#امام_باقر علیه السلام
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
#مرثیه_امام_باقر علیه السلام
از کودکی با آهِ سوزان گریه کردم
با کاروانی دیده گریان؛گریه کردم
هربار با مویی سپید و قامتی خم
عمه صدامی زد«حسین جان»...گریه کردم
یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد
با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم
دنبال مرکب پا برهنه می دویدم
دنبال زن ها در بیابان گریه کردم
دیدم که دسته دسته در گودال رفتند
شد شاه عالم سنگ باران گریه کردم
دیدم یکی زانو زده بر روی سینه
گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم
دیدم که آب مشک را روی زمین ریخت
سر می برید از ذبح؛عطشان؛ گریه کردم
پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد
میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم
دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه
تا صبح ؛من شام غریبان گریه کردم
همبازی ام را پیش چشمم ضجر می زد
گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم
پیدا که شد تا صبح باعمه کشیدم
از گیسویش خار مغیلان گریه کردم
با چشمهایم کوچه های شام دیدم
کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم
دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار
برحال عمه من فراوان گریه کردم
دیدم که می بندد یکی با خیزرانش
لبهای یک قاری قرآن گریه کردم گریان؛گریه کردم
هربار با مویی سپید و قامتی خم
عمه صدامی زد«حسین جان»...گریه کردم
یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد
با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم
دنبال مرکب پا برهنه می دویدم
دنبال زن ها در بیابان گریه کردم
دیدم که دسته دسته در گودال رفتند
شد شاه عالم سنگ باران گریه کردم
دیدم یکی زانو زده بر روی سینه
گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم
دیدم که آب مشک را روی زمین ریخت
سر می برید از ذبح؛عطشان؛ گریه کردم
پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد
میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم
دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه
تا صبح ؛من شام غریبان گریه کردم
همبازی ام را پیش چشمم زجر می زد
گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم
پیداکه شد تا صبح باعمه کشیدم
از گیسویش خار مغیلان گریه کردم
با چشمهایم کوچه های شام دیدم
کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم
دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار
برحال عمه من فراوان گریه کردم
دیدم که می بندد یکی با خیزرانش
لبهای یک قاری قرآن گریه کردم
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
بالای نعش تو پسرم میخورم زمین
آتش گرفته این جگرم میخورم زمین
مویم سپید گشته چنین قد کشیده ای
حق دارم ای پسر پدرم میخورم زمین
دست خودم نبود که با زانو آمدم
پیچیده درد درکمرم میخورم زمین
امروز روز جشن زمین خوردن من است
کف میزنند دور و برم میخورم زمین
با پهلوی شکسته تو زنده میشود
داغ مدینه درنظرم میخورم زمین
با هر تکان تنِ تو زهم باز می شود
جسم تو را چگونه برم میخورم زمین
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii
غزل مصیبت ظهر عاشورا
چگونه صبر کنم رفتن تورا بینم
نوای وا عطشا گفتن تورا بینم
در این طرف تو صدا می زنی “انا المظلوم”
جواب هلهله دشمن تورا بینم
بپوش زیر زره دست دوز مادر را
مباد لحظه ای عریان تن تورا بینم
چگونه معجر خودرا به سر نگه دارم
