذیری در وضعیت بحران سلامتی متعلق به پزشکان یا پرستاران است که شجاعت این را دارند که پیوسته خود را در معرض بیماریهای کشنده قرار میدهند تا از بیمار و بیماری مراقبت کنند. پزشکان خطری را که خود ریسک میکنند به خانواده و جامعه خود بازتاب نمیدهند. آنها خود را از خانوادههای خود جدا میکنند، به همان شیوهای که یک سرباز در جنگ رفتار میکند. این ترس نیست بلکه احتیاط است که آدمها خطرات شخصی خود را به خانواده و اطرافیان وارد نمیکنند. جانبازان و دلاوران تفکیک میکنند بین بزدلی، شجاعت، و بیپروایی. ترسو در وسط معرکه وظیفه خود را رها میکند، مرد شجاع مأموریت را در آغوش میگیرد، با این حال او از زره استفاده میکند.
اکنون مأموریت ما چیست؟ اجتناب از بیپروایی و تهور. در عین حال مومنان نباید از ریسکهای هدفمند دوری کنند. ممکن است زمانی فرا برسد که شما هم باید از افراد بیمار مراقبت کنید. این کار را بیشک انجام بدید ولی با احتیاط. هشدار مارتین لوتر به مسیحیانی که با طاعون مواجه بودند قابل توجه است که گفت: «اگر خدا بخواهد مرا قبض روح کند، مطمئنا مرا پیدا خواهد کرد. من آنچه را که از من انتظار داشته انجام دادهام و بنابراین مسئولیت مرگ خودم یا مرگ دیگران را برعهده ندارم. اگر همسایهام به من احتیاج داشته باشد، من از هیچ کس و هیچ جا پرهیز نخواهم کرد و آزادانه خواهم رفت.»
@Habibollah_Babai
بیماری کرونا ویروس چهارمین تهدید برای بشریت است که از بحران تمدنکاپیتالیستی ناشی میشود. این بحران با وضعیت شهرنشینی، جهانیسازی، تغییر آب و هوا، تنشهای مدنی، و تغییر ماهیت انتقال بیماری بین انسانها و حیوانها، در حال افزایش است. اگر این بحرانِ تمدن در دهه های آتی مورد توجه قرار نگیرد، فروپاشی جامعه صنعتی اجتنابناپذیر خواهد بود و ممکن است بشریت دوامی پیدا نکند، همانطور که پیش از این هم اپیدمیها به زوال تمدنها منتهی شدهاند. برای غلبه بر بحران، باید از تمدن فراتر رفت، گونههای از خودبیگانگی اجتماعی را از بین برد، و فرایند بیگانهشدن از طبیعت را نیز خاتمه داد.
https://www.resilience.org/stories/2020-03-27/the-coronavirus-pandemic-as-the-crisis-of-civilization/
@Habibollah_Babai
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طراحی خارقالعاده شهید سلیمانی در برنامه دیشب عصر جدید
@Habibollah_Babai
اژدهای رسانهها و پادشاه فیلترشکنها: کرونا !
یادداشتی از حسین رجایی
https://www.alef.ir/news/3990116054.html
@Habibollah_Babai
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
46.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰سرنوشت کشتی تایتانیک نماد تمدن جدید و ویروس کرونا
✅کشتی بزرگ و معروف تایتانیک به نحوی باشکوه و مجلل ساخته شده بود و جلوه های پیشرفت بشر را نمایش می داد ؛ ولی این قصه با غرور کاذب برای سازندگان و مسافرانش به آنجا رسید که تایتانیک را شکست ناپذیر و بی عیب و نقص می دانستند ؛ لذا زمانی که در برخورد با صخره ای در هم شکست ، همه را مبهوت نمود ۰ در آخر هم می بینیم که نجات یافتگان به نیایش پرداخته و به حقارت بشر در برابر خالق خود اعتراف می کنند۰
🔴تاینانیک ، امروز نماد همان "تمدن جدید" است که ظاهر باشکوه و مجلل آن تصور غیر قابل غرق شدن آن را برای مسافران و سازندگانش تداعی می نماید و ویروس کرونا همان صخره ای است که این تمدن ظاهرا بی عیب و نقص با آن برخورد نموده است ؛ شاید که بشر دوباره برای نجات خود به عظمت خالق و نیایش با او متذکر گردد۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
JIPS_Volume 1_Issue 2_Pages 23-46.pdf
435.8K
http://jips.isca.ac.ir/article_68394.html
مقاله "اخوت دینی و کارکردهای عدالتساز آن در وضعیت نابرابری پیچیده" (بررسی اندیشه مایکل والزر از منظر امام علی ع در گفته اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق) در مجله
Journal of Islam's Political Studies
@Habibollah_Babai
امکان تمدن در وضعیت «استضعاف»
مقدمه
آیا مومنان و صالحانِ مستضعف میتوانند در مورد تمدن اندیشه کنند و یا در صدد ساخت تمدن برآیند؟ آیا میتوان در وضعیت استضعاف کنشی تمدنی داشت و درفرایند تمدنشدن قرار گرفت؟ اگر در معنای استضعاف نوعی از عدم استطاعت و فقدان هدایت («لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا») وجود داشته باشد، آنگاه چگونه میتوان در شرایط فقدان قدرت و نبودِ بصیرت، راهی به سمت تمدن گشود و حرکتی تمدنی آغاز کرد؟ پاسخ قرآنی به این پرسش میتواند در میان مستضعفان دنیای اسلام بلکه در انبوه مستضعفان جهان امیدهای حرکتبخشی را ایجاد کند و کسانی را که ضعفهای القا شده از سوی مستکبران آنها را نسبت به زندگی دینی و دنیویشان سرخورده و ناتوان ساخته، نسبت به آیندۀ دین و دنیایشان توانمند بسازد.
