دل را به زلف پرچین، تسخیر میتوان کرد
این شیر را به مویی، زنجیر میتوان کرد
هر چند صد بیابان وحشیتر از غزالیم
ما را به گوشهٔ چشم، تسخیر میتوان کرد
#صائب_تبریزی
🍃 @Hadise_love84
حافظ ز چشمان قشنگ تو غزل ساخت
هر کس که تو را دید به چشمان تو دل باخت
نقاش غزل تا که به چشمان تو پرداخت
دیوانه شد از طرز نگاهت قلم انداخت
#حافظ
🍃 @Hadise_love84
#یادگاری
خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته، چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رو نوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها، نامی از ما یادگاری
#قیصر_امین_پور
🍃 @Hadise_love84
📖 #گزیـده_کتاب
شخصیت دختران ساسانی،
در عین آزادی در معاشرت با همگان، پاسدار و عفاف خویش بودند و به جای ترس از پدر خود حرمتی برای خویشتن قائل بودند!
✍ #سعید_سیرجانی
📔 #سیمای_دو_زن
🍃 @Hadise_love84
هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست
الحان بلبل از نفس دوستان توست
چون خضر دید آن لب جان بخش دلفریب
گفتا که آب چشمهٔ حیوان دهان توست
یوسف به بندگیت کمر بسته بر میان
بودش یقین که ملک ملاحت از آن توست
هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری
در دل نیافت راه که آنجا مکان توست
هرگز نشان ز چشمهٔ کوثر شنیدهای
کاو را نشانی از دهن بینشان توست
از رشک آفتاب جمالت بر آسمان
هر ماه ماه دیدم چون ابروان توست
این باد #روح_پرور از انفاس صبحدم
گویی مگر ز طرهٔ عنبرفشان توست
صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر
بینم که دست من چو کمر در میان توست
گفتند میهمانی عشاق میکنی
سعدی به بوسهای ز لبت میهمان توست
#سعــدی
🍃 @Hadise_love84
گـــــرما زده شُـدم . . !
آب لیمـــــو شُـدن بَـلَـدے . . . ؟ ؟ ؟🙈
#گرمای_شدید_تیـرماه😰😉
🍃 @Hadise_love84
ما از این هستی ده روزه
به تنگ آمده ایم
وای بر خضر که زندانی
عمر ابد است...
#صائب_تبریزی
🍃 @Hadise_love84