چگونه لحظه جان دادن تورا بینم
کویر واین همه لاله حسین خیز وببین
میان دشت فقط گلشن تورا بینم
شود به سم ستوران تن تو حلاجی
میان گرد و غبار ، خرمن تورا بینم
چگونه حفظ کنم چادرم که در مقتل
به دست چند نفر جوشن تورا بینم
خداکند که نیفتی به زیر پای کسی
به چشم خویش لگد خوردن تورا بینم
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii
اشعار شام غریبان و دفن سیدالشهدا
شعر شام غریبان
#عصر_عاشورا_و_شام_غریبان
#مصائب_گودال_قتلگاه
اینکه جان دادنِ تو طول کشید
خواستی حمله ها به شب بکشد
دختران تو کم نگاه شوند
غارت خیمه ها به شب کشید
گفت زینب :همه فرار کنید
معجرِ خود گرفته و بِدَوید
هر کجایی که گیر افتادید
متوسل به مادرم بشوید
ابن کعب و یکی دوتای دگر
چادر و گوشواره را بردند
خاکها را که زیر و رو کردند
روی نی شیرخواره را بردند
رختِ زنهای کوفه با سوغات
بعد از امشب ، تمام ، نُو بشَوَد
زینبت با لباس ِ پاره شده
سرِ بازارِ کوفه هُو بِشَوَد
#عصر_عاشورا_و_شام_غریبان
#گودال
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii
السلام علیکم یااهل بیت النبوه
دم دروازة ساعات خدا رحم كند
به دلِ عمة سادات خدا رحم كند
محملم پرده ندارد مددي يا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند
چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي
گريه دار است ملاقات خدا رحم كند
كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند
سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند
به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد
مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند
سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين
زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند
نيزه نيزه شده از بس گلويِ پارة تو
گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند
به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند
تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند
چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين
تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند
چانه مي زد سَرِ گهواره يكي پيش رباب
بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii
#حضرت_معصومه_ سلام الله علیها
#ورود_حضرت_معصومه_سلاماللهعلیها_به_قم
#شهادت_حضرت_معصومه سلام الله علیها
#حضرت_معصومه_گریز_حضرت_زینب سلام الله علیها
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ
خونی نشد چشم ترم الحمدلله
بین در ودیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم الحمدلله
دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست
خاکی نگشته معجرم الحمدلله
ماخاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هرسو معبرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم
محمل نگشته منبرم الحمدلله
حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا
دارم تمام ِ زیورم الحمدلله
کنج خرابه آبرویم را نبُردند
دشمن نگفته کافرم الحمدلله
دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد
قبرم همان دم شد حرم الحمدلله
مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند
باشد تنِ من محترم الحمدلله
غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه
مویم نپیچیده به هم الحمدلله
تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد
همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد
#استاد_میرزامحمدی
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii
#وفات_حضرت_ام_کلثوم سلام الله علیها
#۲۹_جمادی_الثانی
قسمت این بود از همان اول
عاشقان پایِ هم کنند ایثار
یک نفر صاحبِ حرم باشد
یک نفر بی نشان، بدون مزار
یک نفر شد خدیجه خانوم و
قبر او مانده خاکی و تنها
همه هستیِ خودش را ریخت
پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا
یک نفر نیمه هایِ شب رفت و
مانده چون گوهری میانِ صدف
یک نفر قبلگاهِ عالم شد
صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف
یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا
در بقیع و بدون صحن و سراست
همه عزت و شکوه ِ او
همگی نذر شاهِ کرببلاست
در میانِ دو دخترِ زهرا
یک نفر پایِ ماه، کوکب شد
امِّ کلثوم با تمامِ وجود
هستی اش نذر نامِ زینب شد
در مدینه دو داغِ سنگین دید
او عزادارِ جد و مادر بود
آن دوشنبه که مادرش افتاد
شاهدِ بی حیائیِ در بود
دید مادر نفس نفس میزد
دید مسمارِ نانجیب چه کرد
دید سنگینیِ لگدها با
شاخه باردارِ سیب چه کرد
دید یک زن چگونه دوره شده
دید زیرِ قلاف بازو را
دید چادر چگونه خاکی شد
کتکِ یک شکسته پهلو را
دید وقت هجوم نامَحرم
دردسرهایِ زن چه چیزی شد
عاقبت هم رسید جایی که
پیش او صحبت کنیزی شد
پا به پایِ عقیله هر منزل
بارِ ماتم کشیده این بانو
دیده بر رویِ نیزه هجده تا
یوسفِ سربریده این بانو
با تمامِ مخدراتِ حرم
سرِ بازارِ شام گیر افتاد
پایِ راسِ بریده عباس
وسط ازدحام گیر افتاد
دید سنگی ز راه ِ دور آمد
سرِ بر نیزه را تکانی داد
بارها پیشِ چشم خواهرها
همه سرها ز نیزه ها افتاد
میشنید از کنارِ راسِ حسین
هرقدم ناله هایِ زهرا را
نالة یا بُنَی می آمد
هر چهل منزل از دل صحرا
مادری قد کمان صدا میزد
تشنه لب جان سپُردی ای پسرم
بین گودال من خودم دیدم
چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم
دست انداخت بر محاسن تو
جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند
چون گلو از جلو بریده نشد
پیش چشمان من تو را چرخاند
#قاسم_نعمتی
🔰@hajabasvaezii
#زمزمه_مناجات_با_خدا
#مناجات_با_خدا
من آن گنهکارم . که از دوری خسته شدم
به دیدهٔ گریان . بر لطفت دلبسته شدم
در لیلةُ القدر آمدم
باروسیاهی در زدم
یاربنا یاربنا
خودت خبر داری . از حال و روزم چه کنم؟
برای اینکه در . آتش نسوزم چه کنم ؟
سائل را محزون نکنی
از خانه بیرون نکنی
یاربنا یاربنا
ز راه دور امشب . رو به ایوان نجفم
نوشته بر قلبم . عبد سلطان نجفم
اباالحسن شد پدرم
گردیده زهرا مادرم
حیدر حیدر جانم علی
گِلم عجین باشد . با خاک ِ نعلین علی
ندیده ام مردی . در آقایی عین علی
حب علی بندگی ام
شد نمک زندگی ام
حیدر حیدر جانم علی
حسین حسین گفتن . افضل ِ اعمال همه
به کربلا آید . شبهای جمعه فاطمه
ناله زند ای پسرم
زائرت با چشم ترم
غریب مادر یاحسین
نرفته از یادم . تصویر جان دادن تو
کُشد مرا آخر . داغِ عریان ماندن تو
مادرجان؛ کو پیرُهنت ؟
عوض شده رنگ تنت
غریب مادر یاحسین
شبیه من اول . ضربه خورده پهلوی تو
به دستهٔ خنجر . گره زده گیسوی تو
در آورده داد مرا
باپا برگردانده تورا
غریب مادر یاحسین
توکه زمین خوردی . آواره شد خواهر تو
به کوچه و بازار . آمد دنبال سر تو
ناقه اش محاصره شد
قافله اش مسخره شد
غریب مادر یاحسین
📌از زبان حضرت زینب سلام الله علیها
جدایی از یارم . پایان تقدیر من است
دراین شب غربت . آتش دامنگیر من است
بااین دخترها چه کنم
باخیره سرها چه کنم
وای ازغریبی یاحسین
بند سوم
ندیده میگیری . بسکه تو اعمال مرا
