هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا أمیر المؤمنين صلوات الله عليه
اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ:
إِنَّ حَلْقَةَ بَابِ اَلْجَنَّةِ مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ عَلَى صَفَائِحِ اَلذَّهَبِ فَإِذَا دُقَّتِ اَلْحَلْقَةُ عَلَى اَلصَّفِيحَةِ طَنَّتْ وَ قَالَتْ يَا عَلِيُّ
نبىّ اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله فرمودند:
حلقه در بهشت از ياقوت سرخ است كه روى صفحه طلايى درب نصب گرديده و وقتى حلقه روى درب كوبيده مىشود صداى يا على طنین انداز میشود.
بحار الأنوار ج ۳۹، ص ۲۳۵ به نقل از امالی شیخ صدوق
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا أمیر المؤمنين صلوات الله عليه
قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
إِنَّ اَلنَّاسَ لَوِ اِجْتَمَعُوا عَلَى حُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمَا خَلَقَ اَللَّهُ اَلنَّارَ
رسول خدا صلّى اللّٰه عليه واله فرمود:
اگر همه مردم بر دوستى على بن ابى طالب علیه السلام گرد هم می آمدند خداى عزوجل آتش را نمىآفريد
بحار الأنوار ج ۳۹، ص ۲۴۸ به نقل از مناقب ابن شهرآشوب
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا أمیر المؤمنين صلوات الله عليه
النَّبِیَّ صلی اللّٰه علیه و آله قَالَ:
لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعِ رَأَیْتُ صُورَةَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ هَذَا عَلِیٌ فَأُوحِیَ إِلَیَّ بِأَنَّ هَذَا مَلَكٌ خَلَقَهُ اللَّهُ فِی صُورَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَزُورُهُ كُلَّ یَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ یُسَبِّحُونَ وَ یُكَبِّرُونَ وَ ثَوَابُهُمْ لِمُحِبِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
شبی که به معراج رفتم وقتی به آسمان چهارم رسیدم صورت علی بن ابیطالب را در آنجا دیدم؛ از جبرئیل سوال کردم آیا این علی است؟
وحی آمد که این ملکی است که خداوند به صورت علی علیه السلام خلق کرده است و هر روز هفتاد هزار ملک تسبیح گوی و تکبیر گوی او را زیارت میکنند و ثواب این تسبیح و تکبیر و زیارت برای دوستان امیرالمومنین می باشد.
بحارالانوار ج ۳۹ ص ۱۱۱ به نقل از کتاب بشارة المصطفى
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا أمیر المؤمنين صلوات الله عليه
قال رسول الله صلی الله علیه وآله:
حُبُ عَلِیٍ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِیٍّ سَیِّئَةٌ لَا یَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:
دوستی علی بن ابی طالب حسنهای است که با وجود آن، هیچ سیئهای، آسیب نمیرساند. و دشمنی با علی سیئهای است که با وجود آن، هیچ حسنهای مفید نخواهد بود
بحارالأنوار ج۳۹ ص۲۴۸ به نقل از کشف الغمة
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا أمیر المؤمنين صلوات الله عليه
اباصلت هروی نقل کرده است که روزی مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: یا اباالحسن! ما را از پدرت امیرالمومنین آگاه ساز که به چه علت قسیم الجنة و النار خوانده شده است؟ و این به چه معناست؟ که این مطلب فکر مرا مشغول ساخته است.
امام رضا علیه السلام به او فرمود: ای مأمون! آیا تو از پدرت و او از پدرانش از ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم نقل نکردید که گفت از رسول خدا شنیدم میفرمایند:
حُبُّ عَلِیٍّ إِیمَانٌ وَ بُغْضُهُ كُفْرٌ
حب علی ایمان و دشمنی با علی کفر است؟
پس مأمون پاسخ داد آری!
حضرت فرمودند:
فَقِسْمَةُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ إِذَا كَانَتْ عَلَی حُبِّهِ وَ بُغْضِهِ فَهُوَ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ
پس زمانی که ایمان و کفر بر اساس حبّ و بغض او باشد، بهشت و دوزخ را تقسیم میکند، بنابراین او قسیم الجنة و النار است.
اباصلت میگوید پس از بازگشت امام از مجلس عرض کرد:
ای پسر رسول خدا، چه جواب خوبی به مأمون دادید.
