جهان مقاومت و مسئلۀ «استخفاف» و «استضعاف»
(در شهادت سردار سلیمانی)
ریشههای استضعاف را در دو نقطه از قرآن میتوان جستجو کرد: استضعافی که ریشه در خود فرد مستضعف و کاستی و کاهلی او دارد و آیات قرآنی نیز چنین استضعافی و چنین مستضعفانی را مذمت کرده است (قالوا کنا مستضعفین فی الارض). این نوع از استضعاف حاصل تمکین در برابر ضعف و حقارت القا شده از سوی دیگران و گاه لذتبردن از این خوارشمردگی و تندادگی است که هرگز نمیتواند راهی را به سمت آینده بازگشاید. اما نوع دیگری از استضعاف درقرآن نه برخاسته از ضعف و سستی مستضعفان، بلکه برآمده از ظلم و جفای مستکبران از یک سو، و البته قوت و حرکت از سوی مستضعفان است (للفقرا الذین احصروا فی سبیل الله). در این نوع از استضعاف، اگر مستضعفان استعدادی و تمکّنی نداشته باشند و یا اگر به لحاظ خصائص اجتماعی و انسانی برخوردار از امتیازاتی نباشند، هرگز مورد طمع مستکبران و استضعاف آنها قرار نمیگیرند. بدینسان میتوان تفکیک کرد بین «استضعاف در وضعیت ذلت» و «استضعاف در وضعیت عزت»، که یکی راه را به سمت تمدن اسلامی میبندد و دیگری راههای تمدنشدن را میگشاید.
استضعاف از منظر قرآن به شیوههای مختلفی رخ میدهد که یکی از آنها، «استخفاف» است. واژۀ استخفاف در سه موضع از قرآن آمده است که دو موضع آن مهم است: آیۀ 60 از سورۀ روم (فاصبر ان وعدالله حق و لا یستخفنک الذین لا یوقنون)، آیه 54 از سوره زخرف (فاستخف قومه فاطاعوه). استخفاف ذکر شده در این دو آیۀ مربوط به فرعون و قوم ایشان و همینطور استخفاف در آیۀ مربوط به پیامبر اکرم ص طریقی برای استضعاف است که فرعون در برابر قوم خود، و کفار در برابر پیامبر از آن استفاده میکردهاند. استخفاف در آیۀ «و لا یستخفنک الذین لا یوقنون» به معنای سست نمودن و سبک شمردنی که منجر به سلطه و سیطرۀ دیگری شود، به کار رفته است. برخی از مفسرین در معنای «لایستخفنک» گفتهاند «ای لا یحملنک علی الخفه و القلق»، یعنی مراقبت کن کسانی که ایمان ندارند با تکذیب و اذیت و آزار، شما را سبک نشمارند و موجب سستی و بیثباتی شما نشوند. برخی نیز غایت استخفاف در آیۀ مزبور را چنین بیان کردهاند: «لایستخفنک الذین لا یوقنون، لیهزوا موقفک و لیثیروا القلق فی مشاعرک، و لیجعلوا موقعک من الموقف الحق موقفا خفیفا مهتزا غیر ثابت». "لا یستخفنک" از مادۀ "خفت" به معنی سبکی است، یعنی آنچنان سنگین و پابرجا باش که این افراد نتوانند تو را سبک بشمرند و از جا تکان دهند، در مسیرت استوار و محکم بایست، چرا که آنها یقین ندارند و تو کانون یقین و ایمانی." آنچه که در آیه بدان تأکید شده، «سبک شمردن» است که فرایندی متفاوت از «سست کردن» دارد. سبک شمردن مانند ضعیف شمردن در واقع نوعی عملیات روانی است که در فرایند آن، سستی و ضعف القا میشود، و کسی که میخواهد ضعیف و یا سست نشود، باید مراقبت کند دشمن بر روان او چیره نشود و عملیاتی روانی و تبلیغاتی دشمن او را ضعیف نگرداند و القای خفت از سوی خصم، منجر به قبول خفت و سستی و سبکی از ناحیۀ او نشود.