الهی العفوم . وا می کند بال مرا
پر وامیکنم سمت حرم
مثل شهیدان بخرم
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii
#مناجات_با_خدا
#زمزمه_مناجات_با_خدا
🎙به سبک طفل یتیمی زحسین گم شده ساربان ساربان
کن نظری بنده ی آلوده ام ای خدا ای خدا
خسته شدم،دور ز تو بوده ام ای خدا ای خدا
گردنِ کج رو زدم
در شب قدر آمدم
فغفرلنا یاکریم
با دلِ غمدیده صدا می زنم ای خدا ای خدا
آنکه به خود ظلم نموده منم ای خدا ای خدا
آبرویم را نبر
بارِ مرا هم بخر
فغفرلنا یا کریم
باگنَُهم سوختم و ساختم سیدی سیدی
هرچه تو دادی همه را باختم سیدی سیدی
آمده ام سربه زیر
دستِ مراهم بگیر
فغفرلنا یاکریم
آمده ام عقده زدل وا کنم ربنا ربنا
لطف تورا خوب تماشا کنم ربنا ربنا
سائلِ پُشتِ درم
فاطمه شد مادرم
فغفرلنا یاکریم
از غضبِ خویش امانم بده یا کریم یاکریم
رویِ علی را تو نشانم بده یا کریم یاکریم
پر بکشم تا علی
نعره زنم یا علی
یا علی ویاعلی
تاکه به لب نامِ حسین می برم ای خدا ای خدا
می پرد این دل به هوایِ حرم ای خدا ای خدا
خونِ خدا السلام
کرب وبلا السلام
حبینا یا حسین
می رسد از خیمه زنی بی پناه واویلا واویلا
دیدن یارش وسط قتلگاه واویلا واویلا
گریه کنِ هرشبم
سینه زنِ زینبم
غریبِ مادر حسین
بی سروپایی دل زهرا شکست واویلا واویلا
چکمه بپا بر روی سینه نشست واویلا واویلا
فاطمه در اضطراب
تنگی جا شد عذاب
وای بنی حسین
خوب که بر سینه شه جاگرفت واویلا واویلا
موی به هم ریخته اش را گرفت واویلا واویلا
تاکه جدا شد سرش
خورد زمین مادرش
وای بنی حسین
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii
با این همه گناه زکویت نراندی ام
امسال هم به ماه محرم رساندی ام
پشت سرم دعای تو و مادر تو بود
دستم گرفتی و به حریمت کشاندی ام
چون طفل گمشده بغلم کرده ای حسین
پیش خودت نشانده و قدری تکاندی ام
منت سرم گذاشتی و از میان عرش
با نام مادر و پدرم باز خواندی ام
می خواهی ام هنوز ....و گرنه چو دیگران
با پول و شهرت از حرمت می پراندی ام
از کودکی برای شما خیمه می زدم
دنبال خویش کوچه به کوچه دواندی ام
یک روز بی تو زنده نمی مانم ای حسین
با آب و نان خواهر خود پروراندی ام
آید به گوش نالهٔ «هل من معین» ِ تو
در زیر دست و پا تَهِ گودال خواندی ام
مظلوم کربلا لک لبیک یا حسین
تو می کشی مرا لک لبیک یا حسین
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
بالای نعش تو پسرم میخورم زمین
آتش گرفته این جگرم میخورم زمین
مویم سپید گشته چنین قد کشیده ای
حق دارم ای پسر پدرم میخورم زمین
دست خودم نبود که با زانو آمدم
پیچیده درد درکمرم میخورم زمین
امروز روز جشن زمین خوردن من است
کف میزنند دور و برم میخورم زمین
با پهلوی شکسته تو زنده میشود
داغ مدینه درنظرم میخورم زمین
با هر تکان تنِ تو زهم باز می شود
جسم تو را چگونه برم میخورم زمین
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii
غزل مصیبت ظهر عاشورا
چگونه صبر کنم رفتن تورا بینم
نوای وا عطشا گفتن تورا بینم
در این طرف تو صدا می زنی “انا المظلوم”
جواب هلهله دشمن تورا بینم
بپوش زیر زره دست دوز مادر را
مباد لحظه ای عریان تن تورا بینم
چگونه معجر خودرا به سر نگه دارم
چگونه لحظه جان دادن تورا بینم
کویر واین همه لاله حسین خیز وببین
میان دشت فقط گلشن تورا بینم
شود به سم ستوران تن تو حلاجی
میان گرد و غبار ، خرمن تورا بینم
چگونه حفظ کنم چادرم که در مقتل
به دست چند نفر جوشن تورا بینم
خداکند که نیفتی به زیر پای کسی
به چشم خویش لگد خوردن تورا بینم
#قاسم_نعمتی
@hajabasvaezii