فرمود: ای اباصلت! من به قدر فهم او جواب دادم؛ پدرم از پدرانش از امیرالمؤمنین علی(ع) نقل کرده که فرموده است، رسول خدا(ص) به من فرمود:
یَا عَلِیُّ أَنْتَ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَقُولُ لِلنَّارِ هَذَا لِی وَ هَذَا لَكِ
ای علی! تو قسمت کننده بهشت و دوزخ در روز قیامت هستی، به آتش میگویی این شخص برای توست و این شخص برای من
بحارالأنوار ج39 ص193 به نقل از عيون أخبار الرضا
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا أمیر المؤمنين صلوات الله عليه
قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
وَاَللَّهِ ، ثُمَّ وَ اَللَّهِ ، ثُمَّ وَ اَللَّهِ لَوْ أَنَّ اَلرَّجُلُ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ ذُنُوبُهُ أَكْثَرُ مِنْ وَرَقِ اَلشَّجَرِ وَ قَطْرِ اَلْمَطَرِ وَ مَا فِي اَلْأَرْضِ مِنْ حَجَرٍ أَوْ مَدَرٍ، ثُمَّ لَقِيَ اَللَّهَ مُحِبّاً لَكَ وَ لِأَهْلِ بَيْتِكَ لَأَدْخَلَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّةَ
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
به خدا قسم به خدا قسم به خدا قسم، اگر شخصی در روز قيامت حاضر شود در حالى كه گناهانش بيشتر از برگ درختان و قطره هاى باران و آنچه روى زمين از سنگها و ريگها باشد ولى خدا را با محبت تو یا علی و اهل بيت تو ملاقات نمايد خداوند او را داخل بهشت مى كند.
الأربعون حدیثا عن أربعین شیخا من أربعین صحابیا فی فضائل الإمام أمیر المؤمنین علیه السلام ج ۱، ص ۳۰
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا أمیر المؤمنين صلوات الله عليه
روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری، آثار مرگ بر چهره امام أمير المؤمنين علی (علیه السلام) ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن (علیه السلام) فرمود: به شیعیانی که جلوی درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند.
درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زاری پرداختند. أمير المؤمنين علی (علیه السلام) خطاب به آنان فرمود: قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سوالی دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.
یکی از سوال کنندگان، صعصعه بن صوحان بود
شما فضیلت بیشتری دارید یا حضرت آدم؟
حضرت فرمود: خوب نیست که کسی ازخودش تعریف نماید
تزکیه المرء لنفسه قبیح
لکن از این جهت که خدا فرموده است: نعمت های خدادادی به خود را نقل کنید:
وَأَمّا بِنِعمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث
باید بگویم: من از حضرت آدم افضلم، صعصعه دلیل این برتری را جویا شد
فرمودند:
قال الله تعالی لآدم: یا آدم اسکن أنت وزوجک الجنة وکلا منها رغداً حیث شئتما ولا تقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین
برای آدم همه جور وسایل راحتی و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن یک چیز منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از آن خورد و از بهشت رانده شد
وأنا أکثر الأشیاء أباحها لی وترکتها وما قاربتها
در حالی که خدای منان اکثر چیزها را برای من مباح قرار داده بود چون دنیا را قابل توجه نمیدیدم به میل و اراده خود ترکشان کردم و نزدیکش نرفتم
الانوار النعمانیة ج۱، ص۲۷
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا أمیر المؤمنين صلوات الله عليه
صعصعه پرسید شما افضلید یا نوح شیخ الانبیاء؟
حضرت پاسخ داد: من از نوح افضلم و علت این برتری بر نوح را چنین فرمود:
إن نوحاً دعا علی قومه، وأنا ما دعوت علی ظالمی حقی
نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیاری رساندند. سپس نوح پیغمبر، آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار. ولی من با وجود این که بعد از وفات خاتم الانبیا، صدمات و آزار فراوانی از این امت را دیدم. نفرین نکرده و کاملا صبر پیشه کردم.
وابن نوح کان کافراً، وابنای سید شباب أهل الجنة
و همچنین پسر نوح از کافران بود در حالی که هر دو پسر من آقای جوانان اهل بهشت اند.