اکنون، آنچه در شهادت سردار سلیمانی رخ داد، استضعاف و استخفافی است که از طرف آمریکا نسبت به ایران و بلکه نسبت به مقاومت در جهان اسلام شروع شده که البته ضرورتا نمیتواند فرایند عزت و پیشرفت مقاومت را مخدوش نماید. لیکن تندادگی خودباختگان وطنی به این خفت و ضعف بسیار دهشتبار است و بیشک راه انقلاب را به انحراف میبرد و منطق مقاومت در جهان اسلام را تضعیف خواهد ساخت که باید از آن غافل نماند.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
ابراهیم فیاض: سردار سلیمانی، شهید امت اسلام است.
فياض در گفتگو با روزنامه فرهيختگان به تبيين ابعاد جامعه شناختي شهادت ايشان پرداختند.
شهادت حاجقاسم سلیمانی از آن واقعیتهایی است که تئوریها را عوض خواهد کرد؛ جزء واقعیتهایی است که ساختار را عوض خواهد کرد و تئوری را خواهد ساخت. بهجای اینکه تئوری واقعیت را بسازد، این بار واقعیت، تئوری را خواهد ساخت.
📌 فیاض معتقد است سردار سلیمانی، «شهید امت اسلامی» است چراکه افق او منحصر به شیعه نبود. سلیمانی برای اسطوره شدن در مقیاس جهانی تنها شهادت را کم داشت و خون او امت اسلامی را شکل خواهد داد.
تئوریها هم مثل تمام چیزهای دیگر به بنبست رسیدهاند و تمام شدهاند. آمریکا و ترامپ هم به بنبست رسیده بود و اینکه میگویند از وحشت کشته شدن سربازان آمریکایی دست به این اقدام زدهاند، بهانه است. آمریکا با زدن مقر نیروهای مردمی در بنبست بود و باید از عراق خارج میشد و حالا هم در این قضیه گرفتار شد. آمریکاییها به بعد ملکوتی این ماجرا هم توجه ندارند. این جهان در یک جهان ملکوتی بزرگ، مُندَک است و منتقم این خونها خود خداست و انتقام خدا هم مثل انتقام خون امام حسین(ع)، تمام پهنه بشریت را طی خواهد کرد.
🔸 به نظر من سرنوشت منطقه عوض خواهد شد. من حاجقاسم را «شهید امت اسلامی» میدانم. خود ایشان گفته بود من فدایی اهل سنت هستم و افق او، بحث تشیع نبود. متاسفانه برخی کوتهفکران خیال میکنند او فدایی تشیع بود؛ درحالیکه او شهید امت اسلامی است و امت اسلام با خون او بهشدت متحد خواهند شد.
🔸 این «مصیبت» به «حماسه» تبدیل خواهد شد
من اسطورهشناسی را سالها در کلاسها تدریس کردهام. کسی بهسادگی اسطوره نمیشود! همانطور که رهبری گفته بودند حاجقاسم «شهید زنده» بود و اگرچه در حیاتش هم اسطوره بود، اما برای اسطوره جهانی شدن، شهادت را کم داشت. الان او اسطوره جهانی شده و مثلا خواننده اسپانیایی با 13 میلیون فالوور (یعنی مردم آمریکای لاتین و کشورهای اسپانیولی زبان مثل پرتغال و اسپانیا) از او میگوید. حالا دیگر امت اسلامی یک «شاخص» پیدا کرده است و دیگر فلان شاه یا بهمان کشور اسلامی، شاخص امت اسلامی نیست و او الان به شاخص امت اسلام بدل شده است.
