eitaa logo
حاج محمود کریمی
43.9هزار دنبال‌کننده
389 عکس
820 ویدیو
29 فایل
🕊🎤 کانال حاج محمود کریمی اللهم عجل لولیک الفرج بحق الحسن(ع) '' این کانال توسط جمعی از دوست داران حاج محمود كريمى اداره میشود '' تبلیغات:👇 @Svelayati . . . . . . #ترک_کانال . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
📃 علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی، همه سایه‌ی هما را دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را برو ای گدای مسکین، در خانه‌ی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را به‌جزء از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا ابیاتی از حکیم ✅کانال حاج محمود کریمی👇 https://eitaa.com/joinchat/1810956288Cc2c0518c2e
📃 شکسته شد دلم از دست روزگار، آقا 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "عج" شکسته شد دلم از دست روزگار، آقا به خشک‌سالی دنیای ما ببار، آقا بیا قدم به روی چشم‌های من بگذار بیا که با تو زمستان شود بهار، آقا بدون دیدن روی تو زندگی کردن گرفته از دل بی‌تاب من قرار، آقا بیا که کعبه به راه تو سخت منتظر است بیا که منتظرت مانده ذوالفقار، آقا همیشه حال مرا بغض و گریه می‌پرسد شده‌است قصه‌ی دل، بی تو گریه‌دار آقا همیشه ارزش هرچیز علّتی دارد گرفته عاشق تو از تو اعتبار، آقا خوشا به حال کسی که کنار تو باشد خوشا به حال علی‌بن‌مهزیار، آقا ✅کانال حاج محمود کریمی👇 https://eitaa.com/joinchat/1810956288Cc2c0518c2e
📃 دوباره مرغ دلم، آشیانه می‌خواهد 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "س" دوباره مرغ دلم، آشیانه می‌خواهد دعای نیمه‌شبی عاشقانه می‌خواهد نشسته‌ام به سر خوان سفره‌داری که برای بخشش بنده، بهانه می‌خواهد چقدر هیزم خشک گناه آوردم چقدر آتش این دل، زبانه می‌خواهد بیا که خاک مرا زیر و رو کنی ای اشک درخت خشک وجودم، جوانه می‌خواهد بجوش چشمه‌ی اشکم که سینه‌ام امشب برای شستن دل، رودخانه می‌خواهد سری به گوشه‌ی ویرانه‌ای بزن که در آن زنی خمیده و مضطر، شبانه می‌خواهد که جسم شاپرکی را به خاک بسپارد برای او حرمی محرمانه می‌خواهد ز ترس نیزه‌ی این نیزه‌دار بی‌احساس مزار این گل خود، بی‌نشانه می‌خواهد گلی که گردن او مانده در غل و زنجیر سرش شکسته و گیسوش شانه می‌خواهد شهید عاطفه را زجر می‌کشد، آری فنای عشق شدن، تازیانه می‌خواهد ✅کانال حاج محمود کریمی👇 https://eitaa.com/joinchat/1810956288Cc2c0518c2e
📃 دوش رفتم مسجد کوفه بدیدم روی منبر 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" دوش رفتم مسجد کوفه، بدیدم روی منبر بود گرم خطبه آن شاهنشه دنیا و دینم گفت ای مردم سلونی، من وصی مصطفی‌یم خازن گنج علوم اوّلین و آخرینم من علی‌ام، عالی‌ام، دانای اسرار نهانم انجماراء سمایم، کارپرداز زمینم من به قرآن باء بسم الله رحمان رحیمم مومنون و کوثر و طاها و قدر و یاء و سینم آل‌عمران، مائده، اعراف، توبه، هود، نوحم مومنون و کوثر و فتح و صافات و حشر و تینم مقصد رمز الم‌نشرح لک صدرک، منم من زآنکه آرامش به قلب پاک ختم المرسلینم مقصد رمز حق از السابقون السابقونم حجّت اللهم، وصی رحمت‌اللعالمینم دائم هستم، حاکم هستم، قائم هستم، عالم هستم واصل هستم، فاصل هستم، من امام‌العارفینم دست سرمد، یار احمد، ماه مفرد، نور ایزد زیب مسند، مهر امجد، من امام‌المتقینم تا قیامت گر شود تفسیر از نهج البلاغه نیست خطی از خطوط صفحه‌ی علم‌الیقینم گفته قرآن، چنگ باید زد به حبل‌الله جمیعا اهل عالم، دست پیش آرید؛ من حبل‌المتینم من معزالمومنینم، من مذل‌المشرکین من بصیر بالعبادم، من هدی‌للمتقینم باد و خاک و آب و آتش در پی فرمان‌گذاری در شمال و در جنوب و در یصار و در یمینم بی‌نوایان را نوایم، دردمندان را دوایم بی‌پناهان را پناهم، بی‌معینان را معینم من همان شاهم که مشک پیر زن گیرم به دوشم من همان شاهم که دست حقّ بود در آستینم روز، یار خلق و شب، هم‌بازی طفل یتیمم هم‌نشینی با گدائی را به شاهی برگزینم گر ببینم اشک غم می‌ریزد از چشم یتیمی می‌رود تا عرش اعلی آه از قلب حزینم می‌سوزد امّا لیک خاکستر ندارد حالا زمین‌گیر است و بال ‌و پر ندارد افتادنش را هیچ‌کس باور ندارد جز پر زدن، فکری دگر در سر ندارد بابای شهر کوفه روی بسترش بود چادر نماز فاطمه زیر سرش بود آرام می‌بارید، تنها مرد کوفه خیلی مصیبت دید، تنها مرد کوفه دستش چه می‌لرزید، تنها مرد کوفه با چشم‌ تر می‌دید، تنها مرد کوفه ردّ طناب مانده روی دست‌ها را آه از نهاد سینه‌اش می‌رفت بالا می‌رفت چشمان علی رو به سیاهی می‌رفت کوفه بی ‌علی رو به تباهی می‌گفت زینب در دلش با سوز و آهی ای ابن‌ملجم، بشکند دستت الهی سربند زرد و صورت‌اش، هم‌رنگ می‌شد خیلی برای فاطمه، دل‌تنگ می‌شد او روی بستر بود و چشم‌اش رنگ باران چون موی حیدر، قلب زینب شد پریشان در پشت خانه، شیر در دست یتیمان اشک‌اش به روی گونه، بغض‌اش بود پنهان ای ‌کاش می‌شد خون فرق‌اش بند آید یا بار دیگر بر لبش لبخند آید وقت وصیّت‌ها شد و می‌سوخت زینب چشم علی دریا شد و می‌سوخت زینب حرف غم دنیا شد و می‌سوخت زینب زخمی به سینه جا شد و می‌سوخت زینب چشم علی خیره به چشمان اباالفضل دست حسین‌اش بود و دستان اباالفضل ✅کانال حاج محمود کریمی👇 https://eitaa.com/joinchat/1810956288Cc2c0518c2e