ادامه 👇👇
@Habibollah_Babai
ماهیت «استضعاف»
استضعاف به معنای «وجدان الشیء ضعیفا» و یا «عدّ الشیء ضعیفا بتوهین امره» است. چیزی را ضعیف یافتن و یا چیزی را ضعیف شمردن و یا چیزی را ضعیف کردن میتواند ابعاد مختلف و سطوح متعددی داشته باشد. ضعیف یافتن چیزی و یا ضعیف یافتن کسی میتواند به معانی مختلف و در مصادیق متعددی بکار رود: به معنای القای ضعف (القاء الضعف للشیء)، به معنای پیدا کردن نقطههای ضعف (وجدان الشیء ضعیفا)، به معنای خیال ضعف (ضعیفپنداری) در آنچه و آنکه در واقع ضعفی ندارد (عدّ الشیء ضعیفا)، به معنای آرزو و یا مطالبۀ ضعف برای کسی (طلب الشیء ضعیفا)، و به معنای تضعیف و یا تحقیر کسی (جعل الشیء ضعیفا).
هریک از این موارد میتواند احکام متفاوت اجتماعی، سیاسی و حتی تمدنی داشته باشد. بدینسان، ضعیف شمردن یا ضعیف یافتن گاه به معنای القای ضعف به کسی است که ممکن است ضعیف نباشد. اگر چنین القائی در آن فرد اثرگذار باشد و او نیز در برابر این القا تمکین کند و خود را ضعیف بپندارد، بالطبع او ضعیف میشود و توان ترقی و رشد خود را از دست میدهد. گاهی ضعیف شمردن، نه به معنای القای ضعف، بلکه خیال ضعف و توهم ضعف (به موجب عدم آگاهی و شناخت لازم از آن شیء و یا از آن کس) است. خیال ضعف و ضعیف پنداری که خود حاصل ناآگاهی و جهل به فرد ضعیفشمرده شده است، موجب ضعف در فرد استضعاف شده میشود. شایان ذکر است که خیال ضعف و القای ضعف، گاه از سوی دیگری انجام میشود، و گاه از سوی خود فرد مستضعف پیدا میشود. آنجا که فرد مستضعف خود را فاقد توان و فاقد شایستگی میداند او در واقع خود را مستضعف ساخته و آن را نهایتا ضعیف میسازد. گاهی نیز استضعاف، استضعاف عملی یا ضعیفداری است به گونهای که نه فقط برای القای روانی ضعف، بلکه در جهت انسداد مسیرهای رشد و زمینهسازی برای ضعف و سستی است تا دیگری تضعیف گردد و قوای خود را از دست دهد.
بدینسان نتیجه استضعاف همیشه ضعیف شدن نیست، ضعیف شدن بیش از آنکه به فرایند استضعاف از ناحیه استضعافگر مربوط شود، به وضعیت فرد استضعافشده و تمکین او در برابر فرایند استضعاف مربوط میشود. از این رو ارادۀ انسانی در مواجهه با استضعاف مهم است، اگر ارادۀ فرد در برابر استضعافگر بر تسلیم و تمکین تعلق بگیرد، بیشک استضعاف هم به ضعف و ناتوانی منتتهی خواهد شد، و اگر ارادۀ انسانی بر مقاومت و ایستادگی تعلق بگیرد، عملیات استضعاف به قوت و رشد فردِ مستضعف منجر خواهد شد. از این رو، هرچند فاعل و عامل استضعاف (ضعیفکنندگی) غالبا فرد دیگری (مستضعِف یا ضعیفشمارنده و یا همان استضعافگر) است نه خود فرد مستضعَف (و ضعیف شمرده شده)، ولی عامل و فاعل ضعیفشدگی، خود فرد ضعیفشده است که گاه استضعاف از ناحیه فرد استضعافگر را میپذیرد و گاه از پذیرش آن ابا کرده و در برابر آن استقامت میکند. بنابراین، مستضعفان هستند که در برابر عملیات استضعاف تصمیم به تسلیم میگیرند و یا عزم بر سرکشی کرده و در برابر عوامل ضعفآور ایستادگی میکنند.
ادامه 👇👇
@Habibollah_Babai
استضعاف تمدّنی
منظور از استضعاف تمدنی، استضعاف در سطح کلان، استضعافی نظاممند، و استضعافی جامع و شامل (در ناحیه ابعاد مادی و معنوی) است به گونهای که احتمالا جامعه اسلامی در سطح کلان را متأثر سازد و امت مسلمان را در امتبودگیاش گرفتار ضعفهای بزرگ نماید. مقابله با چنین استضعافی و خروج از ضعفهای حاصل از آن، باید از طرق تمدنی و در سطح تمدن رخ بدهد. البته ممکن است خروج از ضعف سیاسی، صرفا از طرق سیاسی مانند انقلاب و کودتا و غیره رخ بدهد، لیکن خروج تامّ از ضعفِ برآمده از استضعافی که همه ساحتهای انسانی را شامل بشود، جز در ساحت تمدنی ممکن نمیشود و رشد و رهایی انسان به صورت کامل نیز در سطح و ساحت تمدن بوقوع میپیوندند. بدینسان، در صورتی که استضعاف در سطح کلان باشد، خروج از استضعاف هم ناگزیر باید در سطح کلان تمدنی باشد. آنگاه که استضعافشدگی از ناحیه تمدنها باشد و یا استضعاف در سطوح کلان اجتماعی باشد، رهایی ازآن استضعاف بزرگ و ضعفهای برآمده از آن هم باید همهجانبه و در سطح کلان و در مقیاس تمدنی باشد.
ادامه 👇👇
@Habibollah_Babai