🔹جریان جدیدی آغاز خواهد شد و این حسهایی که در این ساعات پس از شهادت او در میان مردم میبینید که عزادار سردار شدهاند و در رسای او زاری میکنند، نشانه این است که انقلاب بزرگی در ایران درحال رخ دادن است. برخی میخواهند فرهنگ جهاد و شهادت را به فراموشی بسپارند اما اولین اتفاقی که با شهادت او افتاد این بود که فرهنگ ایثار و شهادت پس از 30 سال برگشت. تکنوکراتهای غربگرای آمریکا محور به نام کابینه کار و پراگماتیسم آمریکایی با تعدیل اقتصادی بر سر کار آمدند و تمام اخلاقی که براساس عدالت بنا میشد را از بین بردند. نسل جنگ و حاجقاسم از این اتفاق دلخون و غصهدار بودند. حاجقاسم، عزت شیعه را در مقابل داعشی که به دنبال نسلکشی شیعه و از بین بردن عتبات بود، برگرداند اما با توطئه آمریکاییها و خیانت تکنوکراتها در عراق و ایران، دلشکسته شد و این تحفه آخرین چیزی بود که خداوند میتوانست پس از این دلشکستگی به او عطا کند.
🔹به هر حال این غم عجیبی که با شهادت حاجقاسم در دل مردم نشسته است ما را به حال و هوای دهه ۶۰ بازخواهد گرداند و نسل بعد با روحیه ایثار و شهادت آشنا خواهند شد و این بازتولید نسلی، بهواسطه اینکه ایشان تبدیلی در عهد و پیمانش نکرده بود، مجددا شکل خواهد گرفت و شکاف بیننسلی پر خواهد شد.
🔸آمریکا باید از آسیای غربی خارج شود و این با خون حاجقاسم شروع شده است و اتفاق خواهد افتاد. این اتفاق اصلا چیز سادهای نیست، نفت را بالا میبرد و بورس را پایین میآورد و آمریکاییها و غربیها را مجبور خواهد کرد که از منطقه فرار کنند. این تازه اول کار است. کشت و کشتارهای عمومی که توسط مردم امت اسلامی از آنها گرفته خواهد شد، مجبورشان میکند که از منطقه فرار کنند. رژیمهای غربگرا در وحشت هستند،
https://t.me/Habibollah_Babai
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
حاج قاسم سلیمانی؛ شهید امت اسلامی
از دکتر الویری
امروز بار دیگر مردی آسمانی که تنها ۶۳ بهار به خود دیده بود، کولهبار عزت و شجاعت و غیرت و مردانگی و شرافت و حقطلبی و خداگونگی خود را نزد ما زمینیان به یادگار گذاشت، کالبد تن رها کرد، به دنیا خندید و رفت. میلیونها انسان وارسته حقجو به ویژه در میان آحاد امت اسلامی از لحظه شنیدن این خبر با دلی شکسته و دیدهای اشکبار و بغضی بر گلو نشسته و قلبی داغدار با آمیختهای از اندوه و حسرت و حس انتقام و نفرت فزاینده از "شقیترین آحاد بشر" و اتباع و اذنابش همراه شدند.
او به مصداق آیههای ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آلعمران، اکنون زنده و روزیخورِ خوان رحمت خدا و خوشحال از دهش اوست، اما روشن است که سنگینی فراق این مردان بزرگ را نمیتوان آسان بر دوش کشید. مردم عزیز و نجیب ما بارها در دوره پرشور و حماسه انقلاب از این دست تجربهها داشتهاند و آن چه از تاریخ در این باره میتوان سراغ داد، بسیار بیشتر از آن است. #امیرالمؤمنین_علی علیه السلام با شنیدن خبر شهادت #مالک_اشتر گفت:
انا لله و انا الیه راجعون، و الحمد لله رب العالمین، اللهم إنی احتسبه عندک، فإن موته من مصائب الدهر ... (الغارات، ج ۱، ص ۲۶۴)
همانا ما از خداییم و همانا ما بازگشتکنندگان به سوی اوییم، و سپاس پروردگار جهانیان را باد، بار خدایا من در این (مصیبت شهادت مالک اشتر) به خشنودی تو بسنده میکنم، مرگ او از مصیبتهای روزگار بود ...
