📖 #گزیدهِ_ڪتاب
نگذار ڪسے بداند ما چہ جورے همدیگر را دوست داریم. نگذار ڪسے بفہمد عشق یعنے چے، خب؟ گفتم: خب. گفت: این چیزها فقط مال من و توست، خب؟ گفتم: خب. بندبند انگشتهام را میبوسید و میگفت: خب؟ و من فقط نگاهش میڪردم. اینهمہ قشنگے ڪجاے خلقت پنہان شده بود ڪہ حالا یڪباره همهاش بریزد توے بغلم؟ صداش نور بود، نگاهش نور بود، حضورش نور بود. میترسیدم یکوقت پلڪ بزنم نباشد، میترسیدم تنہام بگذارد برود و من توی تاریڪے گم شوم. میترسیدم. گفت: بہ هیشڪے نگو! خب؟ گفتم: خب. از خواب ڪہ پریدم تمام صورتم خیس بود. دلم پنجره نمیخواست، سایههاے درخت نمیخواست، گوشواره نمیخواست، صداے سورملینا میخواست ڪہ توے سینهام میسوخت، مثل آتش ڪہ حجم اتاق را پر ڪرده بود. تب داشتم. دلم آب یخ میخواست. گفتم: یہ قرص تببر دارے؟ جوابم را نداد. توے بغلم خوابش برده بود. دست بہ موهاش ڪشیدم گفتم: عزیزم، عزیزم.
✍ #عباسمعروفے
📙 #سمفونےمردگان
🍃 @Hadise_love84
«هل تعلم أن الربيع يقترب...؟»
خبر دارے بہار تو راهہ...؟
🌱 #سبزهبہنازمےآید...
🍃 @Hadise_love84
مباش وقت سحر بی ستاره ریزے اشڪ
ڪہ نور چہره گردون ز گریہ سحرے است
#صائب_تبریزے
🍃 @Hadise_love84
#شب_نامــہ
جوان اخلاقش با اهلِ منزل درست نیست. هر روز چند نوبت به اهلِ خانہ، نیش و ڪنایہ میزند، بعد بہ من نامہ میدهد از ڪجا استاد پیدا ڪنیم...؟!
جوان با من شوخے نڪن..!
#آیتالله_فاطمینیا
🍃 @Hadise_love84
﷽
«وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ»
صبر ڪن و صبر تو جز بہ [توفیق] خدا نیست.
پ.ن؛ مردم زیر پاشون علف سبز مےشہ، برا ما قارچِ...🍄😉
🍃 @Hadise_love84
با سورهے دل اگر خدا را خواندے
حمد و فلق و نعرهے مستانہ یڪےست...
🍃 @Hadise_love84
#نامہِعاشقانہ
تصدقت شوم؛
الہۍ قربانت بروم؛
در این مدت ڪہ مبتلاے بہ جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذڪر شما هستم و صورت زیبایت در آئینہ قلبم منقوش است. عزیزم، امیدوارم خداوند شما را بہ سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند.
#بخشےازنامہامامخمینےبہهمسرشون
🍃 @Hadise_love84
در غلغلهی جمعے و تنہا شدهاے باز
آنقدر ڪہ در پیرهنت نیز غریبے...
#فاضل_نظرے
🍃 @Hadise_love84
📖 #گزیدهِ_ڪتاب
مایوس نباش!
اگر بخواهے چیزے از آب دربیائی،
نباید از میدان در بروے.
ملا شدن چہ آسان،
آدم شدن چہ مشڪل..!
✍ #بزرگ_علوے
📕 #چشمهایش
🍃 @Hadise_love84