eitaa logo
حیدࢪیوݩ:)!.🌱
120 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
176 فایل
『﷽』 ڪاݩاݪ وقف امیࢪمون حضرت علے«؏»میباشد!. ••• کپۍ=بـٰاذکࢪیک‌صلوات‌وآروزی‌شهادت‌براے خادماݩِ‌ڪاݩاݪ.. :)🌱 ••• درخدمتم:) @sarbaz_s_110
مشاهده در ایتا
دانلود
با صدای زنگ موبایل از خواب بیدار میشم ، با دیدن اسم عمو دوباره همه خاطرات تلخم برام یاداوری میشه از همون روزی که آرمان از ترکیه برگشت و اومد خاستگاری….. با صدای ماشین سریع چادر رنگیم رو روی سرم میندازم و میرم دم در. در رو که باز میکنم. با بی ام وه ارمان روبه رو میشم . همون لحظه با دسته گل و شیرینی از ماشین پیاده میشه _ سلام عشقم. تمام بدنم میلرزه و احساس حالت تهوع میکنم. میام لب باز کنم که امیرحسین میرسه. امیرحسین _ جنابعالی ؟ آرمان_ به شما ربطی داره امیرحسین _ با اجازتون. آرمان _ بفرما تو چیزی که بهت مربوط نیست فضولی نکن. امیرحسین _ گفتم جنابعالی؟ آرمان_ دوست داری بدونی؟ امیرحسین نگاه پرسشگرانه ای به من میندازه و منم سرم رو تکون میدم به معنای تایید. امیرحسین _ ببینید اقای محترم پیشنهاد میکنم خیلی زود خداحافظی کنید. آرمان_ بزار خودم رو معرفی کنم دیگه امیرحسین _ به اندازه کافی میشناسمتون. آرمان_ مثلا میدونی این نامزد جونت چه غلطایی کرده؟ امیرحسین _ دهنت رو ببند و رفع زحمت کن و بعد……… . . . یاد اوری اون روزها زجراور ترین کار ممکن بود ، روزهایی که بلاخره با پشتیبانی امیرحسین به پایان رسید و اخرش با خبر خوش زندانی شدن آرمان به خاطر کلاهبرداری هاش مزین شد. تماس قطع میشه. مونده بودم با چه رویی زنگ زده . حتی نمیخواستم صدای عمو رو بشنوم عمویی که من عاشقانه مثل پدرم دوستش داشتم و اون……. چشمم به بلیط های روی عسلی میوفته. سریع از جام بلند میشم و بلیط هارو برمیدارم. دو تا بلیط به مقصد مشهد مقدس. جیغ میکشم و سریع از اتاق میرم بیرون. روز جمعه بود و امیرحسین خونه. با صدای جیغ من اونم سریع به سمت اتاق میاد. که یه دفعه به هم میخوریم و هردومون میوفتیم روی زمین. امیرحسین _ چی شد؟ _ واااای امیرحسین عاشقتم. میخوایم بریم مشهد؟ امیرحسین _ با اجازتون……
5پارت رمان تقدیم نگاه گرمتون🙂👆👆👆
بگویید با ما👇 https://harfeto.timefriend.net/16430357777086 و بشنوید از ما👇 @Yourfer
شبتون مهدوی💚 عشقتون علوی🌱 ارزوتون کربلا🍃 اشکاتون برا اقا💔 التماس دعا🙏 یاعلی..✋
امروز وفردا صلوات می‌فرستیم
به نیت امام زمان🙃وحضرت علی اکبر
در ناشناس کانال هرچقدر صلوات میفرستید بگویید
شب بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 *در محضر مولای متقیان امیر المومنین حضرت علی سلام الله علیه* 📌 *موضوع : پرهیز از ستمکاری* 📌 *سوگند به خدا،اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان (خاری است سه شعبه که خوراک شتران و سخت گَزنده است) به سر ببرم و یا با غُل و زنجیر به این سو و آن سو کشیده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت ، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ، ستم کرده و چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم* (ترجمه فرازی از خطبه ۲۲۴ نهج البلاغه )