و نیز گروهی از بزرگان قبیله نخع گزارش کردهاند که پس از رسیدن خبر شهادت مالک اشتر، وقتی بر علی وارد شدیم:
فجعل یتلهف و یتأسف علیه و یقول: لله در مالک، و ما مالک ، لو کان جبلا لکان فندا و لو کان حجرا لکان صلدا ... (الغارات، ج ۱، ص ۲۶۵)
شروع به حسرت و دریغ خوردن و تأسف کرد و میگفت: کارهای نیک مالک برای خدا باد، اگر او را کوه بشمریم، کوهی بیهمتا بود و اگر او را سنگ بشمریم سنگی سخت و استوار بود ...
در گزارشی دیگر آمده است که نشانههای این اندوه و تأسف و تحسر تا مدتها در چهره علی علیه السلام دیده میشد. (الغارات، ج ۱، صص ۲۶۵ ـ ۲۶۶)
این تلخیها و سختیها و دلشکستگیها و زیانپهای نبودن مردان بزرگ را نمیتوان کم انگاشت، اما تاریخ نشان داده است که سرنوشت بشر را در لحظه روی دادن این تلخیها نمینویسند، اگر جز این بود با شهادت #امام_حسین علیه السلام تاریخ مبارزه حق و باطل باید به پایان میرسید. روی دیگر سکه #شهادت، حیاتبخشی آن است. خون شهیدان ما در ایام پیروزی انقلاب، اراده مردم عزیزمان را برای مبارزه استوارتر ساخت و خون شهیدان مظلوم ایام #دفاع_مقدس بر انسجام و عزم ما برای ایستادن در برابر ظلم جهانی افزود. و اینک شهادت حاج #قاسم_سلیمانی در گسترهای فراتر از مرزهای #ایران و همراه با نماد مقاومت و استکبارستیزی و ارتجاعستیزی مردم عراق ابومهدی المهندس نوید بخش انسجام و استواری ارادهها و دمیده شدن خونی تازه در رگ #امت_اسلامی است. همان گونه که تا کنون و به گواهی صدها نمونه تاریخی خون شهیدان همواره و هر چند در بلند مدت، راه رسیدن به مقصد را آسان کرده است، اکنون نیز یقین داریم #امت_اسلامی راه دشوار پیش روی خود را به برکت خون این شهیدان به انجامی نیکو خواهد رسید. شاید یکی از دلالتهای مفهوم زنده بودن شهیدان که دو بار در قرآن به آن اشاره شده است، همین باشد که خون آنها در مقیاسی بسیار وسیعتر به جامعه حیات میبخشد.
امروز امت اسلامی وارد دورهای جدید از حیات بالنده خود شد و اعلام کرد که میداند برای کامیابی در مبارزه با جبهه باطل و نظام سلطه کور و خونریز و ددمنش جهانی ، باید بهای آن را پرداخت، ارزش خواستههای مردم را با بهایی که برای آن میپردازند میتوان شناخت. خون پاک شهید حاج قاسم و شهید ابومهدی، بهایی است که #امت_اسلامی برای مرحله جدید مبارزه خود در طبق اخلاص هدیه کرد.
تجربه نشان داده است که برای حفظ خون شهیدان نمیتوان تنها به ساختارها امید بست، وظیفه هر یک از ماست که به نوبه خود و در قلمرو نفوذ و دخالت خود نگذاریم که خون این شهید بزرگ امت اسلامی هدر رود.