الانوار النعمانیة ج۱، ص۲۷
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
صعصعه پرسید: شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟
ایشان پاسخ داد: من از ابراهیم افضل می باشم و دلیلش را در قرآن از زبان ابراهیم چنین فرمودند:
ابراهیم گفت:
رَبِّ أّرِنِی کَیفَ تُحیِ المَوتی قالَ أَوَلَم تُؤمِن قالَ بَلی وَلِکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی
پروردگارا چگونگی زنده کردن پرندگان را به من نشان ده خداوند فرمود: آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهد آن دلم آرام گیرد
اما من گفتم:
لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً
اگر کشف حجاب گردد پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد
الأنوار النعمانية ج١؛ ص٢٧
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله عليه
صعصعه، باز پرسید: یا علی! شما افضلید یا موسی(ع)؟
امام خود را از موسی نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود:
وقتی که خداوند او را مأموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد:
رَبِّ إنِّی قَتَلتُ مِنهُ نَفساً فاَخافُ اَن یَقتُلُونِ وَ أخِی هارُونُ هُوَ أفصَحُ مِنِّی لِساناً فَاَرسِلهُ مَعِی رِداً یُصَدِّقُنِی اِنِّی أخافُ أن یُکَذِّبُون
خداوندا من از آنها یک نفر را کشته ام و میترسم که آنان مرا به قتل برسانند. برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید، زیرا میترسم آنها رسالتم را تکذیب نمایند.
وأنا ما خفت حین أرسلنی رسول الله بتبلیغ سورة البراءة أن أقرأها علی قریش فی الموسم مع إنی کنت قتلت کثیراً من صنادیدهم، فذهبت بها وقرأتها علیهم وما خفتهم.
اما موقعی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالای بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم_ با آنکه در آنجا کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم.
امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایی مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم.
الأنوار النعمانية ج١؛ ص ٢٧
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله عليه
صعصعة عرض کرد: یا علی: شما افضل هستید یا عیسی بن مریم (ع)؟
همچنین امیرالمومنین علی (علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد:
عیسی کانت أمه فی بیت المقدس فلما جاء وقت ولادتها سمعت قائلاً یقول: أخرجی، هذا بیت العبادة لا بیت الولادة
زمانی که موقع وضع حمل مریم رسید به وی وحی شد که: از خانه بیت المقدس بیرون آی، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد.
وأنا أمی فاطمة بنت أسد لما قرب وضع حملها کانت فی الحرم فانشق حائط الکعبة وسمعت قائلاً یقول: أدخلی فدخلت فی وسط البیت، وأنا ولدت فیه، ولیس لأحد هذه الفضیلة، لا قبلی ولا بعدی
اما وقتی مادر من فاطمه بنت اسد در مسجد به مستجار کعبه متوسل شد وگفت: بارالها بحق این خانه و بحق کسی که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را برمن سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت و مرا در خانه خدا به دنیا آورد و برای احدی این فضیلت نیست نه قبل از من و نه بعد از من.
الأنوار النعمانية ج١؛ ص ٢٧
هر شب یک فضیلت از فضائل مولانا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ... يَا مُفَضَّلُ
وَاللَّهِ مَا اسْتَوْجَبَ آدَمُ أَنْ يَخْلُقَهُ اللَّهُ بِيَدِهِ وَ يَنْفُخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ إِلَّا بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع وَ مَا كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيماً إِلَّا بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع وَ لَا أَقَامَ اللَّهُ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ آيَةً لِلْعَالَمِينَ إِلَّا بِالْخُضُوعِ لِعَلِيٍّ ع ثُمَّ قَالَ اجْمَلِ الْأَمْرَ مَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِيَّةِ لَنَا
امام صادق علیه السلام به مفضل فرمودند: بخدا قسم آدم شايسته آفريده شدن بدست خدا و دميدن روح خويش در او نشد مگر بواسطه ولايت على علیه السلام و خدا با موسى سخن نگفت مگر بولايت على علیه السلام وعيسى بن مريم را آيت براى جهانيان قرار نداد مگر بواسطه خضوع نسبت بعلى عليه السّلام سپس فرمود بالاتر بگويم احدی اهليت نظر کردن خدا به او را ندارد مگر بواسطه بندگى و عبوديت براى ما
بحار الأنوار ج۲۶ ص۲۴۹ به نقل از اختصاص شیخ مفید