انقلاب ایران، مقاومت و تحقق آینده پروفسور الکساندر دوگین.pdf
9.66M
"انقلاب ایران، مقاومت و تحقق آینده"
گفتاری از پروفسور الکساندر دوگین از روسیه
در همایش بین المللی "بیانیه گام دوم و آینده تمدنی ما"
@Habibollah_Babai
1_912776317.pdf
8.58M
"تقابل دو نقشه تمدنی در جهان اسلام"
گفتاری از شیخ شفیق جرادی از بیروت
همایش بینالمللی "بیانیه گام دوم و آینده تمدنی ما"
@Habibollah_Babai
1_911077590.pdf
10.54M
"آوردههای انسانی انقلاب اسلامی و آینده آن در امت اسلام"
در گفتگو با پروفسور محسن صالح از بیروت
در همایش بین المللی "بیانیه گام دوم و آینده تمدنی ما"
@Habibollah_Babai
1_911080883.pdf
9.48M
"زنان مقاومت و آینده آنها در جهان اسلام"
در گفتگو با سرکار خانم زینب شریعتمداری
در همایش بین المللی "بیانیه گام دوم و آینده تمدنی ما"
@Habibollah_Babai
1_914815434.pdf
2.14M
"حضور تشیع در عرصه بین الملل"
در گفتار استاد محمد تقی سبحانی
همایش بین المللی "بیانیه گام دوم و آینده تمدنی ما"
@Habibollah_Babai
1_914698880.pdf
2.02M
"ایران و چالشهای علوم اجتماعی در جهان اسلام"
مقالهای از طلال عتریسی از دانشگاه معارف بیروت
در همایش بین المللی "بیانیه گام دوم و آینده تمدنی ما"
@Habibollah_Babai
1_914699303.pdf
2.1M
"متافیزیک غربشناسی در ستیز بین ایران و غرب"
مقالهای از محمود حیدر، لبنان
در همایش بین المللی "بیانیه گام دوم و آینده تمدنی ما"
@Habibollah_Babai
یادداشتهای آمریکا
قسمت هفدهم (تدبیر خانه)
زمانی برای موضوع رساله دکتریام به بغداد رفته بودم و میهمان خانه یکی از دوستان عراقی بودم. ایشان جملهای در مورد توانایی زنان عراقی گفت که «المرأه العراقیه مدبره» زن عراقی زنی مدبّر در زندگی است. ایشان به من گفت همۀ آنچه که شما سر سفرههای ما میبینید دستساختِ بانوان عراقی در خانه است. سخن ایشان نه در مورد همسر خودش، بلکه در مورد همه همسران عراقی بود. به نظرم این نکته (اهل تدبیر بودن مادران و همسران در زندگی) را باید یکی از شاخصهای زندگی برتر و چهبسا یک تمدن به شمار آورد. ما چنین چیزی از زنان آمریکایی ندیدیم، اولا حال و حوصله میهمان را نداشتند، ثانیا بسیاری از آنها آشپزی بلد نبودند و بیشتر غذا از بیرون سفارش میدادند، و ثالثا به رغم داشتن فرزندان زیاد، فاقد تدبیر منزل و حتی گاه تمیزی خانه بودند. این را ما در منزلِ هاست (میزبان) خودمان در شب کریسمس و یا در منزل برخی از دوستان خود دیدیم، همین را همسرم در ارتباط با برخی از بانوان آمریکایی (حتی بانوان خانهدار) مثل خانم ماغن دیدند، همینطور چنین وضعیتی را از تعجب برخی از میهمانان آمریکاییمان مثل خانم کِلی از تمیزی خانههای ما و یا تعجب برخی دیگر از آنها مثل آقای پیتر از غذاهای خانگی ما هم میشد به وضوح دریافت.
@Habibollah_Babai
#یادداشت_های_سفر_آمریکا
یادداشتهای امریکا
قسمت هجدهم (نان و تاریخ)
یکی از مشکلات مهم ما در اوایل حضور ما در آمریکا، مسئله «نان» بود که موجب شده بود چندین ماه معدهدرد بگیریم. به سختی میشد نان مناسبی را در بازار پیدا کرد و مدتها همسرم مجبور بود نان را در خانه پخت کند. بعد از مدتی توانستیم از فروشگاه افغانی در شارلوتسویل نان بربری پیدا کنیم، بعدها هم فهمیدیم یه ماشین، چهارشنبهها نان «برکات» به شارلوتسویل میآورد. یک بار از یکی از دوستان مسیحیام که شنبهها از کلیسای کیندمهال (Kingdom Hall Church) برای مباحثه دینی (قرآن و انجیل) به منزل ما میآمد، درمورد چرایی وضعیت نان درآمریکا سئوال کردم، ایشان وضعیت و کیفیت نان را در آمریکا به نظام سرمایهداری ربط داد. البته شاید سرعت تولید درنظام سرمایهداری اقتضای چنین کیفیتی را داشت، ولی من این مشکل را در آلمان (زمانی که کُلن بودم) در هتل مسیحیان بیبلیکان ندیدم. به نظرم مقایسه آلمان و آمریکا در امر غذا و نان را باید در تاریخ آنها جستجو کرد. اساسا تاریخ هر کشور و هر تمدنی وضعیت غذا و ارزش غذایی امروز آن را معلوم میکند. تنوع نان آلمانی در هتلهای آلمان و کیفیت آن، آنچنان بالا بود که شما به سختی میتوانستید از میز صبحانه دست بکشید. بخشی از این کیفیت بهنظرم به تاریخ آلمان همچون تاریخ تمدنی ایران و عراق مربوط میشود و نه نظام سرمایهداری. به نظرم، تاریخ فرهنگها و تمدنها نان و غذا را اصالت میبخشد، به آن تنوع میدهد، و سلامت آن را هم تامین میکند.