@MohsenAlviri
https://t.me/Habibollah_Babai
یک نکته در "دوگانۀ قربانی و قهرمانی"
قربانی دو قسم است: قربانیِ برآمده از تسلیم و عدم قهرمانی، و قربانی برآمده از قهرمانی است. گاه فردی یا جامعهای به خاطر آنکه قهرمانی نمیکند قربانی میشود، و گاه چون آن فرد و یا جامعه، قهرمانی از خود نشان میدهد قربانی میگردد و اگر نمیبود قهرمانی، قربانیای هم پیش نمیآمد. پر واضح است که بین این دو تفاوتی بنیادین وجود دارد.
از کتاب رنج عرفانی و شور اجتماعی
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
چرا ما منطقی فکر نمیکنیم؟
استیس در کتاب «دین و نگرش نوین» پرسشی را مطرح کرده است که اگر ربطی منطقی بین علم و الحاد وجود ندارد، چرا انساان بعد از رنسانس راه به سمت الحاد میبرد؟ استیس در پاسخ به این سئوال به یک جمله قناعت میکند و آن اینکه «چون مردم منطقی فکر نمیکنند». البته پاسخ استیس، پاسخی تامّ و جامع نیست، لیکن نکتهای در خور تأمل دارد که اساسا در تحولات اجتماعی کلان چه میزان میتوان از مردم انتظار تفکر منطقی داشت؟ همینطور در چه شرایطی ممکن است مردم منطقی فکر کنند و یا اینکه از تفکر منطقی دور شوند؟ در میان عوامل بسیار برای منطقی بودن و یا غیرمنطقی شدن، به نظر میرسد دو نکته حائز اهمیت است:
1. زیادخوانی، سطحیخوانی، و خواندن آنچه که نویسندهاش هیچ مسئولیتی در برابر نوشتهاش احساس نمیکند، در برابر عمیق خوانی و فرصت دادن به خود برای آرام بودن و فکر کردن. هر میزان خبرهای سطحی و فِیک در جوامع رایج میشود، بالطبع اندیشهها، تحلیلها و گفتهها نیز فِیک میشود. گفتههای فیک نیز جامعه را به سمت جامعهای فیک سوق میدهد. به این سخن از فرمایش امام علی ع دقت کنید که فرمود: من کثر کلامه کثر خطوه، و من کثر خطوه قل حیائه، و من قل حیائه قل ورئه، و من قل ورعه مات قلبه. کسی که سخن گفتناش زیاد شود خطایش زیاد خواهد شد، کسی که خطایش بیشتر شود حیایش کمتر میشود، کسی که حیائش کم بشود پرهیزکاریاش کم خواهد شد و کسی که پرهیزکاریاش کم شود دلش میمیرد. (کلمات قصار نهج البلاغه، 349).
2. نکته دوم، تقوا (خود کنترلی و ضبط نفس) نه به منزله یک امر اخلاقی، بلکه به منزله یک امر حیاتی در فرهنگ است. هر میزان جامعه از تقوای فرهنگی و اجتماعی دور میشود، تفکر منطقیاش از بین میرود و افراد در لحظهها و در خبرهای آنی فکر میکنند. مارشال هاجسن در کتاب The Venture of Islam به مسئله نظم در دنیای اسلام اشاره میکند و یکی از عوامل نظم در میان مسلمانان را نوعی از پرهیزکاری (piety minded) میداند که توانسته زندگی مسلمانان را دور از تنش قرار بدهد و بدان نظم و هماهنگی ببخشد. تضعیف این عامل، و تقلیل تقوای درون به امور ظاهری، و نداشتن کنترل بر گفتار و کردار، چیزی جز بی منطقی نیست. در وضعیت بیمنطقی هم همواره رفتارهای بیمنطق اوج میگیرد و راه برای خشونت هموارتر میشود.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
کتاب "چیستی تمدن" به همت مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی در ۶۰۰ صفحه منتشر شد. این کتاب مجموعه مقالاتی (۱۶ مقاله) است که از میان ۳۰۰ مقاله و کتاب در موضوع تمدن انتخاب شده و طی چند سال تلاش و پیگیری با ترجمه سید محمد حسین صالحی و با همکاری دکتر مصطفی جمالی (نمایههای حاشیه) به انجام رسیده است. بیشک این کتاب، ادبیات تمدنی را در ایران امروز یک گام پیش خواهد برد.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
در هماندیشی برخی از تمدنپژوهان در مشهد، مقاله من "امکان تمدن در وضعیت استضعاف، از منظر قرآن" بود. در این مقاله، بر چند نکته تاکید داشتم:
۱. می توان مستضعف بود، ولی ضعیف نبود. ضعیف بودن و تسلیمِ عملیات استضعاف و استخفاف شدن امری اختیاری است. می توان در برابرش ایستاد.
۲. بنابراین در دوره غیبت، در وضعیت استضعاف (ضعیف شمرده شدن) می توان قوی بود، و حرکت به سمت تمدن یا احیای تمدن و یا تاسیس تمدن نوین را آغاز کرد.
۳. استضعاف، گونه هایی دارد و سطوحی دارد. گونه های استضعاف عبارت است از استضعاف فکری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و ...
و سطوح استضعاف عبارت است از استضعاف خرد و استضعاف کلان.
۴. استضعاف کلان، استضعافی فراگیر، نظام مند و استضعاف در سطح تمدن است.
۵. در دوره غیبت میتوان به ضعف تن در نداد و قوی بود و در وضعیت قوی بودن و تمدن داشتن مطالبه ظهور کرد.
۶. خروج از استضعاف، در یک مرحله با قوی شدن رخ می دهد و در مرحله دیگر با عزت یافتن واقع می شود. تا زمانی که پروژه عزت جهانیِ ما به سرانجام نرسد، خروج از وضعیت استضعاف دشوار و بلکه ناممکن خواهد بود.
۷. هرچند قوی شدن و عزیز شدن، هر دو در دوره غیبت شدنی و ممکن است لیکن تحقق جامع دین اسلام در دوره ظهور رخ خواهد داد و قوت و عزت مسلمانان هم در آن دوره به کمال خواهد رسید.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
Hope_and_Despair_in_Islamic_Civilizatio(1).pdf
403.1K
مقاله "درآمدی بر یاس و امید در تمدن اسلامی"
"امید» و «یأس» هرچند مقولاتی مرتبط با روان فرد فرد جامعه است، لیکن در یک نگاه کلان هریک از این دو در فراز و فرود تمدنها ازجمله تمدن اسلامی نقش بسزایی داشته است. ریشههای یأس و امید تمدنی همواره در تاریخ متغیر بوده، گاه متأثر از عقاید دینی (موعودگرایی) و گاه برخاسته از تحولات اجتماعی و سیاسی (مثلاً حملات صلیبیها و یا حملات مغولان) بوده است. آنچه در این مقاله مورد تأکید و تمرکز قرار گرفته، نخست مروری نظری و الهیاتی (در نگرش اسلامی، مسیحی و یهودی) بر نسبت میان «امید»، «ایمان» و «تمدن» است. سپس در گامی دیگر با مروری اجمالی بر گذشتهها و دورههای هفتگانۀ تمدن اسلامی، نمونهها و مثالهایی از امیدها و ناامیدیها و آثار کلان و بزرگ اجتماعی هر یک در اوج و حضیض تمدنی مورداشاره قرار میگیرد تا فرایند تاریخی حرکت از یأس به امید، از جاهلیت عربی به جامعه مدینه النبی در نقطههای عطف تمدن اسلامی را ترسیم و تصویر کند.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
38.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضهای متفاوت از حاج مهدی رسولی در سوگ حضرت زهرا س
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
51.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و سینهزنیهای شورانگیز، حماسی، با مایههای فرا مرزی....
https://eitaa.com/Habibollah_Babai