@Habibollah_Babai
#یادداشت_های_سفر_آمریکا
🔸گاندوی ترجمهی کتب!
🔹 مافیای ترجمه کتب الحادی و شکگرایانه در ایران
✍️دکتر مهدی #گلشنی در یادداشتی در سایت شخصی خود به اشتباهات و دستهای پشت پرده در ترجمه کتب اشاره نمود:
برای مثال، «آنتونی فلو»، فیلسوف معروف غربی، یکی از ملحدان درجهیک در جهان شناخته میشد و مناظرات زیادی هم در این باب داشت که خیلی هم بازتاب خبری داشت. این شخص یکمرتبه به خدا بازگشت و الحاد را کنار گذاشت. خبر به این مهمی در ایران ترجمه و منعکس نشد! شاید بنده اولین کسی بودم که خبرش را در سمیناری در قم دادم. بعداً دیدم که فقط یکی از روزنامهها، در دو سطر به آن اشاره کرده بود.
سالها بود که کتابهای ژان پل سارتر، نویسندهی معروف فرانسوی، به فارسی ترجمه میشد. چقدر هم غربزدگان ایرانی مرید او بودند. سارتر در آخر عمرش به خدا بازگشت و این را در مصاحبهای با یک خبرنگار کمونیست متذکر شد. چنین موضوعی به هیچ وجه در جامعهی ما منعکس نشد و کسی آن مصاحبه را ترجمه نکرد. در صورتی که این موضوع در یک مجلهی آمریکایی معروف منتشر شد. بقیهی اخبار آن هم در غرب آمد، اما در ایران نه.
برعکس، وقتی مثلاً یک کتاب الحادی از ریچارد داکینز منتشر میشود، بلافاصله ترجمه و چاپ میشود. با مجوز همین وزارت ارشادی که میگویند سختگیری میکند، چاپ میشود! اما در نقطهی مقابل، دهها کتاب بر ضد این کتاب و با استدلالهای علمی نوشته میشود، حتی یکی از آنها هم ترجمه نمیشود.
بعضی از فلاسفهی غربی حرفهایشان نزدیک به بعضی از مواضع فیلسوفان ماست، اما این کتابها اصلاً ترجمه نمیشود. مثلاً یک روز من داشتم در کتابفروشی آکسفورد در قسمتهای مختلفش چرخ میزدم. یکمرتبه سه کتاب دیدم که بر ضد نسبیگرایی منتشر شده است. میدانید که نسبیگرایی مکتبی است که منکر اصالت همه چیز میشود. اما من در آنِ واحد، سه کتاب روی آن میز دیدم. متأسفانه حتی یکی از آنها هم به فارسی ترجمه نشده است. برعکس، تا دلتان بخواهد راجع به نسبیگرایی و پوچگرایی و غیره در ایران کتاب ترجمه شده و مقاله نوشته شده است.
http://mgolshani.ir/331/
@Habibollah_Babai
قسمت نوزدهم (دعوت از هانتر برای شام)
یکی از راههای شناخت من از فرهنگ آمریکا، نشستن با اساتید و گفتگو با آنها بود. بدین منظور افراد مختلفی را برای شام یا ناهار به منزل دعوت میکردم. س شام یا ناهار گفتگوهایی صورت میگرفت که در دانشگاه و موسسه زمینههای آن وجود نداشت.
یکی از این اساتید جیمز هانتر بود که به همراه خانماش برای شام به منزل ما اومد. همسر هانتر قصهنویس بود و در قصهگویی هم مهارت داشت. قبل از شام، برای بچههامون قصه جذابی را در بارۀ «کودکی که از مادرش خوشش نمیآمد» تعریف کرد (برنامه قصهگویی از برنامههای رایج در مدارس هم بود مثلا یه پیرمردی هر از چندگاهی با عروسکهاش میاومد Greer School و برای بچهها قصهگویی میکرد). بعد از قصه خانم هانتر، سر میز شام نشستیم. همسرم شام ایرانی را همراه با طرح ایرانی آماده کرده بود. خانمم در تزئین سفره و طرح روی پلو نوعا از طرح بتهجقه استفاده میکرد و این برای میهمانان ما از جمله هانتر و خانوادهاش بسیار خوشآیند بود.
پیش از این هم اشاره کردم که ارتباطات فرهنگی از طریق خوراک ایرانی یکی از رایجترین و موثرترین ارتباطات ما با دوستانی از فرهنگ غیرایرانی بود. شبیه همین نوع ارتباط را ما در کنفرانس اخیر مطالعات تمدن در شهر سوجوی چین تجربه کردیم و دیدیم که گاه ارتباط و تعامل فرهنگی از طریق سوهان قم (دیپلماسی سوهان) میتواند موثرتر از روابط فرهنگی دیگر باشد.
@Habibollah_Babai
#یادداشت_های_سفر_آمریکا
1_928842174.pdf
633.3K
"کرونا در آئینه روانشناسی فرهنگی"
مقاله ارزشمندی از دکتر غلامعلی افروز (استاد دانشگاه تهران)
@Habibollah_Babai